زهرا موسوی: بی‌خبری خود بزرگترین خبر است؛ برای آنکه بخواهد و بشنود

زهرا موسوی: بی‌خبری خود بزرگترین خبر است؛ برای آنکه بخواهد و بشنود
کلمه
کلمه - ۱۹ مرداد ۱۳۹۴

چکیده :کتاب نامه های مصدق را در همان روزهای سیاهی که حتی اجازه نداشتیم کنار هم بنشینیم تا به قول پدر مبادا شرایط از مهربانی و کنار هم نشستن یک مادر و دختر بهم به هم بخورد با توصیه والدین محصورم خواندم نه یک باربلکه بارها و این عکسها هم که خوب می شناسم. راستی که تاریخ راستگو ست و ازاد از زندان!...

کلمه: ۲۰ مرداد ماه سالروز آغاز رسمی حصر خانگی محمد مصدق بود. یک هفته پس از انتقال از زندان به خانه ی پدری در خاک روستای احمدآباد. حصری که در مقابل همیشه ی تاریخ همچون دیگر سرکوب ها و ظلم ها شرمسار است هرچند می گویند دادگاهی تشکیل شد گرچه تاعادلانه، و محاکمه ای صورت گرفت گرچه ناجوانمردانه. ۲۰ مرداد ماه باز هم واژه ی حصر را فریاد زد تا نسلی دیگر که بیگانه با حصر نیست همصدا با آنان که حصر آیت الله منتظری را دیده اند و آنانی که در باره ی حصر مصدق شنیده و خوانده اند ایمان بیاورند که مصلحان این کشور هیچ گاه نتوانستند تن آسوده به دوش بکشند و در برابر سکوت نکردن و تلاش برای ساختن کشور، هزینه های گزافی پرداختند.

نسل ما امروز مثالی از این بزرگ مردان و شیرزنان دارد، زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در پنجمین سال حصر خانگی خود به سر می برند و هیچ چشم اندازی از تن دادن به قانون در مجریان و مدعیان قانون و عدالت دیده نمی شود.

"راستی که تاریخ راستگو ست و ازاد از زندان!...کلمه: ۲۰ مرداد ماه سالروز آغاز رسمی حصر خانگی محمد مصدق بود"در راهروهای عدالتخانه ی کشورمان پرونده ی محرمانه ای موجود است که به نظر می رسد که گفته می شود هیچ کس حتی رییس جمهور حق مداخله ندارد. و خانواده هایی هستند که بیش از ۴ سال است در مقابل “چه خبر؟” دغدغه مندان، پاسخی جز سکوت ندارند.

زهرا موسوی، دختر میرحسین و رهنورد در پستی فیس بوکی با اشاره به کتاب نامه های مصدق و تجربه ی حصری که به ابعاد تمام زندگیش لمس کرده، می نویسد:

نه خیلی دور… بسیار واقعی در همین نزدیکی و تکرار شونده در حال تکرار – متاسفانه –

کتاب نامه های مصدق را در همان روزهای سیاهی که حتی اجازه نداشتیم کنار هم بنشینیم تا به قول پدر مبادا شرایط از مهربانی و کنار هم نشستن یک مادر و دختر بهم به هم بخورد با توصیه والدین محصورم خواندم نه یک باربلکه بارها و این عکسها هم که خوب میشناسم.

راستی که تاریخ راستگو ست و ازاد از زندان!

ایکاش هرگز هیچ کس این صحنه های چنان ملموس که ما یافتیم را حس نکند نبیند و نشنود.

و این بیخبری را – خبری نیست جز ملاقاتها و وضعی که تغییری عمده نداشته است که مدام از ما سوال میشود و ما خبری اضافه نداریم – که خود بزرگترین خبر است برای آنکه بخواهد و بشنود، ایکاش تکرار نشود.

منابع خبر

اخبار مرتبط