پاداش صعود تیم ملی به جام جهانی؛ فوتبال را مردمی کنید

ویدئو + تصاویر: شادی مردم پس از صعود تیم ملی به جام جهانی (2)
گویا
کلمه - ۲۹ خرداد ۱۳۹۲

چکیده :بهترین خدمت دولت به ورزش و فوتبال این است که با برنامه ریزی حساب شده فوتبال را به دست مردم و دوستدارانش بسپرد. با اصلاح قوانین به نحوی که باشگاه ها بتوانند درآمدزایی داشته باشند و سپس فروش آنها از طریق سهام می توان این مسیر که به توسعه پایدار فوتبال کشور می انجامد را دنبال...

کلمه – صابر سعیدی

هفته شادی تکمیل شد. تیم ملی فوتبال کشوری که فوتبال در بسیاری از خانواده های آن جزیی از اعضای خانواده و سرگرمی های اصلی آن محسوب می شود، سروری کم نظیر را در بین مردم آن به وجود آورد.

ایران در بین کشورهای آسیایی همواره در داشتن تماشاگر زیاد در بازی های فوتبالش سرآمد بوده و در دنیا نیز جزء کشورهای برتر است. کشورهای معدودی هستند که بتوانند برای یک بازی باشگاهی بیش از صدهزار نفر را به استادیوم بکشانند و میلیونن ها نفر را پای تلویزیون بنشانند. اما ایران اینگونه است.

"چکیده :بهترین خدمت دولت به ورزش و فوتبال این است که با برنامه ریزی حساب شده فوتبال را به دست مردم و دوستدارانش بسپرد"به هر دلیل مردم ایران فوتبال دوستند و این مهم باید مد نظر هر برنامه ریزی کلانی در کشور باشد. دولت و حکومتی که بخواهد خدمتگزار مردم باشد، یکی از راه های خدمتگزاری اش توجه به علایق مردمش است. اگر این اصل را بپذیریم، توجه به فوتبال و ورزش هایی مانند کشتی و در سال های اخیر والیبال که تماشاگران بسیاری را به خود جلب کرده اند یک ضرورت است.

اما آیا توجه کردن دولت به معنای تزریق پول و سرمایه گذاری مادی است؟ یک بخش از توجه می تواند سرمایه گذاری اقتصادی باشد، اما این همه کار نیست، کما اینکه در سال های اخیر هزینه هایی که در فوتبال ایران می شود و گردش مالی که در این حوزه است، کم از بسیاری از کشورهای هم سطح و حتی عربی ندارد. آنچه در این میان اهمیت مضاعفی دارد، توجه به حوزه مدیریتی ورزش و فوتبال است.

خوشبختانه پس از جام جهانی آلمان در ۸ سال پیش و حضور نسبتا ناموفق ایران در آن بازی ها که می رفت منجر به اتفاقاتی به ضرر فوتبال ایران و تعلیق بین المللی آن به واسطه عزل محمد دادکان، رئیس فدراسیون از جانب نماینده دولت یعنی محمد علی آبادی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی شود، آن سوء قصد دولتی به جان فوتبال بانی خیر شد و تحت فشار فیفا در کمیته ای به سرپرستی محسن صفایی فراهانی به نمایندگی از کنفدراسیون آسیا، اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال به نحوی به تصویب رسید که این بخش جزء نهادهای غیر دولتی محسوب شده، دست دولت کوتاه و توسط خود اهالی ورزش مدیریت شود. اما واقعیت آن است که در چارچوب همین اساسنامه، سازمان تربیت بدنی وقت و اینک وزارت ورزش و جوانان کماکان از نفوذ زیادی در این حوزه برخوردار بوده و هست.

از سوی دیگر بر همگان روشن است که متاسفانه جذابیت های عرصه ورزش و فوتبال باعث جذب اهالی قدرت به این حوزه شده تا از مواهب مالی و اشتهار آن برخوردار شوند. کسانی که هر از چندی تعدادی از آنها مهمان اهالی ورزش می شوند، اسمی مطرح می کنند و بعد از مدتی محو می شوند. البته کسانی هم بوده اند که از اهالی ورزش نبوده اند اما توان مدیریتی خود را در خدمت این حوزه قرار داده اند. کسانی مانند محسن صفایی فراهانی که بی اغراق در دوره ریاست فدراسیونی او یک جهش بزرگ در فوتبال ایران در عرصه های مدیریتی و زیربنایی صورت گرفت و بسیاری فدراسیون او را جزو برترین فدراسیون های تاریخ فوتبال کشور و بهترین فدراسیون پس از انقلاب می شناسند. موضوعی که از چشم فیفا و کنفدارسیون فوتبال آسیا هم دور نماند و او بالاترین مدارج را در این نهاد مهم بین المللی کسب کرد که حفظ منافع فوتبال ایران را نیز در پی داشت.

"کشورهای معدودی هستند که بتوانند برای یک بازی باشگاهی بیش از صدهزار نفر را به استادیوم بکشانند و میلیونن ها نفر را پای تلویزیون بنشانند"فرصتی که با به زندان انداختن وی پس از جنبش سبز، از فوتبال ایران گرفته شد و هنوز آن فرصت برای ایران تکرار نشده است. اما نکته قابل توجه در مدیریت صفایی فراهانی، باج ندادن به سیاسیون برای سوء استفاده از این حوزه و خدمتگزاری صادقانه اش به این ورزش بود. در واقع شاید مهم ترین نقطه مثبت کار آن فدراسیون، سپردن امور فوتبال، به خصوص در بخش های فنی به دست اهالی این رشته بود. اما در دوره ای که به خصوص مربوط به زمان ریاست سازمان تربیت بدنی در دوره محمد علی آبادی بود، بسیاری از دستاوردهای مدیریت های پیشین از دست رفت، دخالت سیاسیون در فوتبال و ورزش به اوج رسید و نتیجه اش افت شدید فوتبال در کشور و تهدید به تعلیق آن از سوی مقامات A.F.C بود.

اما انصاف این است که پس از وی و در دوره رسیاست علی سعیدلو برسازمان تربیت بدنی تا حدی اوضاع بهتر شد، هرچند او هم خطاهایی مانند جاه طلبی کسب کرسی های کنفدراسیون آسیا داشت که باعث شد نمایندگان اصلی فدراسیون در انتخابات هیات اجرایی کنفدارسیون آسیا به نفع وی کنار بکشند و او نه خودش توانست آن کرسی را کسب کند و نه اجازه داد علی کفاشیان به این سمت برسد. اما در سایر حوزه ها، وی مجموعا نمره متوسط به بالایی را در ورزش کسب کرد.

موفقیتی که معلوم نشد چرا پس از تغییر ساختار ورزش کشور و تبدیل آن از سازمان زیر نظر رئیس دولت به وزارتخانه ادامه نیافت و وی جای خود را به محمد عباسی داد.

این جابجایی اگرچه می رفت تا کارهایی دست فوتبال کشور داده و نماینده های وزارتخانه در انتخابات فدراسیون به قصد کارشکنی و تحمیل کاندیدای خود در انتخابات آن باعث مشکل می شدند، اما اساسنامه محکم فدراسیون و همیت جمعی اهالی فوتبال در انتخابات این فدراسیون مانع از تحقق اهداف غیر ملی، غیر ورزشی و خودخواهانه وزارت ورزش شد و علی کفاشیان با همه ایرادهای مدیریتی اش بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال ماند تا نتیجه ثبات مدیریت در این حوزه را امشب با صعود به جام جهانی ببینیم.

علی کفاشیان مدیر ورزشی نسبتا خوبی بود که با حوزه فوتبال آشنایی زیادی نداشت. مرد خوش اخلاقی که دوره اول ریاستش را اغلب به دولتی ها و وزارت ورزش باج داد. او قرار نبود رئیس فدراسیون شود، او برای گرم کردن انتخاباتی آمده بود که قرار بود محمد علی آبادی، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی برنده آن باشد و رئیس فدراسیون شود. اما قانون اساسی فوتبال که همان اساسنامه مصوب شده آن توسط فیفا است، جلوی جاه طلبی او ایستاد، نامزدی اش برای انتخابات پذیرفته نشده و جا برای کفاشیان که در کمیته المپیک به ورزش کشور خدمت می کرد، ناخواسته باز شد تا او بدون رقیب جدی رئیس فدراسیون شد. او مدیر ضعیفی بود که برایش از سازمان تربیت بدنی سرمربی تیم ملی تعیین می کردند و بسیاری تصمیمات دیگر را می گرفتند.

"به هر دلیل مردم ایران فوتبال دوستند و این مهم باید مد نظر هر برنامه ریزی کلانی در کشور باشد"اما او به مرور در این حوزه کار را یاد گرفت و جا افتاد. در دوره دوم که این بار رای قابل حساب تری را از مجمع فدراسیون فوتبال گرفت و بر خلاف گذشته اش در برابر نمایندگان دولت ایستادگی کرد و رئیس فدراسیون شد، عملکردش تا حدی بهتر شد. وی اگرچه در مقطع امیدها و جوانان و نوجوانان موفقیت قابل ملاحظه ای کسب نکرد، اما به لطف ثبات مدیریتش توانست در تیم ملی فوتبال بزرگسالان، با همه مشکلاتی که این تیم داشت، ایجاد ثبات کند. اغراق نیست اگر اصلی ترین عامل صعود امشب تیم ملی به جام جهانی را “ثبات” در تیم ملی بدانیم. این حاصل استقلال فدراسیون فوتبال و به دست اهل سپردن آن است.

اگر دولت آقای روحانی هم بخواهد به روند موفقیت فوتبال ایران و کلا ورزش کشور کمک کند، بهتر است در وهله اول مراقب کسانی باشد که با جذابیت های عرصه فراخ ورزش می خواهند وارد آن شوند.

حالا که دولت قرار نیست دولت اقتدارگراها باشد، راحت تر و بدون شائبه بحث های سیاسی و جناحی می شود گفت که آقای روحانی، لطفا نگذارید ورزش به دست غریبه ها و نااهلان بیفتد. اگر در فدراسیونی و رشته ای با تشخیص اهالی همان رشته ورزشی نیاز مدیریتی احساس شد، تنها در همین حد و یا در حوزه هایی مانند کمک مالی از دولت انتظار کمک می رود اما بیش از آن دخالت نابجای دولت در ورزش محسوب می شود.

فوتبال در رگ های بسیاری از ایرانیان جاری است. حکومت با هزینه های بسیار زیاد هم نمی تواند حس شادی و همبستگی عمومی که به عنوان نمونه پس از غلبه بر استرالیا و صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بدست آمد را تکرار کند، اما فوتبال این توانایی را باز هم دارد، همان طور که امشب این اتفاق افتاد. برای تقویت و تداوم این پیروزی ها دولت مهم ترین کاری که می تواند بکند، ممانعت از کارهای اضافه ای است که دولت در حوزه ورزش می کند. بهترین خدمت دولت به ورزش و فوتبال این است که با برنامه ریزی حساب شده فوتبال را به دست مردم و دوستدارانش بسپرد.

"دولت و حکومتی که بخواهد خدمتگزار مردم باشد، یکی از راه های خدمتگزاری اش توجه به علایق مردمش است"با اصلاح قوانین به نحوی که باشگاه ها بتوانند درآمدزایی داشته باشند و سپس فروش آنها از طریق سهام می توان این مسیر که به توسعه پایدار فوتبال کشور می انجامد را دنبال کرد.

صعود تیم ملی فوتبال و توجه مضاعف سرمایه گذاران و همه مردم کشور به این رشته ورزشی بهترین فرصت برای این کار را فراهم کرده است. آقای دکتر روحانی و وزیر ورزش کابینه اش با همه ضیق وقت و فشردگی کاری که در ابتدای ماموریت دولت خود دارند، شاید در آینده نتوانند چنین فرصتی را مجددا تا زمان طولانی دیگری به دست بیاورند. پاداش عمومی صعود تیم ملی به جام جهانی را واگذاری هرچه بیشتر ورزش و فوتبال کشور و باشگاه ها به دست مردم قرار دهید تا کسب این پیروزی ها پایدار شود.

اشتراک‌گذاری:

منابع خبر

اخبار مرتبط