حسین زمان: حصر پایان نمی یابد، چون شجاعت اعتراف به بی عدالتی وجود ندارد

حسین زمان: حصر پایان نمی یابد، چون شجاعت اعتراف به بی عدالتی وجود ندارد
کلمه
کلمه - ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲

چکیده :مطالبات مردم در این چهار سال تغییری اساسی نکرده و تنها خواسته‌هایی به آن مطالبات افزوده شده و آن هم آزادی عزیزان دربندی است که بخاطر‌‌ همان مطالبات در زندان و حصر به سر می‌برند.مردم در عین آنکه به محقق نشدن مطالبات شان می‌اندیشند به شدت نگران آینده ایران هستند. ایرانی که به دلیل بی‌کفایتی برخی مدیران اجرایی دچار اختلالات شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده و البته نگران سلامت دوستان و یارانی هستند که به ناحق در بند شده‌اند و خانواده‌های شان سال هاست در سختی و فشار به سر می‌برند....

کلمه- زهرا صدر: حسین زمان، هنرمند مردمی و رزمنده دوران دفاع مقدس کشورمان، با تاکید بر اینکه حصر رهبران جنبش سبز به هیچ عنوان بر مبنای عدالت نبوده تصریح می کند: به همین منظور تشکیل دادگاه، محاکمه و مسئولیت پذیری نمی‌تواند امری مقبول برای محصور کنندگان باشد. هیچ قانون مدنی و هیچ حجت شرعی دال بر اینکه می‌توان انسان هایی را بدون محاکمه عادلانه بیش از هشتصد روز در خانه‌شان حبس کرد و از حقوق انسانی محرومشان نمود، وجود ندارد و دلیل ادامه ی آن هم کاملا مشخص است، چون پایان دادن به آن یعنی اعتراف به بی عدالتی و به نظر می‌رسد چنین شجاعتی وجود ندارد.

به گزارش کلمه، حسین زمان، که سال ها پیش با آلبوم “شب دلتنگی” به میان مردم آمد و نام و محبوبیتش با آلبوم “قصه شب” و آهنگ “مولا علی” تثبیت شد، اینک با آلبوم “زندونی” همراه جنبش سبز و دربندانش نگران کشور است، تاکید می کند: ظلم ستیزی و حق طلبی از ویژه گی‌های هر انسان آزاده‌ای با هر مرام و مسلک می‌باشد و وظیفه انسانی همه ما حکم می‌کند نسبت به هر ظلم و ستمی معترض باشیم. هنرمندان در قالب کارهای هنری، نویسندگان با نوشتن مقالات، شعرا در قالب شعر و ترانه، هر کس به نوعی می‌تواند نارضایتی خود را اعلام نماید. این حداقل کاری است که می‌توان انجام داد.

حسین زمان، از مبارزان دوران ستمشاهی که چند روز پس از انتخابات سال ۸۸ در جریان سرکوب های آن روزها به جرم حمایت از میرحسین موسوی تحت بازجویی قرار گرفت، می گوید: مطالبات مردم چیز زیادی نیست.

"هنرمندان در قالب کارهای هنری، نویسندگان با نوشتن مقالات، شعرا در قالب شعر و ترانه، هر کس به نوعی می‌تواند نارضایتی خود را اعلام نماید"مردم طالب آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی‌های شخصی شان هستند. مردم می‌خواهند در سرنوشت کشورشان نقش مؤثر داشته باشند. مردم طالب مردم سالاری هستند. این‌ها حداقل مطالبات مردم در یک جامعه مدنی است.

متن کامل گفت و گوی کلمه با حسین زمان را با هم می خوانیم:

بیش از دو سال از حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی می‌گذره اما همچنان هیچ نهادی مسئولیت این حصر رو به عهده نمی‌گیرد. به نظر شما این حصر و سپس عدم برگزاری دادگاه و جلسهٔ محاکمه و اینکه کسی مسئولیت آن را به عهده نمی‌گیرد نشانهٔ چیست؟

این حصر به هیچ عنوان بر مبنای عدالت نبوده و به همین منظور تشکیل دادگاه، محاکمه و مسئولیت پذیری نمی‌تواند امری مقبول برای محصور کنندگان باشد.

هیچ قانون مدنی و هیچ حجت شرعی دال بر اینکه می‌توان انسان هایی را بدون محاکمه عادلانه نزدیک به هشتصد روز در خانه‌شان حبس کرد و از حقوق انسانی محرومشان نمود، وجود ندارد و دلیل ادامه ی آن هم کاملا مشخص است، چون پایان دادن به آن یعنی اعتراف به بی عدالتی و به نظر می‌رسد چنین شجاعتی وجود ندارد.

چه نگرانی‌ای از آزادی رهبران جنبش وجود داره؟

نگرانی از حضور فعال افرادی که از جایگاه مردمی بالایی برخوردارند و با ایشان هم عقیده و هم فکر نیستند. این نگرانی همیشه برای صاحبان قدرت در جوامع مختلف وجود دارد.

برخی می‌گویند این حصر در واقع حصر مطالبات مردم است. به نظر شما مطالبات مردم چیست؟

مطالبات مردم چیز زیادی نیست. مردم طالب آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی‌های شخصی شان هستند. مردم می‌خواهند در سرنوشت کشورشان نقش مؤثر داشته باشند.

"این نگرانی همیشه برای صاحبان قدرت در جوامع مختلف وجود دارد.برخی می‌گویند این حصر در واقع حصر مطالبات مردم است"مردم طالب مردم سالاری هستند. این‌ها حداقل مطالبات مردم در یک جامعه مدنی است.

فکر می‌کنید آیا مطالبات مردم در این چهار سال تغییر کرده؟

من تصور نمی‌کنم تغییری اساسی کرده باشد و تنها خواسته‌هایی به آن مطالبات افزوده شده و آن هم آزادی عزیزان دربندی است که بخاطر‌‌ همان مطالبات در زندان و حصر به سر می‌برند. به نظرم مردم در عین آنکه به محقق نشدن مطالبات شان می‌اندیشند به شدت نگران آینده ایران هستند. ایرانی که به دلیل بی‌کفایتی برخی مدیران اجرایی دچار اختلالات شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده و البته نگران سلامت دوستان و یارانی هستند که به ناحق در بند شده‌اند و خانواده‌های شان سال هاست در سختی و فشار به سر می‌برند.

برخی از افراد و حتی از جناح اصولگرا بار‌ها در مصاحبه‌ها یا سخنان شان تاکید کردند که این حصر خدشه به آبروی حکومت می‌زند. نظر شما در این باره چیست؟

قطعا برای نظامی که با شعار آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی کار خود را آغاز کرد این گونه عمل کردن، این گونه نقادی‌های اکثرا دلسوزانه را با دشمنی اشتباه گرفتن، این گونه، به بهانه‌های مختلف، سلب آزادی کردن از کسانی که سال های زیادی از عمرشان در خدمت اسلام و انقلاب بوده است، سؤالات زیادی را در اذهان بوجود می‌آورد و شک و شبهات زیادی را دامن می‌زند.

یکی از ظلم‌هایی که در حق خانوادهٔ میرحسین می‌شود ارتباط بسیار محدود دختران با پدر و مادرشان است.

فکر می کنید چرا؟

این از‌‌ همان حقوق انسانی است که هیچ عدالتی نمی‌تواند آن را توجیه کند. حتی در مورد کسانی که محاکمه شده‌اند و محکوم به مجازات نیز نمی‌شود چنین رفتار کرد و این در حالی است که آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان هنوز محاکمه نشده و جرمی برای ایشان در هیچ محکمه‌ای به اثبات نرسیده است.

به نظر شما فعالان و دلسوزانی که نگرانی و دغدغه شان این موضوع است چه کارهایی می‌توانند انجام دهند؟

ظلم ستیزی و حق طلبی از ویژه گی‌های هر انسان آزاده‌ای با هر مرام و مسلک می‌باشد و وظیفه انسانی همه ما حکم می‌کند نسبت به هر ظلم و ستمی معترض باشیم. هنرمندان در قالب کارهای هنری، نویسندگان با نوشتن مقالات، شعرا در قالب شعر و ترانه، هر کس به نوعی می‌تواند نارضایتی خود را اعلام نماید. این حداقل کاری است که می‌توان انجام داد.

نسبت میرحسین و رهنورد با هنر و هنرمندان چگونه بود و چه انتظاری در حال حاضر از آن‌ها در قبال حصر این دو همراه جنبش سبز است؟

این دو عزیز هنرمندان خوش ذوق و دارای روحیات پاک و لطیف هنری هستند و به نظر من همین زندگی آمیخته با هنر ایشان را حتی در عرصه سیاست سالم و صادق نگاه داشته است. قطعا هنرمندان متعهد ما بایستی نسبت به این بی عدالتی که در حق این زوج هنرمند سختی کشیده انجام شده است، عکس العمل نشان دهند و از هنرشان برای دفاع از هنرمندان در حصر بهره گیرند.

فکر می‌کنید با توجه به درک مشترکی که به عنوان هنرمند می‌توانید از یک هنرمند در حصر داشته باشید، چه دریافت‌ها، سختی‌ها و احساساتی به سراغ هنرمند در حصر می‌آید؟

هنرمند باید‌‌ رها باشد.

"به نظرم مردم در عین آنکه به محقق نشدن مطالبات شان می‌اندیشند به شدت نگران آینده ایران هستند"فکرش، روحش و جسمش باید آزاد باشد. هنرمندان از ظرافت‌ها و لطافت‌هایی برخوردارند که هیچ سنخیتی با زندان و حصر ندارند. سکوت و سکون و در بند شدن به شدت آزارشان می‌دهد و از همه مهم‌تر هنرمندان در کنار مردم آرامش می‌گیرند و از مردم قوت قلب می‌گیرند و به برکت برقراری ارتباط از طریق هنرشان با مردم جان می‌گیرند. من خود سال هاست از این نعمت محرومم و می‌دانم چه دردی دارد وقتی بین تو و مردم فاصله قرار می‌دهند. البته ارتباط روحانی سال‌ها حفظ می‌شود ولی هنرمند نیاز دارد که با مردم هم نفس شود و مردم را از نزدیک حس کند، با ایشان نشست و برخاست کند و در جمع شان باشد.

این فاصله انداختن‌ها کار ظالمانه‌ای است.

فکر کنید خودتان در حصرید، چه چیزی را بیش از هر چیز زمزمه خواهید کرد؟

حدود ده سال است اگر چه نه در حصر فیزیکی ولی به دلیل نداشتن مجوز فعالیت، رابطه هنری‌ام با مردم قطع شده و به نوعی اگر نه خودم ولی هنرم در حصر است و همین فضای مجازی مخدوش و محدود تنها راه ارتباطی من با مردم است. خوب ترانه‌های زیادی هستند که دوست دارم در خلوتم، آنه هم در چنان شرایطی با خود زمزمه کنم و از شعر یا کلام خاصی نمی‌توانم نام ببرم ولی یکی از چیزهایی که حتما زمزمه خواهم کرد دعای کمیل است دعایی که به آن بسیار علاقه مندم و آنقدر خوانده‌ام که دیگر می‌توانم از بر بخوانم و چنانچه از کتاب دعا هم محرومم کنند مشکلی نخواهم داشت.

فکر می‌کنید این حصر در ادبیات و هنر آینده، توسط هنرمندان آینده چگونه برداشت و منتشر خواهد شد؟

حتما چنین وقایعی در تاریخ ثبت خواهند شد و وقایع تاریخی این چنینی دستمایه بسیاری از فعالیت‌های هنری می‌توانند باشند. شاید امروز سخت و دشوار باشد ولی فردا تاریخ این جرأت را و این فرصت را خواهد داد.

پس الهام بخش بخشی از تولیدات هنری آینده همین اتفاقات خواهد بود؟

قطعا همینگونه خواهد بود و من شخصا با الهام از چنین وقایعی تا کنون آثاری را تولید کرده‌ام که یکی از آن‌ها ترانه زندونی بود. من تحت تاثیر عاشقانه‌های زندانیان در بند با معشوقشان و با الهام از آن‌ها و عشقشان این ترانه را به ثمر رساندم.

هنر و جامعه هنری چه قضاوتی درباره حصربانان خواهد داشت؟

هنرمندان با نگاه تیزبینانه و با هوشمندی خاص خودشان همه وقایع سیاسی و اجتماعی را مرور می‌کنند و در حافظه‌شان ثبت می‌کنند و در فرصتی مناسب برای خلق یک اثر هنری از آن‌ها استفاده می‌کنند. این نگاه دقیق و به دور از کینه ورزی که از روح هنر دور می‌باشد حتما ایشان را به قضاوتی درست خواهد رساند.

من شخصا معتقدم گناه بزرگ متوجه حصربانان نیست که ایشان دستور را اجرا می‌کنند بلکه گناه بر گردن کسانی است که به ناحق و ناعادلانه حکم و دستور صادر می‌کنند و هنرمندان این تفاوت را بخوبی می‌فهمند و درک می‌کنند.

اشتراک‌گذاری:

منابع خبر

اخبار مرتبط