حقایقی درباره مجازات اشرار مسلح که به اعدام‌های ۶۷ معروف شد

حقایقی درباره مجازات اشرار مسلح که به اعدام‌های 67 معروف شد
خدمت
خدمت - ۲۰ مرداد ۱۳۹۵

به گزارش خدمت به نقل از پایگاه خبری ریشه؛ اخیرا در فضای مجازی یک فایل صوتی از مرحوم منتظری منتشر شده که در راستای پروژه تطیهر شاکله وجودی سیاه‌جانیان رجوی ارزیابی میشود؛ فایلی که البته در تفسیر محتوای آن هزاران برگ سند واضح در اثبات بی پایه و غلط بودنش در دسترس است که بخش کوتاهی از آن‌ها در ادامه می‌آید:

«ارائه طلاعات غلط به منتظری توسط اطرافیان» یکی از مسائلی است که بارها مورد انتقاد دلسوزان انقلاب از جمله امام قرار گرفته بود. این مساله در سخنان آیت‌الله منتظری در این فایل صوتی هم خود را نشان می‌دهد.

یکی از مسائلی که گوینده روی آن مانور می‌دهد، نقل خاطره‌ای خلاف واقع از یکی از حکام شرع درباره برخود با زندانیان سرموضع است. آقای منتظری در این ملاقات این خاطره را از نامه‌‌‌ی ۱۳مردادش به امام -پیوست ۱۵۴ کتاب خاطرات- از رو می‌خواند:

سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی می باشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان اخیر حضرتعالی به قم آمده بود و می گفت مسئول اطلاعات یا دادستان -تردید از من است- از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سرموضع است یا نه پرسید تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ با عراق به جبهه بروی؟ گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ گفت: مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند؟ وانگهی از من تازه‌مسلمان نباید تا این حد انتظار داشت. گفت پس معلوم می شود تو هنوز سرموضعی. و با او معامله‌ی سرموضع انجام داد و اعدام شد.»

مرحوم ‌احمد خمینی در رنجنامه خود خطاب به آیت‌الله منتظری درباره این خاطره می‌نویسد: «حضرت آیت الله شما سپس نتیجه گرفتید و گفتید چون این شخص گفته است که من روی مین نمی‌روم محکوم به اعدام شده است و معامله "سرموضع" با او کرده اند.

"بعد مسئولین اطلاعات و امور قضایی آن استان را خواستم، آمدند و جریان را به آنها هم گفتم"در حالی که همان قاضی شرع مورد اعتماد شما پیش من آمد و صریحاً گفت آقای منتظری به من دروغ نسبت داده است، من اینگونه نگفتم.

که من به او گفتم شما در مورد آقای منتظری چنین چیزی نگو ممکن است ایشان اشتباه فهمیده باشند. بعد مسئولین اطلاعات و امور قضایی آن استان را خواستم، آمدند و جریان را به آنها هم گفتم. آنها اظهار داشتند که اصلاً بحث اینگونه نبوده است و تقریباً تمام این نوشته حضرتعالی را تکذیب کردند.

حال اگر این مسایل را از اطلاعات و دادستانی به ما بگویند چون حرف سربازان گمنام امام زمان است و آنها مهدی هاشمی را اعدام کرده اند پیش شما دروغ است و اگر مخالفین و دستیارانشان بگویند عین واقعیت است.»

تصویری از متن کامل رنجنامه/ بخش مربوط به سند کذب بودن اظهارات مذکور در مورد نقل قول آقای منتظری از یک قاضی شرع

برای مشاهده متن کامل رنج نامه به لینک زیر در ریشه مراجعه کنید :

rishe.ir/news/۲۵۶۵۱

نکاتی دیگر پیرامون همین فایل صوتی
شب گذشته پایگاه اینترنتی آیت الله منتظری صوت اظهارات انتقادی آن مرحوم از اعدام منافقین در دیدار ۲۴مرداد۶۷ با جمعی از مسئولین قضایی را منتشر کرد. رسانه های ضدانقلاب هم با آب و تاب آن را دست بدست کردند.
فارغ از تبِ رسانه‌ای قضیه باید به چند نکته توجه کرد:
الف) برگ جدیدی از تاریخ ورق نخورده و حرف ناگفته‌ای منتشر نشده است.

محورهای اصلی این سخنرانی بیش از ۱۵سال قبل در خاطرات آقای منتظری منتشر شده است. این ملاقات یک دیدار محدود در اول ماه محرم بوده که پس از دونامه‌ی انتقادی منتظری به امام درباره حکم ایشان راجع به اعدام منافقین و به دعوت منتظری صورت گرفته است.

حاضرین آقایان نیری قاضی شرع اوین، اشراقی دادستان، رئیسی معاون دادستان و پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات هستند. ده دقیقه آخر صوت، حاشیه های مهمتر از متن است. جروبحثهای آقای منتظری و اصرار بر عیبجویی و اشکالتراشی از صحبتهای حضار و لحن و تعابیر تندی درباره شورای عالی قضایی مثل "مرده شورشان را ببرد" و انتقادات تند از آقای موسوی اردبیلی رییس شورای عالی قضایی نشان از ذهنیت شکل گرفته ایشان نسبت به ماجرا دارد.

ب) از دقیقه‌ ۲۳ صوت منتشرشده به بعد یکی از حضار در واکنش به سخنان تند آیت‌الله منتظری صحبت می‌کند.

"فارغ از تبِ رسانه‌ای قضیه باید به چند نکته توجه کرد:الف) برگ جدیدی از تاریخ ورق نخورده و حرف ناگفته‌ای منتشر نشده است"سخنان این مقام قضائی -که احتمالا آقای نیری است- باطل‌کننده خیلی از ادعاهای پوچ مرحوم منتظری و منافقین و ضدانقلاب درباره اعدام منافقین سرموضع است. سخنان بسیار خواندنی که جا دارد تمام و کمال پیاده و منتشر شود.

او ادعای خلاف واقع آقای منتظری درباره «شیوه کار» را اینگونه رد می‌کند: «خداشاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدهیم در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تک تک اینها را آوردیم تو اتاق. مورد داشتیم که چهار بار این را آوردیم باهاش صحبت کردیم. کرارا داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم. یعنی تا اونجایی که واقعا به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوانی که امام معین فرموده‌اند درباره‌ی این صدق می‌کند، امضاء نکردیم.

مواردی که تا به حال اجرا کردیم تمام مواردی بوده که به اتفاق آراء بوده. بعضی از موارد جناب حاج‌آقای اشراقی احتیاط میکردند، باز با بعضی برادران دیگری که در زندان بودند مشورت می‌کردند. الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلا اجرا نکردیم.»

او حتی از عدم اعدام برخی منافقین که برادر یا خواهر اعدامی داشته‌اند یا تک‌فرزند بوده‌اند خبر داده و می‌گوید: «حدود چهل مورد داریم که به اتفاق آراء امضا کردیم. فقط به لحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودند یا پسری بوده که خواهرش یا برادرش اعدام شده، حدود بیست و چند نفر هم داریم که وقتی آمدند زندان حدود شونزده هفده سالشون بوده و الان بیست و سه چهارسالشونه. حدود چهل‌تا از اینها هم که سه تا امضا داره اجرا نکردیم.

"این ملاقات یک دیدار محدود در اول ماه محرم بوده که پس از دونامه‌ی انتقادی منتظری به امام درباره حکم ایشان راجع به اعدام منافقین و به دعوت منتظری صورت گرفته است"فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یک اتمام حجت دیگری با اینها بشه که اگر واقعا راهی برای برگشت نبود اونوقت اجرا شود.»

درباره اعدام زنان و دختران هم برخلاف آنچه آقای منتظری از دیگرانِ مورد اعتمادش نقل میکند، می‌گوید: «به التماس افتادیم که طرف دوخط بنویسد و برش گردانیم به زندان...»

ج) آقای منتظری در سخنان ابتدای دیدار با لحنی تند و تیز عمل به این حکم امام -یعنی اعدام منافقین سرموضع- را «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده» لقب می‌دهد و خطاب به حاضران می‌گوید: «شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند».

اینکه هربار بحث انتقاد طیف آیت‌الله منتظری از خشونت و جنایت می‌شود، توسط منتقدانش اسم سیدمهدی‌هاشمی و ماجرای قتل مرحوم شمس‌آبادی به میان می‌آید به یک پینگ پنگ تکراری تبدیل شده. اما نکته‌ای هست که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و آن هم اینکه ماجرای قتل مرحوم شمس‌آبادی که شخص سیدمهدی و بعدها آیت‌الله منتظری و همه اعوان و انصارشان می‌کوشند آن را مبهم جلوه بدهند به کنار؛ سایر قتلهای جریان سیدمهدی را می‌توان انکار کرد؟

سال ۶۴ بود که عباسقلی حشمت از مخالفان بومی سیدمهدی به یکباره مفقود شد و جنازه‌اش بدست نیامد. پس از دستگیری سیدمهدی و اطرافیانش در سال ۶۵ قتل حشمت یکی از سوالات بازجویی آنهاست، ولی سیدمهدی و یارانش قتل را منکر می‌شوند. اما نهایتا پس از ارائه مکاتبات محرمانه سیدمهدی و دوتن از همدستانش -که با پنهان‌کردن کاغذ در دستشویی صورت می‌گرفت- به آنها؛ لب بازکرده و به قتل اعتراف می‌کنند. جسد حشمت و دو فرزندش هم پس از یکسال و نیم با آدرسی که آنها می‌دهند از زیرخاک کشف می‌شود.

تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسی جنایتکار است؟ کسی که با فتوای ولی‌فقیه و مرجع تقلید زمان، محاربین را اعدام کرد؛ یا کسی که مخالفان سیاسی‌اش را در ماه رمضان کشت!.

منابع خبر

اخبار مرتبط