در قیامت از سعدی گلایه خواهم کرد
اگر از هر دری هم بگوییم شعری در آستین دارد تا حق مطلب را ادا کند. دکتر اسماعیل آذر را چندین نسل با برنامههای مشاعره تلویزیون و رادیو میشناسند.
استاد ادبیات فارسی با لهجه اصفهانی که سالها مجری و داور این مسابقه بوده است؛ مسابقهای که مخاطبان خاص خودش را دارد که روزها و شبهایشان را با دیوان شعرا میپردازند.
بزرگداشت معاونت صدا برای دکتر اسماعیل آذر باعث شد تا در روزهای گرم تابستان به سراغ این مرد برویم که در ادبیات مویی سپید کرده است و با او از هر دری حرف بزنیم.
شما که تا این میزان با شخصیت شاعران کلاسیک ایران همچون سعدی، حافظ، مولوی و... مأنوس هستید. آیا تا به حال پیش آمده به خوابتان بیایند؟
خیلی سال پیش وقتی رسالهای درباره تحلیل گلستان و بوستان سعدی و شیوه کار سعدی در این دو اثر مینوشتم و تمام خانه من پرشده بود از آثار سعدی، یک روز خیلی اتفاقی آقایی زنگ در خانه ما را زدند و گفتند منزل آقای سعدی؟! خیلی تعجب کردم و گفتم خیر. همان شب در حالی که ذهنم خیلی درگیر نوشتن بود و سخت مشغول مطالعه بودم، کمی خوابیدم.
"جامی در همان خواب از کتاب نفحاتالانس برایم تعریف کرد و بعد خطاب به من گفت تو فکر نکن دلت میخواهد با سعدی ملاقات داشته باشی، من هم یک شب خواب دیدم فرشتگان تاجگل به آسمان میبرند"در خواب دیدم یکی از آثار جامی را میخوانم. بعد فردی سراغم آمد که به من الهام شد او جامی است. جامی در همان خواب از کتاب نفحاتالانس برایم تعریف کرد و بعد خطاب به من گفت تو فکر نکن دلت میخواهد با سعدی ملاقات داشته باشی، من هم یک شب خواب دیدم فرشتگان تاجگل به آسمان میبرند. گفتم برای که میبرید. گفتند برای سعدی، زیرا او یک بیت گفته که ما این گلها را برای او میبریم و بیت شعر سعدی از این قرار بود: برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری است معرفت کردگار.همه این موارد را جامی در خواب برایم تعریف کرد و از خوابش گفت که چطور فرشتگان هوای سعدی را داشتند.
وقتی از خواب بیدار شدم و به آن فکر کردم برایم خیلی جالب بود و این شد یکی از خاطرات من از سعدی.
اگر خود سعدی را میدیدید به او چه میگفتید؟
می گفتم تو که اینقدر آدم بزرگی هستی، چرا در بوستان از شاهنامه فردوسی تقدیر کردی، حتی اگر روز قیامت هم سعدی را ببینم، دست به دامنش گلایه خواهم کرد که چه شد اینطور از شاهنامه گفتی در بوستان.
بین تمام شاعران کلاسیک ایران زمین رتبه اول را به چه کسی میدهید؟
اگر در این عالم شعر، سنایی وجود نداشت، قطعا عطاری هم نبود. اگر این دو نبودند مولوی هم نمیبود و اگر این سه نبودند، سعدی حضور نداشت. مجموع این شخصیتها منجر به پدیدار شدن حافظ شده است. زبان فارسی با فردوسی و حافظ رنگ و آب خاصی میگیرد. برایتان مثال دیگری میزنم.
"وقتی برای خرید خانه میروید، ممکن است هر خانه ایرادی داشته باشد، اما بعد از جستوجو خانهای پیدا میکنید که هم با سلیقهتان یکی است و هم ایرادی ندارد"وقتی برای خرید خانه میروید، ممکن است هر خانه ایرادی داشته باشد، اما بعد از جستوجو خانهای پیدا میکنید که هم با سلیقهتان یکی است و هم ایرادی ندارد. خانه شعر حافظ و فردوسی هم اینطور است. همه چیز در آنهاست. در شعر حافظ عاطفه، فرهنگ، اسطوره، جامعه انسانی و جامعه الهی را در اوج میبینید. این مجموعه در کنار هم دلنشین است.
در شعر مولوی سراسر عاطفه است و بوی انسان، بوی خدا و... میدهد. فردوسی بوی حکمت میدهد.
پس با این تعریف نمیتوانید به کسی رتبه یک بدهید؟
نه ولی خواهم گفت سر خط فردوسی است و ته خط حافظ.
چرا؟
فردوسی یک عظمت را خلق کرده و حافظ هم همینطور. اما حتما در این میانه چیزی وجود دارد که سبب میشود حافظ متولد شود. در این میانه شاخه گلهای سنایی، شمس مغربی، سعدی، عطار و...
"فردوسی بوی حکمت میدهد.پس با این تعریف نمیتوانید به کسی رتبه یک بدهید؟نه ولی خواهم گفت سر خط فردوسی است و ته خط حافظ.چرا؟فردوسی یک عظمت را خلق کرده و حافظ هم همینطور"بوده است.
اگر دلتان بگیرد شعر کدام یک از این اشعار را میخوانید؟
تاریخ بیهقی را. زیرا هزار سال من را به عقبمیبرد و ذهنم را از امروز تهی میکند. من را میبرد پیش سلطان محمود غزنوی، مسعود غزنوی و... انگار که در این دوره نیستم و در آن دوره زندگی میکنم.
پس به تاریخ هم مثل ادبیات علاقهمند هستید؟
بسیار زیاد. چندین کتاب تاریخ نوشتم.
از کتابهایم میتوانم به عبرتگاه تاریخ، تاریخ عاشورا، روزگار سیاسی حضرت امام رضا (ع)، تاریخ عیاری و جوانمردی و... اشاره کنم. همه اینها محصول عشق من به تاریخ است.
حال که تاریخ عیاری و جوانمردی را نوشتید چقدر الان در جامعه ایران، جوانمرد میبینید؟
این سوال را پاسخ نخواهم داد و حتما این را بنویسید!
نام شما با زبان و ادبیات فارسی پیوند خورده است. دلیل این همه عرق چیست؟
من از همان کودکی به ادبیات علاقهمند بودم. همچنین رهبر معظم انقلاب هم حساسیت زیادی در این باره دارند و ارج و قرب زیادی برای زبان و ادبیات فارسی قائل هستند و همیشه به این سرمایه معنوی کشورمان تاکید میکنند.
"انگار که در این دوره نیستم و در آن دوره زندگی میکنم.پس به تاریخ هم مثل ادبیات علاقهمند هستید؟بسیار زیاد"پس همه ما باید متوجه این سرمایه بوده و نسبت به آن عرق داشته باشیم.
شما یکی از نمادهای ادبیات فارسی در رسانه ملی هستید. فکر میکنید در این سالها تا چه میزان موثر بودید؟
هرجا میروم وقتی جوانان شاعر را میبینم، لذت میبرم.
یعنی تاثیر شما بر آنها بوده که شاعر شدند؟
حتما همینطور است.
خودشان به شما این حرف را زدند؟
بله، والدینشان با دیدن من در خیابان به من تاکید کردهاند که تاثیر برنامههای مشاعره روی فرزندانشان خیلی خوب بوده و باعث شده بارها سراغ آثار شاعران بروند و بخوانند. خدا را شکر میکنم در رسانه ملی سه دهه است که فعالیت میکنم و هیچوقت کسی به من نگفته حرفی را بزنم یا نزنم. همیشه آزادی مطلق داشتم و همه مدیران صداوسیما از من حمایت کردند. از معاون سیما گرفته تا معاون صدا همه کوشیدهاند تا راه را هموار کنند.
همچنین با تاکید این موضوع را میگویم هیچوقت در صدا و سیما برای هیچکس بسته نیست. راه برای هر فردی که بخواهد در حوزه زبان و ادبیات فارسی کار کند، باز است.
یعنی اگر کسی جای شما را بگیرد مشکلی ندارید؟
نه، اصلا کمک هم میکنم. وقتی شهرستانها برنامههای مشاعره با حضور مجریانشان میگذارند، من به آنها کمک میکنم و مشاورههای لازم را میدهم. در مجموع هر کاری از دستم بربیاید، حتما انجام میدهم. حتی دلم میخواهد از بقیه هم یاد بگیرم.
عملکرد شاعران جوان را چطور ارزیابی میکنید؟
بسیاری از آنها مشکلی دارند و اینکه مطالعه نمیکنند.
"از کتابهایم میتوانم به عبرتگاه تاریخ، تاریخ عاشورا، روزگار سیاسی حضرت امام رضا (ع)، تاریخ عیاری و جوانمردی و.."کسی که شعر میگوید باید از دیروز خبر داشته باشد. باید روزگار خودش را صفرتاصد بشناسد و مطالعه کند. باید یک تا دو بار مفاهیم قرآن را خوانده باشد. نظامی گنجوی، مولوی، حافظ و... به خاطر وصال با قرآن بوده که توانستند جاودانه شوند.
پسر شما امیرحسین، تهیهکنندگی برنامه شما را به عهده دارد.
چرا او جلو دوربین نمیرود؟
اتفاقا او دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و در ماه رمضان دعاهای این ماه را به همراه تفسیر در برنامه انتهای الوند میخواند.
چرا اجرای برنامه مشاعره را به عهده نمیگیرد؟
اجرای این برنامه نیاز به دانش زیادی دارد.
یعنی پسرتان دانش این کار را ندارد؟
همانطور که تاکید کردم او دکترای این رشته را دارد. شاید صبر کرده تا من عصا به دست بگیرم. نمیدانم واقعا. اما من برای اجرای این برنامه خیلی مطالعه کردهام. دو سال در حوزهعلمیه درس خواندهام.
"همچنین رهبر معظم انقلاب هم حساسیت زیادی در این باره دارند و ارج و قرب زیادی برای زبان و ادبیات فارسی قائل هستند و همیشه به این سرمایه معنوی کشورمان تاکید میکنند"سالها ادبیات غرب را مطالعه کردم. مطالعات وسیع در حوزه دین داشتم. همیشه سعی کردهام مردم را راضی نگه دارم.
شب شعر با همسر و اهل خانواده میگذارید؟
نه، ضمن اینکه همه میدانند دنیای خودم را دارم. سالهاست که مهمانی نرفتهام. همه وقتم را برای ادبیات و مطالعه میگذارم.
در دانشگاه تدریس میکنم. صدا و سیما کار میکنم. اگر هم زمان کمی هم داشته باشم، چرتی میزنم!
با توجه به اینکه به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط دارید، اشعار غربی را چطور ارزیابی میکنید؟
بله. شعرهایی از امیلی برونته، شکسپیر و... بارها در برنامههایم خواندهام.
"پس همه ما باید متوجه این سرمایه بوده و نسبت به آن عرق داشته باشیم.شما یکی از نمادهای ادبیات فارسی در رسانه ملی هستید"حتی اشعاری از شاعران عرب هم میخوانم. در مجموع از این تنوع در برنامههایم استفاده کردهام.
قبل از برنامه مشاعره تا چه میزان با بچهها تمرین میکنید که شعرها را اینقدر سریع از حفظ بگویند؟
طبیعی است قبل از ضبط، آموزشهای مکرر با بچهها داریم، چون اگر آموزش نباشد مسلما بچهها نمیتوانند تا این میزان سریع اشعار را بخوانند؛ ضمن اینکه زمان برنامه باید برای مخاطبان مفید باشد.
آیا پیش آمده در خیابان شما را به جای فامیلی خودتان آقای مشاعره صدا کنند؟
بله، پیش آمده است. همیشه مردم در کوچه و خیابان هر زمان که مرا میبینند بسیار محبت به من دارند و شرمندهشان هستم. آنها ابراز مهر میکنند و در همه این سالها سعی کردهام راوی درست فرهنگ ایرانزمین و زبان و ادبیات فارسی باشم. مدیران صداوسیما همیشه حمایت کردند.
آقای دکتر شاهآبادی همیشه به من محبت دارند و با حمایت او در رادیو فعالیت دارم و گلستان و سعدی را برای رادیو خواندهام. برنامه مشاعره در ایرانصدا دارم. ۲۰۰ برنامه کوتاه با موضوع اخلاقی ضبط کردهام که از همه شبکهها پخش میشود. امیدوارم خدا به صدا و سیما برکت بدهد تا بودجه رادیو هم افزایش یابد.
خاطرات با جلیل شهناز
از ۱۴ سالگی عاشق موسیقی بودم و خیلی این رشته را دنبال میکردم، حتی در این رشته هم تحصیل کردهام و توفیقات زیادی هم داشتم، اما وصیت مادرم این بود که از این راه ارتزاق نکنم. من هم به وصیت او گوش دادم و شغلم شد شعر و ادبیات فارسی و فقط گاهگداری موسیقی را دنبال کردم.
"خدا را شکر میکنم در رسانه ملی سه دهه است که فعالیت میکنم و هیچوقت کسی به من نگفته حرفی را بزنم یا نزنم"اما در همان مقطع خاطرات زیادی از جلیل شهناز دارم. شبهای زیادی کنارش بودم. او خیلی آدم شیرینی بود و به سلطان موسیقی ایران شهره بود. بزرگترین افتخار من دوستی با جلیل شهناز بود.
چرا خنده؟
ما همیشه شما را لبخند به لب دیدهایم. آیا تا به حال پیش آمده عصبانی شوید؟
نه، اصلا عصبانی نمیشوم.
یعنی همه چیز بر وفق مراد است؟!
اولین بار سقراط این حرف را زد.
وقتی تنش و ناراحتی پیش میآید، حتما جهلی هم به دنبال دارد. بنابراین وقتی کسی حرفی میزند که ناراحت میشوم، به جای اینکه واکنش منفی داشته باشم به این فکر میکنم که حتما او متوجه نشده این حرف را زده است.
در قرآن کریم آمده اذا مروا بالغو مروا کراما. سعدی هم به ما درس میدهد
دو عاقل را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
البته خداوند حسرت و حسادت را در وجود هر آدمی آفریده است، اما باید مهار کنیم نه اینکه آزار به دیگران برسانیم.
فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران