گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح امروز کشور

خبرگزاري فارس: برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "راي اعتماد به دولت دهم " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: ديروز مجلس كار رسيدگي به صلاحيت و كارآمدي وزراي دولت دهم را آغاز كرد. رئيس دولت دهم كسي است كه چهار سال پيش در يك رقابت فشرده هشت ضلعي و دو مرحله اي توانست راي اكثريت را از آن خود سازد. او طي چهار سال گذشته از يك سو پاسخگوي نقد درون گفتماني اصولگرايان بود و از سوي ديگر زير چكش نقد دوم خرداديها كه گاهي انتقادشان رنگ انتقام به خود مي گرفت قرار داشت. انتخابات دوره دهم پرچالش ترين انتخابات رياست جمهوري پس از انقلاب بود. دكتر محمود احمدي نژاد در جبهه اصولگرايان رقيبي نداشت و مورد حمايت اصولگرايان بود اما در عين حال همچنان مورد نقد اصولگرايان از وجوه گوناگون قرار دارد. اما در برابر دوم خرداديها وضعيت به طور كلي متفاوت شده است . دوم خرداديها با شكستن خط قرمزها و همگرايي با پروژه كودتاي مخملي دشمنان ، در اندازه مخالفان جدي دولت ظاهر مي شوند . آنها به تعبير حضرت آيت الله خامنه اي «معارضه با دولت» را در دستور كار دارند.ديروز رئيس جمهور دهم اهم برنامه ها و ويژگيهاي دولت دهم را پيگيري آرمانهاي بلند انقلاب اسلامي ، اجراي برنامه هايي كه در مراسم تنفيذ به تائيد رهبري رسيد، مقابله با تورم و توزيع ناعادلانه ثروت، شكستن حلقه هاي بسته مديريت و ... دانست و در نطق خود به ويژگيها و امتيازات تك تك وزراي معرفي شده پرداخت.موافقين و مخالفين دولت جدي ترين مسائل را در نقد دولت بيان كردند . مخالفين بي پرده ترين انتقادات را از مشي دولت نهم ، عملكرد ، برنامه ها و تركيب هيئت دولت دهم را نيز مطرح كردند. كساني كه مستقيم جريان راي اعتماد در مجلس ديروز را پيگيري مي كردند به خوبي قرائت نواز استقلال قوا ، تعامل ، همكاري دولت و مجلس را مي توانستند فهم كنند. مجلس و دولت هر دو به جريان و طيف وسيع اصولگرايي تعلق دارد . اما اين مهم باعث نشده كه از نقد مشفقانه و دلسوزانه هم پرهيزي داشته باشند. ديروز موافقين دولت و نيز احمدي نژاد در دفاع از برنامه ها و تركيب دولت در جواب منتقدين پاسخهاي خوب ، معتدل و منطقي داشتند. رئيس جمهور افق حركت دولت و مجلس را يكي دانست و برهمگرايي دولت و مجلس در پاسخگويي به مطالبات مردم تاكيد كرد.گمانه زنيهاي زيادي در مورد ميزان راي اعتماد مجلس به وزرا طي هفته هاي گذشته در رسانه ها مطرح بوده است . اما روند بحث هاي ديروز و امروز و فردا بدون شك روي راي نمايندگان بسيار تعيين كننده است . بسياري از شبهات طي گفتگوهاي ديروز پاسخ داده شد. يك فهم عمومي در مجلس به عنوان يك فهم مسلط مطرح است و آن استقرار دولت است و حتي اين فهم در بيان مخالفين هم مورد تاكيد قرار گرفت.دولت به فضل الهي بزودي مستقر مي شود و نمايندگان محترم به اندازه كافي به اين مهم عنايت دارند كه استقرار دولت در شرايط كنوني كه دشمنان اسلام و انقلاب و نيز بدخواهان دندان طمع تيز كرده اند كه شكافي در اين ميان پديد آورند و اقتدار دولت جمهوري اسلامي را مخدوش كنند، يك ضرورت است.فضاي تفاهم و صميمت بر بحث هاي ديروز چه موافقين و چه مخالفين و چه در بيان رئيس جمهور در مجلس حاكم بود. اميدواريم ظرف امروز و فردا با تداوم چنين فضايي دولت دهم متولد شود. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "تميز بين عوامل دسته اول و عوامل دسته دوم " به قلم سعدالله زارعي آورده است: مقابله با نفرات اول و اصلي رخدادهاي تلخ پس از انتخابات اخير رياست جمهوري يك «مطالبه عمومي» است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي - دامت بركاته- هم در جلسه اخير دانشجويان بر آن تاكيد كردند. از آن طرف دستگاه قضايي و رئيس محترم جديد آن نيز بر برخورد با عوامل اصلي تاكيد دارد. با توجه به آثار بسيار زيانباري كه آشوب ها و اغتشاشات 23 خرداد تا سوم تيرماه بر حيثيت ملي، منافع ملي و حتي امنيت ملي داشته و به آساني هم آثار آن زدوده نمي شود، برخورد قاطع و فوري با همه عوامل زمينه ساز، اداره كننده و اجرا كننده آشوب ها ضرورتي اجتناب ناپذير است، در اصل اين كه بايد با همه اين عوامل - و ترجيحا با عوامل زمينه ساز و اداره كننده- برخورد شود، تفاوتي وجود ندارد كه فرد داراي نقش اول، دوم و يا سوم بوده است بنابراين هم بايد با عوامل اصلي و هم با عوامل فرعي برخورد شود. به عبارت ديگر هر كسي بايد هزينه كاري كه انجام داده است را بپذيرد در پرونده هاي قضايي هم با عوامل مختلفي مواجه ايم كه مسئوليت هر كدام با ديگري تفاوت هايي دارد ولي در اين كه «آمر»، «مباشر» و «معين» هر سه بايد پاسخگو بوده و به مجازات برسند، ترديدي نيست. در حوادث اخير هم زياد روي «عوامل اصلي» و «عوامل فرعي» صحبت شده است ولي بحث مستوفايي درباره اين كه منظور از عوامل اصلي و فرعي چيست و هر كدام از اين دو چه كساني هستند صورت نگرفته است و هر كسي از ظن خود عواملي را اصلي و عواملي را فرعي قلمداد كرده است. بعضي ها دانه درشت هاي بازيگر و رسمي عرصه سياست را عوامل اصلي و شخصيت هاي كمتر آشكار و كمتر مشهود را عوامل فرعي قلمداد كرده اند بر اين اساس افرادي نظير خاتمي، موسوي و... به عنوان عوامل اصلي و برخي از اطرافيان نام و نشان دار آنها به عنوان عناصر فرعي يا دسته دوم قلمداد شده اند. بعضي ديگر با عنايت به نقش هاي كليدي افراد در حادثه سازي ها- و نه سمت هاي سياسي اجرايي- به دسته بندي عوامل حوادث پرداخته اند براساس اين دسته بندي كارگردان هاي پشت صحنه و طراحان كه كار هماهنگي داخل و خارج- نظام و كشور- را انجام مي دهند و نوعا با پناه گرفتن در پشت شخصيت هاي سياسي صاحب منصب از تعقيب مي گريزند، عناصر اصلي اند و آن دسته از چهره هاي سياسي كه توسط اين دسته به اين سو و آن سو كشيده شده در نهايت به مقابله با نظام واداشته مي شوند، عناصر غيراصلي اند كه اصلي ديده مي شوند. براي تشخيص نقش ها و مسئوليت ها توجه به موارد زير ضروري به نظر مي رسد؛ 1- در دهه 60 ما شاهد تنش هاي دولت مهندس موسوي عليه رئيس جمهور محترم وقت بوديم. هرچند با خويشتنداري جدي رئيس جمهور محترم وقت، اين تنش ها مهار شدند ولي عده اي در دولت بودند كه با اهانت آشكار و برنامه ريزي عليه رئيس جمهور منتخب مردم- حضرت آيت الله خامنه اي كه يك شخصيت برجسته روحاني و مورد اعتماد، احترام و عنايت ويژه حضرت امام بودند- سعي در مواجه كردن نظام نوپاي جمهوري اسلامي با «بحران دروني» داشتند آنها عناصر امروزي - و ديروزي- سازمان مجاهدين انقلاب بودند و كار را به جايي كشاندند كه در نهايت، نخست وزير با نامه نگاري هاي تند به مقابله با امام كشيده و با عتاب امام مواجه گرديد. 2- در دهه 60 ما شاهد نوعي «ادبيات سازي» در فضاي سياسي بوديم كه هدف و دستاورد آن دو پارچه كردن نيروهاي نظام- تقسيم به چپ و راست و طرفدار سرمايه دار و طرفدار مستضعفين و...- بود و در اين مسير بسياري از نيروهاي فعال انقلاب- از روحاني و غيرروحاني- خانه نشين شده و شماري نيز به انقلاب بدبين گرديدند و در نهايت فرصت هاي فراواني از كشور از دست رفت، در اين ميدان نيز عناصري كه دست اندركار طراحي و اجراي اين برنامه خيانت بار بودند، پنهان ماندند ولي امروز همه مي دانند كه حلقه سازماني مجاهدين و بعضي ديگر از نيروهاي به ظاهر دست دوم، پشت اين ماجرا بودند. 3- در سال هاي 66 و 67 عده اي دنبال اين رفتند كه روحانيت هوادار امام را از طريق نشان گذاري به دو گروه سنتي و نوگرا در مقابل هم قرار دهند و انقلاب را از تكيه گاه اصلي آن محروم گردانند. اين ها ماجراي فقه پويا و تقابل آن با فقه سنتي را راه انداختند در حاليكه هيچ ورودي در فقه نداشتند و در نهايت عده اي از روحانيون كه عمدتا «غيرمجتهد» بودند را دسته هوادار فقه پويا خوانده و مجتهدان صاحب نام را در دسته فقه سنتي قرار دادند و يكي را مردمي و ديگري را مخالف مردم و امام معرفي كردند. اينها در نهايت دسته اولي را در يك سازمان سياسي-مجمع روحانيون مبارز تهران- قرار داده و اعضاي آن را به مقابله با فقهاي حوزه وسوسه، تحريك و تشجيع كردند و در انتها اين گروه را در مواردي به تقابل با نظام جمهوري اسلامي كشاندند. 4-در سالهاي اوليه دهه 1360«دفتر تحكيم وحدت» براي انتقال فرهنگ انقلاب و اسلام به دانشگاهها تشكيل شد و تا سال هاي مياني اين دهه، بركات فراواني داشت اما آرام، آرام اينها روند انتقادي نسبت به نظام پيدا كردند و به ضد خود تبديل گرديده و در نهايت در مقابل اسلام و انقلاب ايستادند. اين پروسه اي نبود كه بطور طبيعي اتفاق افتاده باشد بلكه عناصري نظير آغاجري و علوي تبار در ادامه ماموريت سازمان براي بحران سازي عليه نظام، روند جدايي دفتر تحكيم وحدت از نظام و در نهايت مقابله آن با نظام را مديريت كرده و به نتيجه رساندند. 5- يك گروه فتنه گر در طول دهه 1360تلاش كرد تا قائم مقام رهبري را در مقابل امام قرار دهد. امام منتظري را حاصل عمر خود- در نامه به نمايندگان مجلس- خطاب كرد، چه كساني پروژه تقابل قائم مقام با رهبري را دنبال كردند و به نتيجه نهايي رساندند. در اين ماجرا باز هم نقش اطرافيان ديده مي شود و حسينعلي منتظري كه دل امام را خون كرد در اين پروژه يك مهره بيشتر نبود كه در بالا ديده مي شد. 6- يك گروه فتنه گر در دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي تلاش شبانه روزي را به كار گرفت تا قوه مجريه جداي از نظام و در مقابل آن باشد. اين ها به اسم اينكه مردم در انتخابات دوم خرداد خواهان «تغييرات اساسي در نظام» بوده اند كه به خاتمي راي داده اند تلاش كردند تا نظام را در شرايط حساس- اشغال افغانستان توسط آمريكا و چالش سنگين هسته اي- به تعارض دروني مبتلا كرده و اقتدار و انسجام آن را از هم بپاشند! همين گروه كه حالا در احزاب و دسته هاي جديد تكثير شده بودند به تدارك سنگين رسانه اي براي ويران كردن نظام روي آوردند و با استفاده از روزنامه هاي رنگين محيط دروني نظام را ناامن مي كردند در اين بين آنكه در بالا ديده مي شد رئيس جمهور و وزير ارشاد بود ولي دست هاي اصلي آشوبگر در پشت كرسي هاي رياست جمهوري و وزارت كمتر ديده مي شدند و مورد سؤال هم قرار نمي گرفتند. 7- يك گروه سياسي در فاصله سالهاي 79 تا 81 تلاش كرد تا از قوه مقننه يك سنگر و توپخانه عليه نظام بسازد و همسو با دشمن اشغالگر تماميت ارضي كشور و كارآمدي نظام را به چالش بكشند. اين مجلس با غوغاي فراموش نشدني قانون مطبوعات آغاز شد و با اقدام ضدملي و فتنه گرانه تحصن پايان يافت. در آن روز همه شاهد بودند كه كار دست عوامل پنهاني است كه هيات رئيسه را هم به دنبال خود مي كشاند. 8- يك گروه طي دو دهه گذشته براي ايجاد كدورت بين نظام و دانشگاه دست به كار شده اند و متاسفانه بايد گفت به مرور تعدادي از «دانشگاههاي مادر» را تصرف كرده اند. اينها بخشي از نخبگان را از نظام جدا كرده و بعضي را به مقابله با نظام كشانده اند. اين گروه هيچگاه بابت اقدامات زشت و خيانت ملي خود مورد سؤال قرار نگرفته اند و اگر سؤالي شده از وزير و معاون وزير شده است! 9- يك دسته سياسي طي دو دهه اخير تلاش كرده اند تا بيت مقدس حضرت امام خميني و توابع آن را از نظام جدا كرده و در مقابل آن قرار دهند. در اين بين ما شاهد بوديم كه بعضي از چهره هاي منتسب به اين بيت شريف و موسساتي نظير «تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني» همواره در برابر هجمه به امام بزرگوار، افكار او، نظام برآمده از انديشه و عمل امام و رهبري مورد عنايت ويژه امام سكوت كرده اند و حتي در مواقعي در برابر آن قرار گرفته اند. اين گروه فتنه گر با رسوخ به اركان مختلف اين بيت عظيم القدر اقدامات خيانت باري داشته اند ولي وقتي اتفاقي مي افتد، نوعا نام يك نفر كه در بالا نشسته، ديده مي شود! 10-يك گروه سياسي طي دو دهه گذشته تلاش فراواني كردند تا آقاي هاشمي را از نظام جدا كرده و سپس در مقابل آن قرار دهند. اين ها از طريق اقتصاد و فرهنگ وارد شدند و بعد از 3سال كار را به جايي رساندند كه راهبردهاي اصلي سياست هاي اقتصادي و فرهنگي دولت هاشمي در مقابل مصالح و سياست هاي نظام قرار گرفت. در مرحله بعد، اين ها نزديكان آقاي هاشمي را به مقابله با نظام و همزيستي با جريانات معارض نظام كشاندند و در پاره اي از موارد، مكتوب يا سخني از آقاي هاشمي- كه ركن نظام بود- براي تقويت يك روند آلوده و يا تضعيف حركت اصيل انقلاب دريافت كردند. در اين صحنه ها نيز نوعا نام آقاي هاشمي و يكي دو نفر از منسوبين او بر سر زبان ها مي افتاد ولي از كارگردانان پشت صحنه اين سناريو كمتر سخن گفته مي شد. در خاتمه بايد گفت در شناسائي عوامل اصلي از غير اصلي خلط مبحث صورت گرفته است. افرادي نظير موسوي، خاتمي و...اگرچه جرمشان در اين حوادث سنگين است و حتما بايد پاسخگوي اقدامات ويرانگر و ضدملي خويش باشند، ولي در اين ميدان بدون شك نقش حلقه بعدي قابل اغماض نيست. كوچك بودن عناوين اجرايي آنان نبايد سبب كوچك ديدن نقششان شود. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "طرح سازش اوباما و اميدهاي واهي اعراب "آورده است: طرح اوباما براي سازش ميان اعراب و اسرائيل كه تبليغات زيادي توسط رسانه هاي بين المللي و محافل صهيونيستي پيرامون آن صورت گرفته و قرار بود اوايل شهريور ماه اعلام شود به اول مهرماه يعني زمان بازگشايي اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل موكول شده است . قرار است در قالب اين طرح در مقر سازمان ملل محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي و باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا نشستي سه جانبه تشكيل داده و چارچوب طرح را به مذاكره بگذارند و در ادامه در مراحل بعد ديگر اعراب نيز به مذاكره بپيوندند. آنچه از همين ابتداي امر مسجل است اين است كه هيچ تغيير و تحول چشمگيري در اين طرح نسبت به طرح هاي مشابه گذشته كه همگي به شكست منجر شده اند به چشم نمي خورد و از همين جا مشخص است كه اين طرح نيز به سرنوشت طرح هاي گذشته دچار خواهد شد . اكنون سئوالي كه مطرح است اين است كه با اينكه موفقيت چنين طرحهايي از طرح سازش مادريد در سال 1370 گرفته تا طرح اسلو طرح كمپ ديويد « آناپوليس » و اكنون طرح اوباما از همان بدو امر آشكار بوده و مشخص است كه احتمال موفقيتي هم براي آن وجود ندارد چرا آمريكا همچنان اصرار بر ارائه طرح هاي جديد دارد پاسخ ساده اين سئوال اينست كه با مطرح ساختن چنين طرحهايي اولا آمريكائيها براي رژيم صهيونيستي زمان مي خرند تا اين رژيم بتواند خود را از شرايط و وضعيت مرگباري كه هم در درون مرزهاي فلسطين اشغالي و هم در منطقه و صحنه بين المللي دچار آن است نجات دهد دوم اينكه آمريكايي ها خود را دولتي صلح طلب و ميانجي صادق جلوه داده و با دور ساختن خود از ملامت ها و انتقادهاي گسترده جهاني كه واشنگتن را حامي اصلي جنايتها و اشغالگرهاي رژيم صهيونيستي مي دانند وجهه و اعتباري براي خود كسب نمايد و سوم اينكه به زعم خود جبهه ضد صهيونيستي و مخالف سازش در فلسطين و منطقه را تضعيف نمايند. واقعيت اين است كه استقرار صلح در خاورميانه راه حلي بسيار ساده وروشن دارد. روشن است كه رژيمي با توسل به زورو قوه قهريه سرزميني را به اشغال خود در آورده ملتي را آواره ساخته و در كنار آن بخش هايي از خاك چند كشور هم جوار را نيز غصب كرده است و بايد از اين سرزمين هاي اشغالي بدون هيچ شرطي خارج شود. قطعا تا زماني كه اين امر محقق نشود و حقوق پايمال شده طرفهاي ذيحق اعاده نگردد حتي اگر مقاماتي به نمايندگي از ملت هاي تحت ظلم و اشغال پيمان ها و توافقنامه هايي را امضا كنند اين توافقنامه ها ارزشي نخواهند داشت و هرگز تضميني براي يك صلح پايدار و باثبات ايجاد نخواهند كرد. درحالي كه در طرح اوباما نيز ضمانتي براي احقاق حقوق حقه ملت فلسطين و ديگر ملت هاي منطقه مشاهده نمي شود ولي با اينحال و با كمال تاسف به نظر مي رسد جناح سازش طلب فلسطين و منطقه يكبار ديگر فريب وعده هاي اغوا كننده آمريكا و صلح طلبي هاي دروغين رژيم صهيونيستي را خورده و دست خود را به درون سوراخي كه چندين بار از آن گزيده شده اند فرو مي كنند. تامل در بندبند طرح جنجالي و پرهياهوي اوباما روشن مي سازد كه اين طرح نيز در مسير تامين منافع و اهداف رژيم صهيونيستي قرار دارد و براين واقعيت صحه مي گذارد كه دلبستن اعراب به يك ميانجي كه صراحتا و بدون هيچ ملاحظه اي حمايت همه جانبه خود از رژيم صهيونيستي را اعلام مي كند خود را متعهد به حفظ اين رژيم مي داند ساده انديشي عبث و بيهوده است . مهمترين بخش هاي طرح اوباما عبارتند از : 1 ـ استقرار يك نيروي بين المللي در بخش هايي از كرانه باختري 2 ـ جداسازي بخش هايي از شرق قدس و تحويل هميشگي آن به رژيم صهيونيستي در ازاي اعطاي حق حاكميت بر اماكن مقدسه به طرف عربي (اسلامي اين درحالي است كه حتي قطعنامه هاي سازمان ملل نيز اين بخش را مختص فلسطيني ها مي داند). 3 ـ انحلال همه گروهها و تشكل هاي مبارز فلسطيني و تبديل آنها به احزاب سياسي 4 ـ باقي ماندن شهرك هاي بزرگ يهودي نشين و تحت حاكميت اسرائيل و مذاكره درباره شهرك هاي كوچك جهت نيل به توافق درباره آنها در عرض سه ماه تحت نظارت آمريكا. 5 ـ اعلام كرانه باختري به عنوان منطقه عاري از سلاح و حق كنترل هوايي اسرائيل براين مناطق . تشكيلات خودگردان نيز از امضاي پيمانهاي امنيتي و نظامي با كشورهاي ديگر منع خواهد شد. 6 ـ اعلام تشكيل كشور فلسطين در تابستان 1390 با تضمين آمريكا و اجازه ساخت فرودگاه غيرنظامي براي فلسطيني ها در كرانه باختري 7 ـ اجازه بازگشت تعداد محدودي از آوارگان فلسطيني و ايجاد يك صندوق بين المللي براي تامين هزينه اسكان اين آوارگان . 8 ـ اداره اماكن مقدس در قدس و الخليل با مشاركت بين المللي 9 ـ آغاز آزادي اسراي دربند فلسطيني از زمان امضاي پيمان صلح و تكميل آزادسازي زندانيان تا حداكثر سه سال . 10 ـ در مورد غزه پس از پايان اختلافات به كشور فلسطين ملحق شود . 11 ـ شهرك هاي يهودي نشين در خارج از مرزهاي فلسطين قرار مي گيرند و با اصلاحاتي در برخي مناطق شمال و جنوب كرانه باختري به اسرائيل ملحق خواهند شد. ايجاد تونل و پل و مسيرهاي ارتباطي براي متصل ساختن مناطق كرانه باختري . همانگونه كه در بندهاي فوق مشاهده مي شود كشور فلسطين كه مورد نظر طراحان اين طرح است و آنرا به نام طرح اوباما مطرح مي سازند يك شير بي يال و دم خواهد بود كه به همه چيز شبيه است غير از يك كشور مستقل كه همين را هم بسيار بعيد است صهيونيستها بپذيرند. البته آنگونه كه رسانه هاي خبري گزارش داده اند آمريكايي ها مقدمات لازم را نيز براي برگزاري اجلاس سازش آتي آماده ساخته اند و سفر چندي پيش مبارك رئيس جمهور مصر به كاخ سفيد اعزام پياپي « جرج ميچل » نماينده ويژه آمريكا در خاورميانه به منطقه و سفر اخير نتانياهو به لندن در همين راستا بوده است . به نوشته محافل خبري آمريكا توانسته است با ترغيب تطميع و برخي موارد تهديد رضايت اعراب موسوم به ميانه رو را براي مشاركت در اجراي طرح اوباما به دست آورد. در اين ميان مقاومت هاي سوريه از موانع اجراي اين طرح محسوب مي شود. به همين سبب آمريكا در چند نوبت فرستاده هايي را به اين كشور روانه ساخته و گفته مي شود با دادن تضمين خروج اسرائيل از جولان رضايت دمشق را نيز براي مشاركت در اين طرح فراهم ساخته است . با اينحال وقاحت صهيونيستها تا به آن حد است كه نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي حتي حاضر نشده به درخواست اوباما براي جلب نظر عربها به توقف موقت ساخت شهرك هاي يهودي نشين تن دهد. در چنين فضايي مذاكرات آتي سازش را بايد از هم اكنون شكست خورده تلقي كرد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "جلسه راي اعتماد و پاسخ هاي احمدي نژاد "به قلم حميد رضا شكوهي آورده است:آقاي دكتر محمود احمدي نژاد بر خلا ف رئيس جمهور گذشته- سيدمحمد خاتمي-تريبون هاي بسياري براي سخن گفتن دارد. هر گاه كه اراده كند مي تواند در برنامه زنده تلويزيوني حضور يابد و حتي در بدعتي آشكار، به جاي آن كه وزراي خود را در نامه به مجلس معرفي كنداز طريق برنامه تلويزيوني معرفي نمايد يا با حضور در نماز جمعه در مورد عملكرد دولت خود- كه اتفاقا دوره فعاليتش تمام شده- سخن بگويد. به همين دليل دو سخنراني طولا ني احمدي نژاد در اولين جلسه مجلس براي راي اعتماد به وزراي پيشنهادي، به خودي خود نمي تواند اتفاق تازه اي باشد. اما نوع سخن گفتن احمدي نژاد كه از ويژگي هاي متمايزي نسبت به دولتمردان قبلي برخوردار است و گاه چالش برانگيز مي نمايد، موجب مي شود هر بار انتظار طرح اظهارات تازه اي از سوي او داشته باشيم. مهمترين ويژگي اظهارات احمدي نژاد اين است كه همواره به گونه اي سخن مي گويد كه مخاطب عام را اقناع و مخاطب خاص را- به ويژه اگر از طيف منتقد باشد- اگر نگوييم عصباني مي كند، لا اقل ترغيب به پاسخگويي مي كند. اظهارات ديروز آقاي احمدي نژاد، به ويژه در بخش دوم كه پاسخ مخالفان را مي داد نيز از اين قاعده كلي مستثني نبود. آقاي احمدي نژاد اگر چه به ظاهر پاسخ تمام مخالفت هاي نمايندگان مخالف را داد اما عملا با فرافكني از زير بار پاسخگويي شانه خالي كرد. به عنوان مثال برخي مخالفان كابينه، از فقدان تخصص و كارآمدي در ميان وزراي زن پيشنهادي انتقاد كردند، اما احمدي نژاد در پاسخ، به اهميت زنان در جامعه و اين كه 50 درصد از جمعيت كشور را زنان تشكيل مي دهند اشاره كرد و به اين نتيجه رسيد كه حتما بايد وزير زن داشته باشيم. در حالي كه انتقاد مخالفان اين بود كه چرا وزيران زني پيشنهاد شده اند كه متخصص وتوانمند نيستند؟ يا در جايي ديگر، بازهم همانند چهار سال پيش كه در تبليغات انتخاباتي گفته بود مشكل جامعه ما مشكل مو و لباس جوانان نيست، در پاسخ به انتقادها گفت كه فرهنگ، «حجاب چهار تا دختر خانم در خيابان» نيست; در حالي كه انتقاد مخالفان در بخش فرهنگ، اين موضوع نبود. نمايندگان منتقد از عدم مشورت رئيس دولت با نمايندگان براي وزراي پيشنهادي گلا يه كردند اما آقاي احمدي نژاد از مشورت 20 دقيقه اي خود در تماس تلفني با «يك بچه كلا س سوم دبستان» براي آگاهي از راهكارهاي او براي رفع مشكل ترافيك و آلودگي هوا و... سخن گفت كه قطعا پاسخ نمايندگان منتقد نيست. آقاي احمدي نژاد همچنين گلا يه كرد كه چرا نمايندگان مخالف، از يك طرف دولت نهم را زير سوال

منبع خبر: خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز