راز پرسه های شبانه جن های وحشت

فرهیختگان - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

تعداد بازدیدها: ۲۳۴

فرهیختگان آنلاین: جن های وحشت خواب راحت را از ساکنان ساختمان ربودند. هر شب صداهایی در این ساختمان به گوش می رسید و همه می خواستند خانه هایشان را بفروشند و از آنجا فرار کنند.

به گزارش وطن امروز ، مدیرساختمان ۱۰ واحدی که از سروصدای زن همسایه دیوار به دیوار کلافه شده بود برای پایان دادن به این هیاهو به تشکیل یک جلسه اضطراری در ساختمان دست زد اما در این جلسه پس از کلی صحبت در زمینه های مختلف ساختمان وقتی بحث میهمانی بازی های زن همسایه مطرح شد، درگیری لفظی بین زن ۴۵ ساله و مرد همسایه که مدیرساختمان است بالاگرفت و کینه سنگینی در سینه ۲ همسایه برجای گذاشت. زن و مرد همسایه هر روز به دنبال انتقام گیری بودند تا اینکه با گذشت یک ماه از این ماجرا زن ۴۵ ساله که «سارا» نام دارد در اقدام غیرمنتظره ای تصمیم به فروش خانه اش گرفت. اهالی ساختمان که در مدت ۵ سال در کنار هم دوستان قدیمی بودند از این تصمیم زن کارمند تعجب کرده و سعی داشتند «سارا» که تنها میهمانی های شبانه اش باعث اعتراض مرد همسایه شده بود را از فروش خانه منصرف کنند اما شایعه جدیدی میان این اصرارها در ساختمان پخش شد و همسایه ها نیز تصمیم به فروش خانه هایشان گرفتند.
 
سارا که کارمند شرکت خصوصی است پس از مرگ همسرش به تنهایی در این ساختمان زندگی می کرد و گاهی اوقات همکاران و دوستانش به خانه اش رفت و آمد داشتند و این میهمانی ها باعث اعتراض مرد همسایه شده بود. سارا که تصمیم داشت خانه اش را بفروشد با ترس به یکی از همسایه هایش گفت: مدتی است شب ها زمان خواب صداهایی در خانه ام به گوش می رسد و انگار جن ها در خانه ام جمع شده و شروع به حرف زدن می کنند.

"تعداد بازدیدها: ۲۳۴ فرهیختگان آنلاین: جن های وحشت خواب راحت را از ساکنان ساختمان ربودند"

زن تنها در ادامه گفت: ابتدا فکر می کردم به خاطر بالارفتن سن و زیاد شدن کارهایم دچار توهم و خیال شده ام و برای درمان پیش پزشک رفتم اما تاثیری نداشت و با خوردن کلی قرص خواب، شب ها می توانم بخوابم و بعضی وقت ها از ترس به خانه دوستانم می روم. زن همسایه که از ادعاهای سارا شوکه شده بود حرف های وی را باور نکرد تا اینکه قرار شد شبی را در خانه سارا بخوابد. ساعت ۱۰ شب بود و صداهای آرامی به گوش می رسید و هرچه ساعت می گذشت صداها بیشتر می شد و هر دو زن که از این صدها تنشان به لرزه افتاده بود با سرعت خانه را ترک کردند و شایعه وجود جن ها در ساختمان پخش شد و تعدادی از اهالی ساختمان تصمیم به فروش خانه هایشان گرفتند. اواخر بهمن ماه سارا که برای خانه اش مشتری پیدا کرده بود در حال جمع کردن وسایل خانه اش بود که ناگهان با جیغ و فریاد، اهالی ساختمان را پشت در خانه اش جمع کرد. همسایه ها که از این سر و صدای سارا متعجب شده بودند با صحنه عجیبی روبه رو شدند؛ زن تنها تعدادی بلندگوی کوچک که در بالای کمد و گوشه های خانه اش جاسازی شده بود را در دست داشت و ادعا کرد صداهایی که شب ها در خانه به گوش می رسید از این بلندگوها پخش می شده است.



در حالی که همه از این سناریو شوکه شده بودند سارا از پلیس خواست کسی که این بلندگوها را در خانه اش جاسازی کرده و باعث ترس او و در نتیجه ترک خانه از سوی وی شده را ردیابی کند. با مخابره این سناریو به پلیس ۱۱۰ تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند و در بررسی ها نخست مشخص شد بلندگوها به شکل بی سیم قابلیت پخش صدا دارد. در گام بعدی پلیس مسیر ورودی عامل مزاحم را تحت بررسی قرار داد که مشخص شد وقتی سارا سر کار رفته بوده این بلندگوها جاسازی شده اند و کسی که قصد ترساندن این زن را داشته با کلید به راحتی در را باز کرده و به داخل خانه وی رفته است.
 
پلیس در تحقیقات گسترده از اهالی ساختمان پی برد چندی پیش سارا با مرد همسایه که «اکبر» نام دارد و مدیر ساختمان است دعوا کرده و هر دو از هم کینه به دل گرفته اند. با اطلاعات به دست آمده ماموران اکبر را تحت بازجویی قرار دادند و مدیر ساختمان که ابتدا خود را در این ماجرا بی گناه می دانست در بازجویی های فنی پلیس شروع به تناقض گویی کرد و در آخر به ناچار لب به اعتراف گشود.

اکبر در اعترافاتش گفت: نزدیک به ۳ سال است در این ساختمان زندگی می کنم و همسایه های خوبی دارم اما سال گذشته سارا که خانه اش را اجاره داده بود به خانه اش آمد و در همسایگی ما شروع به زندگی کرد، روزهای نخست چون تنها بود فکر می کردم زن آرام و بی سروصدایی است اما فکر من فقط یک رویا بود چون سارا هفته ای ۲ بار دوستانش را به خانه اش دعوت می کرد و آنها تا دیروقت سروصدا می کردند.

"زن و مرد همسایه هر روز به دنبال انتقام گیری بودند تا اینکه با گذشت یک ماه از این ماجرا زن ۴۵ ساله که «سارا» نام دارد در اقدام غیرمنتظره ای تصمیم به فروش خانه اش گرفت"روزی که در جلسه ساختمان دور هم جمع شده بودیم درباره میهمانی های شبانه سارا اعتراض کردم اما وی شروع به ناسزاگویی کرد و از آن روز به بعد بین ما شکرآب شد و از وی کینه به دل گرفتم. در فکر انتقام و رهایی از این سروصداها بودم که ماجرای ترساندن سارا را طراحی کردم و چون سررشته ای از کارهای کامپیوتری داشتم تعدادی بلندگوی کوچک را در خانه اش جاسازی کردم. چون از خالی بودن خانه در روزها اطلاع داشتم از راه بالکن وارد خانه اش شدم و فکر نمی کردم راز ماجرای بلندگوهای کوچک از سوی سارا فاش شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

فردا - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
فرهیختگان - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
فرهیختگان - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
فرهیختگان - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲