انتقال تجربههای تجارت برای زنان از آمریکا به افغانستان
همنشینی دو زن تاجر آمریکایی و افغان
۰:۳:۵۷
یک نهاد غیردولتی در آمریکا هفت سالی است که برای کمک به زنان تجارت پیشه افغانستان و رواندا، برنامهای ویژه تدارک دیده است.
تماشا کنیدmp4
برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد
تازه ترین نسخه "فلش" اینجا قابل دریافت است
پخش ویدیو با ویندوز میدیا پلیر
"زنان آمریکایی، باید شکرگزار باشند." چرا؟ "برای اینکه اگر بخواهند وارد تجارت شوند، میتوانند هر کاری که میخواهند انجام دهند."
این جملهها از مدیر برنامهای است که به زنان افغان و رواندایی کمک میکند تا وارد تجارت شوند و در آن موفق باشند.
تری نیس، مدیر این برنامه خیریه، میگوید حاصل همنشینی زنان آمریکایی با زنان افغان در جریان این برنامه، این است که آمریکاییها قدردان شرایط خود میشوند.
برنامهای که خانم نیس آن را راه انداخته "تجارت، مایه صلح" نام دارد و شامل دو مرحله است.
مرحله اول در کشورهای افغانستان و رواندا برگزار میشود. این مرحله ده هفته است و در آن به شرکت کنندگان الفبای اقتصاد را میآموزند و اینکه چطور تجارت کنند و از سود و زیانشان آگاه شوند.
از میان سی نفری که در کلاسها شرکت میکنند، پانزده نفر برای سفر به آمریکا انتخاب میشوند.
آنها برای یک هفته با زنان تاجر و تولید کنندهای زندگی و کار میکنند که در همان رشته فعال هستند.
هدف از طراحی چنین برنامهای این است که زنان افغان از نزدیک با چم و خم رشته کاریشان در آمریکا آشنا شوند.
و اینجاست که تبادل تجربه انجام میشود و خانم نیس میگوید زنان آمریکایی با آگاه شدن از شیوه کار در افغانستان، شکر میکنند که در شرایط بهتری کار میکنند.
خانم نیس می گوید از جمله چیزهایی که بناست در این هفته بین زنانی که همنشین هستند رد و بدل شود یکی همین تجربههای زندگی شخصی و کار است.
مثلا اینکه چطور زنان میتوانند هم به خانوادهشان برسند، هم کار کنند و هم در جامعه حضور داشته باشند. مثلا عضو شورایی باشند یا در برنامههای یک انجمن مخصوص زنان مشارکت کنند.
دوازده سال پیش جورج دبلیو بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا و حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان، شورای زنان آمریکا و افغانستان را پایه گذاشتند. تری نیس، یکی از کسانی که در آن شورا بود، بعد از سفری که به افغانستان داشت، تصمیم گرفت تا برای زنان افغان تجارت پیشه، کاری بکند و حاصل آن شد برنامهای به نام "تجارت مایه صلح".
خانم نیس، مدیر این برنامه خیریه، از سال ۲۰۰۷ شروع به آموزش زنانی کرد که پیش از حکومت طالبان تجارتی داشتند یا میخواستند برای خودشان کسب و کاری راه بیاندازند و راه و چاهش را نمیدانستند.
یک سال بعد از شروع این برنامه، یک استاد دانشگاه در اوکلاهما سیتی به خانم نیس پیشنهاد داد تا این دورهها را برای رواندا هم راهاندازی کنند. از سال دوم رواندا هم اضافه شد.
او میگوید که سازمان او برای این برنامه از هیچ نهاد دولتی پول نمیگیرد و خیران بخش خصوصی آنها را پشتیبانی میکنند.
تجربه هفت دوره برگزاری این برنامه به خانم نیس یاد داده که موانع برای تجارت پیشگان در آمریکا، افغانستان و رواندا بیش و کم یکی است: "از ۱۰ تا مانع ۹ تای آنها شبیه به هم هستند."
برایم میشمارد: "چطور سرمایه را بیابم؟ چطور کسب و کارم تداوم داشته باشد؟ اگر به رکود خوردم چطور؟ چطور طرح تجاری بنویسم؟ چطور استخدام کنم؟ چطور کارکنانم را راضی نگه دارم؟"
میگوید که اینها دغدغههایی است که آمریکا و افغانستان ندارد و برای همه تجارت پیشگان یکی است.
دورهای که او بنیان گذاشته برای این است که به زنان افغان و رواندایی یاد بدهد چطور به این مشکلات غلبه کنند.
اما برای غلبه بر مشکلاتی که مخصوص آن کشورها هستند خانم نیس توصیه میکند که اول به فکر حفاظت از جانشان باشند.
آخر جمله منیژه این بود که "بهتر است با یک مرد بروم." به این جمله بر میگردیم اما فعلا بدانیم منیژه کیست و چه میگوید.
منیژه وافق به همراه همسر و خواهرش یک تولیدی لباس محفلی (مهمانی) و فروشگاه (بوتیک) دارد.
او یکی از کسانی است که از طریق این برنامه کار را یاد گرفته و حالا خودش در دورههای این برنامه به زنان افغان کمک میکند.
امسال خودش به آمریکا آمده بود تا از نزدیک با کسب و کار زنی که بوتیک دار است آشنا شود.
او پیش سیندی مایرز شلبی کارآموزی میکند.
"تجارت مایه صلح دوازده سال پیش جورج دبلیو بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا و حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان، شورای زنان آمریکا و افغانستان را پایه گذاشتند"زنی که در اوکلاهما سیتی بوتیکدار است.
سیندی خودش برای خرید لباس از سالنهای مد در نیویورک و دالاس به این شهرها سفر میکند و خودش یک پای کار کردن در مغازهاش است.
منیژه اما میگوید برای رفتن به بازار "بهتر است با یک مرد" برود.
دهمین مورد، همان جایی است که شیوه کار کردن در آمریکا و افغانستان را با هم متفاوت میکند.
سیندی صاحب مغازهای است که خودش زمانی در آنجا کار میکرده است. فروشنده بوده در آنجا.
بعد از سالها که صاحب مغازه پیر شده و قصد بازنشستگی داشته، سیندی مغازه را خریده و به آن رونق دوباره داده.
برای جوانترها لباس میآورد و قیمتها را هم پایین آورده تا مشتریان جوانتر را هم جذب کند.
جوان و پیر و میانسال، برایش فرقی ندارد. مشتریهای دایمی را میشناسد و از سلیقهشان با خبر است.
میگوید گاهی مشتریها به او تلفن میکنند و میگویند قصد خرید دارند. تا آنها برسند به مغازه، سیندی یک اتاق را پر میکند از لباس تا بیایند و انتخاب کنند.
وقتی برای خرید به سالنهای مد در نیویورک و دالاس میرود هم بسیاری از همین مشتریهای همیشگی را در ذهن دارد و برایشان خرید میکند.
میگوید که میداند آنها چه نوع لباسی میپوشند و چه رنگی به پوستشان میآید و چه مدلی آنها را خوش اندامتر و زیباتر نشان میدهد.
"من عاشق این هستم که بگردم و برایشان لباسهایی انتخاب کنم که در آنها زیبا بشوند و راحت باشند."
راز موفقیتش هم همین است. توجه به خواستههای مشتریان و خدمات دادن "واقعی" به آنها.
منیژه میگوید که او امکان ارائه چنین خدماتی به مشتریانش را ندارد.
به چند سال پیش باز میگردد.
زمانی که تازه مغازهاش را باز کرده بود و فروشنده زنی را استخدام کرده بود.
میگوید در پاساژی که آن زمان مغازه داشته، فروشنده زن راحت نبوده و آخر سر بر اثر فشارهای محیط تصمیم میگیرند که فروشنده مردی را جایگزین او کنند.
منیژه میگوید جامعه افغانستان کار کردن یک زن در مغازه را بر نمیتابد.
در عین حال میگوید که مشتریان او همه زن هستند. نکته دیگر اینکه آنها لباسهای محفلی میفروشند و این یعنی لباسهایی که در نشان دادن بدن آزادتر هستند.
"خانمها مجبور هستند که بروند و یک مرد خیاط یا فروشنده، لباسشان را که ممکن است نیمه برهنه باشد اندازه بزند تا آن را کوتاه یا کوچک کند."
منیژه میگوید: "این با فرهنگ ما در تناقض قرار دارد."
مثالهای دیگری هم از این تناقضات فرهنگی دارد. اینکه بسیاری از افغانها به دخترانشان اجازه نمیدهند به دانشگاه بروند. بعد ترجیح میدهند دخترانشان نزد پزشکان زن معاینه شوند.
نکته دیگری که منیژه به آن دست میگذارد این است که اگر بخواهد به بازار برود. برای خرید پارچه و نخ یا برای سفارش اعلانهای تبلیغاتی، بهتر است که مردی را به همراه داشته باشد.
چرا؟ برای اینکه «شما مطمئن شوید آنها با شما رفتار درستی دارند و به قیمت مناسبی به شما میفروشند.»
این همان جایی است که تری نیس میگوید به شرکت کنندگان در دورههایشان توصیه میکنند خطر نکرده و سعی کنند با توجه به عرف جامعه عمل کنند.
سیندی میگوید که شنیدن این مشکلات برایش ناخوشایند است.
او از خانمی که پیش از او صاحب این مغازه بود حرف میزند.
"قد و بالای آن رعنا و این رعنا سیندی صاحب مغازهای است که خودش زمانی در آنجا کار میکرده است"یکی از اولین زنانی که نیم قرن پیش برای خرید لباس به نیویورک میرفت و در دنیای مردانه تجارت خود را وارد کرده بود.
سیندی میگوید که او خودش هم گاهی از سوی مردان برخوردهای «تحقیرآمیز» دیده است.
کسانی که او را نه یک تاجر و کارآفرین بلکه به شکل زنی دیدهاند که حالا «دکان کوچکی» هم دارد.
سیندی برای اینکه بگوید چقدر این رفتارها برایش بی اهمیت است، شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «حالا هرچه میخواهند بگویند...»
انگار که برایش مهم نیست.
همینها را به منیژه هم منتقل میکند. که مهم نیست. که کارت را بکن. که حواست به تجارتت باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران