سفیران سبز امید: استبداد و بیکفایتی حاکمان، سفرههای مردم را کوچکتر کرده است
جـــرس: در جریان اولین روز از دومین نشست سالانه شورای سفیران سبز امید، شرکت کنندگان با انتشار پیامی تحلیلی، دو هدف عمده این نشست را با نگاه به شرایط کنونی کشور، گذشتۀ جنبش و فردای پیش روی آن، مورد بررسی قرار دادند.
دومین نشست سالانه سفیران سبز امید، روز پنجشنبه ۱۲ ژوئیه، ۲۲ تیرماه، در دانشگاه صنعتی چالمرز گوتنبرگ سوئد آغاز به کار کرد.
به گزارش سایت دبیرخانه سفیران سبز امید، در اولین روز این نشست دو پنل به همراه پرسش و پاسخ با حضور تقی رحمانی فعال سیاسی و آسیه امینی روزنامه نگار برگزار شد.
پیام شورای سفیران سبز امید: از امید همچون بذرهای هویت بخش در سینههای خود حفاظت می کنیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
قرار بود ما ایرانیان هر جای جهان که هستیم گروههای خودمان را تقویت کنیم و “خانههایمان را قبله” قرار دهیم تا بتوانیم شبکه ای برای رساندن پیام مردم کشورمان به جهان و پیگیری و یاریگرشان برای ساختن کشوری آباد و آزاد و جهانی در صلح باشیم.
سبزهای مهاجرهر چند از خانههای خود دورند، اما همچنان فرزندان آن خانواده اند. دیدن فقر و رنج حاصل از رکود اقتصادی و بیاحترامی به مردم و ناتوانی حاکمیت در وصول حقوق ملی در عرصه جهانی دغدغه هر روز ماست.
از نظر ما بزرگترین دشمن این کشور و مادر مشکلات ما شجره خیبثه استبداد است. استبدادی که امکان نظارت مردمی بر شرایط را سلب کرده و باعث فساد و حیف و میل اموال عمومی کشور شده است. به سبب دلهره دائمیش، هر انتقاد و تفاوت را دشمنی با خودش تلقی کرده و بیمهابا کشورمان را از بهره مندی از منابع عظیم انسانیش محروم کرده است.
"دیدن فقر و رنج حاصل از رکود اقتصادی و بیاحترامی به مردم و ناتوانی حاکمیت در وصول حقوق ملی در عرصه جهانی دغدغه هر روز ماست"نه تنها تمام منابع کشور را برای تثبت قدرت خود تسخیر کرده که دیانت مردم را نیز به خدمت مطامع خود گرفته است. استبداد با توهم استغنا، خود را مستقل از خرد جمعی می بیند و به سمت تصمیات خلق الساعه و فردی پیش می رود که حاصلی جز ناکارآمدی ندارد.
ما به عنوان بخش کوچکی از فرزندان ملت ایران که اکنون دور از خانه، نگران حال و آیندهی کشور و هموطنانمان در گذر تندباد استبداد دینی و زمامداری نابخردانهی حاکم بر کشوریم؛ برایمان دشوار است که ببینیم استبداد همچون غدهای سرطانی در کالبد این مرز و بوم ریشه میدواند و این چنین آینده کشورمان را با همه منابع سرشار معنوی و مادیش روز به روز تیره تر و تباه تر کرده و امکان هر نوع نقد و اصلاحی را از میان می برد. و در نهایت همهی منافع و منابع ملی را هزینهی دگردیسی جمهوری اسلامی به استبدادی دینی و نظامی میکند.
برای ما دردناک است این که می بینیم چه طور ناکارآمدی استبداد هر روز سفرههای خانوادههایمان را کوچک تر و شرایط زندگی را برای هم وطنانمان دشوار تر می کند.
برای ما اندوهناک است که می بینیم هر روز جمع دیگری از هم کلاسیهایمان از تحصیل محروم می شوند، استادانمان اجباراً بازنشسته یا اخراج می شوند و دوستان معترضمان در ازای خیرخواهی و شجاعتشان داغ و درفش می بینند. برای ما دلهره آور است که شاهد ریشه دواندن و نهادین شدن عقبماندگی مادی و معنوی در کشورمان باشیم.
راه تامین منافع ملی کشورمان و حفظ حقوق و فراهم کردن حداقلهای زندگی شرافتمندانه برای هم وطنانمان را قطع شجره خبیثه استبداد و محدود کردن حاکمان به قانون می دانیم. یعنی همان راهی که از جنبش مشروطه شروع کرده ایم، با فتح تهران و سرنگونی استبداد صغیر، ملی کردن صنعت نفت، قیام ۱۵ خرداد، انقلاب سال ۵۷ فتح خرمشهر و دفاع از کشورمان در دوره جنگ تحمیلی، جنبش اصلاحات به سکانداری سید محمد خاتمی و اکنون جنبش سبز مردم کشورمان به رهبری میرحسین موسوی و مهدی کروبی ادامه می دهیم.
از نظر ما منافع ملی کشورمان از طریق زندگی و حرکت در مسیر جنبش سبز ممکن است.
ما ایرانیانی که دور از وطن تحصیل یا زندگی میکنیم در یک سال اول بعد از جنبش حاملان خوبی برای پیام مردم کشور و یاری گرانی ارزشمند برای جنبش بودیم، اما بعد از آن نتوانستیم این رویه را ارتقاع یا حتی حفظ کنیم.
به همین سبب از دو سال پیش، ما جمعی از سبزهای مهاجر که برای توانمند سازی خود به نیت یاری رساندن به جنبش، تشکیل شبکهای را از گروه هایی حول منشور جنبش سبز آغاز کردیم و اولین نشست مان را در روزهایی شبیه امروز در پاریس برگزار کردیم. اکنون بعد از گذشت یکسال از آن روزها و آن نشست وقتی به کارنامه خود مینگریم موارد زیادی برای فرا گرفتن از آن میابیم.
ما در شرایط سختی سعی می کنیم وظیفه پیام رسانی حداقل بخش هایی از مردم کشورمان را به دوش بکشیم. اکنون جهان در شرایطی است که قدرت های جهانی با وجود دخالت خارجی برای سرکوب مردم معترض بحرین در برابر آن سکوت کرده اند. حاکمیت کشور خودمان در کنار روسیه و چین از جنایتهای بشار اسد در سوریه حمایت می کنند و همه اینها در حالیست که دولتهای جهان چشمانشان را به ظلمی که در حق مردم مظلوم فلسطین می شود، بسته اند و مردم غزه سالهای سال است که در پشت دیوارهای بزرگ این شهر همچون زندانیانی هستند که بدون برگزاری دادگاهی دوران اسارتشان را می گذارانند. گرچه تلاشهای فراوانی برای پیوند بین جنبشهای آزادی خواه منطقه به خرج داده ایم اما همچنان نتوانسته ایم شبکه فعالی از گروهای مختلف آزادی خواه در منتطقه برای پیوند ملتها به منظور تقویت مردم برای رهایی از دست دولتهای ظالم تشکیل دهیم.
"استبدادی که امکان نظارت مردمی بر شرایط را سلب کرده و باعث فساد و حیف و میل اموال عمومی کشور شده است"درک فضای بین الملی به ما می گوید که دولتها نه نمایندگان خوبی برای گفتگو بین ملتهای مختلف هستند و نه ساختارشان اجازه می دهد که یاری گر مردم کشورهای مختلف باشند ؛ این مردم هستند که بدون واسطه باید دست به گفتگو بزنند و ارتباط با جامعه مدنی کشورها ست که می تواند ما را از تنهایی در بیاورد وگرنه توسل به دولتهایی که کارنامههای روشنی در مواجهها با کشورمان ندارند تجربه شکست خورده ایست که آزمودن دوباره ان خطاست. پیوند بین مردم نه تنها ما را در مقال دولتهای جبار تقویت خواهد کرد که تضمین کننده صلح پایدار بین ما در سالها آینده خواهد بود.
مناسبات اقتصادی جهانی، رکودی را رقم زده است که فشار و متضرران اصلی آن مردم هستند. بیکفایتی حاکمان کشورمان فشار مضاعف اقتصادی و مشکلات شدید معیشتی را برای خانواده ها، دوستان و هموطنانمان وارد کرده است. ما علی رغم تلاش هایمان نتوانسته ایم مانع اعمال تحریمهای قدرتهای جهانی بر مردم کشورمان شویم. تحریم هایی که بیش از آنکه تاثیری بر دولت داشته باشه مستقیمترین تاثیر را بر بر خانوادهها و مردم عادی کشورمان می گذارد.
گویی همه جهان، چه دولت مستقر کشور خودمان چه سایر دولتها که ظاهرا در مقابل آن هستند، همه حول اعمال فشار بر مردم مظلوم کشورمان توافق نظر دارند.
ما خودمان را نه کنشگران مستقل که تنها صدای جنبش مردم کشورمان می دانیم، وبه همین دلیل هم عنوان سفیران سبز امید را برای خود برگزیده ایم. در شرایطی که رسانههای مستقل اجازه فعالیت ندارند، کتابها اسیر ممیزی سلیقهای و سانسور هستند و مردم کشورماست زیر سنگینترین فضای امنیتی زندگی می کنند، وظیفه ما که دسترسی آزاد تر به رسانهها داریم این است که صدای رها از سانسورِ آنها باشیم. در شرایطی که دوستانمان در سخترین شرایط فعالیت می کنند مایی که در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنیم وظیفه خود میدانیم که امکانات بیشتری را برای فعالین کشورمان فراهم کنیم تا مسیر نیل آنان به سمت آزادی هموارتر شود. برای نیل به همین اهداف تشکیل گروههای سبز در شهرهای مختلف را در دستور کارمان قرار دادیم، اما در این راه کامیابی مطلبی نداشته ایم. ما اکنون شرمسار از روی برادران و خواهرانی هستیم که فریادهای خودشان را حتی از پشت دیوارهای زندان بلند می کنند و ما اینجا از راه اندازیه یک رسانه فراگیر ناتوان بوده ایم.
"به سبب دلهره دائمیش، هر انتقاد و تفاوت را دشمنی با خودش تلقی کرده و بیمهابا کشورمان را از بهره مندی از منابع عظیم انسانیش محروم کرده است"وقتی دوستانمان در سختترین شرایط امنیتی از آزادی و زندگیشان برای زنده نگاه داشتن شعلههای امید مردم هزینه می کنند هیچ عذری برای شکست پروژه شبکه تلویزیونی رسا پذیرفتنی نیست. بیتردید این شکست از ضعف و بیمسئولیتی ما سبزهای مهاجر بود که به صراحت به خاطر این تقصیر به سهم خودمان از مردم عذر خواهی می کنیم.
در شرایطی که گروهها و احزاب سیاسی منحل شده اند و امکان برگزاری جلسات و گفتگوهای و سمینارهای دانشگاهی برای روش تر کردن مسیر پیشرفت کشورمان به سختی فراهم است، استفاده از حضور اساتید فراوان ایرانی در دانشگاههای سرتاسر جهان، همفکری با چهرهها و افراد با تجربه در کشورها مختلف و بهره گرفتن از تجربههای فروان جنبشهای آزادی خواه سرتاسر جهان مخصوصا کشورهای منطقه و تهیه سندهای راهبردی شاید سادهترین ابزارهایی است که می تواند کمکهای موثری به جنبش سبز مردم کشورمان باشد. در این میان گرچه سفیران سبز امید سعی کرده اند قدم هایی در این جهت بردارند، اما کتمان واقعیت است اگر نگوییم که این فرصتها در بسیاری از موارد صرف بگو مگوهای زائد و بی حاصل شده است و یا همت کافی برای به ثمر رساندن طرح هایی که نیاز به وقت و پیگری طولانی تری داشته صرف نشده است. گفتن از شرایط و مشکلات سخت زندگی در هجرت ، وقتی کمر مردم کشورمان زیر چرخهای مشکلات اقتصادی در حال خرد شدن و شانههایشان زیر اثرات تحریمها در حال له شدن است و صورتهایشان زخمی پنجههای نیروهای امنیتی استبداد است، بیانصافی بزرگی است.
ما راه سخت و وظایف سنگینی را بر دوش داریم. به ضعفها و ناکامیهایمان آگاهیم، اما همچنان دلمان برای کشورمان می تپد.
گرچه کارنامه خود را موفق ارزیابی نمی کنیم اما اکنون تجربه فروانی برای ادامه راه در اختیار داریم. کاستیهایمان ذرهای از انگیزه مان برای تلاش کم نمی کند که هیچ، عزمان برای فعالیت را بیشتر می کند. ما به آینده امید داریم و از امید همچون بذرهای هویت بخش در سینههای خود حفاظت می کنیم. ما مانند همیشه دل نگران خانوادهها دوستان و هموطنانمان هستیم. ما همچنان خود را در خدمت جنبش سبز مردم ایران برای تامین منافع ملی کشورمان می دانیم.
دومین نشست سفیران سبز امید فرصتی است برای این که بیشتر یاد بگیریم، ضعفهایمان را بررسی کنیم، هم اندیشی کنیم و راههای جدیدی برای گسترش شبکه سفیران سبز امید بیابیم.
"نه تنها تمام منابع کشور را برای تثبت قدرت خود تسخیر کرده که دیانت مردم را نیز به خدمت مطامع خود گرفته است"فرصتی هست تا همراهان بیشتری در سرتاسر جهان پیدا کنیم و مهارتهای لازم برای تقویت کارگروهی را کسب کنیم تا بتوانیم راههای جدید و موثر تری برای کمک به جنبش مردم کشورمان بیابیم. ما سفیران سبز امید به عنوان گروههایی که منشور جنبش سبز را مبنای عمل خود قرار داده ایم در این راه خود را محتاح یاری و همراهی همه کسانی می دانیم که دل مشغول ایرانی یکپارچه، مستقل، آزاد، پیشرفته و مردمسالار هستند. همه کسانی که تنوع و تکثرهای موجود در جامعه مان را به رسمیت می شناسند و دنبال بازتولید استبداد نیستند، و همه کسانی که در استفاده از روشهای مسالمات آمیز توافق نظر دارند و دستشان به خون مردم بیگناه آغشته نیست.
در پایان تشکر می کنیم از دوستانمان در راه سبز امید گوتنبرگ (رساگ) و همه دوستان دیگری که یاری گر ما برای فراهم کردن این فرصت بوده اند.
دموکراسی ملی در گرو حل مساله اقوام هم است
تقی رحمانی، فعال ملی مذهبی در پنل دوم از اولین روز دومین نشست سالانه سفیران سبز امید با بیان اینکه صورت مسئله ما ایران مدنی است، گفت: ایران مدنی ترکیبی از اقوام، اصناف و زنان و مردان است. دموکراسی ملی در گرو حل مساله اقوام هم است. ولی دموکراسی ملی و حل مسئله اقوال ایرانی نیاز به اعتماد سازی میان همه ی اقوام ایرانی میان دولت مرکزی و مناطق دیگر است.
این فعال سیاسی همچنین با تاکید بر اینکه کشور ما دارای تنوع زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی است تشریح کرد: می توان به طور کلی اصولی را برای تفاهم ملی پیشنهاد کرد؛ حکومت غیر متمرکز ملی، تمامیت ارضی، طرح توسعه ی ملی، سیاست خارجی قوی، ارتش ملی، برابری حقوقی همه ی ایرانیان در برابر قانون، تدریس زبان محلی در کنار زبان فارسی، رعایت آداب و رسوم و سنن محلی، حمایت از فرهنگ های خاص در غالب فرهنگ ایرانی و همچنین قدرت قانون گذاری و ساختار مدیریتی محلی.
به گفته ی وی بی گمان اقوام ایرانی برای زیستن در غالب ایران ملی نیاز به تفاهم و گفتگویی دارند که بتواند مورد رضایت همگان با توجه به شرایط ذکر شده، باشد.
رحمانی در ادامه افزود: در عرصه قدرت سیاسی و موازنه ی قوا صرفا خواسته ها ملاک نیست بلکه هر جریان به تناسب قدرت خود باید بتواند سهم خود را دریافت کند.
اما باید توجه داشت در پارادایم دولت ملت مدرن باید به فکر برپایی نوعی از دموکراسی ملی بود که بتواند متناسب با ایرانی که کثیر الاقوام است رعایت حقوق برابر همه ی شهروندان را تدارک ببیند و در عین حال هویت و اداب و رسوم و مدیریت محلی آنان را در نظر داشته باشد.
این مبارز سیاسی در بخشی دیگر از سخنان خود خاطر نشان ساخت: آموختن تجربیات دیگران به معنی تکرار موفق آنها در ایران نیست. اگر ما به حکومت غیرمتمرکز اعتقاد وجود دارد و دموکراسی نیز طلب می شود باید بتوان مدلی را تدارک دید که تقسیم منابع ثروت و قدرت در سراسر ایران و برای همه ی اقوام ایرانی منجر به تضعیف قدرت منطقه ای ایران نشود.
به گفته ی تقی رحمانی، در این مورد دولت مرکزی که طرفدار دموکراسی باشد در اعتماد سازی میان اقوام ایرانی مسئولیت اصلی را به عهده دارد، اما تعامل میان جریان های قومی با دولت مرکزی و روشنفکران باید دو سویه باشد تا به دستاورد عملی و پایدار برسد.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید توجه داشت مردم زمانی راضی میشوند که بتوانند دستاوردهای مبازاتی خود را تجربه کنند، گفت: جریان های گوناکون سیاسی که طرفدار دموکراسی هستند باید بتوانند تیزهوشانه عمل کنند.
جنبش سبز بر حقگویی و حقوق شهروندان شکل گرفته و رشد کرده است
“ریشه های مشترک جنبش زنان و جنبش سبز” به عنوان نخستین پنل پس از مراسم آغاز به کار رسمی دومین نشست سفیران سبز امید برگزار شد.
آسیه امینی، فعال زنان و روزنامه نگار، در نخستین پنل روز اول با اشاره به آنکه بعد از دوم خرداد دولت اصلاح طلب از گروه های سیاسی اجتماعی حمایت کرد، گفت: “یکی از گروه هایی که فرصت کرد از محافل زیر زمینی بیرون بیاید و فعال شود، جنبش زنان بود. جنبش زنان تحرکات آرامی داشت که در جنبش اصلاحات فرصت رشد برای آن فراهم شد.”
این روزنامه نگار با بیان اینکه مهمتر از تغییر قانون، تغییر در گفتمان و فکر عمومی بود تصریح کرد: “پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و از روزی که محسنی اژه ای گفت دشمن ما جامعه مدنی است، جنبش زنان احساس نیاز کرد که به جنبش های دیگر نزدیک شود”.
وی در آسیب شناسی جنبش های زنان و سبز گفت:” جنبش زنان، مبارزه بدون خشونت را انتخاب کرده اند اما برای آن برنامه ندارند، همانطور که جنبش سبز هم برای این شیوه مبارزه برنامه ندارد”.
آسیه امینی همچنین در ادامه تاکید کرد که همگرایی اگر به برنامه عملی منجر نشود نتیجه نمی دهد و در جنبش سبز هم همین مشکل وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه جنبش سبز بر حقگویی و حقوق شهروندان شکل گرفته و رشد کرده و سعی داشته است که فاصله اش را با قدرت حفظ کند، گفت: ”جنبش زنان سعی کرده، با حفظ فاصله با قدرت، آلوده قدرت سیاسی نشود. اما من فکر می کنم جنبش زنان این نیاز را دارد که با قدرت سیاسی گفتگو کند. در جنبش زنان و جنبش سبز مشکل آموزش و نهاد سازی داریم و برای قدرتمند شدن نیاز داریم نهاد داشته باشیم”.
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران