راه سبز امید به مثابه‌ی سبک زندگی

راه سبز امید به مثابه‌ی سبک زندگی
موج آزادی
مقدمه: دموکراسی نیازمند نهادسازی است. آنچه ایده دموکراسی را به امری عینی بدل می‌سازد وجود نهادهایی است که آن را در سیر تاریخ امری موثر و عینی می‌سازد. بدون نظارت بر قدررت توسط رسانه ها و احزاب نیرومند و چرخش قدرت توسط بازوان ملت؛ قدرت خود را در کویری بی مانع می‌یابد که می‌تواند به راحتی به تاخت در حقوق ملت بپردازد. از این رو نهاد سازی یکی از پیش شرط های اساسی برای عینی سازی دموکراسی است. عینی سازی امری ذهنی بدون در نظر گرفتن عینیت، نشدنی است و در همان حد ذهنیت باقی خواهد ماند. خروج از وضع ذهنی نیازمند ملاحظات عینی است. از این رو از سویی تاریخ و از سویی جامعه شناسی و علوم سیاسی، وضع موجود و اوصاف وضع موجود برای عمل ضروری می‌گردند. برای عینی سازی یک امر ذهنی از این رو، می‌بایست آن را در شرایط عینی و با شرایط عینی متحقق ساخت. دوره پس از 22 خرداد دوره ی جدیدی در فضای سیاسی ایران است. قراین و شواهد فراوان دال بر وجود ابهام هایی اساسی در روند برگزاری انتخابات و اعلام نتایج و پیش از آن در روند تبلیغات به نفع یک کاندیدای خاص داشت. پس از انتخابات میرحسین موسوی و مهدی کروبی با ایستادن در جای خود به نفع آرای ملت مانع از آن شدند که کودتایی تمام عیار بی‌معترض سیاسی بر کرسی بنشیند. مردم نیز از سویی دیگر ایستادند و رای خود را مطالبه کردند. اما با ریختن خون بیگناهان توسط عوامل کودتا اعتراض در سطح، به نحوه برگزاری و اعدام نتایج بسی عمیق تر شده و عقب نشینی از موضع اعتراضی نزدیک به محال شد. ادامه تعرض به حقوق ملت به همراه بازداشت ها و برگزاری بی دادگاه ها و اعترافاتی معلوم الوضعیت، و پیش از آن برخورد بی‌سابقه و غیر انسانی با بازداشت شدگان حرکت سبز را بدل به عینیتی فربه ساخت. عینیتی که از سوی کودتاچیان نمی‌توانست مقبول افتد و با هزار زحمت حتی گامی در جهت انکار عینی یا ذهنی آن برداشت شود. میرحسین موسوی در این میان با طرح تشکیل رسا (راه سبز امید) گامی بلند برداشت. این گام بلند بی‌شک در راستای آزادی ملت ایران و رشد آگاهی ایشان می‌تواند سبب‌ساز برکات بی پایان باشد. نوشتار حاضر تنها کوششی است برای بررسی این سوال که علی‌رغم یافتن حیث تشکیلاتی به معنای کلاسیک، با توجه به شرایط تشکل‌سوز کنونی، چگونه می‌توان با هزینه کم تر عمق بیشتری به تحقق رسا نائل آمد؟ پاسخ آن است که با توجه به دوران تبلیغات ریاست جمهوری می‌توان با ارائه سبک زندگی به هواداران و امروز معترضان بقای حرکت را به بقای زندگی پیوند زد. راه سبز امید و وضعیت کنونی رسا در وضعیت کنونی با مشکل جذب و تعلیم ِ نیرو مواجه خواهد بود. اگر چه امکان‌های مجازی و رسانه‌ای ایجاد شده توسط تکنولوژی وجود دارند و از آنها استفاده هم خواهد شد، اما نمی‌توان دیگر داشتن دفتر و دستکی برای رسا را به راحتی متصور شد. وضعیت کنونی، دوران انسداد فیزیکی حرکت سیاسی است. اما آنچه امکان کنترل ندارد، سبک زندگی مردم است. هرگونه تشکیلات بدون در نظر گرفتن امکان عضوگیری گسترده و سامان‌دهی ایشان به منزوی ماندن و صوری شدن رسا خواهد انجامید. در وضعیت کنونی با تشکل‌های رسمی برخوردی سخت می‌شود و اجازه فعالیت قانونی به آنها داده نمی‌شود. ارتباط تشکیلاتی با مشکلات اساسی رو به روست و راه سبز امید بی‌تردید با این مشکلات رو به رو خواهد شد. علاوه بر این، جذابیت گسترده آن برای مردم کودتاچیان را بر علیه آن هنوز قبل از تاسیس شورانده است. امکان های سبک زندگی آنچه در دوران تبلیغات ظاهر شد، نوعی سبک زندگی بود. سبکی که فرد را بر آن می‌داشت به ماشین و مچ خود سبز ببندد، سبز بپوشد و از تمام امکانات خود در جهت انتخاب گزینه سبز استفاده کند. افراد زیادی از این نوع سبک زندگی برخوردار بودند، و همین ناخودآگاه موجی سبز را ایجاد می‌کرد. تنوع عقاید و مرام‌های مختلف حامی انتخاب سبز مانع از آن می‌شد که این موج آگاهانه و در حوزه‌ی آگاهی شکل بگیرد. این اتحاد نه صرفا ً انتخابی، بلکه حاصل انتخاب سبک سبز زندگی بود. اگرچه در اینکه انتخاب شده بود نوعی آگاهی اعتراضی از منظری خاص دخیل بود، اما بی‌شک محصول آن سبکی بود که موجی را حاصل می‌ساخت که بارها سونامی جنبیدنش رخدادی کم‌نظیر را در تاریخ ایران شکل داد. امکان‌های سبک زندگی آنقدر فراوان است که نمی‌توان آن را احصا کرد. این امکان‌ها از درون زندگی می‌جوشد و آدمی در هر شرایطی خود را برای زندگی وفق می‌دهد. مغز سبک زندگی، مغزی معین نیست و نمی‌توان به آن شلیک کرد. سبک زندگی آنقدر غیر قابل کنترل هست که بتواند هر مستبدی را در پیشگاه خود به زانو درآورد. همان آگاهی‌ای که در دوران تبلیغات زندگی مردم را در خدمت آینده خود قرار داد و "نه"ای به پهنای ملت ایران حاصل آورد، که کودتاچیان کاری جز انکار آن نمی‌توانستند انجام دهند؛ هنوز می‌تواند سبکی دیگر بیافریند، و آفریده است. سبک سبز زندگی، رسانه‌ی خودش را دارد و فعل خود را انتخاب می‌کند و راه خود را می‌رود. افرادی که سبک سبز را برگزیده‌اند، ممکن است مرام‌های مختلفی داشته باشند، اما با پذیرش عدم مشروعیت دولت و وجوب پافشاری ملت بر حقوق خود به سبکی زندگی می‌کنند که اعتراض را نشان دهند. از این روست که فراگیری رهروان راه سبز امید را هرچه می‌گیرند، کم نمی‌شود هر چه از ایشان می‌کشند، داغ اعتراضش شعله‌ورتر می‌شود و هرچه بر دولت نامشروع خود می‌پایند، سوی حرکتش عمیق‌تر و کوبنده‌تر می‌شود. سبک سبز زندگی راه سبز امید اگرچه باید به نحوی بتواند سازمانی سیاسی و مطابق قانون اساسی حامل ایده‌ی اعتراض به رفتارهای غیر قانونی و غیر انسانی باشد، می‌تواند در سبک سبز زندگی خود را موجد تشکل های سبز دیگر شود. از بعد از انتخابات تاکنون این ملت بوده‌اند که با عدم اعتماد و قبول دولت، آن را به امری تحمیلی و غیرمشروع تبدیل کرده‌اند. این ملت بوده‌اند که در عرصه‌های گوناگون، سبزی اعتراض را نمودار شده‌اند و این سبزی زندگی بوده است که سیاهی شب استبداد را بر نتابیده و به‌رغم همه جفاها هنوز رای خود را می‌جوید. بدیهی است اگر راه سبز امید را به مثابه سبک زندگی بدانیم، نه می‌توان آن را سرکوب کرد و نه می‌توان در زندان به اصلاح عقایدش پرداخت. سبک سبز زندگی امید را در خود دارد. ادامه می‌دهد اما با انتخاب‌هایی مدام در جهت اعتراض به تضییع حقوق ملت. هر تفکری داشته باشد مطالبه‌اش را فراموش نمی‌کند و از هر امکانی برای به فعلیت ساختن راه سبز امید استفاده می‌کند. ماهیت سبک زندگی، یک فرد یا یک شورای مرکزی نیست که بتوان آن را از بین برد، بلکه وضعیتی روح مانند است که حاصل دولت نامشروع است. وقتی کسی سبک زندگی را بر می‌گزیند، تبدیل به یک الگوی زیست می‌شود. او خود بازتولید آن سبک زندگی است. برای ایجاد یک سبک زندگی باید آن را انتخاب کرد و از این طریق آن را گسترش داد. اما سبک سبز زندگی باید توسط کسانی دائما ً ترویج شود که آگاهی لازم و نیز تعهد بالایی بر حقوق مردم و احقاق آن دارند. از این رو آگاهی تعهدآور بوده و اقتضای گسترش راه سبز امید را به همراه خوهد آورد. به امید گسترش سبک سبز زندگی در میان ایرانیان و به بار نشستن راه سبز امید  

منبع خبر: موج آزادی

اخبار مرتبط: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز