ابیاتی برای بیان آلام و دردها/ رویکردی که به مکتب رئالیسم میتواند نزدیک باشد
ابیاتی برای بیان آلام و دردها/ رویکردی که به مکتب رئالیسم میتواند نزدیک باشد
حامد صافی نوشت: شاعران این شعر با رویکرد خاص خود به ادبیات، این مثنوی را سرودهاند. رویکردی که شعر را وسیلهای برای بیان دردها و آلام اجتماعی میداند. رویکردی که به مکتب رئالیسم میتواند نزدیک باشد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حامد صافی در مورد شعر عیدفطر و واکنشهای بسیار به سروده چند شاعر انقلابی کشورمان نوشت:
به نام خدا
پیش از نماز عید فطر تهران، دکتر میثم مطیعی، بخشی از یک مثنوی نسبتاً بلند خواند. شگفت آورتر از این شعر، واکنشها و بازتاب ها بود. بخش گستردهای از این بازتابها به ایرادات فنی این مثنوی مربوط میشد. برخی این شعر را سخیف و سست دانستند.
"ابیاتی برای بیان آلام و دردها/ رویکردی که به مکتب رئالیسم میتواند نزدیک باشدحامد صافی نوشت: شاعران این شعر با رویکرد خاص خود به ادبیات، این مثنوی را سرودهاند"لازم است به عنوان کسی که شعر را صرفا از نگاه علمی مینگرد و از زاویه ای دیگر، نکاتی را یادآور شوم.
۱- هنوز تا هنوز تعریف جامع و مانعی از شعر ارائه نشده است. شاید تلاش برای رسیدن به چنین تعریفی بیش از آنکه به نتیجه منجر شود، ملال آور باشد. راز ظهور مکاتب ادبی را باید در همین نکته دانست. تعریف جامع و مانع واحدی نیست تا با توسّل به آن به قضاوت مطلق بنشینیم. به همین خاطر هر جماعتی از ظنّ خود یار شعر شدند.
رمانتیسمها شعری را برتر میدانند که عمدتاً از واقعیت الهام بگیرد و با استفاده از نیروی تخیّل، واقعیت را مطابق دلخواه شاعر پردازش کند. در مقابل رئالیسمها نظر دیگری دارند. این فقط نمونهای از افتراق نظر مکاتب ادبی است. پس ممکن است شعری از منظر رئالیسم پسندیده شود و از منظر رمانتیسم ناپسند جلوه داده شود. این ضعف شعر نیست، بلکه تغییر زاویهٔ دید است که به قضاوت دیگرگون منجر شده است.
۲- پیش از این و بارها چه در فضای مجازی چه به دانشجویان و چه به دوستان گوشزد کردهام که در قضاوت و نقد خود، از انواع(ژانر) ادبی غافل نشوند.
"لازم است به عنوان کسی که شعر را صرفا از نگاه علمی مینگرد و از زاویه ای دیگر، نکاتی را یادآور شوم.۱- هنوز تا هنوز تعریف جامع و مانعی از شعر ارائه نشده است"قضاوت و نقد ادبی بدون در نظر گرفتن گونهٔ(ژانر) شعر، به خطا می رود. آنچه در گونه شناسی ادبی اهمیت دارد، کارکرد اثر ادبی است. یک شعر در ژانر تعلیمی، کارکرد متفاوتی با شعر در ژانر غنایی دارد. در نظر نداشتن همین نکته سبب میشود ما گلشن راز شبستری یا مثنوی معنوی را ناشعر و غزل حافظ را شعر بدانیم. مبنای ما در اینجا ژانر غنایی است.
گویی ما داریم یک پیراهن را با یک شلوار میسنجیم. باور کنید قضاوت اینچنینی درباره مثنوی مولوی به همین میزان خنده آور است.
۳- ساده ترین تعریف بلاغت
«سخن گفتن به مقتضای حال مخاطب»
بلاغت همیشه به این معنا نیست که فخیم، درشت و دیگرگون سخن بگوییم، گاه ساده گویی عین بلاغت است. شما را به نهج البلاغه ارجاع میدهم که به درستی همچون نامش شیوهٔ بلاغت است. شاهد مثال های گوناگونی برای تأیید این سخن می یابید. چرا دور می روم.
"رمانتیسمها شعری را برتر میدانند که عمدتاً از واقعیت الهام بگیرد و با استفاده از نیروی تخیّل، واقعیت را مطابق دلخواه شاعر پردازش کند"به شیوهٔ امام خمینی(ره) بنگرید که در سخنرانی عمومی با چه ادبیاتی سخن می گفتند و در کتاب های خود چگونه.
این تعریف از بلاغت، پیوندی دو سویه با گونه شناسی و بحث ژانرها دارد.
حال یکبار دیگر با در نظر گرفتن این سه نکته به قضاوت دربارهٔ مثنوی مذکور بپردازید.
۱- شاعران این شعر با رویکرد خاص خود به ادبیات، این مثنوی را سروده اند. رویکردی که شعر را وسیلهای برای بیان دردها و آلام اجتماعی میداند. رویکردی که به مکتب رئالیسم میتواند نزدیک باشد.
۲- این شعر در چه ژانری جای میگیرد؟ چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ آیا صرفا برای لذت و زیبایی است؟
۳- مخاطبان این شعر چه کسانی بودهاند؟ آیا زبان شعر متناسب با مخاطب انتخاب شده است؟
در پایان باید گفت که با همهٔ این نکات، نمیتوان از ایرادات جزئی این شعر که بیشتر مربوط به فصاحت کلام است چشم پوشید. البته در فضایی علمی و به دور از توهین..
انتهای پیام/و
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران