منافقین بگویند تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ چند نفرشان زندانی یا اعدام شدند؟ /  پروپاگاندا علیه رقیب را ابتدا اصلاح‌طلبان شروع کردند و اصولگرایان یاد گرفتند / می‌توانستیم وقایع سال ۸۸ را با اصلاح قانون انتخابات کنترل کنیم/ امام فرمود «شنود» خلاف شرع است

منافقین بگویند تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ چند نفرشان زندانی یا اعدام شدند؟ /  پروپاگاندا علیه رقیب را ابتدا اصلاح‌طلبان شروع کردند و اصولگرایان یاد گرفتند / می‌توانستیم وقایع سال ۸۸ را با اصلاح قانون انتخابات کنترل کنیم/ امام فرمود «شنود» خلاف شرع است
تابناک
تابناک - ۲۵ بهمن ۱۴۰۱

سیاسی،مجلس » عمومی بازدید

۹۷۵
۹۷۵ بازدید ‍ پ مصطفی پورمحمدی در برنامه «حضور» منافقین بگویند تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ چند نفرشان زندانی یا اعدام شدند؟ /  پروپاگاندا علیه رقیب را ابتدا اصلاح‌طلبان شروع کردند و اصولگرایان یاد گرفتند / می‌توانستیم وقایع سال ۸۸ را با اصلاح قانون انتخابات کنترل کنیم/ امام فرمود «شنود» خلاف شرع است باید اشتباهات خود را قبول کنیم. اگر عیبی هست، از جوانان بخواهیم راهنمایی‌مان کنند و قبول کنیم و انجام دهیم. جوانان ما فهیم و عاقل و تحصیل کرده هستند. اگر ما واقعاً صادقانه با آنان گفت‌وگو کنیم و انتقادات آنان را بپذیریم و همدلی و هم زبانی با آنان داشته باشیم، این اعتمادسازی شکل می‌گیرد. باید یک فضای شفاف‌تر و میدان وسیع‌تری برای تحرکات همه پیدا شود.

"اگر ما واقعاً صادقانه با آنان گفت‌وگو کنیم و انتقادات آنان را بپذیریم و همدلی و هم زبانی با آنان داشته باشیم، این اعتمادسازی شکل می‌گیرد"کد خبر:

۱۱۶۴۰۳۰

تاریخ انتشار:
۲۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۴ ۱۴ February ۲۰۲۳

 

تابناک _
یکی از مسائلی که جمهوری اسلامی ایران از همان بدو تأسیس بعد از انقلاب و حتی شاید کمی قبل‌تر مواجه با آن بود، گروه‌های نفاق بود. گروه‌های نفاقی که از قبل از انقلاب در کنار انقلابیون بودند و هدفی مشترک داشتند اما بعد از انقلاب، هم اهداف آنها متفاوت شد و هم از مسیری غیر از مسیر انقلاب اسلامی حرکت کرد.

در پنجمین برنامه از مجموعه «حضور» که به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با دعوت از چهره‌های شاخص سیاسی و تأثیرگذار انقلاب، در حسینیه جماران به واکاوی اندیشه‌های امام روح‌الله می‌پردازد، «حجت‌الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی» درباره تلاش امام خمینی(ره) برای هدایت این گروه‌ها و برخورد ایشان با آنها بعد از خیانت به مردم و کشور به سوالات «محمدحسین رنجبران» پاسخ گفته است.

 پورمحمدی، از دوران جوانی در حیطه مسائل امنیتی و قضایی فعالیت کرده و دوران حساسی را در وزارت اطلاعات از اول انقلاب اسلامی حضور داشته است. وی اکنون رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.

 طلبه‌هایی که عضو منافقین شدند

پورمحمدی در شفاف‌ و علنی شدن خط نفاق گروهک منافقین اظهار داشت: بحث منافقین از سال ۵۴ بروز کرد؛ از وقتی که تغییر ایدئولوژیک دادند. ما گروه منافقین را تا پیش از این، گروه انقلابیِ از جان گذشته و مقاوم در مقابل آن رژیم می‌شناختیم که حتی خیلی از طلبه‌ها عضو آن شدند، ولی بعد از این تغییر و اعلام رسمی بود که حساسیت‌هایی ایجاد شد که آیا اینها قابل اعتماد هستند یا خیر؟

وی افزود: پس از انقلاب و از فروردین و اردیبهشت هم تبلیغات گسترده و علنی که با انقلاب زاویه داشت، شروع کردند. مثلا مسعود رجوی وقتی در دانشگاه شریف کلاس می‌گذاشت، چهار پنج هزار تن شرکت می‌کردند.

خیابانی و ابریشم‌چی و بقیه کادر مرکزی‌شان در دانشگاه تهران و علم و صنعت کلاس برگزار می‌کردند و چند هزار دانشجوها به کلاس‌های آنها می‌رفتند و تاخت و تاز جدی داشتند.

 تهدید منافقین از چه زمانی آغاز شد

پورمحمدی گفت: پس از آن شروع کردند به اسلحه جمع کردن در دانشگاه و اصلاً دانشگاه مقر عملیات نظامی آنها شده بود. این مسائل که پیش آمد، امام اوایل اردیبهشت ۵۸ دستور دادند اسلحه‌ها به پادگان‌ها برگردد. اینجا بود که منافقین و گروه چپ مقاومت کردند و کم کم حساسیت‌ها و تهدیدها به اوج رسید تا اینکه مسعود رجوی در دی ۵۸ گفت که کاری نکنید با گلوله با شما روبه‌رو شویم!

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان داشت: بعد از آن هم رجوی و منافقین به قانون اساسی رأی ندادند. در این شرایط رجوی برای انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. امام فرمودند کسی که به قانون اساسی رأی نداده و قبول ندارد، چه مدلی می‌خواهد رئیس جمهور شود؟ شما باید این قانون را اجرا کنید.

"کد خبر: ۱۱۶۴۰۳۰تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۴ ۱۴ February ۲۰۲۳  تابناک _ یکی از مسائلی که جمهوری اسلامی ایران از همان بدو تأسیس بعد از انقلاب و حتی شاید کمی قبل‌تر مواجه با آن بود، گروه‌های نفاق بود"و به این طریق او را از صلاحیت انداختند، ولی در انتخابات مجلس و خبرگان قانون اساسی هم کاندید شد که رأی نیاورد.

 امام به رغم شناخت از منافقین آنها را طرد نکرد

 

پورمحمدی در خصوص نوع مواجهه و برخورد امام خمینی (ره) با آنها خاطرنشان کرد: امام از سال ۵۱ و ۵۲ و حتی از سال ۴۹ و وقایعی که رخ داد، اینها را می‌شناختند. در خاطرات آقای هاشمی داریم که وقتی در نجف به دیدار امام می‌رود، می‌گوید «ما به اینها کمک می‌کردیم و همکاری داشتیم ولی متأسفانه منحرف شدند و البته شما زودتر از ما این را فهمیدید و ما دیگر کمک نمی‌کنیم!»

وی ادامه داد: امام اینها را شناخته بود و از این جهت، آنان را طرد نکرد. همانطور که کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها را هم طرد نکرد. امام به کسانی که قانون اساسی را قبول داشتند و به اقدامات ضد امنیتی و مسلحانه نپردازند، ولو اینکه مخالف ما باشد، مجال داد.

 

منافقین برخورد خشن را به نظام تحمیل کردند؛ این مشی نظام نبود

 

وزیر اسبق اطلاعات گفت: من از سال ۵۸ تا خرداد ۶۰ دادستان مسجد سلیمان بودم. یک خیابان اصلی در آنجا بود که این طرف و آن طرف خیابان از همه گروه‌های کمونیست و چپ، حتی کومله و دموکرات کردستان، خلق مسلمان و منافقین کنار پیاده‌رو بساط و نشریات آنان پهن و معرکه‌ای بود.

تهران هم در خیابان انقلاب این اتفاق بود. در میزگردهایی که اوایل انقلاب مرحوم آقای بهشتی و مرحوم مصباح برگزار می‌کردند هم امثال کیانوری و احسان طبری که از رهبران مارکسیستی بودند، شرکت می‌کردند.

وی افزود: اصلاً مشی نظام، مشی متحمل و اهل مدارا بود. نظام به دنبال برخورد خشن نبود، ولی به ما تحمیل شد و اسناد تاریخی گواه این معناست. اینها همه جا فعالیت و دفتر داشتند. اما اول کار شروع کردند به جمع‌آوری اسلحه و تبلیغات و یارگیری کردند.

"مثلا مسعود رجوی وقتی در دانشگاه شریف کلاس می‌گذاشت، چهار پنج هزار تن شرکت می‌کردند"حتی در تلویزیون حضور پیدا می‌کردند و تا زمانی که دست به اسلحه نبردند، نظام با آنان کاری نداشت. می‌گفتند ما قانون اساسی، رهبر و اسلام را قبول نداریم. امام فرمودند: «اینها ما را قبول ندارند ولی شهروند ما هستند و داریم با هم زندگی می‌کنیم. تا زمانی که امنیت مردم و منافع آنان را به خطر نیندازند ما تحملشان می‌کنیم.»

 

منافقین بگویند تا قبل از ۳۰ خرداد ۶۰ چندنفرشان زندانی یا اعدام شدند؟

 

پورمحمدی تصریح کرد: بعضی‌ها می‌گویند شما تندروی کردید که منافقین علیه شما اسلحه کشیدند و یا اینکه می‌گویند شما آنها را اعدام کردید؛ در صورتی که اصلاً این اعدام‌ها برای بعد از ۳۰ خرداد است. حتی سعادتی که جاسوس بود در اردیبهشت یا فروردین ۵۸ پرونده مقربی را برداشت و در یک عملیات مفصل آن را به افسر اطلاعاتی سفارت شوروی تحویل داد؛ حتی اعدام او که یک جاسوس مسلم بود، کلی طول کشید و تحمل شد.

وی ادامه داد: خود مسعود رجوی که این همه علیه نظام حرف زد و تهدید و اسلحه جمع‌آوری کرد و تمام کشور را دفتر زده بودند و یارگیری کردند؛ چه کسی به آنها کار داشت؟ در گزارش‌ها آمده چون شما اینها را اعدام کردید و خشونت به خرج دادید، اینها به جنگ مسلحانه روی آوردند! کجای تاریخ این را می‌گوید؟ چند تا از منافقین زندانی داشتند اینها؟ گروه‌های مارکسیستی و چپی و منافقین قبل از ۳۰ خرداد زندانی داشتند؟ اعداش مشخص است.

بیایند بگویند.

پورمحمدی گفت: غیر از گروه فرقان که شهید مطهری و شهید قرنی را به شهادت رساندند و آقای هاشمی را ترور کردند و چندتا عملیات دیگر انجام دادند، گروه‌های کردستان، خلق عرب در تبریز و آذربایجان، قدری هم از خلق ترکمن و بلوچستان و آنانی که عملیات کردند یا تجزیه‌طلب بودند. در واقع درگیری‌ها اینجا بود. شما در کردستان هم می‌بینید که آنها شروع‌کننده بودند. از همان ماه‌های اول و دوم شروع کردند، در حالی که انقلاب هنوز کارش را شروع نکرده و حرفش را نزده بود. گفتند اینجا باید جمهوری و خودمختار شود و از این حرف‌ها.

 

مرز صبر و مدارای امام برهم نخوردن آرامش و امنیت مردم بود

 

وزیر اسبق اطلاعات با بیان اینکه امام خمینی (ره) در مواجهه با اقدامات تجزیه‌طلبانه مماشات نمی‌کردند، اظهار داشت: آنجایی که امنیت و تمامیت ارضی و منافع ملی کشور می‌خواست به خطر بیفتد، امام (ره) هیچ تحمل نداشت.

"این مسائل که پیش آمد، امام اوایل اردیبهشت ۵۸ دستور دادند اسلحه‌ها به پادگان‌ها برگردد"برجستگی امام خمینی (ره) هم در همین جا بود و بی‌نهایت تحمل و صبوری کرد، تا یک مرز و آن مرز هم امنیت و آرامش مردم و منافع ملی بود. امام (ره) چندین بار هم تهدید کرد که به آنجا نرسد و اشاره کردند که اگر به آنجا برسد، «منِ طلبه‌ای که اینجا نشسته‌ام، آن وقت آن کاری که نباید را انجام می‌دهم و چیزی را که باید بگویم، می‌گویم.»

 

فاز اقدامات سیاسی منافقین هم بسیار تند بود

 

پورمحمدی با اشاره به آغاز فاز مسلحانه اقدامات منافقین بعد از عزل بنی‌صدر بیان داشت: منافقین قبل از اینکه وارد فاز نظامی شوند، یک عملیات میدانیِ سیاسی جدی در حمایت از بنی‌صدر علیه جبهه انقلاب داشتند. بنی‌صدر که رئیس جمهور شد، کم کم به هم نزدیک شدند و جنگ که شروع شد، اینها اقدام کردند به اسلحه جمع کردن.

وی با ذکر خاطره‌ای گفت: مثلاً حادثه اسفند ۵۹ دانشگاه تهران که اتفاقاً سمینار قضایی هم داشتیم و من هم از مسجد سلیمان به تهران آمده بودم و در کاخ دادگستری میدان ارگ، با مرحوم شهید بهشتی دیدار داشتیم؛ هم دیدار عمومی و هم خصوصی با ایشان که منافقین روز ۱۵ اسفند در پایین ساختمان دادگستری شعار «مرگ بر بهشتی» و این‌ها می‌دادند و تا طبقه چهارم که ما در دفتر آقای بهشتی بودیم صدا به خوبی می‌آمد. یعنی قصه اینجور نبود که منافقان یک دفعه به فاز نظامی بکشند. در همان صحنه‌های سیاسی هم بسیار اقدامات داغ و تند و اصطکاکی وجود داشت، ولی اوج این مساله به جنگ مسلحانه و فاز نظامی رسید.

 

اسناد تبادل اطلاعات منافقین با صدام از ابتدای جنگ

 

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جنس منافقین، جنس ترور و کشتن است، گفت: این‌ها در فاز سیاسی هم معتقد به خط ترور و حذف و برخورد‌های خشن و اسلحه جمع کردن بودند.

حتی در جنگ، اسنادی داریم که قبل از رفتن این‌ها به فاز نظامی، با عراق تبادل اطلاعات داشتند. یعنی از آغاز جنگ، در ۲۹ شهریور ۵۹ تا ۳۰ خرداد ۶۰ که می‌شود ۹ ماه که این‌ها وارد فاز نظامی شدند، همکاری اطلاعاتی با عراق داشتند. یعنی همان زمان که در ایران و مردم درگیر جنگ بودند، به‌خاطر اختلاف سیاسی و ادعای رهبری داشتن، حاضر شدند با دشمنی مثل صدام علیه مردم اطلاعات تبادل کنند.

وی ادامه داد: منافقین بعد از آن دیگر در جنگ مسلحانه، کف خیابان درگیری و کشتار درست کردند. مسجد و ماشین و اتوبوس آتش زدند و حزب اللهی‌ها را ترور کردند. با زنان چادری و ریشوها برخورد کردند و این یک محاربه آشکار و رو در رو با نظام بود.

"امام فرمودند کسی که به قانون اساسی رأی نداده و قبول ندارد، چه مدلی می‌خواهد رئیس جمهور شود؟ شما باید این قانون را اجرا کنید"باز تا اینجا هنوز به اوج نرسیده بود. تا اینکه روز ششم تیر آقا ترور شد و هفتم تیر حادثه هفتم تیر اتفاق افتاد؛ یعنی سران نظام را زدند. اینها می‌گفتند سر نظام رفت، دیگر نظام از پا درمی‌آید.

پورمحمدی گفت: شما تصور کنید یک دفعه مقامات عالی قوه قضائیه، دولت و مجلس را زدند. خب ضربه خیلی کارایی است؛ آن هم در اوج جنگ، در حالی که خرمشهر سقوط کرده و آبادان در محاصره است؛ شما از طرفی می‌بینید کردستان، طرف قصرشیرین، نزدیکی‌های مهران، فکه تا سوسنگرد و بستان همه در تصرف دشمن است و بمباران است؛ از طرف دیگر درگیری‌های مسلحانه در داخل شهرها و همزمان سران نظام ترور می‌شوند.

 

بی گمان امنیت داخلی و خارجی با مردم صورت گرفت

 

وی بیان داشت: اینجا آدم می‌فهمد که امام (ره) آن روزی که در نهم تیر که مقامات به خدمت ایشان آمدند و گفتند «بهشتی مظلوم بود، مظلوم زیست و مظلوم مرد؛ او یک ملت بود برای ملت ما»؛ آن روح مطمئن الهی مثل اینکه به تمام ملت ما یک آرامش بخشید. این را چه کسی می‌تواند بفهمد و هضم کند؟ در اوج جنگ و ترور و درگیری مسلحانه و ترور تمام رهبران نظام و کشته و زخمی شدن افراد بسیار، شخصیت و جایگاه و نقش امام در این صحنه‌هاست که رهبری به عشق و علاقه و اعتماد مردم نشان می‌دهد؛ مقبولیت در میان مردم و آن آرامشی که امام (ره) در بین مردم ایجاد کرد.

پورمحمدی اظهار داشت: اتفاقاً پس از آن، یک حرکتی برای جبهه‌ها شکل گرفت و نه تنها فضای داخلی امن و مردم هشیار شدند و حضور پیدا کردند.

یعنی بلا تردید امنیت داخلی و خارجی با مردم صورت گرفت. درست است ما قاضی بودیم بچه‌های سپاه و کمیته بودند و بچه‌های اطلاعات همه کار می‌کردیم و می‌کردند ولی این امام (ره) و مردم بودند که انقلاب را چه در داخل و چه در ‌خارج با دشمن بعثی حفظ کردند.

 

استقرار منافقین در عراق با هدایت آمریکایی‌ها بود

 

وی با اشاره به ارتباطات منافقین با آمریکا گفت: آنها، چون فهمیده بودند که اگر بخواهند حکومت کنند، باید بتوانند با آمریکا ارتباط داشته باشند. برخی اطلاعات گواهی می‌دهد که افرادی را فرستاده بودند تا با آمریکا ارتباط ایجاد شود که بعد‌ها آشکار شد. استقرار منافقین در عراق که سال ۶۴ اتفاق افتاده با هدایت آمریکایی‌هاست.

پورمحمدی با بیان اینکه ایران سال‌هاست درگیر جنگ ترکیبی است، اذعان کرد: مسائل اخیر، اوج جنگ ترکیبی دشمن بود، ولی وقتی صفحات تاریخ را ورق می‌زنیم، واقعاً از این جنگ‌های ترکیبی، دشمن در مقاطع مختلف با ما داشته است. آمریکا در ایران کودتا می‌کند، عراق به ایران حمله می‌کند؛ منافقین جنگ مسلحانه راه می‌اندازند و تمام سران نظام ترور می‌شوند؛ بعد از آن بحران اقتصادی داریم و روزهایی بر ما گذشته که چند روز بیشتر گندم در کشور نبوده! نبودن نفت و خاموشی و اینها به کنار؛ ولی الحمدلله با همت مردم همه مشکلات حل شده است.

"یک خیابان اصلی در آنجا بود که این طرف و آن طرف خیابان از همه گروه‌های کمونیست و چپ، حتی کومله و دموکرات کردستان، خلق مسلمان و منافقین کنار پیاده‌رو بساط و نشریات آنان پهن و معرکه‌ای بود"این واقعاً فوق‌العاده است.

 

غفلت از نقش مردم؛ نقطه آسیب‌زای جمهوری اسلامی

 

وی غفلت از نقش مردم را نقطه آسیب جمهوری اسلامی دانست و گفت: علی‌رغم توانایی‌ها و قدرت‌های افزوده خوب ما، آنچه دشمن توانسته از برخی روزنه‌ها سوءاستفاده کند و روی روان و فکر مردم و ذهن آنان تأثیرگذاری شده و قدری به حس همبستگی و پیوستگی و پشتیبانی مردم آسیب زده، برخی رفتارها بوده که موجب بدبینی و برخی جاها تبدیل به عقده شده و اینها رخنه‌ها و روزنه‌هایی است که دشمن دیده فرصت خوبی است تا عملیات کند.

وزیر اسبق اطلاعات با بیان اینکه سهم و نقش دشمن در پدیدآمدن این شرایط بزرگ است، خاطرنشان کرد: سهم و نقش دشمن در ایجاد این وضعیت خیلی زیاد است. علت آن هم این است که جمهوری اسلامی یک کار بزرگ با فضای جهانی انجام داده است. هژمونی یک ابرقدرت را به چالش جدی کشیده است و در واقع تنها رقیب تمدنی و فرهنگی و ایدئولوژیک و مدنی که در حکمرانی مدل دارد، در مقابل استکبار و لیبرال دموکراسی، جمهوری اسلامی است.

 

اذعان استراتژیست آمریکایی به قدرت و جایگاه فوق‌العاده ایران در منطقه

 

وی افزود: یکی از استراتژیست‌های برجسته آمریکا که می‌گویند در تراز کی‌سینجر و برژینسکی است، تازگی‌ها دیدم یک مقاله نوشته و گفته که «ما باید ایران را از شر آخوند‌ها نجات می‌دهیم؛ ایران جایگاه فوق‌العاده‌ای برای ایجاد دموکراسی در منطقه به دلیل پیشینه تمدنی، دارد و به دلیل ۸۵ میلیون جمعیت جوان تحصیل کرده». خب این ظرفیت‌ها در همین جمهوری اسلامی ایجاد شده است. درست است که دارد به آخوند‌ها تیکه می‌اندازد، اما دارد اقرار می‌کند که اتفاقات بزرگی در ایران افتاده است.

پورمحمدی با بیان اینکه ما در اغلب صنایع هایتک و پیشرفته جزو رتبه‌های جهانی هستیم، گفت: اشکالی که مطرح است، این است که وقتی اینقدر دستاورد و پیشرفت داریم، پس چرا وضع اقتصادمان این گونه است؟ از قوت‌ها نباید غافل شویم و دشمن از قوت‌های ما نگران است و نباید اجازه دهیم که حتی تثبیت شود و ادامه پیدا کند و حتماً صحنه از اختیار او خارج خواهد شد.

 

دشمن روی نقطه ضعف ما عملیات انجام می‌دهد

 

وی افزود: دشمن روی نقطه ضعف ما عملیات انجام می‌دهد و درست است که دلیل برخورد او با ما قوت ماست و می‌خواهد جلوی پیشرفت ما را سد کند اما آنجایی که دست گذاشته روی نقطه ضعف ما و از آنان سوءاستفاده می‌کند، مهمترین مساله‌ای که اتفاق افتاد آن اعتماد عمومی است.

پورمحمدی، اولویت‌ناسنجی‌ها و بی‌برنامگی‌ها را دلیل برخی ناکارآمدی‌ها دانست و گفت: اینها باعث بی‌اعتمادی می‌شود.

باید به فضای اجتماع بها بدهیم و یک اعتمادسازی باید اتفاق بیفتد. این شبهات و هیجان‌های ذهنی به خصوص برای بچه‌ها و جوانان ما اتفاق افتاده که لازم است صادقانه با آنان حرف بزنیم.

 

با جوانان همدلی کنیم تا اعتماد از دست رفته بازگردد

 

وی خاطرنشان کرد: در این مسیر، اولاً باید اشتباهات خود را قبول کنیم. اگر عیبی هست، از جوانان بخواهیم راهنمایی‌مان کنند و قبول کنیم و انجام دهیم. جوانان ما فهیم و عاقل و تحصیل کرده هستند. اگر ما واقعاً صادقانه با آنان گفت‌وگو کنیم و انتقادات آنان را بپذیریم و همدلی و هم زبانی با آنان داشته باشیم، این اعتمادسازی شکل می‌گیرد.

پورمحمدی درخصوص اصلاح فضای سیاسی کشور نیز گفت: باید یک فضای شفاف‌تر و میدان وسیع‌تری برای تحرکات همه پیدا شود و هرکسی که به نظام و اصول آن و قانون اساسی و مرزهایی که مرزهای ثبات و پایداری نظام است، وفادار است، میدان و مجال فعالیت و تلاش برایش فراهم کنیم.

"حتی در تلویزیون حضور پیدا می‌کردند و تا زمانی که دست به اسلحه نبردند، نظام با آنان کاری نداشت"دیگرانی هم که به تعبیر رهبری، اینها را قبول ندارند، باید حرمت شهروندی آنان را حفظ کنیم؛ یعنی یک رفت و برگشت منطقی باید اتفاق بیفتد. همه جا همین طور است.

 

برخی سلیقه‌ها با مشرب امام و رهبری فاصله دارد

 

وی افزود: برخی سلیقه‌ها، قضاوت‌ها و رویکردهای ما، رویکردهایی نیست که ما از ابتدای انقلاب با مشرب امام و رهبری جلو آمدیم و برخی‌ها، تفسیرها و سلیقه‌های خودشان را در فضای اجتماعی و سیاسی تفسیر می‌کنند که این غلط است.

پورمحمدی گفت: ما یک اصولی داریم که آن هم انقلاب و امام و رهبری است؛ اینها جزو اصول، رویکردها و راهبرادهای ما هستند. دیگر ما حق نداریم با تشخیص، قضاوت و سلیقه خودمان فضای اجتماعی و سیاسی را تنگ کنیم. می‌خواهم بگویم ما باید حواسمان باشد. نباید اجازه دهیم رقیب سیاسی، جناح رقیب ما را بزند و هر چیزی را به آن منتسب کند.

برای مثال بگوید تو وابسته‌ای، او نفوذی است و ... . اینها دلیل می‌خواهد. جامعه اینگونه ناامن و متزلزل و اعتماد جامعه به نظامات اجتماعی و سیاسی کشور سست می‌شود.

 

اقدام سلیقه‌ای ممنوع! باید به قانون اساسی برگردیم

 

وی راهکار اصلاح این روند را بازگشت به قانون دانست و بیان داشت: ما خودمان حق نداریم که نسخه‌ای بپیچیم که مطابق میل و سلیقه خودمان است. اگر قانون هم اشکال داشته باشد، باید آن را درست کرد.

"امام فرمودند: «اینها ما را قبول ندارند ولی شهروند ما هستند و داریم با هم زندگی می‌کنیم"ما قانون اساسی داریم و خیلی از اصول قانون اساسی راهنمای ماست که به برخی از آنها بها داده نشده و کمتر توجه کردیم. قانون انتخابات معیوب است.

پورمحمدی با اشاره به طرح اصلاح قانون انتخابات بیان داشت: من در سال ۸۷، ۱۰ روز قبل از برکناری از وزارت کشور برای مقام معظم رهبری نوشتم و ایشان روی آن دستور داد به مجمع تشخیص؛ آن زمان نوشتم که اگر ما نظام انتخابات را اصلاح نکنیم با مشکلات زیادی در مدیریت کشور رو به رو خواهیم شد. این‌ها همه قبل از سال ۸۸ است.

 

می‌توانستیم وقایع سال ۸۸ را با اصلاح قانون کنترل کنیم

 

وی افزود: من معتقد هستم اگر آن چیزهایی که من پیش‌بینی کردم، آن موقع قانون بود، ما می‌توانستیم اوضاع را کنترل کنیم. حتی ۸۸ هم آن طور اتفاق نمی‌افتاد یعنی می‌توانستیم با هزینه‌های بسیار کمتری و حاشیه‌های بسیار پایین‌تری از ۸۸ و حوادث آن عبور کنیم. ملاک مدیریت اجتماعی باید براساس قانون باشد؛ اگر شما یک مرز و معیار و نقشه روشن نداشته باشید که روی آن عمل کنید، محل نزاع و درگیری است.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: اگر قانون ناقص باشد، این کشمکش و بحران، همچنان استمرار خواهد داشت که متأسفانه ما داریم.

تقریباً تمام مجالس قوانین انتخاباتی را جا به جا کردند که یکی از حرف‌های ما این بود که قوانین انتخاباتی باید جزو قوانین ثابت باشد.

وی ادامه داد: در خیلی از کشورها، این جزو قانون اساسی‌شان است و هیچکس حق دستکاری ندارد. چون نظام انتخاباتی، ناموس یک جامعه مردمی و مردمسالار است. ما هم که به عنوان یکی از اصول دینی پذیرفته‌ایم که جامعه مردمسالار دینی هستیم؛ یعنی به مردم، حضور مردم و نقش تعیین‌کنندگی مردم بهای کافی می‌دهیم. به روح بلند امام بزرگوارمان، نور ببارد که در همین حسینیه فرمود «میزان رأی ملت است». مقام معظم رهبری، در طول رهبری‌شان این شعار را پیوسته با بیانات مختلف بیان کرده‌اند.

 

اقتدار ملی ما به دلیل حضور مردم است

 

پورمحمدی با بیان اینکه اقتدار ملی ما به دلیل حضور مردم است، بیان داشت: اگر همین قانون را خارج از سلیقه‌ها اجرا کنیم، بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود.

"از همان ماه‌های اول و دوم شروع کردند، در حالی که انقلاب هنوز کارش را شروع نکرده و حرفش را نزده بود"البته باید اصلاحات قانونی شود. الان هم طرحی در مجلس آمده که طرح خوبی هم بود که نمی‌دانم چرا رأی نیاورد و دوباره پنجاه نماینده به آن رأی داده‌اند و دولت هم به نظرم می‌آید که حامی آن است و امیدوارم به نتیجه برسد. برخی از دغدغه‌های انتخاباتی و سیاست‌های کلی که رهبری فرمودند در همین طرحی است که مجلس فعلی و مرکز پژوهش‌های مجلس هم کار کرده است، گنجانده شده است.

 

پروپاگاندا علیه رقیب را ابتدا اصلاح‌طلبان شروع کردند و اصولگرایان یاد گرفتند

 

وی در خصوص پیشینه ایجاد پروپاگاندا علیه جناح رقیب گفت: این کار را اول جناح اصلاح‌طلب و چپی‌ها انجام دادند. این پروپاگاندا یا بزرگ نمایی یا تبلیغات سنگین روی رقیب که اول گروه اصلاح‌طلب و چپ و خط سه انجام دادند و بعد از آن، دوستان اصولگرای ما یاد گرفتند و روی دست آنان بلند شدند. البته ذائقه انتخابات چنین اقتضایی دارد و خیلی جاها اینطور است، ولی یک جاهایی هم مرز دارند و متوقف می‌شوند ولی ما متأسفانه وقتی روی دور می‌افتیم، به جان هم می‌افتیم.

 

اروپایی‌ها حس کردند که ایران می‌تواند در حریم امنیتی آنان وارد شود!

 

وزیر اسبق اطلاعات در خصوص رفتار اروپایی‌ها در تحریم سپاه اظهار داشت: واقعیت این است که اروپایی‌ها فقط زبان قلدری و زور و قدرت را می‌فهمند.

جمهوری اسلامی یک جاهایی تحرکاتی انجام داده و آنها حس کردند که می‌توانیم در حریم امنیتی آنان وارد شویم! و برایشان بسیار سنگین است. ولی باید بفهمند که داستان اینجور است. در دولت‌هایشان و پارلمان اروپا و رسانه‌هایشان و کانال‌هایشان هر روز ایرانی‌ها را بسیج می‌کنند و پول می‌دهند و آنچه  در برلین اتفاق افتاد و تازگی‌ها در فرانسه و کانادا اتفاق افتاد، سرویس‌های اروپایی پول دادند.

پورمحمدی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی از ظرفیت دفاعی، نظامی، امنیتی و اطلاعاتی خوبی برخوردار و این در جامعه جهانی تثبیت شده است. کشورهای قدرتمند تعریفی که از ایران دارند، این است. نه تنها بخش اطلاعاتی امنیتی و نظامی بلکه اقتصاد ما را هم قدرتمند می‌دانند.

"برجستگی امام خمینی (ره) هم در همین جا بود و بی‌نهایت تحمل و صبوری کرد، تا یک مرز و آن مرز هم امنیت و آرامش مردم و منافع ملی بود"اگر بتوانیم از این موانعی که ایجاد کردند با تدبیر عبور کنیم، ظرفیت اقتصادی ایران ظرفیت قابل توجهی است. واقعاً قدرت اقتصادی می‌تواند نقش آفرین باشد؛ نه تنها داخل کشور بلکه می‌تواند فضای وسیع‌تری هم تحت پوشش قرار دهد.

 

مخالفت امام با شنود

 

وی در بخش دیگری از این برنامه با اشاره به یک ملاقات خصوصی با امام، به نظر صریح ایشان در مخالفت با شنود اشاره کرد و گفت: امام فرمود خلاف شرع است؛ برای چه این کار را می‌کنید؟! گفتیم الان متأسفانه به‌خاطر منافقین، گروهگ‌ها و ترورها شنود است و در حاشیه مسائل دیگر خانوادگی هم مطرح می‌شود. برای مثال می‌گویند اینجا مرکز فساد است یا اینجا مشروبه و ... و طبعاً پیگیری می‌شود. امام فرمود حق ندارید این کار را انجام دهید و خلاف شرع است.

وی ادامه داد: من گفتم که این کارها می‌شود؛ امام گفت نباید بشود و در اینجا  امام رو کردند به احمدآقا که احمد به من یادآوری کن من یک چیزی بنویسم؛ که پس فردای آن روز فرمان هشت ماده‌ای امام صادر شد و داستان مفصل فرمان هشت ماده‌ای.

 

 مشروح این برنامه در پی می آید:

یکی از مسائلی که جمهوری اسلامی ایران از همان بدو تأسیس بعد از انقلاب و حتی شاید کمی قبل‌تر مواجه با آن بود، گروه‌های نفاق بود.

گروه‌های نفاقی که از قبل از انقلاب در کنار انقلابیون بودند و هدفی مشترک داشتند اما بعد از انقلابف هم اهداف آنها متفاوت شد و هم از مسیری غیر از مسیر انقلاب اسلامی حرکت کرد.

در پنجمین برنامه از مجموعه «حضور» که به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با دعوت از چهره‌های شاخص سیاسی و تأثیرگذار انقلاب، در حسینیه جماران به واکاوی اندیشه‌های امام روح‌الله می‌پردازد، «حجت‌الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی» درباره تلاش امام خمینی (ره) برای هدایت این گروه‌ها و برخورد ایشان با آنها بعد از خیانت به مردم و کشور به سوالات «محمدحسین رنجبران» پاسخ گفته است.

 پورمحمدی، از دوران جوانی در حیطه مسائل امنیتی و قضایی فعالیت کرده و دوران حساسی را در وزارت اطلاعات از اول انقلاب اسلامی حضور داشته است. وی اکنون رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.

پورمحمدی: بنده هم خدمت شما و بینندگان عزیز این برنامه عرض سلام و ارادت دارم و ایام دهه فجر را تبریک عرض می‌کنم. یاد امام (ره) و شهدای بزرگوارمان را گرامی می‌داریم. یاد حماسه آفرینی‌های بزرگ ملت ایران را نیز که در تاریخ معاصر، جزء جاودانه‌ترین حرکت‌های تاریخی است را گرامی می‌داریم. از حضور در این مکان بسیار بسیار خاطره‌انگیز که بخشی از تاریخ یک ملت بزرگ را رقم زده، خوشحال هستیم.

"حتی در جنگ، اسنادی داریم که قبل از رفتن این‌ها به فاز نظامی، با عراق تبادل اطلاعات داشتند"در این مکان و حاشیه این مکان با فاصله ۱۰ ـ ۱۵ متری بیت امام‌مان و رهبرمان، نزدیک به ۱۰ سال اتفاقات عظیمی را تاریخ جهان شکل داده و رقم خورده است. برای ما که اینجا تنفس و زندگی کردیم، تمام آرمان‌ها و آرزوهای‌مان، اینجا شکل گرفته و هدایت شده است.

رنجبران: اولین بار کی به اینجا آمدید؟

پورمحمدی: اولین بار زمانی که امام (ره) به تهران آمدند و مستقر شدند، فکر می‌کنم دادستان مسجد سلیمان بودم و تهران نبودم و بعد از بندر عباس و مشهد بودم . دقیق یادم نمیاد آنچه که به ذهنم میرسد این است که جلساتی با مقامات قضایی داشتند و از راه دور باید به خدمت امام می‌آمدیم. تاریخ دقیق نمی‌توانم بگویم.

رنجبران: اولین دیدار چهره به چهره شما با امام خمینی (ره) را خاطرتان هست؟

پورمحمدی: بله در کمیته استقبال از امام بودم. چهارراه ولیعصر(عج)، خیابان انقلاب، روبه‌روی پارک دانشجو، چون روحانیون کنترل جماعت و مردم را بر عهده داشتند، من سر همان چهارراه، مسئول بودم و از صبح مستقر شده بودم.

مردم گل می‌گذاشتند و ماشین امام (ره) که آمد، من از دور متوجه شدم. ما اولین بار امام را روز ۱۲ بهمن در بهشت زهرا (س) دیدیم و فردا و پس فردای آن روز آمدیم مدرسه علوی. در آنجا در چند دیدار عمومی با امام دیدار داشتیم تا ۲۲ بهمن. بعد از ۲۲ بهمن که امام به قم آمدند؛ هفت هشت ده روز بعد، ۲۹ بهمن، مدرسه ما نزدیک منزل امام بود و امام هر روز برای مردم که می‌آمدند که رد بشوند، از بالای پشت بام دست تکان می‌دادند و جواب سلام مردم را می‌دادند.

مدرسه ما مشرف و چند طبقه بود ولی کاملاً امام را رصد می‌کردیم. دو سه بار هم خودمان قاطی جمعیت شدیم؛ یکی دو بار هم که امام در مدرسه فیضیه سخنرانی داشتند، به آنجا رفتیم.

"یعنی از آغاز جنگ، در ۲۹ شهریور ۵۹ تا ۳۰ خرداد ۶۰ که می‌شود ۹ ماه که این‌ها وارد فاز نظامی شدند، همکاری اطلاعاتی با عراق داشتند"یکی برای شهادت شهید مطهری و دیگری قبل از آن بود.

رنجبران: ویژگی و کاریزمایی که امام داشت به جای خود، ولی به عنوان یک جوان که آن موقع که ۲۰ سالتان بود،  چه چیزی بیشتر از همه شما را جذب امام می‌‌کرد؟

پورمحمدی: امام (ره) یک شخصیت کامل بود و هر زاویه دیدی که شما داشتید، یک نمونه و یک الگو بود. اگر می‌خواستید به عنوان یک عنصر اخلاقی یا یک چهره شاخص اخلاقی، علمی، سیاسی یا رهبری و مدیریت و یا تربیتی به ایشان اتکا کنید، ایشان واقعاً سرآمد بود. امام تقریباً در همه این حوزه‌ها چهره شاخص بود و دارای جاذبه فوق‌العاده. به خصوص آن روحی الهی و اخلاص و سادگی و ایثارگری ایشان و همچنین راهبری پیامبرگونه ایشان و اتکای به نفس و استواری ایشان و ویژگی‌های دیگر او که هرکدام جذابیت فوق‌العاده‌ای را داشت.

رنجبران: شما در همان جوانی و خیلی‌های دیگر و تحصیل کرده‌های مدرسه حقانی، به واسطه مرحوم قدوسی و اصفهانی وارد دستگاه قضایی شدید. قبل از مسجد سلیمان، جای دیگری فعالیت داشتید؟

پورمحمدی: من اول دادستان کل بودم و بعد دادستان مسجد سلیمان شدم.

رنجبران: بالاخره نوع مدیریت شما در این جایگاه‌ها از نوع قضاوت بوده است؛ چگونه از مدیریت و رهبری امام (ره) اعتماد به نفس می‌گرفتید تا بتوانید آنجا اعمال کنید؟

پورمحمدی: امام نسل فوق‌العاده‌ای را تربیت کرد.

یک مدرسه‌ای که در آن شما تنفس زندگی کردید و تربیت شدید و آموزش دیدید و حتی تمرین کردید و شخصیت شما شکل گرفته است. خرداد ۴۲ که از امام پرسیدند این کارها را با چه کسی می‌خواهید انجام دهید؟ و ایشان در پاسخ گفتند سربازان من در گهواره هستند، امام از همان موقع شروع به یارگیری و تربیت کردند.

۱۵ خرداد سال ۴۴، من ۶ ساله بودم که به همراه پدرم به مدرسه فیضیه رفتم. جلوی کتابخانه، بین حوض و مسجد یک سکویی بود که ۶۰ سانت ارتفاع داشت و به آن سکوی انقلاب می‌گفتند. ظاهراً مرحوم نواب صفوی یا یاران او روی آن می‌رفتند و سخنرانی می‌کردند و مردم دور آن جمع می‌شدند. یادم هست که  یک نفری از روحانیون بزرگوار که مرحوم شده، ایشان سخنرانی انقلابی کرد و گفت که ما سینه‌هامان آماده گلوله‌ها است و ما آماده زندان و شکنجه هستیم.

"تا اینکه روز ششم تیر آقا ترور شد و هفتم تیر حادثه هفتم تیر اتفاق افتاد؛ یعنی سران نظام را زدند"ماموران هم کنار حوض ایستاده بودند. یعنی دو سال پس از ۱۵ خرداد ۴۲. بعد از آن گفت بیایید من را دستگیر کنید ولی نقشه بود چون یادم است چندنفر رفتند دستگیرش کنند که یک دفعه چند نفر شعار دادند و این آقا گم شد و از در کتابخانه مدرسه فیضیه سریع عبور کرده بود و از آنجا فرار کرد و به عراق رفت. او رفیق پدر من بود و چون پدرم قدری پول جمع کرده بود تا او به عراق برود، در خانواده خبر به ما دادند که چگونه و چه کسی و کجا او را فراری دادند!

من کلاس اول یا دوم که بودم با ذغال روی دیوارهای خانه‌ها که آن موقع سفید بود، شعارنویسی انجام می‌دادم و «دورد برخمینی» و «مرگ بر شاه» می‌نوشتم. یعنی این نسل در بخش‌های مختلف تربیت شده و رشد کرده است.

حالا بنده طلبه شدم و در مدرسه‌ای بودم که بحث‌های سیاسی جدی بود و بعد از آن سال ۵۶ که دیگر فضا انقلابی شد. بعد هم حادثه ۱۹ قم پیش آمد که طلبه‌های مدرسه حقانی پیشتاز بودند و اولین تحرکات را ما انجام دادیم. حدود ۱۰ ـ ۲۰ نفر ما بودیم و حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر از طلبه‌های مدارس دیگر بودیم که پایه‌گذار تظاهرات شب ۲۰ دی شدیم. یعنی ۱۷ دی که در روزنامه اطلاعات آن اهانت را به امام کردند، روزنامه عصر چاپ می‌شد و به بازار می‌آمد و ما عصر متوجه شدیم و شب ۱۸ دی، حدود سی چهل نفر بودیم که برای شعار دادن به حرم رفتیم که مأمورین فهمیدند.

یکی از همکاران ما که دادستان چند شهر شد و بعد هم به معاونت وزارت آمد، او صدای غرائی داشت و فریاد می‌زد: «خمینی بزرگ است»؛ «دورد بر خمینی» و «مرگ بر این حکومت یزیدی» و مردم هم تکرار می‌کردند.

این نسل این چنین رشد کرده است. بعد هم این نسل آمد تا ۲۲ بهمن و انقلاب شد.

"اینها می‌گفتند سر نظام رفت، دیگر نظام از پا درمی‌آید.پورمحمدی گفت: شما تصور کنید یک دفعه مقامات عالی قوه قضائیه، دولت و مجلس را زدند"شما ببینید یک رژیم قدرتمندی که مثل آمریکا و انگلیس و غرب پشت اوست و حتی چند ماه قبل از آن، نخست وزیر چین به ایران آمده؛ یعنی از دو جبهه غربی و شرقی حمایت می‌شود؛ یک چنین رژیمی از پا درآمده و ما خیلی حس ویژه‌ای داشتیم که اصلاً بازگو کردنی نیست که شما می‌گویید چطور به خود متکی بودید و با اعتماد به نفس حرکت می‌کردید! خیلی خاطرات و حوادث هست که ما چگونه آب دیده شدیم.

رنجبران: حالا در این انقلاب عظیم با این مقدمات که بخشی از آن را از دریچه دید خودتان گفتید، وارد انقلاب می‌شوید و اتفاقاتی که بعد از انقلاب می‌افتد. در این بین جماعتی هم بودند که از قبل از انقلاب هم حضور داشتند و البته امام هم از قبل آنان را شناسایی می‌کنند. به نجف می‌روند تا از امام مجوز سلحانه بگیرند و امام به گونه‌ای با آنها صحبت می‌کند و خود ایشان هدف اینها را تشخیص می‌دهند ولی اینجا کم کم این انشقاق صورت می‌گیرد. آن نقطه آغازین که اشارت امام یا تحلیل خودتان به عنوان بچه‌های انقلاب که داشتید انشقاق را با منافقین مشاهده می‌کردید، کجا بود؟

پور محمدی: بحث منافقین از سال ۵۴ بروز کرد وقتی که تغییر ایدئولوژیک دادند. اینجا یک گروه اعلام مارکسیست شدن می‌کند و این خیلی اتفاق عجیبی بود که یک گروه، تغییر دین و ایدئولوژی می‌دهد.

این شوک بزرگی به همه ما بود. ما گروه منافقین را تا پیش از این یک گروه انقلابیِ از جان گذشته و مقاوم در مقابل آن رژیم می‌شناختیم که برای من خیلی جذاب بود و خیلی از طلبه‌های ما عضو آن شدند؛ گروهی که دستگیر شدند و زندان رفتند و حکم گرفتند. اما حالا با تغییر ایدئولوژیک آنان شوک بزرگی به همه ما وارد شد. از همان موقع حساسیت‌هایی ایجاد شد که آیا اینها قابل اعتماد هستند یا خیر؟ بعد از اینکه چند تا از دوستان ما رفتند زندان و حتی متأسفانه دو سه نفر هم مارکسیست شدند که طلبه هم بودند.

این حس شدید پیدا شد که داستان خیلی جدی‌تر از چیزی است که ما تصور می‌کنیم و اتفاق بزرگی در حال وقوع است و حساسیت‌ها از همان موقع جدی شد. خاطرم هست یکی از طلبه‌های ما که الان در اسپانیاست و پیرمردی شده است، حکم ابد گرفته بود که قبل از انقلاب آزاد شد؛ او جزو منافقین شد و آمده بود به مدرسه که ما را جذب این گروه کند.

"برخی اطلاعات گواهی می‌دهد که افرادی را فرستاده بودند تا با آمریکا ارتباط ایجاد شود که بعد‌ها آشکار شد"ما با او چالش و نسبت به او موضع داشتیم. تقریباً بین ما که در جریان متن مسائل بودیم، مسئله بسیار جدی شد. تا انقلاب و بعد از انقلاب که دیدیم اینها تبلیغات را در دانشگاه شروع کردند؛ یعنی از فروردین. روزنامه مجاهد هم از اردیبهشت چاپ شد. از همان موقع بیانیه‌ها و ارگان‌ تبلیغاتی‌شان زاویه‌دار شد؛ اینها علنی بود.

شدیداً یارگیری می‌کردند. مسعود رجوی وقتی در دانشگاه شریف کلاس می‌گذاشت چهار پنج هزار نفر شرکت می‌کردند. خیابانی و ابریشم‌چی و بقیه کادر مرکزی‌شان در دانشگاه تهران و علم و صنعت کلاس برگزار می‌کردند و چند هزار دانشجوها به کلاس‌های آنها می‌رفتند و تاخت و تاز جدی داشتند. بعد از آن شروع کردند به اسلحه جمع کردن در دانشگاه و اصلاً دانشگاه مقر عملیات نظامی آنها شده بود. به طوری که یک دانشکده مقر عملیاتی منافقین بود که در آن نیروهای زیادی داشتند و شروع کردند از پادگان‌های مختلف به اسلحه جمع کردن.

این مسائل که پیش آمد، امام اوایل اردیبهشت ۵۸ دستور دادند اسلحه‌ها به پادگان‌ها برگردد.

"دیگرانی هم که به تعبیر رهبری، اینها را قبول ندارند، باید حرمت شهروندی آنان را حفظ کنیم؛ یعنی یک رفت و برگشت منطقی باید اتفاق بیفتد"اینجا بود که منافقین و گروه چپ مقاومت کردند و کم کم حساسیت‌ها و تهدیدها به اوج رسید تا اینکه مسعود رجوی در دی ۵۸ گفت که کاری نکنید با گلوله با شما روبه‌رو شویم!

بعد هم به قانون اساسی رأی ندادند که این خیلی بحث مهمی بود. چون مهم بود که بدانیم چه کسی همراه انقلاب هست و چه کسی نیست و اینها به قانون اساسی رأی ندادند. زمانی که رجوی کاندیدای ریاست جمهوری شد امام فرمود کسی که به قانون اساسی رأی نداده و قبول ندارد، در چه مدلی می‌خواهد رئیس جمهور شود؟ شما باید این قانون را اجرا کنید و به این طریق او را از صلاحیت انداختند. ولی در مجلس هم کاندید شد و رأی نیاورد. خبرگان قانون اساسی هم کاندید شد ولی رأی نیاورد.

رنجبران: برای انتخابات مجلس هم که آن موقع اصلاً شورای نگهبان نبود برای تأیید صلاحیت و اینها...

پورمحمدی: بله یک هیئتی را امام (ره) تعیین کرده بود با حداقل کنترل؛ در این حد که طرف سابقه وابستگی به رژیم سابق و مشکل اخلاقی و همچنین سوء سابقه قضایی و کیفری نداشته باشد.

رنجبران: مدیریت امام با این افراد چگونه شکل گرفت؟

پورمحمدی: امام از سال ۵۱ و ۵۲ و حتی سال ۴۹ که اینها هواپیمایی را ربودند و در بغداد نشاندند.

روحانی که از رهبران انحراف بود و به نجف آمده بود تا با امام دیدارکند، امام از همان اول حساسیت پیدا کردند و در سال‌های بعد که آمدند امام را جذب کنند، از نهج البلاغه و اینها حرف زدند و به قولی برای امام جا نماز آب کشیدند. امام فهمیدند قصه ساده نیست چون ایشان خیلی باهوش بود. در خاطرات آقای هاشمی داریم که وقتی در نجف به دیدار امام می‌رود، می‌گوید «ما به اینها کمک می‌کردیم و همکاری داشتیم ولی متأسفانه منحرف شدند و البته شما زودتر از ما این را فهمیدید. و ما دیگر کمک نمی‌کنیم!»

امام اینها را شناخته بود و از این جهت، آنان را طرد نکرد. همانطور که کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها را هم طرد نکرد.

"ما قانون اساسی داریم و خیلی از اصول قانون اساسی راهنمای ماست که به برخی از آنها بها داده نشده و کمتر توجه کردیم"امام به کسانی که قانون اساسی را قبول داشتند و به اقدامات ضد امنیتی و مسلحانه نپردازند، ولو اینکه مخالف ما باشد، مجال داد.

من از سال ۵۸ تا خرداد ۶۰ دادستان مسجد سلیمان بودم. یک خیابان اصلی در آنجا بود که این طرف و آن طرف خیابان از همه گروه‌های کمونیست و چپ، حتی کومله و دموکرات کردستان، خلق مسلمان و منافقین کنار پیاده‌رو بساط و نشریات آنان پهن بود و معرکه‌ای بود. تهران هم در خیابان انقلاب این اتفاق بود. در میزگردهایی که اوایل انقلاب مرحوم آقای بهشتی و مرحوم مصباح برگزار می‌کردند هم امثال کیانوری و احسان طبری که از رهبران مارکسیستی بودند، شرکت می‌کردند.

اصلاً مشی نظام، مشی متحمل و اهل مدارا بود. اصلاً نظام ما دنبال برخورد خشن نبود ولی به ما تحمیل شد و اسناد تاریخی گواه این معناست.

اینها همه جا فعالیت و دفتر داشتند. اما اول کار شروع کردند به جمع‌آوری اسلحه و تبلیغات و یارگیری کردند.

رنجبران: در تلویزیون مناظره داشتند...

پورمحمدی: اینها تشکیلات و دفتر و مجله داشتند و در تلویزیون حضور پیدا می‌کردند و تا زمانی که دست به اسلحه نبردند نظام با آنان کاری نداشت. کدام نظام است که اینها را تحمل می‌کند؟ می‌گفتند ما قانون اساسی، رهبر و اسلام را قبول نداریم و تشکیلات گسترده راه انداخته بودند. امام فرمودند: «اینها ما را قبول ندارند ولی شهروند ما هستند و داریم با هم زندگی می‌کنیم. تا زمانی که امنیت مردم و منافع آنان را به خطر نیندازند ما تحملشان می‌کنیم».

بعضی‌ها می‌گویند شما تندروی کردید که منافقین علیه شما اسلحه کشیدند! و یا اینکه می‌گویند شما آنها را اعدام کردید؛ در صورتی که اصلاً این اعدام‌ها برای بعد از ۳۰ خرداد است.

"حتی ۸۸ هم آن طور اتفاق نمی‌افتاد یعنی می‌توانستیم با هزینه‌های بسیار کمتری و حاشیه‌های بسیار پایین‌تری از ۸۸ و حوادث آن عبور کنیم"حتی سعادتی که جاسوس بود در اردیبهشت یا فروردین ۵۸ پرونده مقربی را برداشت و در یک عملیات مفصل آن را به افسر اطلاعاتی سفارت شوروی تحویل داد؛ حتی اعدام او که یک جاسوس مسلم بود، کلی طول کشید و تحمل شد و بعد دیدیم که در پشتیبانی عملیاتی علیه نظام دخیل است و کمک می‌کند.

رنجبران: یکی از نشانه‌های دیگر هم اینکه نیروهای آنان در بدنه نظام بودند. مثل کلاهی و ..

پورمحمدی: حالا اینها که نیروهای نفوذی و پنهان بودند اما خود آنان هم بودند. خود مسعود رجوی که این همه علیه نظام حرف زد و تهدید کرد و اسلحه جمع‌آوری کرد و تمام کشور را دفتر زده بودند و یارگیری کردند؛ چه کسی به آنها کار داشت؟ در گزارش‌ها آمده چون شما اینها را اعدام کردید و خشونت به خرج دادید، اینها به جنگ مسلحانه رو آوردند! کجای تاریخ این را می‌گوید! چندتا از منافقین زندانی داشتند اینها؟ گروه‌های مارکسیستی و چپی و منافقین قبل از ۳۰ خرداد زندانی داشتند؟ اعداش مشخص است. بیایند بگویند.

غیر از گروه فرقان که شهید مطهری و شهید قرنی را به شهادت رساندند و آقای هاشمی را ترور کردند و چندتا عملیات دیگر انجام دادند؛ گروه‌های کردستان، خلق عرب در تبریز و آذربایجان، قدری هم از خلق ترکمن و بلوچستان و آنانی که عملیات کردند یا تجزیه‌طلب بودند؛ در واقع درگیری‌ها اینجا بود. شما در کردستان هم می‌بینید که آنها شروع‌کننده بودند.

از همان ماه‌های اول و دوم شروع کردند در حالی که انقلاب هنوز کارش را شروع نکرده بود و حرفش را نزده بود. گفتند اینجا باید جمهوری شود و خودمختار شود و از این حرف‌ها.

رنجبران: امام (ره) در مقابل این تجزیه‌طلب‌ها هم مماشات نکردند؟ اینکه بخواهند زمان بدهند...

پورمحمدی: خیر. آنجایی که امنیت و تمامیت ارضی و منافع ملی کشور می‌خواست به خطر بیفتد، امام (ره) هیچ تحمل نداشت. برجستگی امام خمینی (ره) هم در همین جا بود و بی‌نهایت تحمل و صبوری کرد، تا یک مرز و آن مرز هم امنیت و آرامش مردم و منافع ملی بود. امام (ره) چندین بار هم تهدید کرد که به آنجا نرسد و اشاره کردند که اگر به آنجا برسد، «منِ طلبه‌ای که اینجا نشسته‌ام، آنوقت آن کاری که نباید را انجام می‌دهم و چیزی را که باید بگویم، می‌گویم.»

رنجبران: و آنها به نوعی مسیر را ادامه دادند و خود رجوی هم تهدید کرد...

پورمحمدی: بعد از اینکه در انتخابات قانون اساسی نکرد و صلاحیتش برای ریاست جمهوری رد شد، در دی ماه ۵۸  گفت که کاری نکنید گلوله در مقابل گلوله قرار بگیرد و با هم بجنگیم و تهدید‌ها از همان زمان شروع شد و بعد از آن، ۵۹ خیلی شدید شد.

رنجبران: و بعد از آن دیگر به بنی‌صدر پیوند خورد.

پورمحمدی: بله و بنی‌صدر که رئیس جمهور شد، کم کم به هم نزدیک شدند و جنگ که شروع شد، اینها اقدام کردند به اسلحه جمع کردن.

"ما هم که به عنوان یکی از اصول دینی پذیرفته‌ایم که جامعه مردمسالار دینی هستیم؛ یعنی به مردم، حضور مردم و نقش تعیین‌کنندگی مردم بهای کافی می‌دهیم"من موقعی که در خوزستان بودم، چند نفرشان را که دستگیر کرده بودم، محاکمه کردم که مشغول به جمع‌آوری اسلحه بودند یعنی می‌خواستند از توی خط اسلحه بیاورند.

رنجبران: یعنی در آغاز جنگ؟

پورمحمدی: بله در همان ماه‌های ابتدای جنگ تا خرداد ۶۰. من دادستان سوسنگرد و چند شهر عملیاتی دیگر هم بودم. آنجا پرونده افرادی بود که مثلاً می‌خواستند اسلحه به عقب بیاوردند. یعنی قشنگ معلوم بود که دارند با برنامه کار می‌کنند.

از سوی دیگر ماجرای نفوذی‌های این جریان است. ۶ تیر تاریخ ترور مقام معظم رهبری شده است، ۷ تیر حادثه حزب جمهوری اسلامی و ۸ شهریور انفجار نخست وزیری است و ۱۴ شهریور حادثه شهادت مرحوم قدوسی است.

تمام افرادی که در این مکان‌ها حضور داشتند، از قبل آمده بودند و معلوم است خط نفوذ و عملیات و ترور برای ۱۰ روز و ۲۰ روز و یا برخورد با بنی‌صدر در اصطکاک‌های آن دو سه ماه قبلش نبوده است. این‌ها آماده کرده بودند که اگر به تفاهم نرسند، یک خط ترور گسترده را انجام دهند و تمام رهبران نظام را ترور کنند و با آن لشگرکشی و آمادگی که دارند، مملکت را بگیرند.

در دورانی که بختیار هنوز نخست وزیر بود، جمعیتی از منافقین و مارکسیست‌ها که حدود ۲۵۰ نفر می‌شدند، هنوز در زندان بودند که پیش از انقلاب و با وقایع انقلاب آزاد شدند. یعنی همزمان با آزادی امثال آقای مرحوم منتظری، آقای طالقانی، آقای هاشمی و آقای مهدوی‌کنی و برخی بزرگان یا روحانیت، یک سری دیگر هم از گروه‌های چپی و منافقین آزاد شدند. این مسئله برای تابستان و پاییز ۵۷ است.

 

یکی از رهبران ملی مذهبی پیام داده بود که به امام بگویید حالا که بختیار نخست وزیر است، قدری امام او را تحمل کند و تشکیل دولت را به عقب بیندازد تا ما خودمان را برای تشکیل حکومت آماده کنیم. چون امام و یارانش که آمادگی لازم برای تشکیل حکومت را ندارند.

"الان هم طرحی در مجلس آمده که طرح خوبی هم بود که نمی‌دانم چرا رأی نیاورد و دوباره پنجاه نماینده به آن رأی داده‌اند و دولت هم به نظرم می‌آید که حامی آن است و امیدوارم به نتیجه برسد"ما شایستگی و لیاقت این کار را داریم! یعنی در ظاهر می‌گفتند شما آمادگی ندارید ولی در باطن معتقد بودند که این حق ماست و شما کاری نکردید. ما زندان رفتیم و ترور شدیم و اعدامی و شهید دادیم. با این به اصطلاح شگرد پیش آمدند ولی خب هدف آنان قدرت یافتن

منابع خبر

اخبار مرتبط