'یه بوس کوچولو' در آپارات

'یه بوس کوچولو' در آپارات
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۷ خرداد ۱۳۹۳

یک بوس کوچولو در آپارات

۰:۰:۳۰

فیلم یک بوس کوچولو ساخته بهمن فرمان آرا در آپارات

تماشا کنیدmp4

برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد

تازه ترین نسخه "فلش" اینجا قابل دریافت است

پخش ویدیو با ویندوز میدیا پلیر

این هفته در آپارات فیلم ' یه بوس کوچولو ' ساخته بهمن فرمان‌آرا به نمایش در می‌آید.

درباره فیلم

'یه بوس کوچولو' شاید یکی از جنجالی ترین فیلم های بهمن فرمان آرا باشد. او در این فیلم زندگی دو نویسنده ایرانی را به تصویر کشیده است. نویسنده ای که سالهاست در خارج از ایران زندگی کرده و نویسنده ای که جلای وطن نکرده و همان جا مانده است. به اعتقاد گروهی از منتقدان، بهمن فرمان آرا سه گانه خودش را درباره مرگ با این فیلم تکمیل کرده است .

"نویسنده ای که سالهاست در خارج از ایران زندگی کرده و نویسنده ای که جلای وطن نکرده و همان جا مانده است"بهمن فرمان‌آرا که با دو فیلم قبلی اش دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از دو جشنواره فجر گرفته و انتظارات را از خود بسیار بالا برده بود، این بار در همان حال و هوا به سراغ ترسیم شخصیت یک نویسنده رفته است. اشارات مستقیم او به نویسندگانی آشنا در این فیلم و به ویژه شباهت های بی شماری که بین دو شخصیت اصلی فیلم و مابه ازا های واقعی آنها در جهان بیرونی وجود دارد، تبدیل به بحثی جنجالی در بین اهل ادبیات و سینما شد و موضوع اصلی فیلم را تحت تاثیر قرار داد.

شناسنامه فیلم

جمشید مشایخی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو

نویسنده و کارگردان: بهمن فرمان آرا
تهیه کننده: علیرضا شجاع نوری

مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری
تدوین: عباس گنجوی
موسیقی: احمد پژمان
طراح صحنه و لباس: فرهاد فارسی
صداگذاری و میکس: محمدرضا دلپاک
صدابردار: فرزدا منطقی
طراح و مجری گریم: مهرداد میرکیانی
مدیر تولید: شهریار شهباززاده

بازیگران:
جمشید مشایخی، رضا کیانیان، هدیه تهرانی، جمشید هاشم پور، فاطمه معتمد آریا، فخری خوروش، مریم سعادت، هوشنگ حریرچیان، بابک حمیدیان، مهدی صفوی، هدایت هاشمی،پیام دهکری، اسماعیل پور رضا

دستیار اول و برنامه ریز کارگردانی: حسام الدین نورانی
ساخت سال: ۱۳۸۴
مدت زمان نمایش: ۹۶ دقیقه

خلاصه داستان

رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو

اسماعیل شبلی‌ نویسنده ای بیمار که مرگ را در نزدیکی خود احساس می کند ، در حال نوشتن داستانی کوتاه به نام 'نبش قبر' است.
نویسنده دوم محمدرضا سعدی، دوست قدیمی شبلی پس از ۳۸ سال دوری از ایران، به وطن برگشته تا در زادگاهش بمیرد. او در تمام این سال ها با اقوام و دوستانش ارتباطی نداشته است. این دو پس از سالها دوباره همدیگر را می بینند.فیلم ماجرای سفر این دو نویسنده است به جغرافیای ایران و در طول تاریخ ایران . در این سفر مرگ در هیبت فرشته ای زیبا این دو نویسنده را همراهی می کند.

فرشته ای که برای همه یک بوسه کنار گذاشته است .

ویژگی فیلم

'یه بوس کوچولو'، فیلمی نمادگرایانه است که در آن بهمن فرمان‌آرا، مرگ را دستمایه اصلی خود قرار داده و با ترکیب 'روایت در روایت' قصد دارد، مفاهیمی چون قطع ارتباط نسل ها، مهاجرت، وطن و مرگ را درهم آمیزد و در عین حال تصویری به دست دهد از دنیای نویسندگان. فیلم گرچه نسبت به دیگر فیلم‌های این فیلم‌ساز از لحنی کمتر گزنده نسبت به رخداد های اجتماعی برخوردار است، اما همچنان در آن فیلم‌ساز نگاه منتقدانه‌اش نسبت به نظام حاکم و شرایط اجتماعی را حفظ کرده است.

درباره کارگردان:

جمشید مشایخی و رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو

بهمن فرمان‌آرا در سوم بهمن ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در مدرسه هنرهای دراماتیک درس خواند، سپس برای آموختن فیلمسازی و کارگردانی راهی آمریکا شد.

در سال ۱۳۴۵ به ایران برگشت و در سال ۱۳۴۷ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد.
اما تلویزیون جایی نیست که او را راضی کند. به سراغ مستند سازی می رود؛ دو مستند 'نوروز و خاویار 'و 'تهران کهنه' را می سازد و در سال ۱۳۵۱ کارگردانی را با فیلمی به عنوان 'خانه قمرخانم' تجربه می کند.

"به اعتقاد گروهی از منتقدان، بهمن فرمان آرا سه گانه خودش را درباره مرگ با این فیلم تکمیل کرده است "تجربه ای نه چندان خوشایند که بهمن فرمان آرا هنوز هم تمایلی به یادآوری اش ندارد و آن فیلم را فیلم خودش نمی داند.

در سال ۱۳۴۸ هوشنگ گلشیری داستانی به نام 'شازده احتجاب' را منتشر می کند و بهمن فرمان آرا این رمان را می خواند و شیفته بیان تصویری این اثر می شود. او 'شازده احتجاب' در سال ۵۳ می سازد، فیلم برای سازنده اش جوایز جشنواره ای بسیار، از جمله جایزه بهترین فیلم در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران را به همراه می آورد و در جشنواره کن سینمای ایران را نمایندگی می کند.

بهمن فرمان آرا بعد از این موفقیت، ریاست تولید شرکت گسترش صنایع سینمای ایران را بر عهده می گیرد و رو به تهیه کنندگی می آورد. این شرکت در این زمان نقشی مهم را در گسترش موج نو سینمای ایران ایفا می کند و با مسوولیت بهمن فرمان آرا بسیاری از فیلم های مهم این سینما تهیه می شود. فیلم های 'کلاغ' ساخته بهرام بیضایی، 'گزارش' ساخته عباس کیا رستمی، 'شطرنج باد' ساخته محمدرضا اصلانی، 'ملکوت' ساخته خسرو هریتاش از جمله این این فیلم ها هستند.

در فضای سیاسی و روشنفکری آن روزگار، در سال ۱۳۵۶ بهمن فرمان آرا بار دیگر جذب قصه ای کوتاه از هوشنگ گلشیری می شود و بر اساس داستان 'معصوم اول'، فیلم 'سایه های بلند باد' را می سازد.

فیلمی پر از سمبل ها و ایهام ها که در هر دو حکومت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی توقیف می شود.

بعد ازانقلاب بهمن فرمان آرا درسال ۱۳۵۹، با خانواده اش به کانادا می رود و یک فستیوال بین المللی فیلم کودکان در ونکوور راه می اندازد. بعد با تاسیس یک شرکت به پخش فیلم روی می آورد و فیلم های مهمی را پخش می کند از جمله 'باغ وحش شیشه ای' (پل نیومن)، 'مادام سوزاتسکا' (جان شله زینگر)، 'تاک رادیو' (الیور استون) ، 'آخرین وسوسه مسیح'(مارتین اسکورسیزی) و بسیاری دیگر.

مقصد بعدی آقای فرمان آرا، لس آنجلس است در آمریکا. بهمن فرمان آرا در این دوره در کار تولید فیلم فعال می شود و با فیلمسازان بزرگی مثل ماتین اسکورسیزی، جیمز آیوری، استیون فریرزو ژان کلود لوزان همکاری می کند. بعد به ایران برمی گردد. اما ده ساله اجازه فیلم ساختن نمی یابد سرانجام پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات اجازه کار می گیرد و به این ترتیب 'بوی کافور، عطر یاس ' در سال ۱۳۷۹ساخته می شود تا بهمن فرمان آرا باز متولد شود.

"این دو پس از سالها دوباره همدیگر را می بینند.فیلم ماجرای سفر این دو نویسنده است به جغرافیای ایران و در طول تاریخ ایران "فیلم بیشتر جوایز و سیمرغ های اصلی جشنواره فجر را درو می کند و راه برای ساختن 'خانه ای روی آب ' در سال ۱۳۸۱هموار می شود. این فیلم هم که تصویری می دهد از تضادهای جامعه ایرانی، جایزه بهترین فیلم را از جشنواره فجر می گیرد اما در عین حال برای بهمن فرمان آرا مخالفان و منتقدان بسیاری هم دست و پا می کند. تا این زمان بهمن فرمان آرا با چهار فیلمش، سه بار جایزه بهترین فیلم در ایران را به دست آورده، اما فیلم بعدی اش 'یک بوس کوچولو' که در سال ۱۳۸۶ و دوران زمامداری محمود احمدی نژاد و همفکران اش می سازد، برای او موفقیتی درپی ندارد.

بهمن فرمان آرا ،فیلمساز

علاقه بهمن فرمان آرا به ایران و فرهنگ ایرانی که در این سالها به تدریج در فیلم هایش با وضوح بیشتری به نمایش در می آید در فیلم 'خاک آشنا ' به اوج می رسد. این آخرین فیلمی است که بهمن فرمان آرا در سینمای ایران تا این لحظه ساخته است. فیلم در سال ۱۳۸۶ ساخته شد اما مقامات ممیزی اداره ارشاد رغبتی به فیلم نشان ندادند و 'خاک آشنا' دو سال در محاق توقیف گرفتار شد.

سرانجام فیلم در سال ۱۳۸۸ با حذف چهار سکانس اصلی، به شکلی نامفهوم به نمایش درآمد. آن هم در شرایطی که خیابان های ایران در تب و تاب اعتراضات به نتایج انتخابات و صحنه برخوردهای شدید با تظاهرکنندگان بود.

بعد از خاک آشنا بهمن فرمان آرا، که با توجه به سیاست های سینمایی دولت امکان یا تمایلی برای ساخت فیلم سینمایی در ایران نیافت یا نداشت، رو به ساخت فیلم مستند آورد و فیلمی ساخت درباره پرویز یاحقی با عنوان 'کنسرتی که اجرا نشد'. او از آن پس کوشیده که در این سالها فیلمنامه ای به نام 'سفر به تاریکی' را در خارج از ایران تبدیل به فیلم کند، اما هنوز این امکان فراهم نشده است.

او در دوره دوم ریاست جمهوری محمد احمدی‌نژاد هیچ درخواستی برای صدور پروانه ساخت فیلم به وزارت ارشاد نداد ولی به تازه‌گی فیلمی با نام"دلم می خواد" را جلوی دوربین برده است.

آلبوم عکس فیلم 'یک بوس کوچولو' نمایی از فیلم یک بوس کوچولو ساخته بهمن فرمان آرا
  • جمشید مشایخی و رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • فاطمه معتمد آرا در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • جمشید مشایخی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • بابک حمیدیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • مریم سعادت در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • هدیه تهرانی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • هدایت هاشمی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • جمشید هاشم پور در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • جمشید مشایخی و رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • هوشنگ حریرچیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • هدیه تهرانی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • فخری خوروش در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • پیام دهکردی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • جمشید مشایخی و رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • هدیه تهرانی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو
  • جمشید مشایخی در نمایی از فیلم یک بوس کوچولو


کارشناسان برنامه حمید دباشی

حمید دباشی متولد اهواز و دانش آموخته مقطع دکترا در رشته‌های جامعه‌شناسی فرهنگ و اسلام‌شناسی از دانشگاه پنسیلوانیا و استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا در امریکا است. وی علاوه بر تدریس، در زمینه‌های هنری نیز فعالیت دارد. از وی کتب، مقالات و گفتگو های متعددی درباره سینمای ایران و جهان منتشر شده است.

"درباره کارگردان: جمشید مشایخی و رضا کیانیان در نمایی از فیلم یک بوس کوچولوبهمن فرمان‌آرا در سوم بهمن ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد"او در جشنواره های فیلم معتبر جهانی هم چون لوکارنو به عنوان عضو هیئت داوران شرکت داشته است. از طرف دیگر، او به عنوان مشاور در تولید چند فیلم سینمایی در امریکا مشارکت داشته است. وی مشاور ارشد ریدلی اسکات، کارگردان امریکایی، در ساخت فیلم 'پادشاهی بهشت' و نیز مشاور فیلم 'اینک بهشت' هانی ابو اسعد، برنده جایزه گلدن گلوب، بوده است. آخرین پروژهٔ او، 'رویای یک ملت' مربوط به سینمای فلسطین است.

نگاه منتقد

حمید دباشی، جامعه شناس و منتقد هنری

حمید دباشی:

در 'یه بوس کوچولو' قصه ای که اسماعیل شبلی مشغول روایت آن است و تداخل آن با داستان اصلی و حضور فرشته مرگ که اشاره تلویحی به فیلم 'مهر هفتم' برگمان است خوب از آب در آمده است و بافت فیلم خوش ساخت تر از 'خانه ای روی آب' است و رشد بهتری از لحاظ روایی نسبت به آن دارد. به نظر من اسماعیل شبلی و محمدرضا سعدی مردهای مسنی هستند که سالها تنها زندگی کرده اند و تصورشان از مرگ در غالب یک بوسه از یک زن زیبا است زیرا آنها می خواهند مرگ را این گونه ببینند.

مرگ در فیلمهای فرمان آرا دو جنبه فیزیکی و یک جنبه نمادین دارد و به نظر من در هر دو کارکردش موفق بوده است.

در 'یه بوس کوچولو' دو جنبه مختلف بهمن فرمان آرا از هم مجزا می شوند.

ما اسماعیل شبلی را داریم که در وطن مانده است و محمدرضا سعدی را داریم که رفته است و حالا دوباره به وطن بر می گردد.

جنبه دیگر مهم این فیلم قرینه سازی محمدرضا سعدی با ابراهیم گلستان است که بهمن فرمان‌آرا البته آن را کتمان می‌کند. به نظر من این شبیه سازی فیلم را ضعیف می کند. به این دلیل که این فیلم نشان‌گر این است که فیلم ساز در حباب حرفهای روشنفکری نسل خودش غرق شده و ارتباط ارگانیک خود را با جامعه از دست داده است. از طرف دیگر این قدر درگیر قرینه سازی شخصیت هایش است که از شخصیت پردازی فیلمنامه غافل می شود.

پرویز جاهد

پرویز جاهد، منتقد سینمایی

پرویز جاهد متولد قائم شهر و تحصیل کرده رشته مطالعات فیلم در دانشگاه وست مینستر لندن و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما و تئاتر تهران است. وی علاوه بر نوشتن درباره سینما چندین فیلم مستند و داستانی نیز کارگردانی کرده است ولی بیشتر وی را برای نقدهای سینمایی اش و کتاب 'نوشتن با دوربین' که حاصل گفتگوی طولانی او با ابراهیم گلستان است، می شناسند.

"به سراغ مستند سازی می رود؛ دو مستند 'نوروز و خاویار 'و 'تهران کهنه' را می سازد و در سال ۱۳۵۱ کارگردانی را با فیلمی به عنوان 'خانه قمرخانم' تجربه می کند"از فیلم های آقای جاهد می توان به 'تعزیه، به روایت دیگر'، ' روز به خیر آقای غفاری'، 'قراول'، '۲۴ ساعت صلح'، 'سلیمان میناسیان-مردی با دوربین فیلم برداری' و فیلم داستانی 'روز بر می آید'، اشاره کرد. تالیف راهنمای سینمای جهان: ایران جلد اول توسط انتشارات اینتلکت از دیگر تالیفات اوست. او هم اینک سردبیر مجله سینمایی 'سینما-چشم' است.

نگاه منتقد

پرویز جاهد:

  • در فیلم 'یه بوس کوچولو' نسبت به فیلمهای قبلی فرمان آرا ترکیب فضای سوررئال و واقعی تا حد زیادی خوب از کار در آمده است. در فیلمهای قبلی، مبدا حرکت فیلم به سمت سوررئالیزم روشن نبود ولی اینجا منشا واقعی دارد که در واقع داستانی است که شبلی مشغول نگارش آن است و کارکترها درفیلم زنده می شوند و حضور واقعی پیدا می کنند. فیلم با این دو کاراکتر سوررئال شروع می شود و بعد با همان ها تمام می شود.
  • دل مشغولی آقای فرمان آرا نسبت به تمثیل و سینمای تمثیلی در این فیلم هم مشاهده می شود.
  • از ابتدا و تیتراژ فیلم که تصویر متحرکی است از دهانی که باز می شود و مثل گور کاراکتر های تخیلی شبلی را در بر می گیرد گرفته تا خود داستان که کارکترهای واقعی و کاراکترهای تمثیلی در کنار هم پیش می روند و در آخر باز به گور ختم می شود.
  • مرگ موضوع اصلی فیلمهای موج نوی سینمای ایران است.

    نوعی تم تکرار شونده است ولی مرگ در فیلمهای فرمان آرا به شکل دیگری مطرح می شود به شکل یک کابوس.

  • این فضای موازی که در جهان تو در توی قصه در قصه وجود دارد نوعی تکنیک روایی هزار و یکشبی است که در سینمای اروپا هم وجود دارد.
  • از لحاظ تماتیک، فیلمهای فرمان آرا دارای تم های مشترکی هستند. تم مرگ، تم مهاجرت، تم آدمی که از خود بیگانه شده است، تم کاراکتری که به بحران رسیده است و تم روشنفکر آریستوکراتی که به جامعه اش از موضع بالا نگاه می کند و معترض است. همه این ها در این فیلم ها او دیده می شود . آقای فرمان آرا به لحاظ جایگاه و موقعیت طبقاتی اش کارگردان بسیار شاخصی در سینمای ایران است. ما شبیه فرمان آرا در سینمای ایران نداریم.

    "تجربه ای نه چندان خوشایند که بهمن فرمان آرا هنوز هم تمایلی به یادآوری اش ندارد و آن فیلم را فیلم خودش نمی داند"جایگاه طبقاتی اش به او امتیازی داده است که آدمهایی تصویر می کند که متعلق به طبقه خودش هستند و او خیلی خوب آنها را می شناسد. ما در فیلمهای فرمان آرا خیلی کم قشر متوسطی را می بینیم که خوب تصویر شده باشند. او روشنفکران آریستوکرات و نگاه قضاوت گرایانه، اخلاقی و از بالایشان به جامعه را خیلی خوب به تصویر در آورده است. هر چند که من با این نوع نگاه مخالفم.

  • من به ویژه با نگاه فرمان آرا با شخصیت ها در این فیلم مخالف هستم. او به نوعی نگاهی سیاه و سفید و قضاوت گرانه و از بالا نسبت به شخصیت محمدرضا سعدی دارد.

    فیلمساز از اول تصمیم گرفته است که "سعدی" را محکوم کند. شما نمی توانید از اول تصمیم بگیرید که نشان دهید، هر نویسنده ای که در وطن ماند نویسنده خوب و خوشبختی است و حتی سزاوار مرگ بهتری نسبت به نویسنده مهاجراست.

  • قضاوت فیلمساز نسبت به شخصیت 'سعدی' این است که همه مشغول محکوم کردن او هستند و حتی نویسنده بودن او را انکار می کنند.
  • اگر این فیلم درباره ابراهیم گلستان است که می بایست فیلم منصفانه و جوانمردانه ساخته می شد و اگر ربطی به او ندارد، این همه نشانه ها برای چیست؟

برای دیدن مشروح نقد و بررسی فیلم با کارشناسان کلیک

اینجا
کلیک کنید.

خلاصه فیلم هفته گذشته 'فقط چشمهاتو ببند' ساخته علیرضا امینی

نمایی از فیلم 'فقط چشمهاتو ببند'

صفحات حوادث روزنامه‌ها معمولا خبرهایی درباره خودکشی آدم‌هایی که فکر می‌کنند در زندگی به بن بست رسیده‌اند و دیگر راهی برایشان نمانده، دارند. نا امیدی دلایل زیادی دارد: از نبودن آفتاب وافسردگی های محیطی تا مسایل اجتماعی، مشکلات زندگی خصوصی، تعصبات و سنت ها و تا شکست های عشقی و فلسفی و اقتصادی و سیاسی. معمولا این اتفاق ها در کنج عزلت اتفاق می افتد.

"در سال ۱۳۴۸ هوشنگ گلشیری داستانی به نام 'شازده احتجاب' را منتشر می کند و بهمن فرمان آرا این رمان را می خواند و شیفته بیان تصویری این اثر می شود"خیلی‌ها هم بعد از مرتکب شدن‌اش پشیمان می‌شوند. از این که دست به چنین کاری زده‌اند اما چه می‌شود اگر به یک‌باره چند آدم شکست خورده دور هم جمع شوند و تصمیم بگیرند دسته جمعی این کار را بکنند؟ 'فقط چشمهاتو ببند' درباره چند جوان به ته خط رسیده است که تصمیم به یک خودکشی دسته‌جمعی می‌گیرند.

نظرات بینندگان درباره فیلم هفته گذشته

مریم

فیلم خوبی بود. برایم جالب بود که اکثر زنها انگیزه قویتری برای خودکشی داشتند و در واقع مورد ظلم بیشتری واقع شده بودند.

پویا

در کل از باورپذیری دور بود. اگر همه این گفت و گوها پس از مرگ در فضایی فانتزی (مثلن در آن دنیا یا در برزخ) رخ می داد، شاید می‌شد بیشتر و آسانتر باورشان کرد. روایتی گسسته داشت و تدوین غیر خطی و تکثر شخصیت ها هم چیزی بر آن نیفزوده بود.

بعضی صحنه ها یادآور تست بازیگری بود با قطرات اشک و فریادها و عصبی شدن های مصنوعی. موضوع خودکشی هم گمان نمی کنم جز بهانه‌ای برای تجربه کردن فرم بصری و روایی بوده باشد که تنها دغدغه کارگردان به نظر می‌آید. چیزی را کم داشت که درست نمی‌دانم چیست: شاید پرداخت دراماتیک درست یا خط روایی مبتنی بر رویداد و نه دیالوگ. البته کار تجربی خوبی بود.

سالومه

گوشه ای از چند واقعیت تلخ سایه انداخته بر نسل جوان ایرانی را خیلی خوب به تصویر کشیده بود. دلم هر لحظه می‌خواست که فیلم را هل بدم تا زود تر به لحظه بعدی برسد, با اینکه سر تا پا ناراحتی و استرس بودم.

"این شرکت در این زمان نقشی مهم را در گسترش موج نو سینمای ایران ایفا می کند و با مسوولیت بهمن فرمان آرا بسیاری از فیلم های مهم این سینما تهیه می شود"علت گیرایی و میخ کوب کردن بیننده, ملموس بودن فیلم برای جامعه ایرانی و بازی های بسیار طبیعی بود.

بتی

متاسفانه خیلی از این اتفاقها در جامعه ایران می‌افتد. خیلی واقعی بود، طوری که قلبم به درد آمد و باید بگویم فیلم خوبی بود. بازیها طبیعی بود.

اشکان

یکی از بهترین فیلمهایی است که که در ایران ساخته شده است. واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.

خیلی خوب بود.

هاله

'به هر کی نیمه تاریکم رو رو نشون دادم رفت.' : دیالوگی رئال و تلخ.

علی

فیلم در ژانر دلخواه من است. فلش بک و فلش فورواردهای به جایی دارد. از دیدنش لذت بردم. برای یک کارگردان ۳۶ ساله فیلم خوبی در کارنامه کاری‌اش محسوب می‌شود.

بیژن

اقای امینی به خوبی مشکلات امروزی مردم عادی اجتماع رابه تصویر می‌کشد. داستان نسل سوخته و سرگردان میان دو فرهنگ متفاوت و اسیرجامعه‌ای ناپویا و به شدت متزلزل و خشن و فاسد و به دور از قوانین انسانی ومبتنی بر زور.

افشین

بسیار فیلم خوب و جالبی بود.

البته به نظر من باز هم جای کار داشت، مثلا چند شخصیت می توانست به این فیلم اضافه شود و بیشتر روی کسانی که دچار یاس فلسفه‌ای هستند و کسانی که شرایط مالی بدی دارند و کسانی که مشکلات جسمی دارند کار شود.

آدرس پست الکترونیک برنامه آپارات:

کلیک

aparat@bbc.co.uk

زمان پخش برنامه آپارات به وقت تهران به وقت کابل به وقت دوشنبه به وقت گرینویچ پنجشنبه

۲۱:۰۰

۲۲:۰۰

۲۲:۳۰

۱۷:۳۰

تکرار جمعه

۱۱:۰۰

۱۲:۰۰

۱۲:۳۰

۰۷:۳۰

تکرار شنبه

۱۳:۰۰

۱۴:۰۰

۱۴:۳۰

۰۹:۳۰

تکرار چهارشنبه

۲۴:۰۰

۰۱:۰۰

۰۱:۳۰

۲۰:۳۰

تکرارپنج شنبه

۱۵:۰۰

۱۶:۰۰

۱۶:۳۰

۱۱:۳۰

منابع خبر

اخبار مرتبط