بررسی روزنامه های صبح تهران؛ شنبه دوازده مرداد
کارتون هادی حیدری، شرق
روزنامه های امروز در آخرین روز صدارت محمود احمدی نژاد، در میان سکوت نشریات و مقام های اصولگرا با مقالات جدی و طنز به موضوع هشت سال گذشته پرداخته اند. تیتر و عکس صفحه اول بیشتر روزنامه های اصولگرا راهپیمائی های دیروز جمعه آخر ماه رمضان است به ویژه سخنرانی محمود احمدی نژاد که همچنان به اسرائیل تاخته و صهیونیست ها را به انهدام محکوم کرده.
دفاع از حسن روحانی و حقوق رییس جمهور منتخب برای انتخاب ترکیب هیات وزیران خود، همزمان با ادامه فشارها از جانب گروه های تندرو بر او ادامه دارد.
در کما بودیم این هشت سال
محمد حسین روانبخش در کلیک
مردم سالاری نوشته: بالاخره روزی که باید میرسید، رسید؛ نه «هاله نور رنگ باخته» توانست جلوی آمدن این روز را بگیرد، نه «معجزه از کار افتاده هزاره سوم» توانست کاری مسیحایی کند، نه «مدل ایرانی پوتین – مدودف» توانست روی مخ مردم برود و داستان بسازد، نه «جریان محترم و معزز انحرافی» توانست از برادران جنگیر و رمال استفاده موثر بکند، نه ابر و باد و مه و خورشید و فلک به صورت خودجوش همکاری کردند... و امروز رسید!
به نظر این طنزنویس آیندگان میگویند: واقعا در زمان شما هیات دولت در یک جلسه ۲ ساعته، دویست سیصد مصوبه تصویب میکرد و شما واقعا قبول میکردید که چیزی تصویب شده است؟! واقعا در زمان شما پروژههای مهمی مثل راهآهن اصفهان – شیراز افتتاح میشد و راهاندازیاش به جهانیان اعلام میشد و دو سال بعد وزیر راه میگفت: ۸۵ درصد کار تکمیل شده و شما از تعجب شاخ روی کلهتان سبز نمیشد؟!واقعا در زمان شما دلار یکباره ۲۵۰ درصد گران میشد و بعد رئیس بانک مرکزی میگفت ما ارزش پول ملی را حفظ کردیم و کسی از شور و شعف غیرقابل کنترل نمیمرد؟ شما ماندید و نرفتید در موزامبیک زندگی کنید تا اینقدر روحتان سوهان نخورد؟
طنزنویس مردم سالاری پیشنهاد کرده همه با هم قرار بگذاریم که به بچههایمان، به نوهها و نتیجههایمان و به همه آیندگان از همین امروز القا کنیم که ما در فاصله این هشت سال در کما بودیم، در کما بودیم!
جواد دلیری در سرمقاله کلیک
اعتماد نوشته محمود احمدینژاد پیشوای گریز از مفاهیم مدرن هم بود، در ادبیات او واژگانی چون دموکراسی، تحزب، آزادی جایی ندارد. چنین است که او دموکراسی را تهوع آور میخواند. ابایی ندارد در دولتش دانشگاهیان ستارهدار شوند و دانشجویان منتقد و استادان معترض اخراج.
"کارتون هادی حیدری، شرق روزنامه های امروز در آخرین روز صدارت محمود احمدی نژاد، در میان سکوت نشریات و مقام های اصولگرا با مقالات جدی و طنز به موضوع هشت سال گذشته پرداخته اند"مطبوعات وابسته خوانده و نهادهای مدنی به هیچ انگارده شوند. نامی از جمهوری اسلامی نبرد و تا مدتها دولت اسلامی را بر زبان جاری کند.
به نوشته این مقاله چه خوب چه بد چه بخواهیم و چه نخواهیم شاد باشیم یا اندوهگین امروز احمدینژاد را باید بدرقه کنیم. اما قضاوت درباره هشت سال ریاستجمهوریاش را به تاریخ بسپاریم که تاریخ قاضی خوبی است. از امروز نگاهمان به آینده باشد، گذشته هر چه بود تمام شد.
سعید لیلاز در مقاله ای در همین روزنامه نوشته ما ایرانیان، مانند بسیار بدهیهای دیگری که به لحاظ تاریخی به این یا آن طبقه اجتماعی داشتهایم و بخشی را ادا کردهایم و بخشی دیگر را هنوز نه، یک بدهی بزرگ هم به تودهگرایی داشتیم که دیر یا زود باید آن را میپرداختیم، حال از طریق و به واسطه احمدینژاد یا هر کس دیگر.
ریاست جمهوری احمدینژاد محصول تلاقی پژواک دو رویداد بزرگ همزمان، یکی اقتصادی و دیگری دیپلماتیک در یکدیگر بود! از یک سو ظهور و گسترش نومحافظهکاری جرج دبلیو بوش در ایالات متحده و از سوی دیگر عبور درآمدهای نفتی ایران از مرزی که میل به خوردن آن به هیچ واسطهیی در مردم گریزناپذیر میکرد.
به نوشته این اقتصاددان او آمده بود تا برای نخستین بار – دستکم تا آنجا که حافظه نسل ما یاری میکند – بدون نیاز به علم کاستیها را محو کند، بدون نیاز به کنترل نقدینگی از تورم بکاهد، بدون نیاز به سرمایهگذاری اشتغال ایجاد کند، بدون نیاز به کار ثروت بیافریند... و خلاصه بدون نیاز به درد، همه آلام بشری را درمان کند. اگر بیانصافی نکنیم، بودند در میان طبقات و گروههای اجتماعی بسیار کسان که این راه معجزهآسا برای حل همه مشکلات در یک شب را باور کردند و به آن دل بستند یا دستکم در برابر آن خاموشی گزیدند.
اعتماد اضافه کرده: چنین بود که تقریبا در همان آغازین ماههای ریاست جمهوری او در چشم به هم زدنی، دستگاههای نظارتی رسمی هر یک با دهها میلیارد تومان بودجه سالانه مقدسترین وظیفه خود را در مسابقه بر سر تمجید از شیرینکاریهای دولت جدید که گویی قرار بود مانند تجربه راستین سوم هزار سال عمر کند تعریف کردند، در مجلس و به ویژه پس از سر کشیدن ته مانده لیوان آب رییسجمهوری به عنوان حرکتی نمادین، پارلمانتالیسم گویی برای دستکم تا پایان هشت سال دولت احمدینژاد کمرنگ شد!
مازیار خسروی در کلیک
شرق نوشته از بامداد دلانگیز سوم تیر تا غروب «عرق ریز» ۱۱ مرداد راه درازی سپری شد. گویی «زمان» در این هشت سال، ژرفایی بسیار بیشتر از طول معمولی سال و ماه داشت. سالیانی که گذشت، یک نسل کامل را از داغی و تندی و تیزی جوانی عبور داد و به ملایمت و آرامش میانسالی رساند.
"ابایی ندارد در دولتش دانشگاهیان ستارهدار شوند و دانشجویان منتقد و استادان معترض اخراج"تا به خود بیاییم و بیایند، برف بر سرمان نشست و چین و چروک، میهمان اینجا و آنجای چهرههامان شد. بسیارند آنان که امشب زیر لب زمزمه میکنند: «ما را به سختجانی خود این گمان نبود... »
معجزه هزاره
تیتر و عکس صفحه اول روزنامه اعتماد
محمدعلی وکیلی در سرمقاله کلیک
ابتکار نوشته منطق صفر و صد در برخورد با موضوعات و قضاوتهای سیاه و سفید موجب شده که برخی او را سفید مطلق و حق کامل ببینند و او را تا سر حد اسطوره بالا بردند. تو گویی که او موهبتی الهی و لعبتی یگانه بوده و از آسمانها برایش ماموریت فرستادند او خود نیز باورش شد که مامور نجات بشریت و اصلاح امور جهان میباشد. در این وادی شیفتگانش چنان راه افراط پیش گرفتند که او را معجزه هزاره خواندند.
خود نیز در باور اغراق گوییهای غیر معمول، گرفتار توهم رویت هاله نورگردید هر روز درگوشه و کنار او را مظلوم و شهید تهمت و عصاره فضیلت خطاب میکردند.
به نوشته این مقاله: از روزی که غیر منتظره سر برآورد و همه معادلات را به هم ریخت و همچون آتشفشان هر روز دامن گوشه ای از سنتهای مدیریتی را سوزاند و بدون هیچ مانعی به هر آنچه میخواست چنگ انداخت و آن را دست میانداخت، تا واپسین روزهای سال ۸۹ آنچنان محبوب دلها بود که هوادارانش گم شده خود را در او جستجو میکردند و دولتش مقدمه ظهور تعبیر میشد.
سرمقاله ابتکار افزوده: فضا به گونه ای بود که منتقدان از ترس مخالفت با دولت آخر الزمان، جرأت انتقاد نداشتند و مخالفین هم قلمها را در نیام و زبانها را در کام محبوس کردند. فضا را چنان به نفعش یکطرفه کردند که صدایی به جز صدای احمدی نژاد در ایران شنیده نمیشد. همه مسحور سرعتش و محو وعده هایش بودند. گرد و غبار سرعتش قدرت تشخیص را گرفته بود.
"به نوشته این مقاله چه خوب چه بد چه بخواهیم و چه نخواهیم شاد باشیم یا اندوهگین امروز احمدینژاد را باید بدرقه کنیم"تا سال ۹۰ ناگاه طلسم محبوبیتش شکست و منحنی عشق و دلدادگی معکوس شد. از آن به بعد دست به هر کار زد دردسرآفرین و بهانه ساز گردید.
دانشگاه احمدی نژاد و حقوق بشر
مسعود مرعشی در ستون طنز کلیک
بهار نوشته : در حالی که مردم شریف ایران خود را برای بدرقه درخور آقای احمدینژاد و یاران باوفایش آماده میکنند، در حالی که شاعران میسرایند: «خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیـر چشماتم/ خداحافظ نگو وقتی تا هرجا باشی همراتم»، در حالی که رندان خاطرنشان میکنند: «تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی/ نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی»، در حالی که عارفان میگویند: لاریجانی واسه معرفی وزیر کشور مچکریم، در حالی که شما فکر میکنید رایحه خوشخدمت مشام ما را ترک میکند، زهی خیال باطل؛ چون آقای احمدینژاد به این راحتیها رفتنی نیست(دقیقا کدام راحتیها؟!). آقای دکتر اخیرا مجوز تاسیس دانشگاه «ایرانیان» را گرفته و قرار است عمده تمرکزش را روی این دانشگاه بگذارد.
طنزنویس بر همین اساس پیش بینی کرده در آن دانشگاه وضعیت پوشش چنین است: آقایان لباس فرم مخصوص دارند. پیراهن و شلوارشان مهم نیست ولی در تمام طول سال باید کاپشن بپوشند.
خانمها در انتخاب پوشش آزادند. حالا کاملا آزاد آزاد هم که نه، ولی آزادی نزدیک به مطلق است. درباره آرایش موها هم دانشجویان دختر و پسر آزادی کامل دارند و میتوانند مویشان را هر طوری دوست دارند درست کنند؛ چون مسئولان دانشگاه مشکلشان موی دانشجویان نیست و ترجیح میدهند به مسائل اساسی دانشگاه بپردازند.
در مورد آزادی بیان در دانشگاه احمدی نژاد آمده: بالاخره آنجا آزادی بیان حاکم است، هر کسی میتواند حرفش را بزند دیگر... هیچکس هم دیواری کوتاهتر از رییس دانشگاه پیدا نمیکند، همه کاسه کوزهها را سر او میشکنند... عیبی هم ندارد، ریاست محترم هم صبرش زیاد است، به خاطر دانشجویان و مصالح دانشگاه حرفی نمیزند.
"اما قضاوت درباره هشت سال ریاستجمهوریاش را به تاریخ بسپاریم که تاریخ قاضی خوبی است"البته مشخص است که دانشجویان منتقد هم تقصیری ندارند. از خودشان که ارادهای ندارند، بهشان گفته میشود چه بگویید، و چه نگویید. البته هیات علمی دانشگاه خطقرمز مدیریت است و در صورت انتقاد و تعرض به هیات علمی، دانشجوی مزبور قطعا اخراج خواهد شد. کنترل دانشگاه: دوربینهای مداربسته در اتاقها، راهروها، کلاسها، حمامها، دستشوییها و... - مسئول: دکتر مرتضوی.
فشارها بر دولت آینده
اشکان بنکدار جهرمی در مقاله ای در کلیک
مردم سالاری نوشته رسانههای اصولگرای افراطی بدون در نظر گرفتن حق رئیس دولتِ منتخب در گزینش یارانش، در اقدامی هماهنگ و مغایر با اصول مردمسالارانه آنچنان آشکارا به تهدید منتخبِ مردم میپردازند و هر روز و هر ساعت برایش تعیین تکلیف میکنند که گویی در فهم جایگاه اقلّیت و اکثریت عاجز مانده و نامزد مطمح نظرشان را در قامت تشکیل کابینه میبینند.
اگرچه به نظر میرسد اکثریت نمایندگان پیام انتخابات اخیر را گرفته و از در همکاری با رئیس جمهور منتخب به جهت تحقق خواست ملت در آیند ولی آن چه میتواند دستاویز گروهی از مجلس نشینان در مخالفت با روحانی در تعیین یارانی هم راستا با نظرات اصلاحی مردم قرار بگیرد اشاره به قانون و حق نمایندگان بر این مخالفت است. بدیهی است که در کشور ما نیز همانند بسیاری از ممالک که حکومتشان بر پایه تفکیک قوا بنا شده، بر طبق قانون، وظیفه رأی اعتماد به کابینه و همچنین نظارت بر دولت از حقوق و وظایف مجلسیان است.
سرنوشت پول ملی، کارتون حسین کشتکار، جوان
سرمقاله مردم سالاری یادآوری کرده: درجهان آن چه پذیرفته شده خواهد بود اصالت دادن به مطالبات مردم است که در آخرین انتخابات به وضوح خود را نشان میدهد و اهمیت این موضوع بدان حدّ است که پس از انتخابات ریاست جمهوری در برخی کشورها مانند فرانسه، رئیسجمهور اختیار آن را خواهد داشت که در صورت عدم تطابق خواست مردم با نظر اکثریت نمایندگان، مجلس را منحل کند ولی به نظر میرسد اکنون در کشور ما وضعی باژگونه وجود دارد. رئیس جمهور منتخب مُصرّ بر تحقق خواست مردم، خود را در برابر نمایندگانی چند میبیند که با اسم دفاع از ملت، در خانه ملت و علیه خواست ملت از هیچ فشاری بر روحانی دریغ نمیورزند.
علی ربیعی در مقاله ای در کلیک
دنیای اقتصاد نوشته اگرچه این وزارتخانه توانایی تصدی بخشی از تعاون را دارد، اما متاسفانه وضعیت فعلی آن پاسخگوی سیاستهای ملی نظیر افزایش سهم بخش تعاون به ۲۵ درصد از اقتصاد ملی براساس قانون برنامه پنجم توسعه و اشتغالزایی بالا نیست. در حال حاضر تعاونی فراگیر ملی فعالی در کشور وجود ندارد، تنها ۸ تعاونی فراگیر ملی به ثبت رسیده که نیمی از آنها در استان زنجان و با ترکیبی مشابه ثبت شده است.
به نوشته کسی که از وی به عنوان وزیر کار و امور اجتماعی آینده یاد می شود مقامات رسمی اعلام کرده اند، حدود ۴۳ میلیون نفر سهام عدالت دریافت کردهاند.
"سالیانی که گذشت، یک نسل کامل را از داغی و تندی و تیزی جوانی عبور داد و به ملایمت و آرامش میانسالی رساند"میلیونها برگ کاغذ که روی آن نوشته شده سهام عدالت میان کارمندان، روستاییان، خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی توزیع شده است، اما ما به ازای واقعی آن نامعلوم است، از یک میلیون و هشتصد هزار شهروند تهرانی که عضو تعاونی شهرستانی سهام عدالت تهران محسوب میشوند به نظر نمیرسد حتی یک هزارم آنها نیز مدیرعامل یا اعضای هیات مدیره این تعاونی را بشناسند.
در ادامه مقاله دنیای اقتصاد آمده امروزه در خوشبینانهترین حالت، سهم بخش تعاون از اقتصاد ملی بیش از ۶ درصد نیست و برای افزایش این سهم با توجه به وضعیت کنونی، برنامه ریزی و اقدامات ویژهای را طلب میکند که وزارت تعاون باید عامل اصلی آنها باشد.
نگین باقری در ابتدای گزارشی در کلیک
آرمان نوشته: یک زن را برای ریاست سازمان محیط زیست انتخاب نمیکنند چرا که «زن نمیتواند قاطر سوار شود!» یک زن نباید شهردار شود چراکه «زن نمیتوان چکمه بپوشد و داخل جوی آب پر از لجن و گل و لای برود»، زنان را وارد سیاست نمیکنند و میگویند «زنان سهمخواهی نکنند». میگویند «زنان تجربه مدیریتی در عرصههای تصمیمگیری کشور نداشتهاند پس خواستار ورود به چرخه قدرت نشوند.» این استدلالهایی است که اعضای انجمن روزنامهنگاران زن میگویند از زبان برخی از افراد بالارتبه شنیدهاند.
این گزارشگر یادآوری کرده: درحالی که لیست ۳۳ نفره کابینه حسن روحانی بسته شده هنوز نامی از یک زن هم در میان نیست. همین برای فعالان زن کافی بود که قد برافرازند و پیش از تشکیل دولت، از روحانی گله مند شوند. اعضای انجمن روزنامهنگاران زن، چهارشنبه در موسسه مطالعات و تحقیقات زنان جمع شدند تا با در دست گرفتن دفترچه برنامه انتخاباتی رئیسجمهور منتخب بگویند «شما از همین آغاز برخلاف وعدههایتان عمل کردید».
همهشان به یک جمله استناد میکنند. «مخالفت با هرگونه تبعیض جنسیتی ایجاد حقوق برابر، شایستهسالاری» وعدهای که در روزهای داغ تبلیغات کاندیدا در دفترچه طرفداران روحانی دست به دست شد. اما حالا «سهم زنان از این لیست صفر است».
زهرا نژادبهرام، عضو انجمن روزنامهنگاران زن (رزا) و عضو ائتلاف اسلامی زنان و انجمن زنان اصلاحطلب در این جلسه گفته: دائم میگویند زنان سهمخواهی نکنند درحالی که اتفاقا بعد از پیروزی آقای روحانی، گفتیم که ما زنان سهممان را از این دولت میخواهیم. ما در هم اندیشیهایمان انتظارات زنان را مطرح کردیم اما اینکه مورد استقبال قرار نگرفت، حرف دیگری است.
توصیه به ورزشکاران، بیشوخی
نبرد با کلید؛ کارتون نادر رحمانی، اعتماد
پوریا عالمی در ستون طنز کلیک
شرق با نقل گفته های قهرمان کشتی فرنگی کشور توصیه هائی به ورزشکاران کرده است. از قرار امیرحسین حسینی، گفت: در ایران که وضعیت تغذیه مناسبی نداشتیم، در تهران بعد از سه جلسه تمرین با برنج مانده و کتلت تغذیه میکردیم.
"تا به خود بیاییم و بیایند، برف بر سرمان نشست و چین و چروک، میهمان اینجا و آنجای چهرههامان شد"گاهی اوقات هم غذا لوبیاپلو بود. حتی بعضی اوقات برای صبحانه نان نداشتیم. بهنوعی برنامه غذایی مناسبی وجود نداشت و هرچه پیدا میشد به خوردمان میدادند. وی گفت: «اتفاقات بسیار بدی در مغولستان افتاد که همه آنها به خاطر نداشتن پول بود. مسوولان هتل حتی نمیخواستند شب مسابقه به ما اجازه اقامت در هتل را بدهند.
حتی شب مسابقه، هتل به ما غذا نداد.»
طنزنویس شرق بر این گفته ها افزوده: خدا را شکر میکنم هرچه از بچگی خانواده فشار میآورد که ورزش کنم و حرفهای وارد ورزش شوم، مقاومت کردم. فکرش را بکن، طرف قهرمان ۱۰۰کیلوگرم کشتیفرنگی دنیاست، بهش برنج مانده و کتلت میدهند. من در بهترین حالت، اگر وارد ورزش میشدم، میخواستم قهرمان مسابقات کشوری تلفنی شبکه سوم سیما بشوم. به نظر من، شما جوانان عزیز، الان هر جای ورزش که هستید، ول کنید. ول کنید و عاقبتبهخیر شوید.
"تو گویی که او موهبتی الهی و لعبتی یگانه بوده و از آسمانها برایش ماموریت فرستادند او خود نیز باورش شد که مامور نجات بشریت و اصلاح امور جهان میباشد"بروید روی ماشین کار کنید. بروید وردست پدر، توی بازار. بروید اختلاس کنید. بروید لابی کنید. بروید دلار بخرید و بفروشید.
بروید پسته احتکار کنید. هر کاری میکنید بکنید ولی ورزش را ادامه ندهید که در این دوره و زمانه ورزش مساوی سلامت نیست. ورزش یعنی گرسنگی، یعنی برنج مانده، یعنی کتلت.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران