پیروزی دونالد ترامپ با جهان چه خواهد کرد
چکیده :ترامپ در واقع نماینده آن بخش از جمهوریخواهانی است که از دستیابی ایران و گروه ١+۵ به برجام ناخشنود هستند و معتقدند که کلاه گشادی بر سر امریکا در طول مذاکرات گذاشته شده و به همین خاطر، او تهدید کرده است که در صورت رییسجمهور شدن، توافق هستهای را پاره میکند. ...
سیدعلی خرم، استاد حقوق بین الملل دانشگاه، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
سرانجام و پس از کش و قوسهای فراوان دونالد ترامپ، به عنوان نامزد نهایی جمهوریخواهان در انتخابات آتی ریاستجمهوری امریکا پیروز شد. چنانچه او در کنوانسیون ملی جمهوریخواهان انتخاب نهایی شود، از منظرهای مختلف قابل بررسی است؛ نخست باید تامل کرد که چرا مردم امریکا به شخصی مانند ترامپ به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه رای میدهند؟ باید اندیشید تا چه اندازه سیاستها و نظرات ترامپ در عرصه مسائل داخلی و خارجی موجب شده تا او بتواند از چرخه پیچیده انتخابات درون حزبی بالا بیاید و مورد توجه قرار گیرد. دومین منظری که باید در انتخاب ترامپ مورد ارزیابی قرار گیرد، آن است که ترامپ تا چه اندازه مطلوب حزب جمهوریخواه است؟ باید تامل داشت و دید که آیا ترامپ مورد اقبال سران حزب جمهوریخواه قرار میگیرد یا آنکه سران این حزب به ناچار از او حمایت خواهند کرد؟ سومین منظری هم که در این باره باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مواضع دونالد ترامپ چیست؟ و اینکه در صورت انتخاب احتمالی وی به عنوان رییسجمهور امریکا، تحولات جهانی چه روندی خواهد گرفت؟ و در نهایت نیز باید دید که انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهور امریکا چه تاثیری میتواند بر روند روابط تهران و واشنگتن بگذارد.
اکنون با توجه به محورهای فوق میتوان انتخاب ترامپ به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا لازم است که دید چرا بخشی از مردم امریکا اینچنین به او روی آوردهاند و او اینگونه مورد اقبال قرار گرفته است؟ برای پاسخگویی به این سوال ضروری است به این مساله توجه کنیم که آیا باراک اوباما در دوران هشت ساله ریاستجمهوری خویش، ناموفق عمل کرده است؟ اوباما هشت سال در شرایطی بر سرکار آمد که مردم امریکا از دوران جرج بوش جمهوریخواه و وضعیت آن زمان امریکا بسیار ناخشنود بوده و گویی مورد تحقیر قرار گرفته بودند.
"در این شرایط، باراک اوباما با شعار »تغییر« در صحنه انتخابات ریاستجمهوری پا گذاشت و مورد اقبال و توجه مردم امریکا قرار گرفت"بوش به بهانه حوادث تروریستی ١١ سپتامبر محدودیتهای بسیاری در زمینههای مختلف برای مردم امریکا ایجاد کرده بود و امریکا به دلیل درگیری و حضور نظامی در افغانستان و عراق وضعیت بغرنجی را تجربه میکرد.
بسیاری از خانوادههای امریکایی، عزیزانشان را در این دو کشور از دست داده بودند و امریکا هزینههای هنگفتی را متحمل شده و نتوانسته بود به اهداف مطلوب خویش دست یابد. از سوی دیگر، در سالهای پایانی دوران ریاستجمهوری بوش جمهوریخواه، امریکا با بحران اقتصادی روبهرو شد که آن بحران به اروپا و سپس تمامی دنیا سرایت کرد و همین موجب شده بود تا مردم این کشور در وضعیت رفاهی مطلوبی قرار نداشته باشند. در این شرایط، باراک اوباما با شعار »تغییر« در صحنه انتخابات ریاستجمهوری پا گذاشت و مورد اقبال و توجه مردم امریکا قرار گرفت. او نخستین نامزد سیاهپوست انتخابات ریاستجمهوری بود و همین مساله هم در توجه سپاهپوستان، اقشار روشنفکر و لیبرال امریکا تاثیر بسزایی داشت. در چنین شرایطی او توانست بر سرکار آید.
اوباما در دوران ریاستجمهوریاش توانست به وضعیت بیمههای درمانی سر و سامانی ببخشد و وضعیت آموزشی این کشور را متحول سازد. او با اقداماتش موجب شد تا وضعیت اقتصادی امریکا از وضعیت بحرانی گذشته خارج شده و به رشد اقتصادی تا ۴ درصد برسد.
همچنین او به ١١ میلیون کارگر مهاجری که سالها در این کشور به کار اشتغال داشتند، اجازه اقامت داد. او در عرصه سیاست خارجی، اکثریت نیروهای نظامی امریکا را از عراق و افغانستان خارج ساخت و توانست انقلابی را در عرصه دیپلماسی این کشور ایجاد کند. دولت او در بحرانهایی نظیر کوبا و پرونده هستهای ایران با موفقیت خارج شد و توانست به وضعیت حقوق بشری زندان گوانتانامو سر و سامانی ببخشد. این مسائل موفقیتهای اندکی نیستند اما چرا با وجود این دستاوردها، ترامپ توانست به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه انتخاب شود.
"او نخستین نامزد سیاهپوست انتخابات ریاستجمهوری بود و همین مساله هم در توجه سپاهپوستان، اقشار روشنفکر و لیبرال امریکا تاثیر بسزایی داشت"به نظر میرسد چند عامل در این مساله موثر بوده است؛ نخست اینکه براساس تجارب تاریخی، هنگامی که مردم از وضعیت بحرانی و نامطلوب خارج شوند، دوران سخت گذشته را فراموش کرده و به نوعی قدرنشناسی میکنند. چنین وضعیتی را هم میتوان در دوران جرج بوش پدر دید. دومین عامل را میتوان در کارشکنیها و تخریبهای تندروهای حزب جمهوریخواه علیه دولت اوباما ملاحظه کرد. آنها در این مدت آنچنان دستاوردها و عملکرد او و دولتش را تخطئه کرده و ناچیز شمردهاند که گویی اوباما هیچ دستاوردی نداشته و امریکا کشوری شکستخورده در عرصه بینالمللی است. از سوی دیگر، عملکرد افراطیون به ظاهر مسلمان در قالب گروه تروریستی داعش در خاورمیانه و به ویژه در عراق و سوریه در تمایل مردم امریکا به ترامپ بسیار تاثیرگذار بود؛ به گونهای که امروز تروریسم داعش مرزها را درنوردیده و امریکا نیز از اقدامات تروریستی آنها بیامان نبوده است.
این مساله موجب رعب و وحشت بسیاری در میان امریکاییها شده و موجب شده تا آنها به دنبال فردی برای مبارزه بیامان با داعش و تروریسم باشند. ترامپ طی ماههای گذشته چنان عمل کرده است که سبب شده تا بسیاری از امریکاییها این تصور را داشته باشند که او تنها فردی است که میتواند با برخورد قلدرمابانه با داعش مبارزه کرده و سپر خوبی برای محافظت از امریکا باشد.
با توجه به مساله فوق، اکنون باید به بررسی ویژگیها و برنامههای ترامپ در عرصه سیاست داخلی و خارجی پرداخت. ترامپ در مسائل داخلی بر این نکته اعتقاد بسیاری دارد که باید زمینههای حضور و فعالیت سرمایهگذاران بیش از آنچه اکنون وجود دارد، فراهم شود. او بر کاهش حضور و نقشآفرینی دولت در عرصههای اقتصادی و اجتماعی تاکید بسیاری دارد. او درباره مهاجران، مسلمانان و اقلیتها دیدگاههای بهشدت افراطی دارد و معتقد است که مهاجران و کارگران مکزیکی و اسپانیولی را باید از امریکا بیرون کرد و نگذاشت مسلمانان به خاک امریکا پا بگذارند.
"اوباما در دوران ریاستجمهوریاش توانست به وضعیت بیمههای درمانی سر و سامانی ببخشد و وضعیت آموزشی این کشور را متحول سازد"او در ادامه این سیاستها و نظرات افراطی گفته است که در صورت کسب مقام ریاستجمهوری، دیوار حایلی میان امریکا و مکزیک خواهد کشید که مورد استهزا و تمسخر پاپفرانسیس هم قرار گرفت. از سوی دیگر، سیاستهای ترامپ در مسائل بینالمللی موجب نگرانیهای بسیاری در میان متحدان امریکا شده است؛ به گونهای که میتوان انتظار داشت که امریکا در دوره زمامداری احتمالی او با روسیه، چین، اروپا و عربستان سرشاخ میشود. او اعتقاد بسیاری به دکترین مونرو دارد و معتقد است که امریکا باید به حوزه نفوذ سنتی خویش بازگردد؛ به عبارت دیگر، میتوان گفت که ترامپ در دوره ریاستجمهوریاش به احتمال زیاد احیاگر دکترین مونرو خواهد بود.
زاویه سومی که در این نوشتار باید به آن پاسخ داد، این است که آیا ترامپ را میتوان نامزدی مطلوب و مورد حمایت سران حزب جمهوریخواه دانست؟ من چنین اعتقادی ندارم. بسیاری از جمهوریخواهان میدانند که در صورت برسرکار آمدن ترامپ، تصویر منفی نسبت به این حزب در میان اذهان امریکایی و غیرامریکایی ایجاد خواهد شد. در این راستا، او مورد حمایت بسیاری از افراد سرشناس حزب جمهوریخواه قرار نگرفته و در اخبار نیز آمده است که جرج بوش پدر و پسر و همچنین میترامنی از حمایت او امتناع ورزیدهاند.
تا به امروز نیز ١٣٠میلیون دلار تیزر تبلیغاتی علیه ترامپ در رسانههای امریکایی منتشر شده است که ٧٠ میلیون آن توسط افراد جمهوریخواه بوده است. با توجه به این شرایط، ترامپ را میتوان نماینده بخش افراطی حزب جمهوریخواه، یعنی جنبش تیپارتی دانست. با این حال، هنوز هم زمزمههایی در میان برخی از جمهوریخواهان وجود دارد که میخواهند مانع از نامزدی نهایی ترامپ در کنوانسیون ملی این حزب شوند. البته این زمزمهها با واکنش جدی ترامپ نیز روبهرو شده و او تهدید کرده است که در صورت این اقدام، به عنوان نامزد مستقل در انتخابات شرکت خواهد کرد که این اقدام میتواند یک عمل انتحاری برای حزب جمهوریخواه تلقی شود.
در پایان نیز باید به اندیشههای ترامپ در رابطه با ایران توجه کرد. ترامپ در واقع نماینده آن بخش از جمهوریخواهانی است که از دستیابی ایران و گروه ١+۵ به برجام ناخشنود هستند و معتقدند که کلاه گشادی بر سر امریکا در طول مذاکرات گذاشته شده و به همین خاطر، او تهدید کرده است که در صورت رییسجمهور شدن، توافق هستهای را پاره میکند.
"او در عرصه سیاست خارجی، اکثریت نیروهای نظامی امریکا را از عراق و افغانستان خارج ساخت و توانست انقلابی را در عرصه دیپلماسی این کشور ایجاد کند"البته باید گفت که برجام، توافقی مورد حمایت شورای امنیت سازمان ملل است که قطعنامه ٢٢٣١ بر آن صحه گذاشته و نه ترامپ و نه هیچ فرد دیگری نمیتواند اقدامی علیه آن انجام دهد. با این حال بیتردید او برخورد مثبت و حسن نیت باراک اوباما و جان کری در رابطه با ایران و برجام را نخواهد داشت و میتوان انتظار داشت که در دوره ریاستجمهوری احتمالی او، رویاروییها افزایش خواهد یافت.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران