قزبانی تجاور جنسی در زندان : روز چهارم که مرا برای اعدام ساختگی بردند، اعتراض کردم که این چه وضعیتی است اگر می خواهید اعدام کنید خب بکنید این بازی ها چیست
رادیو فردا ، محمد ضرغامی : ابراهیم شریفی یا همان الف- شین که نامش در پرونده مربوط به قربانیان تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود، به تازگی از ایران خارج شده است. آقای شریفی در مراجعه به مهدی کروبی یکی از کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفته بود که در زندان مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته است. آقای شریفی میگوید دانشجوی کامپیوتر و دانشآموز زبان ایتالیایی بوده و در ستاد مردمی مهدی کروبی به عنوان ناظر گردشی حضور داشته است. ابراهیم شریفی در گفتوگویی با رادیو فردا از دستگیری خود تا تجاوز در زندان میگوید: ابراهیم شریفی: بعد از انتخابات هنگامی که از کنسولگری کشور ایتالیا به خانه باز میگشتم، در بلوار کنگان شهرک نفت کسی مرا صدا زد، جلو رفتم و یک نفر دستم را از پشت گرفت و به من چشمبند و دستبند زد و داخل ماشین کرد و سرم را زیر صندلی ماشین برد و مرا به محلی بردند در حالی که چشمانم بسته بود. رادیو فردا: پس چطور در گزارشی که توسط کمیته سه نفره قوه قضاییه منتشر شد، آمده که هیچ ردپایی از آقای الف- شین که شما باشید در درگیریهای خیابانی وجود نداشته است؟ شما انتظار دارید اینها چه بگویند.
"رادیو فردا ، محمد ضرغامی : ابراهیم شریفی یا همان الف- شین که نامش در پرونده مربوط به قربانیان تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود، به تازگی از ایران خارج شده است"من از همان روز اول که آقای مقدمی شروع به بازجویی از من کرد، نیم ساعت بعد از آن از دفتر آقای کروبی بیرون آمدم و گفتم این داستان به این سمت میرود که گویا من از شما یا پول گرفتهام و تطمیع شدهام و یا گول بازیهای سیاسی را خوردهام. وقتی دستگیر شدید اولین جایی که شما را بردند کجا بود و آیا تفهیم اتهام شدید؟ من در تمام این مدت اصلاً بازجویی هم نشدم و فقط اسم مرا پرسیدند آن هم زمانی که قرار بود آزاد شوم. شما را کجا بردند؟ منطقهای که دیگر صدای ماشین هم نمیآمد، مرا پیاده کردند و به جایی هل دادند که فقط صدای نفسهای خودم را میشنیدم و نفسهای دیگران. مرا روی شکم خواباندند، نمیدانم خوابم برد یا نه، اما حدود صبح صدای ضجه خانمی بلند شد که جیغ میزد نکن نکن، نزن نزن. این اتفاقات در کجا رخ می داد؟ من نمیدانم در کدام بازداشتگاه بودیم، چون هم دستم بسته بود و هم چشمم.
در تمام طول مدت بازداشت دستها و چشمهایت بسته بود؟ بله، فقط زمانی که که غذا میدادند دستم را از پشت باز میکردند و رو به جلو میدادند. چه مدت در این بازداشتگاهی که نمیدانستید کجا بود به سر بردید؟ از دوم تا نهم تیرماه. مسئله تجاوز دقیقاً چه زمانی اتفاق افتاد؟ روز چهارم که مرا برای اعدام ساختگی بردند، اعتراض کردم که این چه وضعیتی است اگر میخواهید اعدام کنید خب بکنید این بازیها چیست. یک نفر با لگد به شکمم زد و من زمین خوردم و دائم به شکمم ضربه میزد و به کسی گفت این فلان را ببر حامله کن. آنقدر به شکم من لگد زد که خون بالا میآوردم.
"آقای شریفی در مراجعه به مهدی کروبی یکی از کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفته بود که در زندان مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته است"کتفم را گرفت و مرا کشان کشان به اتاقی برد و دستهای مرا به دیوار زد. شما گفتهاید که برایتان مشخص نبوده این تجاوز توسط همان شخص انجام گرفته و یا با یک شیء خارجی. تصور من این است که همان شخص این کار را انجام داد، ولی بعداً که فکر کردم دیدم نمیتوانم با یقین بگویم که این تجاوز توسط شخص انجام شد یا با وسیله. حتی آقای قاضی محمدی به من گفت تو هیچ چیزی نگفتی، آیا نگفتی نکن بیغیرت نکن بیناموس؟ من جواب دادم آن موقع اصلاً مغزم کار نمیکرد که بخواهم حرفی بزنم. شما آن لحظه چه احساسی داشتید؟ احساس میکنم از هوش رفتم، هم به دلیل این که خون بالا میآوردم و هم به دلیل اتفاقی که خودتان میدانید.
آن شخص به من میگفت تو که نمیتوانی از فلانت دفاع کنی میخواهی انقلاب مخملی کنی. وقتی چشمت را بعد از این اتفاق باز کردی کجا بودی؟ جایی شبیه درمانگاه بودم، سرمی به دستم بود و دست دیگرم با زنجیر به تخت بسته شده بود. تا اینکه فردی آمد و گفت دکتر مردنی است یا خودمان خلاصش کنیم؟ بعد به من چشمبند و دستبند زد و در فاصلهای ۱۰۰ قدمی کشاند. دو سه ساعت که گذشت مرا سوار ماشین کردند و کنار اتوبان سبلان بیرون انداختند و گفتند تا ۶۰ بشمار و بعد چشمبندت را بردار، اگر زودتر این کار را بکنی برمیگردیم و لهت میکنیم. به خانه که رسیدی اولین کاری که انجام دادی چه بود؟ هیچکس از افراد خانوادهام در مورد تجاوز خبر نداشت تا زمانی که این مسئله به وسیله فیلم آقای علامهزاده علنی شد.
"آقای شریفی میگوید دانشجوی کامپیوتر و دانشآموز زبان ایتالیایی بوده و در ستاد مردمی مهدی کروبی به عنوان ناظر گردشی حضور داشته است"در ضمن هیچ کس به جز آقای کروبی، بعضی از نمایندگان مجلس، نمایندگان قوه قضاییه و بعضی از آیات عظام از این مسئله خبر نداشتند. این مسئله را چه زمانی اطلاع دادید؟ فردای آن روز یکی از دوستان که وکیل بود پیشنهاد کرد که بروم شکایتی مطرح کنم. من به دادسرای الهیه رفتم و شکایتی تنظیم کردم. البته خیلی مرا اذیت کردند ولی موفق شدم نامه قاضی را بگیرم و قاضی گفت به پایگاه یکم آگاهی در خیابان نیاوران بروم و گفت ممکن است این کار منافقان باشد. مسئله تجاوز را با قاضی مطرح کردید؟ نه، من هیچ کجا مسئله تجاوز را مطرح نکردم.
پس چه زمانی تصمیم گرفتید مسئله تجاوز را مطرح کنید؟ من اصلاً نمیخواستم مسئله تجاوز را عنوان کنم. زمانی که به آگاهی رفتم، آخر سر به من گفتند دنبال این پرونده را نگیر، این کار وزارت اطلاعات بوده و برو خدا را شکر کن که آزادت کردهاند و زندهای. من توانستم نامهای از پزشکی قانونی بگیرم، چون هنوز کمر و شکم من زخمی بود، بنابراین یکی از دوستانم پیشنهاد کرد که یا پیش یکی از علما و یا پیش آقای کروبی بروم. من پیش آقای کروبی رفتم و نمیخواستم قضیه تجاوز را بگویم، ولی آقای کروبی با دیدن اشکها و لحن صدایم به من گفت فکر میکنم یک چیزی را پنهان میکنی و بعد افرادی که در اتاق بودند را بیرون کرد و تنها با من صحبت کرد، مثال زد و آیه قرآن خواند و به صورت سربسته از من پرسید چنین اتفاقی افتاده و من گفتم بله. بعد زدم زیر گریه و ایشان مرا بغل کرد، در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و آرام و قرار نداشت.
بعد از گذشت یک ماه و نیم از این اتفاق، آقای مقدمی از من بازجویی کرد و من به پزشکی قانونی رفتم و پزشک آنجا به من گفت بعد از این مدت هیچ چیز قابل مشاهده نیست، در صورتی که مأمور قوه قضاییه به من گفت اگر چیزی بود حتی سایزش را هم می دادند، ما کارمان این است
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران