تهران و تجربه توفان

تهران و تجربه توفان
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۸ خرداد ۱۳۹۳

توفان در تهران درختان را از ریشه در آورد

احمد صادقی، رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران شنبه ۱۷ خرداد در گرماگرم پس وزه های توفان اخیر تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: "توفان اخیر در تهران به خوبی مدیریت شد و تمام سازمان ها و نهادها در کوتاه ترین زمان ممکن به وظایف خود عمل کردند".

آقای صادقی مقتولان توفان اخیر را متهم به ناآگاهی کرده و کلیک

افزوده است
: "پرت شدن از بلندی و مرگ بر اثر سقوط اجسام و شکسته شدن درخت عامل مرگ چند تن از شهروندان بود که این موضوع نیز ناشی از عدم آگاهی شهروندان در مورد پناه گیری مناسب بوده است".

وی به طور کلی بروز شرایط بحرانی در مخاطرات محیطی را ناشی از عدم اطلاع شهروندان دانسته و در این باره نیز گفته است: "مسئله اصلی در مدیریت بحران شهر تهران حساسیت و مشارکت شهروندان است، اما متاسفانه شهروندان تهرانی نمی دانند که تهران شهری پر مخاطره است و نسبت به مخاطرات شهر حساسیتی ندارند".

قطعا شماری از شهروندان می توانند با گفته های ایشان موافق نباشند. دشوار است که بتوان همگان را مجاب کرد سازمان های مسئول در توفان اخیر و پس وزه های آن بهترین عملکرد را داشته و اگر هم مشکلی رخ داده صرفا ناشی از ناآگاهی شهروندان بوده است. در این باره نکته های زیر قابل درنگ هستند:

- یک توفان پیش بینی نشد، اما آمد و یک توفان پیش بینی شد، اما نیامد.

سازمان هواشناسی دست هایش را بالا برده و تسلیم شده است. این سازمان هنوز هم یک گزارش فنی در باره این توفان منتشر نکرده است.

"دشوار است که بتوان همگان را مجاب کرد سازمان های مسئول در توفان اخیر و پس وزه های آن بهترین عملکرد را داشته و اگر هم مشکلی رخ داده صرفا ناشی از ناآگاهی شهروندان بوده است"سازمان مذکور اصلا کارنامه قابل دفاعی در زمینه پیش بینی های اقلیم و مواردی مثل تحلیل امکان وقوع خشکسالی و ترسالی های آتی هم نداشته است. سوال این است: همه می توانند اخبار روز هواشناسی را از سایت ها و شبکه های تلویزیونی معتبر بین المللی دریافت و پیگیری کنند. پس سازمان هواشناسی قرار است چه کار کند؟ اتفاقا این سازمان به عنوان نهادی تکنیک محور کادر متخصصان و تجهیزات روزآمدی در اختیار دارد. اما باید توفانی بیاید تا همگان متوجه شوند سهل انگاری و وادادگی و انفعال در نظام اداری ایران کار را به کجا کشانده است.

- تصاویر نشان می دهد که توفان، آوار عظیمی از سنگ خارا را بر سر مردم بارانده است. سالهاست گفته می شود استفاده از این حجم سنگ گرانیت و شیشه در نمای شهر زلزله خیزی مثل تهران هم خطرناک است و هم ناایمن و هم زشت و هم غیر اقلیمی و هم اینکه به شکل نامناسب و غیر استانداردی اجرا می شود.

حتی در روزهای عادی وقتی در خیابان های تهران قدم می زنید هر لحظه ممکن است سقوط یک تکه از سنگ نمای یک ساختمان شما را به دیار نیستی بفرستد. در چنین توفانی البته که خیابان ها سنگ باران می شوند. نمای تهران متولی ندارد. شهرداری و دولت (اسم وزارتخانه مربوطه را از بس تغییر کرده الان نمی توانم به خاطر بیاورم!) در این باره شانه بالا می اندازند. و مرگ از بلندای ساختمان ها همیشه خیره است به مردم.

واقعه توفان گردوخاک نشان داد پایتخت ایران چقدر عرصه ناایمن و بی دفاعی است

- درختان خیابان های تهران غالبا دست کاشت هستند و بسته به گونه شان، عمر متوسط چهل تا صد سال دارند و از زمان کاشت غالب آنها بیش از چهل سال می گذرد و لازم است پیرترها و فرسوده تر های شان واکاری شوند، که نشده است.

اندکی هم در این باره باید به شهرداری حق داد (البته فقط اندکی!) چون تا بیاید و دست به قطع حتی یک درخت بزند طرفداران محیط زیست (البته دقیق تر این است که آنها را طرفداران درختان دست کاشت در خیابان ها و گربه های ولگرد و حیوانات مرده در جاده ها بنامیم) صدای فریادشان به آسمان می رود.

"در این باره نکته های زیر قابل درنگ هستند:- یک توفان پیش بینی نشد، اما آمد و یک توفان پیش بینی شد، اما نیامد.سازمان هواشناسی دست هایش را بالا برده و تسلیم شده است"اینکه چرا اینقدر مردم به شهرداری بی اعتمادند و چرا "طرفداران محیط زیست" به نابودی دو سوم جنگل های ایران در کمتر از چهل سال، حساسیت ندارند، اما واکاری حتی یک درخت خشکیده پیر حاشیه خیابان ولی عصر اشک از چشمشان جاری می کند، موضوع این بحث نیست.

- دست کم از دو ساعت قبل از توفان، وقوع و شدت آن کاملا قابل پیش بینی بوده است. با پیامک و هشدارهای رادیویی به راحتی می شده که مردم را مطلع کرد. آیا فلسفه راه اندازی رادیو پیام فقط روزی صد بار اعلام ترافیک سنگین در بزرگراه های همت و مدرس بوده است؟ شمار زیادی هرزنامه تبلیغاتی هر روز بر خلاف میل مردم به تلفن همراه آنها پیامک می شود؛ چرا توفان را پیامک نکردند؟

- گازکشی غیراستاندارد و خطرناک شهرهای ایران تاکنون بسیار مورد اشاره کارشناسان قرار گرفته است. حتی در گزارش جایکا هم اشاره شده است که در صورت وقوع زلزله، همچون کوبه ژاپن، گازکشی غیر استاندارد و ناایمن می تواند تهران را به جهنمی از آتش تبدیل کند. در همین توفان، سقوط علمک گاز عامل مرگ یکی از شهروندان بوده است.

نگرانی به خاطر سقوط علمک گاز باید نگرانی کارگران شاغل در تاسیسات عظیم آغاجاری و عسلویه باشد یا شهروند نگون بختی که دارد در یک روز بهاری توی خیابان های پایتخت قدم می زند؟

- قطعا تغییر شرایط جغرافیایی زیستبوم تهران در تشدید قدرت این توفان موثر بوده است. این حجم گردوخاک نه از عربستان و آفریقا و عراق بلکه از همین عرصه های پیرامون شهر تهران آمد که بیابانزایی و فرسایش خاک باعث شده روز به روز بیشتر در برابر بیابان واپس بنشینند و حلقه محاصره ماسه زارها را در اطراف پایتخت تنگتر کنند. وقتی در بالادست البرز دهها سد ساخته می شود تا تهران تشنه نماند، طبیعی است که اراضی پایین دست البرز بیابانتر و خشکتر شوند و افزونتر مستعد ایجاد توفان های گردوخاک.

- این فقط یک گرد و غبار محلی بود، اما پنج کشته و انبوهی خسارت روی دست تهران گذاشت. اگر زلزله بیاید چه می شود؟ واقعه توفان گردوخاک نشان داد پایتخت ایران چقدر عرصه ناایمن و بی دفاعی است. و نگرانی ها بیشتر می شود اگر یک بار دیگر به ابتدای این نوشتار برگردیم و حرف های متولی مستقیم ایمن سازی تهران در برابر مخاطرات طبیعی را بخوانیم.

"سازمان مذکور اصلا کارنامه قابل دفاعی در زمینه پیش بینی های اقلیم و مواردی مثل تحلیل امکان وقوع خشکسالی و ترسالی های آتی هم نداشته است"مدیران مرتبط برای مهار بحران های فزاینده محیطی ظاهرا هیچ ایده ای جز آموزش مردم ندارند. مردم… مردم… این شاگردان تنبل و بازیگوش مدرسه که نمی دانند نباید از زیر گرانیت ها و علمک های درحال سقوط بگذرند و در کوه سد می سازند و هنوز یاد نگرفته اند توفان را پیش بینی کرده و پیامک کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط