ماجرای غم انگیز زائران ایرانی در کربلا

تابناک - ۸ دی ۱۳۹۲

چند روزی است که از ایام اربعین حسینی می‌گذرد و حدود یک و نیم میلیون زائر ایرانی در این ایام مسافر کربلا بوده‌اند و یکی از دوستان خبرنگار ما نیز توفیق زیارت پیدا کردند که رنج نامه ایشان را در ذیل می‌خوانیم.

کربلا و زیارت قبر شش گوشه امام حسین(ع) و مضجع شریف علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع) آنقدر شیرین است که همه درد‌ها را به جان خریداریم و اگر لازم باشد جان‌ها فدایش خواهیم کرد اما آنچه که این سفر را غم انگیز کرد، وضعیت نابسامان زائران ایرانی و بعضاً رفتارهای خارج از اخلاق و شرع آنان است که خاطرمان را مکدر ساخته است.

بعد اول این ماجرا ورود میلیونی زائران ایرانی است به شهری که نه زبانش را می‌فهمند و نه جایی برای استمداد دارند و اگر خدای نکرده اتفاقی برایشان بیفتد، یار و یاوری جز شیعیان عراق نخواهند داشت. گروه ما ۲۵ نفر بود که ۵ نفر در‌‌ همان ابتدای سفر گم شدند و هیچ راهی برای یافتنشان نداشتیم و بقیه بچه‌ها که تجربه سفر را داشتند با قراری که در یک روز خاص یعنی یکشنبه قبل از اربعین ساعت ۱۰ شب در یکی از میادین شهر کربلا گذاشته بودیم توانستیم همدیگر را پیدا کنیم. چرا که در بحث پیاده روی نجف تا کربلا که سه روز طول کشید تقریباً همه را گم کرده بودیم.

"بعد اول این ماجرا ورود میلیونی زائران ایرانی است به شهری که نه زبانش را می‌فهمند و نه جایی برای استمداد دارند و اگر خدای نکرده اتفاقی برایشان بیفتد، یار و یاوری جز شیعیان عراق نخواهند داشت"

ساعت ۲ صبح روز دوشنبه بود و ما ۲۰ نفر در کنار آتشی نشسته بودیم به امید جایی که برای استراحت پیدا کنیم. هزاران حسینیه و چادر و... که برای زائران مهیا کرده بودند تا سر شب پر شده بود و هزاران نفر مثل ما در خیابان‌ها مانده بودند.

دیگر امیدی نمانده بود که یکی از برادران شیعه عراقی آمد و با ماشین وانت خود ما را به محله‌ای دور از حرم برد. در آنجا چند تا از همسایه‌ها با هم ما را جای دادند و هر ۵ نفر در یک خانه خوابیدیم.

خانه‌هایی محقر که فقر از محله‌هایشان سرازیر بود اما عشق به اهل بیت سلام الله علیها همه وجودشان را فراگرفته بود. صبح که شد با صبحانه‌ای مفصل پذیرایی شدیم و پس از اقامه عزا و روضه خوانی در بیت یکی از آنان، تنها چیزی که از ما خواستند دعا برای زیارت امام رضا (ع) بود؛ متوجه شدیم که هر شب این خانواده‌ها پذیرای مهمانان حسینی که مثل ما بی‌جا مانده‌اند هستند و هر آنچه که دارند را در طبق اخلاص عرضه می‌کنند.

بعد از ساعتی ما را با ماشین درب و داغان خود به نزدیکی حرم رساندند و در حالی که به سمت حرم روانه شده بودیم پیرمردی جلو راه‌مان را گرفته و گفت: خانه من متعلق به شماست اگر بخواهید. ما هم که دنبال جایی می‌گشتیم که چند روزی را در آنجا بیتوته کنیم با اشتیاق به خانه او رفتیم و آنجا شد محل اقامت ما.

نمی‌دانم چه بر سر ایرانی‌های دیگر می‌آمد اما آنچه که در کوچه و خیابان می‌دیدم حکایت از گمگشتگی و سرگردانی زائرانی بود که تنها امیدشان هم زبانی با ما بود.

"ساعت ۲ صبح روز دوشنبه بود و ما ۲۰ نفر در کنار آتشی نشسته بودیم به امید جایی که برای استراحت پیدا کنیم"مردی را دیدم که سه روز بود به دنبال مادر پیر خود می‌گشت و عاجزانه از ما استمداد می‌کرد. زن و بچه‌ای که سرپرست خود را گم کرده بودند و سالخوردگانی که هیچ پناهی جز حرم و بین الحرمین نداشتند و بلند گویی در کنار حرم که ۲۴ ساعته اسامی گمشدگان را به عربی و فارسی می‌خواند و انگار که هیچ کس قرار نبود پیدا شود...

خلاصه ماجرا این بود که اگر ایستگاههای صلواتی و مدد شیعیان عراقی نبود معلوم نبود چه بر سر ایرانی‌ها خواهد آمد و حداقل هر شخصی که سرگردان بود از گرسنگی نمی‌مرد و با پتوهایی که بین الحرمین به زائران می‌دادند می‌توانست شب را به صبح برساند. هر چند که زبانشان را نمی‌فهمیدیم اما محبتشان را با تمام وجود احساس کردیم. محبتی که از جنس عشق با امام حسین (ع) است.



اما جای خالی مسئولان ایرانی برای هدایت و استمداد صد‌ها هزار زائر چیزی بود که همگان حس کردیم. آیا نمی‌شود کمی هم ما شبیه شیعیان عراقی باشیم؟! آیا نمی‌شود تدبیری کرد که در این ایام شلوغ به داد هموطنان عزیزمان برسیم؟ آیا اصلاً این چیز‌ها برای مسئولان ما مهم است؟!
و اما بعد دوم ماجرای تلخ ما رفتار عده قلیلی از ایرانیان بود که هیچ نظارتی روی آنان نبود و به عبارتی هر کاری که دلشان می‌خواست انجام می‌دادند و به هیچ صراطی هم مستقیم نبودند.

از عزاداری‌های غیر معمول مانند قمه زنی و سینه خیز رفتن و قلاده بستن و... هزاران عمل قبیح دیگر که آبروی ایران و شیعیان ایرانی را می‌برد تا دعوای گروهی در بین الحرمین با خدام و لعن فرستادن به مقدسات اهل سنت و ایجاد تفرقه در بین مسلمانان.

ما ایرانی‌ها اگر هم به بعضی چیز‌ها اعتقاد نداریم باید دست کم خود را در کشوری که پذیرای کل شیعیان جهان در این ایام می‌باشد نگهداریم و بتوانیم به عنوان کشوری که دارای حکومت جمهوری اسلامی است و ادعای‌ام القرای جهان اسلام را دارد، سرمشق شیعیان ممالک دیگر باشیم ولی متاسفانه هر کاری می‌کنیم و خود را عزادار حسینی می‌نامیم و تا جایی که خادمان حسینی از ایرانیان تصویر خوبی به خاطر ندارند و فضا را به سمتی چرخانده‌ایم که مورد اتهام‌های بسیاری قرار گرفته‌ایم.

"که برای زائران مهیا کرده بودند تا سر شب پر شده بود و هزاران نفر مثل ما در خیابان‌ها مانده بودند"

شاید اقدامات این گروه به اصطلاح شیعه ایرانی در پیشگاه خودشان ارزشمند باشد و منتظر پاداش اخروی آن باشند اما بدانند که اگر ذره‌ای بیندیشند و شعور را همراه شور حسینیشان نمایند هرگز عملی اینچنینی انجام نخواهند داد و اگر برای آبروی خود ارزشی نمی‌بینند حداقل برای هموطنان خود ارزش قائل شوند و عزت و شرافت شیعه ایرانی را با کارهای خلاف شرع و عقل خدشه دار ننمایند.

البته از نظر نویسنده این موضوع باید قبل از آنکه شیوع بیشتری یابد توسط مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد و حتی الامکان از بروز آن جلوگیری نمایند و با هماهنگی با دولت عراق بتوانند با این متخلفان برخورد لازم را انجام دهند و کار را به جایی نرسانیم که وقتی در صحن حرم مطهر امام حسین (ع) چند صد نفر با فریاد‌های بلند مقدسات اهل سنت را مورد عتاب قرار می‌دهند و به تذکر ماموران عراقی هم توجهی ندارند، وقتی یکی از روحانیون عزیز ما به آن جمع تذکر می‌دهد او را مورد هجمه قرار ندهند و بیش از این آبرو ریزی نکنند

منابع خبر

اخبار مرتبط