حضرت علی نام پسر روحالله را نشان داد
گفت: همین الان پسرم به دنیا اومد. تا آمدم بگویم مبارک است و این حرفها، پرید توی حرفم: ببین! من بین دو تا اسم شک دارم، شهابالدین یا صدرا. همین الان پاشو برو حرم و از امیرالمومنین بپرس کدام اسم را انتخاب کنم!
گفتم: روحالله! دقیقا چی کار کنم؟
خیلی عادی جواب داد: برو از امیرالمومنین بپرس.
گفتم: عشق است.
وضو گرفتم و رفتم سمت حرم. توی دلم گفتم این روحالله هم دلش خوشه. حتما الان انتظار داره توی حرم یه عارف الهی بیاد دست روی شونهام بذاره و بگه اسم پسر رفیقت اینه!
وارد حرم شدم، زیارت امینالله خواندم و نشستم روبهروی ضریح.
"تا آمدم بگویم مبارک است و این حرفها، پرید توی حرفم: ببین! من بین دو تا اسم شک دارم، شهابالدین یا صدرا"گفتم یا امیرالمومنین! روحالله به من گفته اسم پسرش رو از شما بپرسم. خودتون جواب بدید. میشناسیدش که!
خیره شده بودم به ضریح و با خودم فکر میکردم که مولا قرار است چطور جواب دهد. در همین فکرها بودم که یک لحظه اسم پسرش را دیدم، درست روی ضریح: شهاب.
گفتم آخ روحالله! مولا جوابتو داد.
روی ضریح این بیت را نوشته بودند:
«و شهاب موسی حیث اظلم لیله
رفعت له لالاوه تشعشع»
شعر درباره نوری بود که در تاریکی درخشید و راه را برای موسی روشن کرد. با سختی سعی کردم حفظش کنم.
با ذوق از حرم آمدم بیرون. موبایلم را از امانات پس گرفتم و زنگ زدم روحالله، گفتم اسم پسرت را نوشتند روی ضریح مولا و دست و پا شکسته برایش خواندم.
من بغض کردم و او گریه کرد. گفتم برو که مولا پشت و پناه پسرته.
گفت عکس و متن شعر را برایم بفرست، سر فرصت دربارهاش مینویسم.
فرصت نشد روحالله این داستان را بنویسد، ولی من، در شب عید غدیر نوشتم تا دعا کنیم همان نور، روشنای راه آخرتش باشد. همان نوری که موسی را از ظلمت نجات داد؛ همان نوری که قطعا ولایت امیرالمومنین است و ...
۲۴۱۲۴۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران