تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و اقتدار خیالی نظم مردانه

تفکيک جنسيتی در دانشگاه ها و اقتدار خيالی نظم مردانه
رادیو فردا
رادیو فردا - ۲۶ خرداد ۱۳۹۰

همه شواهد نشان می دهند که سیاست تفکیک جنسیتی در سطح دانشگاه ها در آزمون اخیر کارشناسی ارشد دانشگاه ها که با شرکت نزدیک به ۹۰۰ هزار نفر برگزار شد ابعاد تازه ای پیدا کرده است. آنچه در این آزمون سراسری جدید است جدا کردن پذیرش دختران و پسران در شماری از رشته های و برخی دانشگاه ها مانند علم و صنعت و یا صنعتی اصفهان و یا اختصاص دادن همه سهمیه یک رشته به مردان است. در گذشته دانشگاه های تک جنسیتی مانند الزهرا (برای دختران) و یا امام صادق، امام حسین و روابط بین المللی وزارت خارجه (برای پسران) چنین رویه ای داشتند.  همه شواهد نشان می دهند که سیاست تفکیک جنسیتی در سطح دانشگاه ها در آزمون اخیر کارشناسی ارشد دانشگاه ها که با شرکت نزدیک به ۹۰۰ هزار نفر برگزار شد ابعاد تازه ای پیدا کرده است. آنچه در این آزمون سراسری جدید است جدا کردن پذیرش دختران و پسران در شماری از رشته های و برخی دانشگاه ها مانند علم و صنعت و یا صنعتی اصفهان و یا اختصاص دادن همه سهمیه یک رشته به مردان است.

"همه شواهد نشان می دهند که سیاست تفکیک جنسیتی در سطح دانشگاه ها در آزمون اخیر کارشناسی ارشد دانشگاه ها که با شرکت نزدیک به ۹۰۰ هزار نفر برگزار شد ابعاد تازه ای پیدا کرده است"در گذشته دانشگاه های تک جنسیتی مانند الزهرا (برای دختران) و یا امام صادق، امام حسین و روابط بین المللی وزارت خارجه (برای پسران) چنین رویه ای داشتند. اما در آزمون کارشناسی ارشد بعد تازه ای از سیاست تفکیک جنسیتی به اجرا در آمد که در گذشته رایج نبود. این تصمیم هر چند در سطح محدودی عملی شده ولی می تواند پیش درآمدی برای سمتگیری راهبردی باشد که وزیر علوم در دو سال اخیربارها درباره آن سخن گفته است.   سیاست آپارتاید جنسیتی در آموزش تفکیک جنسیتی یکی از محورهای اصلی سیاست دولت برای "اسلامی" کردن دانشگاه ها را تشکیل می دهد. دو سال است که کامران دانشجو وزیر علوم از اختلاط جنسیتی و دانشگاه های مختلط به عنوان پدیده "غیر اسلامی" و "غربی" نام می برد  و بر آن است که بتدریج دختران و پسران را در فضاهای آموزشی از یکدیگر جدا کند.

از آنجا که به گفته وزیر در شرایط فعلی امکان عملی تفکیک جنسیتی در سطح گسترده وجود ندارد (استاد، فضای آموزشی، پراکندگی جغرافیایی) دانشگاه ها وادار به اجرای سخت گیری های جدید در زمینه حجاب و روابط اجتماعی ساده روزمره میان دانشجویان شده اند.  بخشنامه وزارت علوم که در آن به موارد مختلف تفکیک جنسیتی در واحدهای آموزشی اشاره می شود بخوبی پرده از سیاست های گام به گام برای جدا سازی دختران و پسران بر می دارد. این جدا سازی وسواس گونه گاه به عرصه هایی کشیده شده که بیشتر به شوخی شبیه است تا یک سیاست آموزشی و تربیتی. برای مثال وزیر دستور داده کار تفکیک جنسیتی از اقدامات اولیه مانند جدا کردن تابلوی اعلانات دانشگاه ها آغاز شود تا مبادا هنگام خواندن خبرها و اطلاعیه ها فعل حرامی به وقوع بپیوندد. طرح موضوع تفکیک جنسیتی در شرایطی به میان کشیده می شود که آموزش عالی ایران در ربع قرن گذشته روند پرشتاب زنانه شدن را پشت سر گذاشته است.

"آنچه در این آزمون سراسری جدید است جدا کردن پذیرش دختران و پسران در شماری از رشته های و برخی دانشگاه ها مانند علم و صنعت و یا صنعتی اصفهان و یا اختصاص دادن همه سهمیه یک رشته به مردان است"هم اکنون حدود ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجوی ایرانی در بیش از ۲۰۰۰ موسسه آموزش عالی تحصیل می کنند و فقط شمار بسیار کمی از آنها واحدهای تک جنسیتی (پسرانه یا دخترانه) هستند. تعداد دختران دانشجو از یک میلیون و ۹۰۰  هزار نفر فراتر می رود و نسبت آنها در جمعیت دانشجویی بیش از پسران است در حالیکه در آستانه انقلاب سهم آنها فقط ۳۰ درصد بود. دختران حضور خود را در همه رشته ها دانشگاهی از جمله رشته هایی مانند مهندسی که در همه دنیا بسیار پسرانه هستند افزایش داده اند. در رشته های پزشکی و هنری سهم زنان از ۶۰ درصد و در علوم پایه، کشاورزی و علوم انسانی از ۵۰ درصد فراتر می رود.  در دوره کارشناسی ارشد سهم دختران از ۲۰ درصد در سال ۱۹۷۰ به بیش از ۴۳ درصد در سال ۱۳۸۸ رسیده است. هم اکنون از ۳ پزشک و دانش آموحته علوم پایه و رشته های هنری که از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند دو نفر آنها  دخترند.

حضور فزاینده دختران در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بخشی از همین روند است. پیشرفت دختران پیش از هر چیز پی آمد پویایی کم نظیر جامعه زنان ایران است که با وجود فضای نامساعد و گفتمان رسمی سنتی توانسته است شایستگی و توانایی علمی و آموزشی خود را بخوبی نشان دهد. انگیزه دختران در ایران برای درس خواندن و پیشرفت علمی از کسب دانش و مدرک فراتر می رود. پیشرفت آموزشی برای دختران نوعی نبرد فردی و اجتماعی است برای حضورپررنگ تر در سطح خانواده و جامعه و توانمند شدن در فضای فرهنگ مردسالارانه و سنتی.    نتیجه این رشد شتابان، تغییر شرایط به سود زنان،  حضور اجتماعی بیشتر و مشارکت گسترده در تولید علم و پویایی فرهنگی جامعه است. دختران بتدریج و از طریق شایستگی و تخصص خود در حال متحول کردن بازار کاری هستند که ساختاری مردانه و بسته دارد.

"در گذشته دانشگاه های تک جنسیتی مانند الزهرا (برای دختران) و یا امام صادق، امام حسین و روابط بین المللی وزارت خارجه (برای پسران) چنین رویه ای داشتند"این جهش بی نظیر در شرایطی کسب شده که بسیاری از عوامل اجتماعی، خانوادگی و یا فرهنگی به زیان دختران عمل می کنند. محتوای کتاب های درسی ایران از جمله مواردی است که در آن پسران و دختران حضوری بشدت نابرابر دارند و زنان کتاب های درسی در عمل شهروند ثانوی  را تشکیل می دهند و در مطالب بیشتر بروی نقش مادری و همسری  آنها تکیه میشود.   "گناهی" بنام اختلاط جنسیتی آنچه که جامعه شناسان از آن به عنوان یک تحول اساسی در ایران معاصر و در جایگاه عینی و نمادین "نیمه دوم" جامعه یاد می کنند در نگاه بسیاری از مسئولین کنونی پدیده "منفی" و"انحرافی" و "ضد ارزش"  تلقی می شود. در ذهنیت و بازنمای مسئولین آموزش دختران در بویژه در سطح دانشگاه زمینه ساز "انحرافات" و هنجار شکنی های موجود را فراهم می سازد. اگر در سال های گذشته آموزش  حوزه "قابل تحمل" برای دست اندرکاران به شمار می رفت امروز به نظر می رسد آنها با کابوس پی آمدهای پیشرفت های زنان زندگی می کنند و بدنبال راه های محدود کردن آنها هستند.

سیاست های جدید تبعیض جنسیتی در حوزه آموزش را باید در چهارچوب چنین تمایلی مورد توجه قرار داد. محسن محمودی (به عنوان پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه) در گفتگو با خبرگزاری فارس "نتایج منفی" اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها را اینگونه توضیح می دهد "امروز یکی از معضلات جدی در مراکز آموزشی در سطوح عالی اختلاط بی‌حساب و کتاب دختران و پسران است". وی می گوید "من در این مدت حضور در دانشگاه‌ها موارد متعددی را سراغ دارم که دانشجویان متعهد به‌خاطر مزاحمت‌های اخلاقی مجبور به ترک تحصیل شده و یا احیانا گرفتار معضلات اخلاقی شدند و مواردی را سراغ دارم که برخی دانشجویان خوش استعداد و درس‌خوان به‌دلیل گرفتار آمدن در دام افراد بد اخلاق دچار مشکلات روحی شده و صدمات جبران ناپذیر خورده‌اند". وی حتا "برخی از معضلات مثل ناراحتی‌های روحی و روانی، سقط جنین‌ها و کثرت طلاق‌ها" را هم ناشی از همین پدیده اختلاط جنسیتی می داند (۱۲ مهر ۱۳۸۹). موضوع زنان یکی از بحث های اصلی اجتماعی هر روزه ایران است.

" همه شواهد نشان می دهند که سیاست تفکیک جنسیتی در سطح دانشگاه ها در آزمون اخیر کارشناسی ارشد دانشگاه ها که با شرکت نزدیک به ۹۰۰ هزار نفر برگزار شد ابعاد تازه ای پیدا کرده است"در گفتمان رسمی لبه تیز انتقادات متوجه زنان است. روحانیت سنتی از هر فرصتی برای انتقاد از حضور اجتماعی زنان سود می جوید و شاید تنها دغدغه مهم برخی از آنها هم همین مسئله زنان باشد و آنچه که آنها نامش را "انحرافات"، "بی بند و باری" و "فحشاء" می گذارند. افزایش مطالبات زنان و مقاومت آنها در برابر  هنجارهای رسمی تحمیلی و یا مشارکت مدنی روز افزون آنها حکومت و روحانیون را نسبت به نظام آموزشی بدبین کرده است. سیاست تبعیض آشکار جنسیتی رویکرد  دولت نهم برای محدود کردن حضور دختران در جامعه و تجدید نظر در نظام آموزشی برای القای باز هم بیشتر فرهنگ اسلامی به آنها است. هدف اصلی جلوگیری از روندی است که در سال های گذشته بخاطر موفقیت دختران در آموزش و پیش افتادن آنها از پسران و جایگاه جدید آنها شکل گرفته است.

تجدید نظر در مطالب درسی و تشدید فشارهای ایدئولوژیک و یا تحمیل درس اجباری "اخلاق خانواده" در دانشگاه ها زیر نظر نمایندگی رهبری را در همین راستا باید درک کرد.   معنای سیاسی آپارتاید جنسیتی گفتمان آپارتاید جنسیتی برای مشروعیت بخشیدن به خود در پس قداست و سنت پنهان می شود. در این کلام و راهبرد اما معنای سیاسی آشکاری هم وجود دارد. از این روست که در ورای بعد مذهبی و سنتی باید به این سماجت مثال زدنی در برخورد با دختران و مسئله حجاب و یا تفکیک جنسیتی به مضمون سیاسی این نگاه بیمار گونه به رابطه زن و مرد در عرصه عمومی پرداخت. ما با جامعه ای سر و کار داریم که نهادهای رسمی و رسانه های دولتی حاضر به پذیرش واقعیت جدید زنان نیستند و تلاش می کنند این چرخ تحول اجتماعی را کند و یا متوقف کنند.

"آنچه در این آزمون سراسری جدید است جدا کردن پذیرش دختران و پسران در شماری از رشته های و برخی دانشگاه ها مانند علم و صنعت و یا صنعتی اصفهان و یا اختصاص دادن همه سهمیه یک رشته به مردان است"در برابر چنین مقاومت محافظه کارانه ای است که سبک و سیاق زندگی و رفتار روزمره بخش بزرگی از دختران برای حکومت معنای هنجار شکنانه غیر قابل تحملی به خود می گیرد. پویایی کم نظیر جامعه زنانه و کوشش برای کسب جایگاه جدید اجتماعی خود و بیان این خواست به اشکال گوناگون نوعی چالش برای نظامی است که تلاش می کند مجموعه ای از هنجارهای سنتی عقب مانده را به یک جامعه قرن بیست و یکمی تحمیل کند. در حقیقت پیشرفت چشمگیر زنان در امر آموزش و در حوزه زندگی علمی و حرفه ای تا حدودی هم واکنش جامعه مدنی به نظام سیاسی رو به قهقرا رفته است. این پدیده شاید یکی از اصلی ترین تنش های موجود میان جامعه مدنی و نظام سیاسی موجود ایران را هم تشکیل می دهد. تحول جامعه بشری در جهت رعایت حقوق زنان و برابری جنسیتی روندی تاریخی است که در سطح جهان جریان دارد.

اگر در بخش عمده جوامع دنیا، نهادهای رسمی با درک سمت و سوی این تحول کلیدی زمینه با آن کم و بیش هم داستان می شوند، در ایران نگاه حکومت به گذشته است و حفظ سنت های مردسالارانه ای که در دنیای کنونی مشروعیت و مفهوم خود را از دست داده اند. گناه زنان این است که پا از خطوط قرمز این حکومت فراتر می گذارند و به نوعی نظام ارزشی حکومت را با چالش جدی روبرو می کنند. برای سنت گرایان و هواداران آنها آموزش زنان و رابطه میان زن و مرد در عرصه های اجتماعی دست کم یکی از دلایل پدیده های اجتماعی جدید "نامطلوب" مانند تضعیف جایگاه خانواده، طلاق رسمی، طلاق عاطفی، اشکال زندگی مجردی در حال گسترش در محیط های شهری، استقلال مالی زنان است که در مقابل نظم موجود قرار می گیرند و همزمان شکست سیاست های اسلامی کردن را هم به نمایش می گذارند. در این رهگذر فرهنگ سنتی و گفتمان رسمی دچار بحران هویتی شده اند.  نظام سیاسی ایران با تحمیل سیاست های تفکیک سازی جنسیتی پیام روشنی درباره نظم خدشه ناپذیر مردانه در جامعه اسلامی دارد. در فرهنگ و بینشی که فرادستی مرد و قدرت مردانه یک اصل طبیعی و خدشه ناپذیر به شمار می رود و حضور اجتماعی زنانه فقط با لطف و نظر مساعد آقایان تحمل می شود و دارای حد و حدود است زیر پا گذاشتن خطوط قرمزی که آقایان ترسیم کرده اند گناه به حساب میاید و برخورد با آن نوعی وظیفه دینی و سیاسی متولیان نظم و کسانی که "غیرت مردانه" را نمایندگی می کنند.

"در گذشته دانشگاه های تک جنسیتی مانند الزهرا (برای دختران) و یا امام صادق، امام حسین و روابط بین المللی وزارت خارجه (برای پسران) چنین رویه ای داشتند"در چنین فرهنگی نباید از آستانه تحمل نگهبانان نظم مردانه فراتر رفت و حد و حدودها و خطوط قرمز را به رسمیت شناخت. وزیر علوم درست با چنین نگاهی وارد بحث جنیسیتی می شود و مدام برای دختران دانشجو خط و نشان می کشد که گویا آنها در برابر نظامی که به آنها "اجازه" تحصیل عطا کرده به اندازه کافی "قدر شناس" نیستند و پا از گلیم خود فراتر می گذارند.   مشکل "اقتدار" در حکومت دینی     اما شاید بتوان گفت این همه وسواس و سماجت برای جدا کردن آپارتاید گونه زن و مرد در عرصه اجتماعی نوعی معنای فرامذهبی دیگر هم دارد که به "اقتدار" نظام مربوط می شود. نگهبانی از نظم مردانه و جایگاه تعریف شده و محدود زنان  بخشی از اقتدار حکومت اسلامی است. اما مشکل اساسی این است که این اقتدار به خاطر دورافتادن آن از واقعیت های اجتماعی تا حدودی خیالی هم شده است.

چنین اقتداری باید حتا با زور در برابر افکار عمومی به نمایش درآید و کسی از یاد نبرد که این نظام اسلامی است و به کسی هم اجازه داده نمی شود هنجارهای اصلی که با هویت آن گره خورده است را زیر پا گذارد. کم رنگ شدن این اقتدار نزد افکار عمومی در نگاه صاحبان قدرتی که مشروعیت خود را بطور واقعی از مردم نمی گیرند به معنای پایان آن هم است. اما رفتارهای هنجارشکنانه و مقاومت مدنی زنان نشان می دهد که پایه این اقتدار مردانه بسیار سست شده و حکومت بیشتر با تصویر ذهنی این اقتدار زندگی می کند تا واقعیت اجتماعی.  

منابع خبر

اخبار مرتبط