میرحسین پس از ترور سیدعلی: ابایی از شهادت ندارم؛ خون من رنگین‌تر از شهدا نیست

میرحسین پس از ترور سیدعلی: ابایی از شهادت ندارم؛ خون من رنگین‌تر از شهدا نیست
کلمه
کلمه - ۲ آبان ۱۳۹۴

چکیده :گرچه خیلی زود هویت واقعی ترور کنندگان سیدعلی با کمک یاران سبز و گمنام حاضر در برخی نهادها مکشوف شد، باز هم نتوانسته بودند ریشه های تنومند درخت حقیقت را تکان دهند. میرحسین پس از شهادت سیدعلی تفاوتی با میرحسین خرداد و تیر و آبان و آذر نداشت. هر بار گفته بود فرزندانم در خاک و اسارتند و هر بار دلش خون بود و هر بار مشتش بالا. میرحسین عصر عاشورا را می شناخت. غربت و ظلمتش را.

"چکیده :گرچه خیلی زود هویت واقعی ترور کنندگان سیدعلی با کمک یاران سبز و گمنام حاضر در برخی نهادها مکشوف شد، باز هم نتوانسته بودند ریشه های تنومند درخت حقیقت را تکان دهند"پیکر خونین سیدعلی دل داغدار میرحسین را فشرد و عصر عاشورا را برایش عریان کرد اما نه تندی در قلمش رویید و نه سستی در قدمش....

کلمه – کسری نورایی: پاترول سیاه ایستاد و گلوله شلیک شد و نوایی جز “سوختم”، از بهت دود آلود و خونین عصر عاشورا خارج نشد. گلوله درست در سینه اش نشست، آنجا که شهادت دهد همراه مردمیم در شهادت و اسارت تا طلوع آزادگی. پیکرش دو روز مفقود شد و در نهایت در غربتی که سال هاست در خانواده شان دست به دست می شود به خاک سپرده شد. می گویند از میرحسین پرسیدند پس کی مراسم می گیریم؟ گفت “خون شهید ما رنگین تر خون دیگر شهدای سبز نیست.” مانند سهراب، مانند ندا.. پیش تر هم که برادر همسرش در حبس بود گفته بود “اسیر ما فرقی با دیگر دربندان ندارد.

همه باید با هم آزاد شوند.” تا حک کند در کتیبه تاریخ که اگر در راهی قدم گذاشتیم همپای خانواده های شهدا، شهید می دهیم و همراه خانواده زندانیان، اسیر و در نهایت در حصر، سبز می مانیم و پیام آینده روشن است به مردم می دهیم، اما از مسیر حق طلبی خارج نمی شویم.

برخی گفتند میرحسین شکست. گفتند دیگر تمام شد. سینه ی سیدعلی، روح میرحسین بود که شکافت، آن ها منتظر سکوت او بودند. برخی دیگر گفتند ورق برگشت و سید در مسیر لجاجت و تندروی خواهد تاخت. اما سیدعلی نه خواهر زاده ی موسوی، که یکی از میلیون ها سبزی بود که دل میر از رفتنش شکست ولی لحظه ای از ثبات و اعتدالش نکاست.

"گلوله درست در سینه اش نشست، آنجا که شهادت دهد همراه مردمیم در شهادت و اسارت تا طلوع آزادگی"چشمانش باز هم چون ۹ ماه گذشته به اشک نشست اما قلمش، به کلمه ای لغزش نلرزید. و بیانیه شماره ۱۷ منتشر شد همانقدر مقتدر و همان اندازه صلح طلب. نوشته بود: “آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر، بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که ” بکشید ما را، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.”

یک روز نگذشت تا آنان که قلمشان به خون مردم آغشته بود در هول و ولای انگشت هایی که به سویشان اشاره رفته، برای تبرئه خود نوشتند: “دیروز در عرض کمتر از دو ساعت حضور آشوبگران در خیابان های تهران ۴ نفر کشته شده اند که یکی از آنها جزو نزدیکان میرحسین موسوی است. شواهدی که دستگاه های مسئول به زودی ارائه خواهند کرد نشان می دهد مرگ همه این افراد و خصوصاً فرد نزدیک به موسوی کاملاً مشکوک و بلکه به نحو پیش پا افتاده ای سازماندهی شده است.

روشن است که وقتی میان چند صد نفر دقیقاً یک نفر گلوله می خورد، نمی توان موضوع را به حساب برخورد روتین پلیس با اغتشاشگران گذاشت بلکه یک مورد اینچنینی یک «ترور» کاملا برنامه ریزی شده با اهدافی مشخص است. این ترور می تواند انگیزه های به شدت تضعیف شده فرد لجوجی چون موسوی برای تداوم فتنه گری را احیا نماید و علاوه بر آن می تواند بدل به چشمه ای جدید برای به خیابان دعوت کردن بخشی از مردم شود و به عنوان منبع تغذیه آشوب های بعدی عمل کند.” (کیهان؛ ۷ دی ماه ۸۸)

تحلیلی از شخصیت میرحسین که او نیاز نداشت پاسخگو باشد زیرا که به تاریخ و قضاوتش ایمان داشت. به گذشته و آینده اش مطمئن بود و دلش در مشتش گرفتار. و تکان نخورد تا فریاد همراهی با مردمی را بلندتر سر دهد که به دنبال صلح بودند و روشنی. و باز هم زمزمه ی امید بذر هویت ماست در چشمه ی چشمانش می درخشید.

همان بود که یک روز بعد دوباره سناریو تغییر کرد و با ایده ای جدید تلاشی ناکام کردند و نوشتند: “اطلاعات دریافتی کیهان نشان می دهد چند مورد کشته از مردم عادی- که تعداد دقیق آنها مشخص نیست- و همچنین تعداد بسیار زیادی مجروح که قریب به اتفاق آنها نیروهای بسیجی و عزاداران حسینی هستند در حوادث دیروز وجود داشته است.

"پیکرش دو روز مفقود شد و در نهایت در غربتی که سال هاست در خانواده شان دست به دست می شود به خاک سپرده شد"یکی از کشته شده ها سیدعلی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی است که در چهارراه کالج تهران هدف گلوله قرار گرفته و منابع آگاه در گفت وگو با کیهان مرگ او را کاملاً مشکوک و شخص وی را به سبب نزدیکی به موسوی و حضور فعال در تجمعاتی از این دست «نشان شده» توسط منافقین و عناصر نفوذی دانسته اند. تحقیقات در مورد جزئیات این موضوع همچنان ادامه دارد ولی به نظر می رسد با توجه به قوی شدن تیم حفاظتی سران فتنه از جانب نظام تروریست ها برای شعله ور نگهداشتن آتش فتنه به سراغ حلقه های بعدی رفته اند.” (کیهان؛ ۸ دی ماه ۸۸)

زمان زیادی لازم نبود تا کذابیت فتنه انگیزانِ بحران دوست آشکار شود. گرچه خیلی زود هویت واقعی ترور کنندگان سیدعلی با کمک یاران سبز و گمنام حاضر در برخی نهادها مکشوف شد، باز هم نتوانسته بودند ریشه های تنومند درخت حقیقت را تکان دهند. میرحسین پس از شهادت سیدعلی تفاوتی با میرحسین خرداد و تیر و آبان و آذر نداشت. هر بار گفته بود فرزندانم در خاک و اسارتند و هر بار دلش خون بود و هر بار مشتش بالا.

میرحسین عصر عاشورا را می شناخت. غربت و ظلمتش را. میرحسین از نوادگان پاک حسینی بود که قیام کرد و با یاران اندکش در مقابل جور سر تسلیم فرود نیاورد. از نوادگان همان حسینی که می دانست عصر عاشورا خون خاندانش در راه رویش قیام حق طلبانه اش کربلا را آبیاری خواهد کرد و با چشمان باز در مقابل انحراف ایستاد. از نوادگان حسینی که در صف اول پیکار در جنگ تن به تن، الگوی شهامت و راست قامتی شد.

پیکر خونین سیدعلی دل داغدار میرحسین را فشرد و عصر عاشورا را برایش عریان کرد اما نه تندی در قلمش رویید و نه سستی در قدمش.

پرونده ی ترور سیدعلی حتی مانند دیگر پرونده های شهدای عاشورا پیگیری هم نشد.

"می گویند از میرحسین پرسیدند پس کی مراسم می گیریم؟ گفت “خون شهید ما رنگین تر خون دیگر شهدای سبز نیست.” مانند سهراب، مانند ندا."هیچ گاه معلوم نشد که پاترول سیاه از کجا آمده و گلوله به فرمان چه کسی آتش شده بود. خانواده موسوی هم پرونده ای را که می شد حدس زد زیر عبای چه کسانی باز شده است رها کردند و زمان دادند تا خون سیدعلی در لقمه های نامبارکشان جاری باشد و نگاه خردسالانش در روحشان کمانه کند.

دهلیزهای تاریخ نشان داده اند که قطره قطره خون و آهی که در راه حق اهدا می شود پایه های استقامت مردان و زنانی می شود که بی رحمانه بر آشیانه شان تاخته شده و خم نشده اند. و این تاریخ ادامه خواهد تا طلوع.

منابع خبر

اخبار مرتبط