گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح امروز کشور

گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور
خبرگزاری فارس
خبرگزاري فارس: برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "كابينه دهم و حقوق شهروندان " به قلم صالح اسكندري آورده است: گزينش كارگزاران سياسي درنظام هاي مختلف مسبوق به برآورد حقوق شهروندان و جريان منتخب دريك فاز متعامل است. مهندسي مطلوب كابينه در دو نهاد موثر دولت و مجلس بدون در نظر گرفتن حقوق شهروندان و تمايلات افكار عمومي غير ممكن است. شهروندان بايد دال عدالت سياسي را در رفتار مجلس و دولت و نحوه چينش كابينه احساس كنند.اگر عدالت سياسي را به توزيع متناسب ارزش ها در جامعه تعبير كنيم نابرابري ها و متعاقب آن احساس بي عدالتي ها زماني كاهش مي يابد كه سازمان رسمي قدرت به عنوان اصلي ترين مركز توليد، توزيع و تنظيم ارزش خود را واقعا وامدار نقاط هدف بداند و مردم يا نهادهاي مدني را نسبت به خود ذيحق بپندارد. در دوره كوتاه حكومت حضرت علي (ع) الگوي عملي اعتقاد و التزام حاكم به حقوق مردم به نمايش درآمد. ايشان در يكي از خطبه هاي خود در صحراي صفين مي فرمايند : “در ميان حقوق الهي، بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است@ حق واجبي كه خداي سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد وآن را عامل پايداري پيوند ملت و رهبر و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمي شود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمي شوند جز با درستكاري رعيت و آن گاه كه مردم حق رهبري را ادا كنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد و راه هاي دين پديدار و نشانه هاي عدالت برقرار و سنت پيامبر (ص) پايدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار و دشمن در آرزوهايش مايوس گردد. اما اگر مردم به حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم كند، وحدت كلمه از بين مي رود، نشانه هاي ستم آشكار و نيرنگ بازي در دين فراوان مي گردد، و راه گسترده سنت پيامبر (ص) متروك، هواپرستي فراوان، احكام دين تعطيل و بيماري هاي دل فراوان شود.” (1) اتخاذ ممشاي جديد در سياست هاي عمومي كشور در قالب انتصابات ويا آرايش و پيرايش مجدد كابينه توسط رئيس جمهور و مجلس شوراي اسلامي بايد با التفات به افكار عمومي و ايده هايي كه در فضاي سيال جامعه سريان دارد، صورت پذيرد. دكتر محمود احمدي نژاد در اقدامي بديع به طور مستقيم با مردم درباره نظرات خود پيرامون كابينه دهم و افراد معرفي شده صحبت كرد و نشان داد كه تلقي افكار عمومي از وزراي دولت دهم و كارگروه هاي مختلف ذيل هيئت دولت، براي شخص رئيس جمهور بسيار مهم است. چرخش صحيح نخبگان و باز شدن حلقه بسته پيشين مديران و جديت رئيس جمهور در برخورد با مديران متخلف و كم كار، بخشي از لوازم تحقق عدالت سياسي در كشور را فراهم نموده است. تلقي عمومي اين است كه نابرابري سياسي، جناح بازي، و ويژه خواري و ... در دولت احمدي نژاد روند فرسايشي را طي كرده است. مجلس هشتم نيز بهتر است با اعتنا به اين رويكرد مثبت رئيس جمهور، جايگاه ويژه اي را براي افكار عمومي كشور در نحوه راي اعتماد به وزرا در نظر بگيرد. داهيانه بايد خطوط مرزي ميان تصريح و تاليف منافع در مجلس بازتعريف شود تا هدف نهايي كه همان خدمت به مردم و پيشرفت كشور است، تحصيل گردد. فضاي عمومي حاكم بر مجلس هشتم مانع هر گونه باندبازي و لابي هاي پشت پرده براي سهم خواهي در قدرت است. اصولگرايي به وجود آمد تا كانال هاي توليد نابرابري و بي عدالتي را در كشور مسدود كند. امروز اقتضاي اصولگرايي در مهندسي كابينه دهم شريك كردن شهروندان و در نظر گرفتن افكار عمومي است. در شرايط كنوني مطالبه اصلي مردم عدالت محوري، پايبندي به گفتمان انقلاب اسلامي، استكبار ستيزي، پاك دستي مسئولان، مبارزه با فساد و ويژه خواري، مبارزه با فقر و اشرافيگري، ساده زيستي دولتمردان و نزديكي با مردم و غمگساري از ضعيفان و مستضعفان، كار و تلاش بي وقفه و خستگي ناپذير و... است. رئيس جمهور و مجلس شوراي اسلامي بايد با درك چرايي راي مردم در 22 خرداد و حضور 40 ميليوني شان پاي صندوق هاي راي به مهندسي كابينه دهم بپردازند و وزنه افكار عمومي و حقوق شهروندان را خواسته يا ناخواسته از معادلات ذهني و عملي خود حذف نكنند. پي نوشت: 1 - نهج البلاغه، خطبه 216، ترجمه محمد دشتي، ص315 * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "شكار نيمه جان " به قلم محمد ايماني آورده است:بلواي آمريكايي- انگليسي كه مقدمات آن حداقل از 2 سال پيش تدارك شد و بلافاصله پس از انتخابات رياست جمهوري به اجرا درآمد، كدام اهداف را مدنظر داشت؟ مدعيان اصلاح طلبي در اين عمليات شبيه سازي شده (آژاكس 2) كدام نقش را دانسته و ندانسته ايفا كردند؟ كدام حلقه ها، دو سر ماجرا را به هم متصل كردند؟ چرا با همه تقلاها، جامه «جنبش» بر تن «بلوا» نرفت و ميدان داران آن انگشت نما شدند؟ و چرا جبهه سازي و تشكيلات بازي كذايي در حد يك گروهك شترمرغي تنزل يافته است؟ يافتن پاسخ اين پرسش ها و سؤال هاي مشابه است كه قطعات پازل «بلواي براندازي» را يكايك كنار هم مي چيند تا تصوير كلي آن آشكار شود و معلوم گردد اين صورت بندي پرتناقض چرا در مرحله عملياتي شدن عقيم ماند و شكلي رقت بار و عبرت آموز پيدا كرد؟ 1- جبهه مشترك آمريكا و انگليس و اسرائيل طي 8 سال گذشته با انبوهي از بدبياري ها در خاورميانه بزرگ مواجه شده اند. اين جبهه با پيروزي هاي بزرگ و كشورگشايي هاي كم سابقه آغاز كرد، خاورميانه را شخم زد و ايران را به گوشه رينگ كشيد. اصلاح طلبان حاكم بر دولت و مجلس وقت- چه آنها كه با بيگانه بسته بودند و چه ديگراني از همان ها كه منفعل و سردرگم بودند- دست ها را بالا بردند و نظام را هم تحت فشار شديد گذاشتند كه در چالش هسته اي، انتخابات مجلس هفتم و مسائل خاورميانه، كوتاه بيايد و جام زهر را سر بكشد. اين روند ناگهان كمانه كرد و موج پيروزي هاي جبهه آمريكايي به شكل شكست هاي گسترده به سوي خود آنها بازگشت. تهديد ايران به ارسال پرونده اش به شوراي امنيت و حمله نظامي و تحريم اقتصادي بي رمق تر از آن بود كه جلوي موج شكست ها را سد كند. پس از بررسي هاي طولاني چاره را در دروني و بومي كردن فشار به ايران يافتند. انتخابات رياست جمهوري بزنگاه مهمي بود. سيا، اينتليجنس سرويس و موساد، پروژه مشترك را به خيال كودتاي شيرين 56 سال پيش بازتوليد كردند. اهرم خارجي مداخله و كودتاي نرم، نياز به تكيه گاه داخلي داشت و در داخل ايران، جريان سياسي ناكام و سرخورده اي كه 6 سال بود در 6 انتخابات شكست هاي پياپي را تجربه مي كرد، استعداد و ظرفيت خوبي براي همكاري داشت. توافق نانوشته اي در اين ميان وجود داشت. سنخيت هاي فراوان مي توانست سبب تجانس شود. دردها و ناكامي هاي مشترك، 70-60 درصد مسئله را حل مي كرد و تفاوت هاو فاصله هايي هم اگر وجود داشت، مي شد با حلقه هاي واسطه پر كرد. حداقل آن چيزي كه آمريكا و غرب از بلواي آژاكس مي خواستند، همان بود كه روزنامه بوستون گلوب هفته پيش با تنزل انتظارات عنوان كرد «دولت اوباما اميدوار است حوادث پس از انتخابات و افزايش شكاف در ايران، منجر به امتيازدهي جمهوري اسلامي پاي ميز مذاكره شود. اين بهترين گزينه و شانس براي اوباماست جهت اينكه به دو گزينه خطرناك پذيرش ايران اتمي يا افزايش تنش ها در روابط تن ندهد». البته انتظار جبهه آمريكا بسيار فراتر از اين خواسته بود اما حداقل كاري كه بلواي مذكور مي توانست بكند اين بود كه اقتدار برآمده از انتخابات را كمرنگ كند، ايران را به جاي مسائل مهم منطقه اي و جهاني مشغول خود كند و به جبهه سرخورده ضدانقلاب (از جبهه خارجي گرفته تا مهره هاي وابسته) روحيه و اميد بدهد. 2- مدعيان بي صداقت اصلاح طلبي در اين ميان، حداكثر نقش يك نردبان را ايفا مي كنند كه پس از عبور از آن مي توان زد و انداخت، نقش يك واسطه و محلل، يا نقش يك رحم اجاره اي كه قرار است صرفا جنيني را كه در رحم ديگر- جبهه اپوزيسيون ضدانقلاب نشاندار- امكان رشد و نمو تا هنگام تولد را ندارد، براي مدتي در خود نگاه دارد، تغذيه و مراقبت كند، به دنيا آورد و تمام! سايت ضدانقلابي راهبرد به قلم يكي از اعضاي گروهك منافقين (مقيم سوئد) اين فرايند رشد جنين براندازي را توضيح مي دهد: «بايد با رويكرد تاكتيكي دفاع از جمهوري اسلامي، از حداكثر ظرفيت ريزش نيرو در طرف جمهوري اسلامي و درون ساختار قدرت بهره گرفت... جلب حمايت يا حتي بي طرفي مثبت برخي آيات عظام و بخش هايي از اصولگرايان در اين رويارويي از اهميت استراتژيك برخوردار است و نبايد فعلا در دام شعار عبور از جمهوري اسلامي افتاد... موسوي و كروبي و حتي كمي آن سوتر خاتمي به عنوان رهبران جنبش، نشانه اي از عقب نشيني بروز نداده اند. بايد توجه داشت كه تقويت نقش موسوي و كروبي به معناي تخريب يا تضعيف نيروهاي بالقوه تحول طلب نيست زيرا در گفتمان اين دو نفر پتانسيل و ظرفيت پيشرفتي ماوراي آنچه در نگاه نخست به چشم مي خورد، وجود دارد. تقويت نقش اين دو در حقيقت مصادره وزن نيروهاي سنتي به سود كل جنبش است. نمي توان مسئله را از اين ساده تر توضيح داد. كوشش براي بديل سازي رهبري جنبش يا تحميل شعارهاي راديكال تر جز كمك به سقوط اين جنين نوبسته نيست». طيفي از جبهه اصلاحات سابق، همان محيط گرم و نرم و آلوده اي است كه ميكرب و انگل هاي ضدانقلابي گري در آن كشت و نگهداري و فربه مي شود. اين همان واقعيتي است كه حتي فرزند وزير اطلاعات دولت اصلاحات نيز درباره آن هشدار مي دهد و مي نويسد «جنبش سبز ميرحسين موسوي از نبود استراتژي رنج مي برد و در آن، مخالفان جمهوري اسلامي، ولايت فقيه و قانون اساسي حضور دارند.» متأسفانه آن گونه كه از قرائن و شواهد پيداست متوليان جبهه اصلاحات به دلايل متعدد رمق و انگيزه اي براي دفع اين جريان انگلي انگليسي- آمريكايي از خود ندارند. «آنها ظرفيتي مافوق تصور پيدا كرده اند.» اين ظرفيت بي شباهت به ظرفيت موجود در طبيعت نيست. موجود طفيلي، شكار خود را با نيش و زهر، نيمه جان مي كند و خود يا نوزادش در اين پيكر نيمه جان و بي رمق مي بالند و تغذيه مي كنند. 3- جبهه اي با مختصات فوق اگرچه مساعد براي رشد جنين تشنج و اغتشاش و يارگيري ضدانقلاب است اما بلافاصله براي افكار عمومي محل سؤال مي شود. فتنه اي كه جبهه كذايي حمل مي كرد، به سرعت سيماي زشت و متعفن خود را نشان داد و از آن پس در ميان مردم انزجار ايجاد كرد. جز عناصر ضد انقلاب كام كس ديگري از اين فتنه شيرين نشد. دروغ بودن زمزمه تقلب به تدريج براي بي خبرترين افراد نيز روشن شد. نه 11ميليون رأي تقلبي امكان پذير و قابل باور بود، نه به هم ريختن ميز و قواعد بازي انتخابات و دور زدن قانون، و نه خياباني كردن اعتراض تا مرز مسجد سوزي و آدم كشي و ضدانقلابيگري. پس هيجان تحريك شده به سرعت فروكش كرد. بلافاصله فاز بعدي را كليد زدند تا مگر اين كورسو فرو نميرد. با فرار به جلو، بدرفتاري با بازداشت شدگان را برجسته كردند. مظلوم نمايي و داستان سرايي و بافتن راست و دروغ به هم اوج گرفت. متهمان اصلي جنايت و خيانت، خود را به جاي مدعي العموم و وكيل مدافع قربانيان ماجرا جا زدند و چون ديدند اين «گارد» و «ژست» هم براي مردمي كه شاهد سير حوادث بوده اند باورپذير نمي نمايد، به تاكتيك «تحريك براي عمليات انتحاري» و «خودكشي سياسي در راستاي تشديد شوك و هيجان» رو كردند. نامزد ناكام 2 دوره انتخابات رياست جمهوري گزينه مناسبي براي خودكشي بود. غير از سوابق تحريك پذيري، او خود را مالباخته اي درحد ورشكستگي مي ديد. فرد در چنين وضعيتي آماده هر هزينه و اقدامي است. آراي او پس از 4سال تقلا و راه اندازي حزب و روزنامه به قهقرا رفته و به مرز 330هزار رأي سقوط كرده بود. او مي دانست كه اگر براي تندروها پيشمرگي نكند و تا سرحد خودكشي ريسك نپذيرد، آماج حملات و سرزنش ها و طعنه هاي بي پايان همان ها قرار خواهد گرفت كه از او مي خواستند با نامزدي، جبهه اصلاحات را دوشقه نكند. او به لحاظ رواني، هم شوكه و افسرده و هم هراسان و نگران است. مي شد با وي معامله اي كرد. عنوان شيخ اصلاحات را به جاي سرزنش و ملامت و تحقير به وي برگرداند و در مقابل از او خواست ريسكي بكند كه حتي نامزد ديگر تندروها با همه اثرپذيري حاضر به انجام آن نيست. كروبي از يك سال پيش و به ويژه 6 ماه گذشته در اين بازي كاهنده و بازندگي مداوم وارد شد آنجا كه براي توجيه ماندن در صحنه انتخابات با وجود مخالفت جبهه اصلاحات، مجبور شد افراطيوني بدسابقه را براي كسب شهرت و توجه، گردآورد و به تندروي شدت بخشد. تندروهاي ظاهراً مخالف، نه تنها از اين شيوه انفعال و استخدام كروبي ناراحت نشدند كه حتي استقبال هم كردند. اكنون سايه اي از خود كروبي است كه او را مي ترساند و مي راند تا آنجا كه امروز پاي در راهي گذاشته كه باند مهدي هاشمي معدوم، شيخ ساده لوح اما مدعي را در آن راه بن بست برد و از آبرو انداخت. كروبي نياز به ساعتي «توقف» و «خلوت» دارد تا باور كند جلوي زيان را هرجا بگيرد، سود است. البته اگر اجازه ايستادن و خلوت كردن و انديشيدن را به وي بدهند. 4- برخلاف آنچه القا مي شود نه كروبي با موسوي همدل است و نه موسوي با خاتمي و نه هاشمي رفسنجاني با آن 3نفر. بي دليل نبود كه هاشمي پيش از بقيه پاي از ماجرا- با وجود مسائل منحصر به فردش- بيرون كشيد. طراحان اصلي فتنه مي خواستند اين طيف را در پوشش مخالفت با شخص رئيس جمهور گردهم آورند اما به تدريج معلوم شد كه آنها اصل نظام را هدف گرفته اند درحالي كه با بهانه ها و مستمسك هاي آنان حتي نمي توان يك بقالي را هم گرفت! هاشمي باهوش تر از آن بود كه به خاطر دلخوري هايش با احمدي نژاد، از ياد ببرد چه كساني قباي «عاليجناب سرخپوش» و«عاليجناب خاكستري» را بر تن وي پوشاندند تا از اين طريق انتقامشان را از نظام هم گرفته باشند. خاتمي هم اگر گاه تك مضرابي مي زند، از سر رودربايستي است وگرنه صابون اين جماعت به تن او هم خورده است. مي ماند موسوي كه اكنون خودش نيز مي داند زمزمه تقلب، توهم و دروغي بيش نبوده است. شبكه عنكبوت، دست و پاي او را نيز در شبكه و فرآيندي مشابه تاري كه برگرد كروبي تنيده، گرفتار كرده است. از اين تار تنيده رستن و شكار دام گستران نشدن، البته شجاعت و جسارتي بزرگ مي خواهد؛ جرئتي كه در طول تاريخ نمونه هايي از آن را مي توان يافت اما چه قدر كم و انگشت شمار. اما از اشخاص كه بگذريم يك نكته قطعي است. جنين نامبارك براندازي و معارضه با نظام و انقلاب و قانون اساسي را نمي توان در پوشش اصلاح طلبي و قانون گرايي و مظلوم نمايي، انكار يا پنهان كرد. زانو هاي جبهه كذايي نشان مي دهد كه از كجا مي آيد. اگر توانستيد شترمرغ را بپرانيد يا بار بر دوشش بگذاريد، و اگر شدني باشد كه گنجشك با رنگ كردن قناري شود، آنگاه مي توان تصور كرد كه جنين التقاطي و پيوندي مذكور نيز ناقص الخلقه نباشد و در محيطي با مختصات ايران اسلامي ادامه حيات دهد يا محبت و اعتمادي در ميان ملت ايران برانگيزد. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "جنايت پدران مانع عذرخواهي فرزندان ! " آورده است: « نيكلا ساركوزي » رئيس جمهور فرانسه در سالگرد استقلال الجزاير يكبار ديگر درخواست اين كشور براي عذرخواهي رسمي فرانسه بخاطر جنايات شرم آور اشغالگران فرانسوي در دوران اشغال الجزاير را رد كرد و خاطرنشان ساخت : « فرزندان نمي توانند بخاطر آنچه كه پدرانشان انجام داده اند عذرخواهي كنند » اين موضع غيرانساني فرانسه باعث گرديده است رنج و سختي دوران سياه اشغال همچنان در ذهن و روح ملت بزرگ الجزاير باقي بماند و مراتب شرارت و بي فرهنگي فرانسويهاي اشغالگر در تاريخ معاصر به ثبت برسد. اين اظهارات ساركوزي تازگي ندارد و هيچ يك از مقامات رسمي فرانسه بخاطر ماهيت ضد انساني خود حاضر نشده اند از جنايات و شرارتهاي نظاميان اين كشور در طول دوران سياه اشغال ساير كشورها « تبري » بجويند و آنهمه جنايت و كشتار دستجمعي را يكسره محكوم سازند. در همين حال فرانسه با فريبكاري سعي دارد خود را جزو پرچمداران آزادي و دفاع از حقوق بشر معرفي نمايد. البته هنوز هم فرانسه در قاره آفريقا به جنايت و كشتار و نسل كشي سرگرم است و مراتب جنايات فرانسه در فجايع « رواندا مورد بررسي كارشناسي توسط سازمان ملل نيز قرار گرفته ولي فرانسه از هر فرصت و ابزاري براي جلوگيري از اسناد و نتايج تحقيقات مربوط به قتل عام دستكم هشتصد هزار نفر از « توتسي » ها و « هوتسي » ها سواستفاده مي كند.اكنون كاملا آشكار شده است كه رژيم نژادپرست فرانسه در پشت پرده كشتارهاي قومي در « رواندا » قرار داشته و با دامن زدن به درگيري هاي قومي در رواندا زمينه هاي نسل كشي « توتسي » ها و « هوتسي » ها عليه يكديگر را فراهم ساخته و تعمدا باعث تداوم آن شده است . فرانسه در دهه هاي اخير با ايجاد فضاهاي بسته در قلمرو اطلاع رساني و ارتباطات رسانه اي در آفريقا مانع انعكاس فجايع سازمان يافته از درون قاره سياه شده و يك « نسل كشي خاموش » در بخش هاي تحت حاكميت سياه فرانسه در جريان است . با درك آنچه در مقياس وسيع در شرايط كنوني در حال وقوع است هرگونه تلاش فرانسه براي سرپوش گذاشتن بر فجايعي كه 54 سال پيش به پايان رسيده چندان غير منتظره نيست . اما تاريخ به خاطر سپرده است كه استعمار سياه فرانسه به مدت 132 سال حاكميت ننگين خود بر سرزمين اسلامي الجزاير به انواع جنايات متوسل شد تا بلكه بتواند فرياد مظلومانه ولي قدرتمند مبارزين الجزاير را در گلو خفه كند و به سلطه جهنمي فرانسه بر قاره سياه ادامه دهد. اين جنايات در حالي رخ مي داد كه فرانسه سرزمين خود را « مهد تمدن » معرفي مي كرد ولي هنوز هم بخوبي مي توان به ابعاد غارتگري فرانسه در موزه هاي بزرگ جهاني پي برد و دريافت كه فرانسه چگونه از غارت كشورهاي اسلامي بهره برده است . پاريس تصور مي كرد با توسل به جنايات و كشتار و نسل كشي مي تواند بقاي حاكميت استعماري خود را تضمين كند و به غارت ثروت ملتهاي مسلمان ادامه دهد. اكنون كه بيش از نيم قرن از پايان استعمار سياه فرانسه در الجزاير گذشته است هنوز هم پاريس از گشودن كتاب پر رمز و راز جنايات دوران استعمار فرانسه خشمگين است و حتي حاضر نيست با يك عذرخواهي ساده اين پرونده را مختومه اعلام نمايد. خوبست به اظهارات ساركوزي در اين زمينه قدري بينديشيم تا مفاهيم آنرا بهتر دريابيم . ساركوزي مي گويد فرزندان نمي توانند بخاطر آنچه پدرانشان انجام داده اند عذرخواهي كنند. همين اظهارات متكبرانه بطور ناخواسته اعتراف به انجام كارهاي ضدانساني توسط فرانسويها در الجزاير را بهمراه دارد. بطور قطع اگر اقدامات فرانسه در دوران استعمار الجزاير نكات مثبت و قابل ذكري بود ساركوزي و ساير مقامات فرانسوي از بررسي و بازگو شدنش طفره نمي رفتند و حتي به آن افتخار مي كردند. همين اظهارنظر اگر چه شرمسارانه و متواضعانه نيست و كمترين اثري از يك فرهنگ شريف انساني در آن يافت نمي گردد ولي در عمق آن باور به زشتي و پلشتي و شرم آور بودن ماهيت اقدامات سياه استعمارگران فرانسوي به تصوير كشيده مي شود. فرانسه نه تنها حاضر نيست بخاطر جناياتي كه مرتكب شده از ملت بزرگ الجزاير عذرخواهي كند بلكه حتي اطلاعات و اسناد مرتبط با آن فجايع را نيز منتشر نمي كند و از تحقيق و بررسي كارشناسانه در اين زمينه ممانعت مي كند چرا كه دقيقا به افشاي رفتار ضد انساني اشغالگران فرانسوي خواهد انجاميد. طرح يك سئوال مي تواند ابعاد ضدبشري رفتار فرانسه را بهتر ترسيم نمايد و آن اينكه اگر مردم الجزاير چنين رفتاري را در طول 132 سال عليه فرانسه انجام داده بودند آيا رئيس جمهور فرانسه باز هم خواستار فراموش كردن گذشته ها مي بود و از مردم الجزاير نمي خواست كه به خاطر گذشته عذرخواهي كنند واقعيت اينست كه پايه هاي حاكميت امروز فرانسه هم بر استخوانهاي صدها هزار قرباني استعمار سياه فرانسه بنا شده و فاقد كمترين شكوه و جلال انساني است . چرا كه خون صدها هزار قرباني مظلوم كه در زير چكمه هاي نظاميان شرور فرانسوي لگدكوب شده اند از سر و روي نظام ضد انساني بر آمده از دوران استعمار فرانسه همچنان مي جوشد و بر ماهيت ضدبشري ساختار قدرت در فرانسه گواهي مي دهد ساختاري كه در اثر آن حتي مقامات كنوني فرانسه هم حاضر به عذرخواهي از عملكرد پرننگ و نفرت اسلاف خود نيستند و اميدوارند ساير ملتها جنايات دو قرن اخير فرانسه را بدون هيچگونه عذرخواهي و اعلام برائتي يكسره فراموش كنند. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "مجلس و رسالت سنگين راي اعتماد "به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است: هفته گذشته در آخرين ساعات آخرين روز مهلت رئيس جمهور براي معرفي وزرا، وزرا به مجلس معرفي شدند، البته قبل از معرفي رسمي، همگان از اين ليست مطلع بودند و حتي روزنامه دولت صبح روز چهارشنبه، ليست كامل آنها را منتشر كرده بود و قبل از آن رئيس جمهور در يك مصاحبه شش نفر از آنها را نام برده بود. در حالي كه مجلس يك هفته فرصت دارد وزراي پيشنهادي رئيس جمهور را بررسي و با شنيدن سخنان موافق و مخالف و دفاع رئيس جمهور و خود وزراي پيشنهادي در صحن علني مجلس به آنها راي اعتماد دهد، رئيس جمهور با حضور در يك برنامه تلويزيوني طولاني و زنده، نه در مجلس شوراي اسلامي و نه در پاسخ به سوالات و ابهامات احتمالي مجلس و حتي مردم، كه در برابر دوربين تلويزيون و در يك ارتباط يك سويه نامتقارن به طور مفصل از وزراي پيشنهادي خود دفاع كرد و آن را حق مسلم رئيس جمهور دانست. آنچه كه من مي خواهم در اين مقام به آن اشاره كنم، فراتر از مطالب بالاست كه در 30 سال گذشته سابقه نداشته است، مطلب مهم اين است كه رئيس جمهور در اين برنامه تلويزيوني نه فرآيندي و نه سيستمي به موضوع مهم راي اعتماد نگاه كرد، بلكه نگاهي رويدادي و روندي آن هم روندي خودساخته و خود پرداخته به موضوع داشت، كه اين امر رسالت مجلس را سنگين مي كند. ديدگاه سازماني را نبايد با عقيده ديني اشتباه بگيريم، برخي از ديدگاه هاي خود درباره ساختار سازماني خيلي دو آتشه دفاع مي كنند و حتي گاه ايمان و اعتقاد ديگراني را كه با آنها مخالف اند به زير سوال مي برند، اما واقعيت اين است كه ساختاري كه براي سازماني به عنوان بستر فعاليت هاي آن بر مي گزينيم مربوط به قضاوت و انتخاب گروهي است و كاري به عقيده و ايمان ندارد. ما مي توانيم سازماني مخفي يا آشكار و علني داشته باشيم، مي توانيم هرم ساز

منبع خبر: خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط: گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور