آمریکا با کدام ادوات به آوردگاه نهایی هسته‌ای می‌آید؟

آمریکا با کدام ادوات به آوردگاه نهایی هسته‌ای می‌آید؟
خدمت
خدمت - ۱۱ آبان ۱۳۹۳

در این گزارش تحلیلی، به ۵ راهبرد اساسی اشاره می‌شود که واشنگتن در آستانه ادوار نهایی مذاکرات هسته‌ای برای نیل به مقاصد خود در این مذاکرات، در دستور کار قرار داده است.

دور یا ادوار نهایی مذاکرات ایران و ۱+۵ (تا قبل از سوم آذر) نزدیک است. بنابراین هر دو طرف مذاکرات با تمام توان به میدان خواهند آمد تا توافق مورد نظر خود را از مذاکرات به‌دست آورند؛ البته در صورتی که توافقی به‌دست آید.

طرف ایرانی به‌‌دنبال دو مقوله مشخص در مذاکرات هسته‌ای است: اول، تثبیت حقوق هسته‌ای ایران بر مبنای نیازهای بومی ظرف مدت گام نهایی توافق ژنو و پس از آن و دوم، رفع تمام تحریم‌های ضدایرانی به‌صورت هم‌زمان و قطعی. اما طرف آمریکایی که اصلی‌ترین عنصر مخالف با برنامه هسته‌ای ایران در چارچوب ۱+۵ محسوب می‌شود هم برای خود دست‌کم دو گزینه را مدنظر دارد: اول، افزایش زمان گریز هسته‌ای ایران به حدود یک‌سال با کاهش توان غنی‌سازی این کشور و دوم، حفظ چارچوب اصلی تحریم‌ها برای یک دوره زمانی نسبتا طولانی با تعلیق تحریم‌ها و حفظ قوانین موجبه آنها. البته این تمام خواسته آمریکایی‌ها نیست بلکه می‌توان این دو مورد را اصلی‌ترین اهداف آنها دانست.

"بنابراین هر دو طرف مذاکرات با تمام توان به میدان خواهند آمد تا توافق مورد نظر خود را از مذاکرات به‌دست آورند؛ البته در صورتی که توافقی به‌دست آید"

بر این اساس، می‌توان گفت علاوه بر تمام اختلافات دیگری که وجود دارد، دست‌کم در این دور یا ادوار مذاکراتی تا سوم آذرماه، دو موضوع اصلی پیش روی مذاکره‌کنندگان خواهد بود: اول توان غنی‌سازی ایران در دوره گام نهایی و دوم، شیوه رفع تحریم‌های ضدایرانی.

در چنین زمینه پیش‌فرضی، مهم‌ است که بدانیم واشنگتن با چه تدابیری وارد آخرین گود کشتی هسته‌ای تا پیش از سوم آذرماه خواهد شد. تدابیری که واشنگتن در این میان اندیشیده در عین پیچیدگی، آن‌قدرها هم زیرکانه و غیرقابل تشخیص به‌نظر نمی‌رسند.

این تدابیر را دست‌کم در موارد ذیل می‌توان دسته‌بندی کرد اما تنها به‌همین موارد نمی‌توان محدود کرد:

الف – ادامه بازی پلیس خوب و بد و ترساندن ایران از کنگره

ب - کاهش قیمت نفت برای فشار بر اقتصاد ایران

ج – استفاده از ابزارهای چانه‌زنی داخلی علیه خطوط قرمز هسته‌ای نظام

د – معیارسازی برای توافق نهایی و تبدیل آن به‌مطالبه در افکار عمومی غرب

ه – مقصرسازی ایران در افکار عمومی از طریق رسانه‌های جریان غالب در صورت عدم حصول توافق هسته‌ای

این ۵ راهبرد، هم‌اکنون در حال اجراست و ذیلا به توضیح آنها پرداخته خواهد شد اما این بدان معنا نیست که راهبرد دیگری در دستور کار نیست که ما از آن بی‌خبر باشیم.

* ادامه بازی پلیس خوب و بد و ترساندن ایران از کنگره

آمریکایی‌ها طی چند هفته گذشته تلاش زیادی کردند تا نشان دهند که بین کنگره آمریکا و دولت این کشور بر سر دست‌یابی به توافق هسته‌ای با ایران اختلاف جدی وجود دارد.



ابتدا، این روزنامه نیویورک‌تایمز بود که مدعی شد، دولت اوباما به‌دنبال توافقی با ایران است که نیازمند تایید کنگره نباشد. «دیوید سنگر»، تحلیل‌گر مشهور نیویورک‌تایمز در ابتدای این مطلب نوشته است که هنوز به هیچ‌وجه مشخص نیست که آیا آمریکا می‌تواند تا سوم آذر (۲۴ نوامبر) به آنچه مقامات کاخ سفید آن را «مهمترین دستاورد سیاست خارجی دوره ریاست‌جمهوری اوباما» می‌خوانند، یعنی توافق با ایران دست یابد یا نه. با این حال، یک چیز قطعی است و آن این که «اگر توافقی حاصل شد، رئیس‌جمهور اوباما هرآنچه در توان داشته باشد، برای جلوگیری از به رأی گذاشته شدن آن در کنگره انجام خواهد داد».

پس از آن، این جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده بود که به‌اصطلاح شروع به‌میان‌داری کرد تا روابط کنگره با دولت اوباما خیلی خراب نشود! وی تصریح کرد که «توافق نهایی» باید به رای کنگره گذاشته شود.

از این پس، رسانه‌های غربی پر شدند از نشانه‌هایی از اعتراض نمایندگان کنگره به تدابیر احتمالی دولت اوباما.

"البته این تمام خواسته آمریکایی‌ها نیست بلکه می‌توان این دو مورد را اصلی‌ترین اهداف آنها دانست"حتی این مساله مطرح شد که کنگره به‌دنبال آن است که طرحی را تصویب کرده و اجازه تعلیق تحریم‌ها را از رئیس‌جمهور بگیرد.

نقش رژیم صهیونیستی هم در این بازی پلیس خوب و پلیس بد البته قابل توجه بود. هیل، وبگاه کنگره آمریکا نوشت: اگر قرار است توافق خوبی با ایران حاصل و اجرا شود، رئیس‌جمهور آمریکا باید نقش پلیس خوب و نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی نقش پلیس بد را بازی کند.

این پایگاه اطلاع‌رسانی تاکید کرد: «شاید این طنز تاریخ باشد که اوباما برای آنکه بخواهد یکی از مهم‌ترین اهداف سیاست خارجی خود را با موفقیت پیش ببرد، باید به بنیامین نتانیاهو تکیه کند.»

هدف از این بازی، ارسال این پیام برای تهران است که اگر تا سوم آذر از برخی مواضع خود کوتاه نیامده و توافق نکنید، حسابتان با کرام‌الکاتبینی به‌نام کنگره پر از تندروی آمریکا است!

* کاهش قیمت نفت برای فشار بر اقتصاد ایران

کسانی که اخبار اقتصادی را دنبال می‌کنند، حتما طی یک ماه گذشته متوجه کاهش قیمت سبد نفتی اوپک در بازارهای جهانی شده‌اند. قیمت نفت از آن دسته سلاح‌هاست که واشنگتن ثابت کرده استفاده از آن را خوب بلد است.

قیمت سبد نفتی اوپک از حدود ۱۱۰ دلار در ماه ژوئن برای هر بشکه، به حدود ۸۰ دلار در حال حاضر نزول پیدا کرده است.

نظام بین‌المللی پیش از این هم از نفت به‌عنوان سلاح علیه ایران استفاده کرده است. در دوران جنگ تحمیلی، توسعه شدید صادرات نفت عربستان سعودی قیمت نفت را به‌شدت کاهش داد و اکنون نیز شبیه همین اتفاق در حال افتادن است. برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که قیمت نفت طی ماه‌های آینده بین ۷۰ تا ۸۰ دلار تثبیت شود.

درآمد نفت ایران که در اثر تحریم‌ها کاهش یافته بود، طی ماه‌های پس از توافق ژنو و در پی بهتر شدن فضای روانی نسبت به تعامل اقتصادی با ایران و افزایش صادرات نفت ایران تا حدودی افزایش یافته بود اما با کاهش قیمت نفت، آن افزایش صادرات دیگر چندان خود را نشان نمی‌دهد.

"در چنین زمینه پیش‌فرضی، مهم‌ است که بدانیم واشنگتن با چه تدابیری وارد آخرین گود کشتی هسته‌ای تا پیش از سوم آذرماه خواهد شد"

پیام واشنگتن با این کار بسیار روشن است. ایران نباید تصور کند که توانسته است با صادرات بیشتر نفت، ساختار تحریم‌ها را دچار خلل کند و نباید به این باور برسد که بدون توافق هم می‌توان اقتصاد کشور را مدیریت کرد. اگرچه از ایران نفت بیشتری خریداری می‌شود اما واشنگتن به‌این ترتیب می‌گوید که در نهایت درآمد نهایی شما را ما تعیین خواهیم کرد.

تا زمانی که اقتصاد ایران وابسته به نفت است و تا وقتی که خام‌فروشی، تمام هم و غم اقتصاد ایران است، فضا برای چنین آزارهایی کاملا باز است.

* استفاده از ابزارهای چانه‌زنی داخلی علیه خطوط قرمز هسته‌ای نظام

پایگاه هیل، وبگاه کنگره آمریکا نوشت: اعضای جامعه مدنی ایران شاید جزء آن‌دسته از گروههایی باشند که بیش از اندازه نادیده گرفته می‌شوند و این در حالی است که آنها مهم‌ترین بازیگران در مذاکرات هسته‌ای ایران به حساب می‌آیند.



این وبگاه می‌افزاید: بر اساس این گزارش، در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه، اکثر جامعه مدنی ایران از غرب حمایت می‌کند و اگر غرب به اعمال تحریم‌ها و انزوای ایران ادامه دهد، این گروه‌ها از بین می‌روند و به همین منظور حائز اهمیت است که برای دست‌یابی به نتیجه‌ای که در مذاکرات هسته‌ای به دنبال آن هستیم، دست این همپیمانان خود در ایران را تقویت کنیم.

روشن است که واشنگتن به‌دنبال فشار داخلی در ایران است. چندی پیش در ایران کمپینی تشکیل شد گردانندگان آن تعدادی از کارگردانان سینما بودند و شعار آن «نه به عدم توافق هسته‌ای» بود. یا به‌طور مثال، برخی اشخاص شناخته شده وابسته به یک جناح سیاسی خاص، اقداماتی را با هدف کم‌ارزش نشان دادن توافق هسته‌ای برای ایران دنبال می‌کنند. یک استاد دانشگاه چندی پیش گفته بود که با توقف غنی‌سازی در ایران، سجده شکر به جا خواهد آورد.

"تدابیری که واشنگتن در این میان اندیشیده در عین پیچیدگی، آن‌قدرها هم زیرکانه و غیرقابل تشخیص به‌نظر نمی‌رسند"

این‌گونه اقدامات در دوران انتخابان ریاست جمهوری هم دنبال می‌شد. آن زمان برخی شعار می‌دادند که «اورانیوم غنی شد تا ایران فقیر شود.»

این مساله را برخی تحلیل‌گران مدت‌هاست که مورد توجه قرار می‌دهند. مشرق، در تحلیلی که اسفند سال گذشته مطرح شد، در این خصوص نوشت: «برخی مکاتب در روابط بین‌الملل به‌خوبی این انگاره را ترویج کرده‌اند که توان بسیج داخلی قدرت برای رسیدن به اهداف خارجی تا چه اندازه مهم است. وقتی که دولتی در پیگیری یک هدف خاص در عرصه بین‌المللی از بسیج داخلی نیروها برخوردار نباشد، نباید انتظار موفقیت را در سر بپروراند. مسأله هسته‌ای ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست و نظام جمهوری اسلامی ایران برای آنکه بتواند حقوق هسته‌ای ملت را در عرصه بین‌المللی احقاق و تثبیت نماید، نیازمند حمایت نیروهای داخلی اعم از نخبگان و اقشار و توده‌های مردمی است.



آنان که در عرصه بین‌المللی به‌دنبال انصراف ایران از پیگیری حقوق نسل‌های آینده این مرز و بوم هستند، به‌خوبی می‌دانند که این انصراف بدون عدول افکار عمومی ایرانیان از حق هسته‌ای قابل حصول نیست. حتی نظرسنجی‌های مؤسسات غربی طی سال‌های اخیر هم بیانگر آن بوده‌اند که ایرانیان اگرچه از تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای خود رنج می‌برند اما حاضر نیستند که آن را به‌سادگی از کف بدهند. نظرسنجی‌های موسساتی نظیر «گالوپ» و «زاگبی» به‌خوبی نشان می‌داد که اکثریت جامعه ایران به‌رغم تحریم‌ها، خواهان ادامه برنامه هسته‌ای کشورشان هستند.»

چنین برنامه‌ای برای این هدف دنبال می‌شود که افکار عمومی ایران از برنامه هسته‌ای دل کنده و منافع کوتاه‌مدت را بر منافع بلندمدت کشور از جمله خودکفایی در تامین انرژی پس از پایان ذخایر سوخت فسیلی ترجیح دهد.

رسانه‌های یک جناح خاص سیاسی چنان توافق هسته‌ای را به زندگی مردم گره زده‌اند که گویا بدون این توافق ادامه زندگی امکان‌پذیر نخواهد بود. چنین تدابیری در افکار عمومی یک هدف مشخص را دنبال می‌کند: «فشار بر خطوط قرمز نظام اسلامی».

"ابتدا، این روزنامه نیویورک‌تایمز بود که مدعی شد، دولت اوباما به‌دنبال توافقی با ایران است که نیازمند تایید کنگره نباشد"

* معیارسازی برای توافق نهایی و تبدیل آن به‌مطالبه در افکار عمومی غرب

جان کری، اخیرا سخنانی را به‌میان آورد که تلویحا باید از آن به‌عنوان «بستن چهارراه» یاد کرد. وی تصریح کرد: «اهمیت این مسئله برای جهان بسیار زیاد است. امیدوارم ایرانی‌ها در حفره‌ای که خودشان بر سر یک خواسته یا خواسته‌ای دیگر ایجاد می‌کنند، گیر نیفتند، تا بتوانیم با هم برای یافتن راهکار تلاش کنیم.»

جان کری افزود: «توافق نهایی باید چهار مسیری را که می‌تواند به بمب منتهی شود، یعنی تأسیسات غنی‌سازی در فوردو و نطنز، رآکتور در دست ساخت اراک و احتمالا تأسیسات اعلام‌نشده را مسدود کند.»

این چهار مورد که آقای کری به‌آنها اشاره کرده، دقیقا معیارسازی برای توافق جامع است. یعنی توافقی که جاصل می‌شود برای افکار عمومی غرب چنین است که دست‌کم تکلیف چهار چیز را روشن کرده و به‌زعم طرف غربی، از آنها خطرزدایی کند.

بدیهی است که این خطرزدایی، تنها نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر این تاسیسات نیست بلکه علاوه بر پروتکل الحاقی، کاهش توان غنی‌سازی ایران را از میزان فعلی دربرمی‌گیرد.



وقتی چنین انگاره‌ای به مطالبه در افکار عمومی آمریکا و جهان غرب بدل شود، برای مقامات آمریکایی سخت خواهد بود به توافقی دست یابند که چنین معیارهایی را دربرنگیرد.

* مقصرسازی ایران در افکار عمومی از طریق رسانه‌های جریان غالب در صورت عدم حصول توافق هسته‌ای

* فرجام

مجموعه راهبردهای فوق و احتمالا راهبردهای دیگری که آمریکایی‌ها پشت پرده دنبال می‌کنند، از یک‌سو ایران را به سوی توافق سوق می‌دهد و از دیگرسو، خواسته‌های این کشور را در مذاکرات محدود می‌کند.

برآمد راهبردهای مزبور، برداری را رسم می‌کند که هدف از آن اعمال نیرو به ایران برای رسیدن به یک نقطه مشخص است: «توافقی که غرب برای ایران تعریف کرده است». البته این بدان معنا نیست که ایران نتواند بخش‌هایی از خواسته‌های خود را در توافق بگنجاند.

دیوید ایگناتیوس، ستون‌نویس مشهور واشنگتن‌پست اخیرا ادعا کرده که توافق مدنظر آمریکایی‌ها، ۴ هزار سانتریفیوژ را برای مدتی بین ۳ تا ۵ سال به ایران پیشنهاد می‌کند.

"با این حال، یک چیز قطعی است و آن این که «اگر توافقی حاصل شد، رئیس‌جمهور اوباما هرآنچه در توان داشته باشد، برای جلوگیری از به رأی گذاشته شدن آن در کنگره انجام خواهد داد»"بحث ۴ هزار سانتریفیوژ قبلا هم مطرح شده بود اما تا آنجا که شنیده بودیم، آمریکایی‌ها برای گام نهایی توافق ژنو دست‌کم زمان ۱۰ ساله را مدنظر داشتند. اگر آن ۱۰ سال به ۳ تا ۵ سال تقلیل یافته باشد و اساسا اگر ایگناتیوس درست گفته باشد، این مورد در نوع خود تحول مثبتی است و نشان می‌دهد که پایداری بر مواضع کارایی داشته است. البته ناگفته نماند که برخی منابع، نوشته‌های ایگناتیوس در واشنگتن‌پست را تکذیب کرده‌اند.

همین پایداری می‌تواند احتمالا به واشنگتن بقبولاند که دست‌کم برای این دوره زمانی تعداد سانتریفیوژهای موجود ایران را بپذیرد. این البته زمان خواهد برد اما غیرممکن نیست چون دموکرات‌ها، سخت به توافق با ایران نیازمندند تا دست‌کم یک پیروزی در سیاست خارجی کسب کنند.

همچنین بعید نیست که اگر تا سوم آذر توافقی حاصل نشد، طرف آمریکایی‌ خود پیشگام تمدید مذاکرات شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط