جنایت عشقی در آرایشگاه زنانه
تعداد بازدیدها: ۴۲ فرهیختگان: خواستگار سمجی که پس از شکست عشقی، زن مورد علاقهاش را در آرایشگاه کشت در اداره آگاهی پایتخت، لب به اعتراف گشود. به گزارش خبرنگار ما، عصر ۲۴ دی امسال تلفن کلانتری ۱۵۲ خانیآبادنوی تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید زن ۳۳ سالهای به نام «مژگان» در آرایشگاهش در بلوار «شکوفه» کشته شده است. سپس پلیس به همراه بازپرس عموزاد- کشیک وقت دادسرای امور جنایی پایتخت- به آرایشگاه مورد نظر رفت و رسیدگی قضایی به ماجرا را در دستورکار خود قرار داد. صحنه جرم نشان میداد جانی با «مژگان» آشنا بوده و نقشه شوم خود را به راحتی اجرا کرده است. در آن بین، مرد ۲۹ سالهای به نام «حسین- ع» که خود را برادر «مژگان» معرفی میکرد گفت: خواهر مطلقهام از دو سال پیش در بلوار «شکوفه» آرایشگاه داشت و تقریبا هر دو، سه روز یک بار به او سر میزدم.
"تعداد بازدیدها: ۴۲ فرهیختگان: خواستگار سمجی که پس از شکست عشقی، زن مورد علاقهاش را در آرایشگاه کشت در اداره آگاهی پایتخت، لب به اعتراف گشود"«حسین» افزود: قرار بود امروز «مژگان» برای نهار به خانه من بیاید اما دیر کرد. به همین خاطر با دلواپسی به آرایشگاهش آمدم و در زدم اما جوابی نشنیدم. دلشورهام بیشتر شده بود که با کمک همسایگان، شیشه در آرایشگاه را شکستم و به محض ورود با جنازه خواهرم روبهرو شوم. به نظر میرسد «مژگان» با چادر خودش خفه شده است اما من به هیچکس مظنون نیستم. با صدور دستور قضایی، جنازه به پزشکی قانونی فرستاده و تحقیق میدانی آغاز شده بود که مشخص شد نام خانوادگی «مژگان» با «حسین» تفاوت دارد.
افشای همین موضوع کافی بود تا رازگشایی وارد مرحله تازهای شود و «حسین» تحت بازجویی قرار بگیرد. متهم اما این بار ادعا کرد برادرخوانده قربانی است و هیچ دستی در جنایت نداشت. «حسین» تلاش میکرد با ادامه دروغگویی، کارآگاهان را گمراه کند که در بنبست اطلاعاتی قرار گرفت و به ناچار لب به بیان حقیقت گشود. وی اظهار داشت: کارم فروش و کرایه لباس عروس بود که با «مژگان» آشنا شدم و فهمیدم او هم مثل من زندگی ناموفقی داشته است. «مژگان» بعد از طلاق، با دختر خردسال خود زندگی میکرد و چون به او دل بسته بودم پیشنهاد ازدواج دادم.
"به گزارش خبرنگار ما، عصر ۲۴ دی امسال تلفن کلانتری ۱۵۲ خانیآبادنوی تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید زن ۳۳ سالهای به نام «مژگان» در آرایشگاهش در بلوار «شکوفه» کشته شده است"زن مطلقه اما از من فرصت خواست تا درباره پیشنهادم بیشتر فکر کند. میگفت نمیخواهد برای دومینبار طعم تلخ زندگی را بچشد و من هم به او فرصت دادم تا با خیال راحت تصمیم بگیرد. «حسین» ادامه داد: دو سال از آشنایی ما گذشته و تصور زندگی بدون «مژگان» برایم عذابآور بود. من برای اثبات عشقم، آرایشگاهی در بلوار «شکوفه» اجاره کردم و خودم را برادر «مژگان» جا زدم تا همسایگان به من شک نکنند. میخواستم زن مورد علاقهام نزدیک محل کارم باشد.
مرد عاشقپیشه اضافه کرد: تصمیم داشتم هر طور شده از «مژگان» جواب مثبت بگیرم اما متاسفانه به خواستهام نرسیدم. «مژگان» ناباورانه به من پاسخ منفی داد و گفت حاضر نیست به هیچ قیمتی زنم شود. من هم که خیال میکردم پای مرد دیگری در میان است، کاخ آرزوهایم را ویرانشده دیدم و کمر به قتل بستم. «مژگان» در آرایشگاه تنها بود که درگیر شدیم. من گلویش را فشار دادم که به میز خورد و روی زمین افتاد.
"سپس پلیس به همراه بازپرس عموزاد- کشیک وقت دادسرای امور جنایی پایتخت- به آرایشگاه مورد نظر رفت و رسیدگی قضایی به ماجرا را در دستورکار خود قرار داد"همان موقع، چادرش را دور گردنش پیچیدم و خفه شد. خواستگار سمج اظهار داشت: تا چند ساعت پس از مرگ «مژگان» در محل کارش ماندم و در را قفل کردم. بدین ترتیب با صحنهسازی به همسایگان گفتم از خواهرم بیخبر هستم و.... «حسین» با صدور قرار بازداشت موقت، صحنه جنایت را بازسازی کرد و روانه زندان شد تا در فرصت مناسب محاکمه شود
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران