گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح

رسالت: نغمه آزادي قدس در وادي ايمن «نغمه آزادي قدس در وادي ايمن»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن مي‌خوانيد؛نتانياهوو همراهانش لحظه اي آرام و قرارندارند!خاخامهاي مرتبط با حزب تندروي شاس ديگرنشانه اي از آرا و افکارتئودور هرتزل نمي بينند و سند شش دانگ مالکيت خودخوانده صهيونيستها بر ملک سليمان به مثابه کاغذپاره اي بي ارزش بين آويگدور ليبرمن و شيمون پرز دست به دست مي گردد. نتانياهوو همراهانش لحظه اي آرام و قرارندارند!خاخامهاي مرتبط با حزب تندروي شاس ديگرنشانه اي از آرا و افکارتئودور هرتزل نمي بينند و سند شش دانگ مالکيت خودخوانده صهيونيستها بر ملک سليمان به مثابه کاغذپاره اي  بي ارزش بين آويگدور ليبرمن و شيمون پرز دست به دست مي گردد.صهيونيستها از ترس فروريختن ديوار ندبه بر روي سر خود به زندگي در تونلهاي حفاري شده اطراف بيت المقدس روي آورده اند و ديگر “هيچ”!از زماني  که تئودور هرتزل در سال1896  نخستين کنگره يهوديان جهان  را برگزار کرد تا به امروز که آيپاک در سياست داخلي و خارجي آمريکا عرض اندام مي نمايد صهيونيستها رب النوعهاي متفاوت سياسي را پرستش کرده اند.البته خدايان سياسي نسل سوخته گوساله پرستان سامري تاريخ مصرف معيني دارند.روزي صهيونيستها به موشه دايان و مناخم بگين  افتخار مي کردندو روزي ديگربه گلداماير و دست اندازيهاي اسرائيل به اطراف نيل و آفريقا!برخي اين سوال رااز خودمي پرسند که چرا آويگدور ليبرمن و بنيامين نتانياهو تااين اندازه عصبي و افراطي هستند؟ يک اصل محرز روانشناسي مي گويد که ريشه پرخاش در “ترس”است.البته حق ترسيدن براي صهيونيستها کاملا محفوظ است.آنها هنوز شکست خفت بار خود در جنگ33  روزه ومقاومت22  روزه غزه را به ياددارند.اينکه صفير موشکهاي حزب الله در گوش دان حالوتص و عمير پرتزو ساير مقامات نظامي وقت رژيم صهيونيستي پيچيدو آنها را نقش بر زمين ساخت.اينکه چگونه دود بمبهاي فسفري ممنوعه اي که در جريان محاصره غزه خانه ها و مردم راهدف قرار مي گرفت به چشم سران هر دو حزب کاديماو ليکود رفت.آري!اسرائيل مي ترسد زيرا چاره اي جز هراسيدن ندارد!صهيونيستهايي که خون فلسطينيان را در شيشه هاي منقش به ستاره داود ريخته بودند و به افتخار   چشم نابيناي موشه دايان دنيا را يک چشمي مي ديدند امروز ديگر به خوبي مي دانند که مشکل اساسي آنها رام کردن چند سياستمدار متزلزل مانند انورسادات و حسني مبارک نيست،بلکه مشکل لاينحل اصلي  بنيان فکري صهيونيسم و ايده آل گرايي کاذب نهفته در آن است. شهرک نشيناني که يک به يک دارند از سرزمينهاي اشغالي مي گريزند و عطاي آرمانشهر مضحکانه ترسيم شده توسط صهيونيستها را به لقاي آن مي بخشند اين سوال رااز خودمي پرسند که اسرائيل شکست ناپذير چگونه ناچار شد در عرض سه سال اخير براي دوبار پياپي در برابر رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين سر تعظيم فرود آورد؟در آن سوي ميدان “حماس”و نور اميدي به نام مقاومت قرار دارد که مردم غزه به اميد آن نفس مي کشند و زنده هستند.”تفکر مقاومت”بر خلاف “صهيونيسم”نياز به کنگره و تصويب بودجه هاي کلان براي ادامه حيات ندارد!مقاومت طريقتي است بر مبناي حقيقت.طريقتي که متکي بر فطرت پاک فلسطينيان و سايرانسانهاي آگاه و آزاده جهان است.براين اساس مي توان مختصات برگزاري راهپيمايي قدس امسال را تشريح نمود. راهپيمايي روز قدس امسال  درست در نقطه تلاقي دو واقعيت جاري در خاورميانه صورت مي گيرد،يکي”قدرت حماس”وديگري “ضعف تل آويو”.حماس پس از پيروزي در مقاومت 22 روزه کوچکترين رخوت و غروري را به کالبد خودراه ندارد و با وسواسي مثال زدني به مديريت مطلوب مسائل پيراموني خود پرداخت.اگرچه ابومازن رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين و محمد الدحلان و برخي اعضاي بلندپايه جنبش فتح در راستاي حذف حماس از معادلات فلسطين ازهيچ گونه اقدامي دريغ نورزيده اند،اما اسماعيل هنيه و خالد مشعل ذره اي از مواضع خود در دفاع از ارزشهاي فلسطين عقب نشيني نکرده اند. تشکيلات خودگردان فلسطين درآخرين تلاش وقيحانه خود اعضاي گروه سلفي جندالاسلام را عليه رزمندگان حماس تحريک نمود که در نهايت مقاومت اسلامي فلسطين اعضاي اين گروه تروريستي را سرکوب نمود. ضعف تل آويو نيز در دو سطح سياسي و تبليغاتي قابل فحص و بررسي است.در سطح سياسي شاهد از واگرايي احزاب صهيونيستي نسبت به يکديگر و ناتواني دولت بنيامين نتانياهو در اداره امور مربوطه هستيم.هم اکنون احزاب ليکود،کاديما،شاس و کارگر قدرت ائتلاف بر سر منافع سياسي کلان تل آويو را از دست داده و هر يک اولويتهاي خاصي را براي خود متصور هستند.اولويتهايي که هيچ گاه با يکديگر جمع پذير نيستند.دولت حداقلي تشکيل شده توسط نتانياهو نيز مورد پذيرش ديگر احزاب قرار ندارد.جالب توجه اينکه کاخ سفيد و برخي متحدان اروپايي رژيم صهيونيستي مانند فرانسه  نيز به دليل وجود ليبرمن در کابينه نتانياهو و اصرار تل آويو برادامه سياست شهرک سازي حمايت مطلق خود از رژيم صهيونيستي را به حمايتي نسبي تنزل داده اند.در سطح تبليغاتي نيز تل آويو به تازگي سخت ترين ضربه رسانه اي ممکن را از سوي روزنامه سوئدي آفتن بلادت دريافت کرده است.”بوستروم”خبرنگار صفحه فرهنگي اين روزنامه اخيرا از جنايات صهيونيستها در خريد و فروش اعضاي بدن فلسطينيان پرده برداشت.خبري که نه تنهااسکانديناوي و اروپا،بلکه دنيا را تکان داد .مقامات رژيم صهيونيستي نتوانسته اند در برابر گزارش مستند روزنامه مذکور پاسخي از خود ارائه دهند و در عوض ترجيح داده اند سوئدرا به يهودي ستيزي متهم نمايند.گزارش مربوط به قاچاق اعضاي بدن فلسطينيان ،دنياي مجازي اينترنت و رسانه هاي تصويري را در نورديده و به رويت بيشتر مردم جهان رسيده است. روز قدس امسال روز طنين انداز شدن نغمه آزادي قدس شريف در سرتاسر جهان است.نغمه اي که ازپويايي مقاومت اسلامي فلسطين برمي خيزد و تاوادي ايمن پيش خواهد رفت.مسلما تا پيروزي نهايي امت فلسطين  و تکرار معجزه اي به قداست آنچه عصاي حضرت موسي کليم الله در عهد فرعون انجام داد درنگي بيش نمانده است... آفتاب يزد:راست گفت مدعي آزادي مطلق!   «راست گفت مدعي آزادي مطلق!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي قبل كه رئيس دولت ادعا كرد «آزادي در ايران نزديك به مطلق است» اين سخن، عده اي را به تعجب انداخت. زيرا همزمان با اين ادعا، درخواست بسياري از فعالان سياسي براي بهره مندي از اصل 27 قانون اساسي با مخالفت وزارت كشور همين دولت مواجه شده بود و روزنامه رقيب انتخاباتي همين رئيس دولت، درمحاق توقيف قرار داشت. اما ظاهراً قضاوت‌هاي منفي درمورد ادعاي رئيس دولت، كمي عجولانه بود . اگر كمي به اطراف رئيس دولت نگاه مي شد اين آزادي مطلق كاملا قابل مشاهده بود، پس او حق داشت وجود آزادي مطلق را حس كند. در فضاي آزادي مطلق، رئيس دولت حق دارد هركس را كه مايل است به عنوان همكار خود انتخاب كند اما هيچ كس حق ندارد به مخالفت با انتخاب او بپردازد؛ فرقي هم نمي كند كه مخالف كيست . آزادي مطلق رئيس دولت براي انتخاب معاون اول خود، توسط هر كس كه خدشه دار شود خبرگزاري مزدبگير دولت حق دارد انكار آزادي مطلق رئيس خود را «خلاف عقل و قانون» بنامد و كفن پوشان سابق – سينه چاكان دولت فعلي– هم از آزادي مطلق برخوردارند كه بر اين اهانت بزرگ خبرگزاري دولت نسبت به مخالفان مشايي – مراجع تقليد، رهبري نظام و بسياري از نمايندگان مجلس– چشم ببندند. آزادي مطلق براي مدعيان آزادي مطلق در حدي است كه حق دارند عليه مجلس، قوه قضائيه، منتقدان دولت و حتي ميليون‌ها ايراني معترض به نتيجه انتخابات، هرچه بگويند و بنويسند و اگر هم كسي اين آزادي مطلق را به رسميت نشناسد ادب پيشگان دولتي به خود اجازه مي‌دهند روزنامه او را «عرعر نامه» بنامند. در فضاي آزادي مطلق، مردم مجبورند صداي بعضي از حاميان دولت را حتي اگر شامل فحاشي عليه ديگران باشد بشنوند اما اگر كسي در برابر «انكرالاصوات» آنها موضع گرفت مستحق هرگونه ملامت و توهين است؛ چون آزادي مطلق حاميان دولت را خدشه‌دار كرده است. در فضاي آزادي مطلق فعلي، مسئولان دولتي حق دارند نشست همه سران فعلي و قبلي نظام را تحريم كنند، كسي هم حق ندارد آنها را به خاطر استفاده از اين آزادي مطلق، ملامت كند اما اگر نوه امام با عدم حضور در يك مراسم، مدني‌ترين روش اعتراض به بعضي مسائل را در پيش گرفت، آن طرفي‌ها آزادي مطلق دارند كه هر چه مي‌خواهند عليه او بگويند و بنويسند. در آزادي مطلق فعلي، طرفداران دولت حق دارند نام به ناحق برده شده تعدادي از فعالان سياسي در يك دادگاه پرحاشيه را منتشر كنند اما هيچ كس حق ندارد از محكوميت يك وزير – تنها به اين بهانه كه امكان تجديد نظر درحكم او وجود دارد – سخن بگويد. آزادي مطلق براي دولت و رئيس آن درحدي است كه مي‌توانند دستور رهبري براي لغو حكم انتصاب معاون اول را يك هفته معطل نگه‌ دارند تا معاون محبوب ايشان، راضي به استعفا شود اما در همين فضا، هيچ‌كس حق ندارد خبر صدور دستور رهبري را منتشر نمايد، اگر هم كسي بر خلاف توقع دولتي ها، اين نامه را افشا كرد دولتي‌هايي كه آزادي آنها مطلق است حق دارند او را آماج حملات خود قرار دهند. در فضاي آزادي مطلق، «خبرگزاري دولت» حق دارد «نوه فاضل امام» كه مراتب فضل او از سخنانش پيداست را توسط فردي كم سواد زير سوال ببرد اما هيچ كس حق ندارد از مدرك جعلي وزير سخن بگويد و او را كه بهترين نشانه كم سوادي او عدم تشخيص مدرك اصلي از جعلي است مورد شماتت قرار دهد. اگر هم كسي باور كرد كه آزادي مطلق براي افشاي اين كم سوادي وجود دارد، دولتي‌هاي آزاد، حق دارند او را به تعقيب جزايي تهديد كنند. آزادي مطلق به دولتي‌ها اجازه مي‌دهد امكانات و اختيارات خود را به صورت صددرصد مورد بهره برداري قرار دهند و در استفاده از اين اختيارات و امكانات – كه تعلق بعضي از آنها به دولت، محل ترديد است – حتي اصولگرايان و شركاي حكومتي خود را، شريك نكنند اما اگر نوه امام براي مقاومت در برابر بعضي فشارهاي غيرمنطقي و در عين حال با هدف جلوگيري از تنش، مراسمي را لغو كرد، «ترمز بريده»‌هاي دولتي حق دارند شديد‌ترين حملات را متوجه او كند. فضاي آزادي مطلق به گونه‌اي است كه يك وزير به خاطر حمايت از دستور رهبري، مورد خشم قرار مي‌گيرد تا نشانه ديگري از آزادي مطلق در دولت به نمايش درآيد. در فضاي آزاد فعلي، يك وزير نورچشمي، آزادي مطلق دارد آمارهايي از عملكرد خود ارائه كند كه به ادعاي يك نماينده اصولگراي مجلس، بخشي از آنها دروغ است و بخش ديگر مربوط به عملكرد وزيران قبل از او. مقامات بالاتر از او هم آزادي مطلق دارند كه ادعاهاي قبلي خود در خصوص پيچاندن گوش متخلفان را ناديده بگيرند و به حمايت كامل از «وزير آمار دهنده» بپردازند؛ بدون آنكه به مردم بگويند «اگر ادعاهاي نماينده اصولگرا دروغ بود چرا وزير مورد نظر در همان جلسه به پاسخ گويي برنخاست؟» البته هيچ‌يك از نمونه هاي فوق، باعث نگراني نيست زيرا افراط دولتي ها در بهره گيري از آزادي مطلق، تاكنون حقايقي را براي مردم و سياستمداران – اعم از اصولگرا و اصلاح طلب – آشكار ساخته است كه قطعا در غياب اين آزادي ها، پي بردن به آنها در كوتاه مدت، امكان پذير نبود . كيهان:مذاكره براي مذاكره «مذاكره براي مذاكره»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛مقاومت جمهوري اسلامي ايران در مسئله هسته اي و نياز فزاينده آمريكا به نقش ايران در حل و فصل مسائل خاورميانه اوباما را مجبور كرد تا با صرف نظر از بحث فناوري اتمي ايران، مذاكره مستقيم را بپذيرد. چهارشنبه گذشته بسته جديد پيشنهادي ايران در اختيار نمايندگان كشورهاي 1+5 قرار گرفت. از آنجا كه مسئولان جمهوري اسلامي بحث هسته اي كشور را تمام شده مي دانند، پيشنهادات ارائه شده در بسته جديد مشخصا از بحث هسته اي خارج و اهم آن شامل يك سيستم فراگير جهاني براي از بين بردن سلاح هاي اتمي، مبارزه با تروريسم، مسائل زيست محيطي، امنيت انرژي و كاهش فقر جهاني است. اين موضوع باعث شد تا در وهله نخست آمريكا و برخي از كشورهاي 1+5 به بهانه اينكه درباره توقف غني سازي، پيشنهادي ارائه نشده و اساساً اين بسته به موضوع هسته اي ايران نپرداخته است، عليه بسته جديد موضع بگيرند اما در نهايت با فاصله زماني اندكي پيشنهاد مذاكره با ايران را مطرح و حتي بر آن اصرار ورزيدند. اين تمايل به قدري جدي بود كه فيليپ كرولي سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا اذعان كرد؛ آمريكا خواهان برگزاري نشست فوري با ايران است. وي با «نااميدكننده» خواندن بسته پيشنهادي جمهوري اسلامي گفت: «عدم علاقه ايران به گفت وگو بر سر برنامه هسته اي نمي تواند دليلي براي رد مذاكره با اين كشور باشد. در صورتي كه مذاكره با ايران آغاز شود، سعي خواهيم كرد موضوع هسته اي را ميان بكشيم.» روزنامه نيويورك تايمز نيز نوشت: به رغم تاكيد ايران بر عدم مذاكره درباره آينده برنامه هسته اي اين كشور، واشنگتن، برگزاري اين نشست را مي پذيرد تا به حرف رئيس جمهور آمريكا براي مذاكره بدون پيش شرط با ايران عمل كرده باشد. اروپا هم اگر چه تلاش كرد تا ايران را متهم كند اما نهايتاً تمايل خود را به آغاز گفت وگوها نشان داد. كريستينا گالاچ سخنگوي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا از تمايل اين كشورها براي آغاز گفت وگو با مقامات بلندپايه ايران خبر داده و بدون آنكه از مسئله هسته اي سخني به ميان آورد، خواستار برگزاري فوري نشست ميان طرفين شده است. درباره استقبال از اين مذاكرات چند نكته گفتني است؛ 1- آنچه مسلم است، آمريكا ناگزير شده ايران هسته اي و فعاليت هاي صلح آميز اتمي كشورمان را بپذيرد. طي سالهايي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي با همراهي برخي از متحدان غربي خود بر سر پرونده هسته اي ايران «مناقشه» راه انداختند، بارها جمهوري اسلامي با اعلام صلح آميز بودن فعاليت هاي اتمي و عدم بكارگيري اهداف نظامي در اين برنامه ها سعي كرد تا مجامع رسمي و بين المللي را در اين باره مجاب كند، اما سنگ اندازيهاي آمريكا، خصوصا در دولت بوش كه ايران را محور شرارت ناميده بود! تمامي نداشت و قطعنامه هاي شوراي امنيت مبني بر تحريم ايران بطور پياپي صادر مي شد. هر چند تحريم ها و فشارهاي دولت هاي سلطه جو و تماميت خواه اثري در اراده پولادين ملت ايران براي دستيابي به فناوري هسته اي نداشت، اما نشانه هاي مسلمي براي اثبات دشمني آمريكا و هم پيمانانش با ما بود. بدون ترديد بايد پيروزي هاي هسته اي را حاصل مقاومت ملت ايران، درايت رهبري و تلاش صادقانه مسئولان پرونده هسته اي در دولت اصولگراي احمدي نژاد بدانيم، اما بايد توجه داشته باشيم كه موضوعات مورد مذاكره بنا بر آنچه ايران پيشنهاد كرده چيزي غير از پرونده هسته اي كشورمان است. البته 1+5 سعي خواهد كرد تا پاي بحث هسته اي ايران را به ميان كشد. رعايت سه قاعده كليدي عزت، مصلحت و حكمت، نبايد در قبول و يا چگونگي اجراي مذاكرات مغفول واقع شود. 2- آمريكا مذاكره را براي «مذاكره» مي خواهد، بدون آن كه دنبال حل مسايل في مابين باشد. سلطانيه، نماينده ايران در آژانس انرژي اتمي، يك روز پس از ارايه بسته جديد ايران اعلام كرد كه تهران درباره فعاليت هاي هسته اي خود با كشورهاي عضو گروه 1+5 مذاكره نمي كند. وي در گفت وگو با شبكه تلويزيوني العالم تأكيد كرد؛ «تهران آماده است مذاكراتي عادلانه و واقع گرايانه درباره مسايل مختلف از جمله تضمين دستيابي همه كشورها به انرژي هسته اي و جلوگيري از گسترش سلاح اتمي انجام دهد ولي اين گفت وگوها شامل برنامه هسته اي ايران و فعاليت هاي قانوني در اين باره نمي شود.»در چنين شرايطي سخنگوي وزارت امورخارجه آمريكا موقعيت پيش آمده را فرصت مناسبي براي گفت وگوي مستقيم با ايران مي خواند و بدون آنكه هدف مشخصي براي انجام اين مذاكرات ذكر كند، مي گويد: «ما اكنون درصدد هستيم ملاقاتي را براساس پيشنهاد ايران برگزار كنيم و ببينيم اين كشور چه چيزي براي ارايه دارد و چگونه به درخواست ها پاسخ خواهد داد. ما آماده ايم درباره هر مسئله اي كه ايران مايل به آن است، مذاكره كنيم.»آمريكا به وضوح نشان مي دهد كه صرفا دنبال انجام مذاكره است نه كسب «نتيجه مشخص»! اما چرا؟! 3- سابقه تاريخي و لحن كشورهاي 1+5 خصوصا آمريكا حاكي از آن است كه معمولاً در اينگونه مذاكرات، دنبال حل و فصل مناقشات و رفع اختلافات نيستند، بلكه سعي دارند تا در راستاي منافع خود از نام و اعتبار «ايران» بهره برداري تبليغاتي كنند. از نظر غربي ها بلوك كشورهاي مسلمان، ابرقدرت هاي جديد پس از فروپاشي شوروي سابق هستند. ايران الگو و تكيه گاه جريان مقاومت ملت هاي آزاده- خصوصا در خاورميانه- محسوب مي شود. اگر آمريكا حتي وانمود كند كه با جمهوري اسلامي به نوعي «مصالحه» دسته يافته، برد تبليغاتي چنين موضوعي براي او بسيار مهم خواهد بود. آمريكا سعي دارد با كشاندن ايران پاي ميز مذاكره و انتشار خبر آن در دنيا به جريان هاي مقاومت و طرفدار تهران پيغام دهد كه سنگر اصلي فتح شده است! و از نمد مذاكره كلاه گشادي بر سر جريان هاي مقاومت گذاشته و آنها را وادار به سازش و تسليم نمايد. 4- آمريكا روي پيشنهاد مذاكره اي كه به ايران داده مانور تبليغاتي وسيعي راه انداخته است. مقامات كاخ سفيد از اين دعوت به مذاكره كه ممكن است نخستين گفت وگوي مستقيم با ايران بعد از انقلاب باشد به عنوان «پيشنهادي حقيقي» نام مي برند.استيون چو، وزير انرژي آمريكا برنامه تعيين شده براي مذاكره با ايران را «برداشتن نخستين گام مهم» مي خواند. يوشكا فيشر- وزير خارجه سابق آلمان- نيز طي مقاله اي كه در گاردين به چاپ رسانده، پيشنهاد مذاكره را «شاخه زيتون اوباما براي ايران» مي نامد. اگرچه كوتاه آمدن آمريكا در برابر مسئله هسته اي ايران و پيشنهاد مذاكره بدون پيش شرط و حتي فارغ از موضوع هسته اي كشورمان، يك پيروزي براي ما به حساب مي آيد اما بايد مواظب باشيم در دام اين كشور گرفتار نشويم.آمريكا براي ما يك دشمن فعال است. اگر قرار بر مذاكره است، مذاكره با دشمن فعال بايد در هوشياري كامل صورت پذيرد و با توجه به استراتژي دشمن اين مسئله را به گونه اي هدايت و كنترل كنيم كه اسير دام آن نشويم. يادمان باشد در دكترين انقلاب اسلامي، آمريكا هنوز يك «شيطان بزرگ» است. ابتكار:بادکنکي بنام اسرائيل «بادکنکي بنام اسرائيل»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم فرزين تکلو است كه در آن مي‌خوانيد؛روياي مکنت و قدرت اسرائيل را فراموش کنيد. از هر 3کودک اسرائيلي، از هر 4 فرد مسن و هر 5 خانواده ساکن رژيم  صهيونيستي يکي با فقر دست و پنجه نرم مي کند و حتي قادر به تامين غذاي مورد نياز خود نيست. بر اساس گزارشي که از سوي Latele، از سازمان هاي خيريه  اسرائيلي منتشر شد حداقل 200 هزار خانوار اسرائيلي از مشکل سو»تغذيه رنج برده و براي ادامه حيات به کمک هاي دولتي يا موسسات خيريه متکي هستند. اين بدان معناست که يک ميليون نفر از جمعيت 6 ميليوني رژيم صهيونيستي دچار مشکلات جدي معيشتي هستند. بحران مالي و رکود وضعيت را بدتر کرده است. تقاضا براي دريافت کمک هاي دولتي و برخورداري از مساعدت موسسات خيريه در حالي روبه افزايش است که منابع موجود براي حل اين مشکلات به سرعت تحليل مي رود. اران وين تراب، مديرعامل لاتل و همچنين گيلز درامون، رئيس هيات مديره اين گروه در گزارش «جغرافيايي فقر در اسرائيل» که به وضعيت فقر در اين رژيم  در سال 2008 ميلادي پرداخته است، تاکيد دارند روند گسترش فقر در سرزمين هاي اشغالي طي سال 2008 ميلادي سرعت گرفت و در عين حال ميزان کمک ها به موسسات خيريه که منشا تامين منابع مالي براي کمک به نيازمندان بود در حال تحليل رفتن است. به اعتقاد کارشناسان لاتل، سقوط ارزش دلار، رشد قيمت مواد غذايي و بي رغبتي دولت به حمايت از فقرا روند تعطيلي موسسات خيريه در سال 2009 را تشديد کرده و کمک رساني به نيازمندان را بيش از پيش دشوار مي کند. وضع به حدي وخيم است که گمان مي رود در صورت عدم مداخله دولت هزاران شهروند رژيم صهيونيستي طي سال جاري ميلادي و سال آينده به زير خط فقر سقوط کنند. چند موسسه خيريه فعال در رژيم صهيونيستي توان و امکانات خود را روي هم گذاشته اند تا در آستانه سال جديد يهودي که 18 سپتامبر (جمعه اين هفته)  آغاز مي شود بسته هاي غذايي براي نيازمندان تهيه کنند. کار به جايي رسيده که اين موسسات با ايجاد وب سايتي از همگان خواسته اند به تامين اين بسته هاي غذايي کمک کنند. وضع به اندازه اي بد است که اين موسسات شامگاه 23 آگوست با برپايي ضيافت شام مجازي در ميدان رابين تل آويو، پايتخت رژيم صهيونيستي سعي کردند توجه دولتمردان و مردم عادي را به مشکلات اقشار ضعيف جلب کنند. در اين مهماني مجازي ميزي به طول يک کيلومتر چيده شد که روي آن ظرف هايي خالي قرار داده شده بود تا نشان داده شود سفره فقرا خالي است. علاوه بر آن در تمامي سوپرمارکت ها و مراکز فروش شهرهاي بزرگ غرفه هايي براي جمع آوري کمک هاي نقدي و غيرنقدي به نفع فقرا داير شده است. گزارش فقر سال 2008 با تعريف فقر براساس 5 مولفه از جمله درآمد، وضعيت اشتغال، سواد، سرپناه، سلامت و غذا تدوين شده است. براساس اين گزارش از هر 5 نفري که در رژيم صهيونيستي نيازمند کمک هستند يکي از سرنااميدي به خودکشي فکر مي کند و بزرگ ترين دغدغه خود را ترس از گرسنگي تعريف مي کند. نتايج نظرسنجي اي که توسط لاتل انجام شده نشان مي دهد مهم ترين دغدغه براي افراد کم بضاعت در سرزمين هاي اشغالي سير کردن شکم فرزندان شان است. 59 درصد اين افراد مي گويند همواره به پيدا کردن راه حلي براي مشکلات شان بويژه سير کردن شکم کودکانشان فکر مي کنند. 60درصد مي گويند وخيم تر شدن اوضاع طي 5 سال گذشته را به خوبي احساس مي کنند و 69 درصد يادآور شده اند شرايط همچنان در حال وخيم تر شدن است. رشد فقرمهم  ترين دلايل رشد فقر در سرزمين هاي اشغالي گسترش بيکاري، درآمدهاي پايين و افزايش مشاغل نيمه وقت و موقت است. ميانگين درآمد افراد کم بضاعت در سرزمين هاي اشغالي 3134 شکل معادل 798 دلار است که براي تامين نيازهاي آنان کفايت نمي کند. تقريبا تمامي کساني ک

منبع خبر: عصر ایران

اخبار مرتبط: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز