وقتی پدرم مُرد ناموس ِ خانه بهم خورد. گویی خبر که رسید، سوگیان ِ گول را دستی ز غیب به مسخ کشید؛
- به روان پدرم در سالروز
آرامیدن اش؛ ۱۷ جون ۲۰۰۲ -
وقتی پدرم مُرد
ناموس ِ خانه بهم خورد.
گویی خبر که رسید،
سوگیان ِ گول را
دستی ز غیب به مسخ کشید؛
ناگاه،
سیمای عجوزان ز پشتِ حجاب رخ نمود
و ذاتِ زیبائی به کراهت گرائید.
**
وقتی که پدر مُرد
در باغ معرفت عاطفه پژمرد
و وفور ِ محبت به ندرت گرائید؛
یعنی
به جز به دیدهی تمساحی چند
اشکی حلقه نبست،
کسی به تعزیت جامه به تن چاک نکرد
و دلی را
عمیق ِ واقعه
انگار نیازرد.
**
وقتی که پدر مُرد
آدابِ عدالت به گُمای ِ نسیان نشست؛
دودِ سیه سرشتِ گمانهای بی اساس
در اعتماد ِ با د تنوره کشید،
و گزندِ عناد
به کِشتنگاهِ آشتی
تهاجم آغازید.
یکباره عقدهی کینهها ترکید،
حریر ِ پردهی آزرم پاره شد،
و از پس ِ پردهی نقاب
گندابهیی عفن آشکاره شد.
**
باری -
پنداری پدر که مُرد
اکسیر ِ عشق را
با خود به زیر ِ خاک برد !
**********
جهانگیر صداقت فر
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران