بعد نیم قرن، کا.گ.ب متهم به ترور «آلبر کامو» شد!

بعد نیم قرن، كا.گ.ب متهم به ترور «آلبر كامو» شد!
آینده
شفاف - ۱۶ مرداد ۱۳۹۰

احتمال می‌رود «آلبر کامو» نویسنده‌ی معروف فرانسوی، توسط سازمان جاسوسی شوروی سابق به قتل رسیده باشد. به گزارش ایسنا، طبق نوشته‌ی یک روزنامه‌ی ایتالیایی، تصادفی که در سال ۱۹۶۰ منجر به فوت آلبر کامو شد، یک تصادف معمولی نبوده و «کا.گ.ب»، سازمان جاسوسی شوروی سابق،‌ به دلیل انتقاد این نویسنده از دولت این کشور، وی را به قتل رسانده است. زمانی که این فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی، تنها دو سال پس از بردن جایزه‌ی نوبل ادبیات، در سال ۱۹۶۰ طی یک تصادف ماشین درگذشت، جامعه‌ی ادبی دنیا از شنیدن این خبر شوکه شد. در جیب کامو بلیطی استفاده نشده از پرودنس، محل سکونت وی، به مقصد پاریس پیدا شد. این نویسنده‌ی ۴۶ ساله قصد داشت پس از تعطیلات کریسمس همراه با همسرش «فرانسین فور» و دوقلو‌های نوجوانشان «کاترین» و «ژان» به خانه‌اش بازگردد، اما به جای‌آن «میشل گالیمارد»، دوست و ناشر کامو، به وی پیشنهاد داد تا او را با ماشین برساند.

"احتمال می‌رود «آلبر کامو» نویسنده‌ی معروف فرانسوی، توسط سازمان جاسوسی شوروی سابق به قتل رسیده باشد"زمانی که ماشین گالیمارد از جاده‌ی یخ‌زده خارج شد و یک درخت برخورد کرد، کامو در جا کشته شد و دوستش چند روز بعد درگذشت. پلیس علاوه بر بلیط، ۱۴۴ صفحه دست‌نوشته‌ی یک رمان به نام «اولین انسان» را همراه کامو پیدا کرد. «اولین انسان» که تصور می‌شود ممکن بود بهترین اثر این نویسنده شود، قسمتی از یک رمان ناتمام بود که کامو درباره‌ی کودکی خود در الجزایر به نگارش در‌آورده بود. این تراژدی فرانسه را لرزاند، اما هیچ‌کس باور نمی‌کرد ممکن است این حادثه، اتفاقی غیر از یک تصادف ماشین باشد. روزنامه‌ی ایتالیایی «کوریر دلا سرا» اخیرا نوشته است: ممکن است جاسوسان شوروی سابق پشت این جریان بوده باشند.

این ادعا بر اساس گفته‌های «جیووانی کتلی»، شاعر و شخصیت دانشگاهی ایتالیای، است که به گم‌شدن بخش‌هایی از خاطرات «جان زابرانا»، شاعر و مترجم اهل چک، اشاره کرده است. زابرانا در پاراگراف گمشده‌ی خاطرات خود این‌گونه نوشته است: «مطلبی بسیار عجیب از زبان مردی آگاه و موثق شنیده‌ام. بر اساس گفته‌های این شخص،‌ تصادفی که در سال ۱۹۶۰ موجب کشته شدن آلبر کامو شد، به دست جاسوسان شوروی سابق برنامه‌ریزی شده بود. آن‌ها یکی از تایر‌های ماشین را دست‌کاری کردند که باعث شد با سرعت گرفتن ماشین، سوراخی در یکی از لاستیک‌ها ایجاد شود.» این شاعر و مترجم در ادامه نوشته است: «این دستور مستقیما توسط شخص «دیمیتری تروفمیوویچ» (شپیلوف) وزیر امور خارجه‌ی شوروی سابق،‌ صادر شده بود و عکس‌العملی به یک مقاله بود که در ماه مارس ۱۹۵۷ در مجله‌ای فرانسوی به نام «فرنس تیرر» منتشر شده بود. کامو در این مقاله علنا از شپلیوف نام برده و وی را به خاطر اتفاقاتی که در مجارستان می‌افتد شدیدا مورد انتقاد قرار داده است.» کامو در این مقاله تصمیم مسکو در سال ۱۹۵۶ برای اعزام نیرو به مجارستان به منظور سرکوب شورش‌های رخ داده، محکوم کرده بود.

"زمانی که این فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی، تنها دو سال پس از بردن جایزه‌ی نوبل ادبیات، در سال ۱۹۶۰ طی یک تصادف ماشین درگذشت، جامعه‌ی ادبی دنیا از شنیدن این خبر شوکه شد"یک سال بعد، کامو باز هم به طرفداری علنی از «بوریس پاسترناک»، نویسنده برنده‌ی نوبل روسی، خشم سردمداران شوروی سابق را برانگیخت. پاسترناک نویسنده‌ی کتاب «دکتر ژیواگو» بود که انتشارش توسط «استالین» ممنوع اعلام شده بود. به نوشته‌ی روزنامه‌ی گاردین، روزنامه‌ی «کوریر دلا سرا» سرانجام نتیجه می‌گیرد که مسکو برای ترور کامو به روش‌های حرفه‌ای «کا.گ.ب» دلایل کافی داشته است. آلبر کامو هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ در الجزیره متولد شد. دوران کودکی‌اش را در شرایط بد اقتصادی طبقه‌ی کارگر سپری کرد و در ۲۱سالگی، زمانی‌که دانشجوی رشته‌ی فلسفه‌ی دانشگاه الجزایر بود، به عضویت حزب کمونیست درآمد.

پس از سه سال به ‌دلیل این‌که حزب، آن‌گونه که او تصور می‌کرد، نبود، از آن خارج و با شروع جنگ جهانی دوم، عضو شورای ملی مقاومت فرانسه علیه اشغالگران نازی شد. وی در اکتبر ۱۹۴۳ همراه با بعضی اعضای این شورا، فعالیت‌های روزنامه‌نگاری زیرزمینی را سامان داد که سرآغاز آشنایی‌اش با «ژان پل سارتر»، فیلسوف اگزیستانسیالیست، بود. این آشنایی و رابطه‌ی فراوان آن‌ها باعث شد تا امروز کامو را نویسنده‌ای با مبانی فکری اگزیستانس بدانند؛ در حالی‌که خود کامو در مقاله‌ای با عنوان ‌«شورشی» که تحلیلی فلسفی از مقوله‌ی شورش و انقلاب است، می‌گوید، زندگی‌اش را وقف مبارزه با نیهیلیسم کرده است. کامو می‌گوید: «انسان به اصول اخلاقی نیاز دارد که علیه نهیلیسم مقاومت کند. برای فرار از پوچی، انسان باید سراغ انسانیت برود و به همنوعانش کمک کند.» «سوزان سانتاگ»، نویسنده‌ی آمریکایی، درباره‌ی کامو می‌گوید: «هنر وی همیشه در خدمت مفاهیم روشنفکرانه‌ی مشخصی است که به‌گونه‌ای کامل‌تر در مقالاتش بیان می‌شوند.

"زمانی که ماشین گالیمارد از جاده‌ی یخ‌زده خارج شد و یک درخت برخورد کرد، کامو در جا کشته شد و دوستش چند روز بعد درگذشت"او منتقد ادبی و مورخ اندیشه‌هاست.» آلبر کامو در «بیگانه» به شرح سرگذشت مرد جوانی به‌ نام «مورسو» می‌پردازد که با خود و دنیای اطراف بیگانه است و این بیگانگی، او را تا پای مرگ می‌کشاند. کامو درباره‌ی «بیگانه» می‌گوید: «در جامعه‌ی ما هر آدمی که در مراسم خاکسپاری مادرش اشک نریزد، خودش را در معرض خطر می‌آورد که به مرگ محکوم شود.» همچنین سارتر در مقدمه‌ی «بیگانه» می‌نویسد: «در میان آثار ادبی عصر ما، این داستان، خودش هم یک بیگانه است.» کامو در دوره‌ی کوتاه زندگی خود آثار زیادی خلق کرد، که از جمله‌ی آن‌ها به «کالیگولا» (مرگ خوش) ۱۹۳۸، «‌افسانه‌ی سیزیف» و ‌«بیگانه» ۱۹۴۲، «طاعون» ۱۹۴۷، «‌شورشی» و «انسان عاصی» ۱۹۵۱ و «سقوط» ۱۹۵۲، می‌توان اشاره کرد. جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۷ به آلبر کامو تعلق گرفت و دلیل آن این‌طور عنوان شد که به‌خاطر آثار مهم ادبی که در آن‌ها مشکلات باطن بشر در زمان ما روشن شده‌اند، این جایزه را گرفته است. او در جایی گفته بود که مضحک‌ترین و بی‌معناترین نوع مردن در اثر تصادف رخ می‌دهد و دست تقدیر برای او مرگی این‌چنین رقم زد. بعدازظهر چهارم ژانویه‌ی ۱۹۶۰، ماشینی که کامو یکی از سرنشینان آن بود، به درختی در حاشیه‌ی بزرگراه می‌کوبد و کشته می‌شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط