پایان جشن غیر رقابتی خانه سینما با تقدیر از بزرگان سینما
به گزارش گروه فرهنگی هنری باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز" به نقل از خانه سینما، این مراسم که در آن وعدههای امیدبخش از سرگیری ساخت فیلم سینمایی «چای تلخ» به کارگردانی ناصر تقوایی و ساخت بزرگترین مجموعه سینمایی تهران در آن مطرح شد، بعد از برگزاری مراسم افطار با اجرای علی معلم کار خود را آغاز کرد. معلم ضمن خیرمقدم به حاضران، این برنامه را جانشینی برای سیزدهمین جشن سینمای ایران معرفی کرد. از حاضران در مراسم میتوان به ناصر تقوایی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی، مسعود رایگان، رویا تیموریان، سامان مقدم، مریم کاویانی، ایرج رامینفر، منوچهر محمدی، هوشنگ گلمکانی، رضا میرکریمی، احمد طالبینژاد، محمدعلی سجادی، محمد سریر، داوود رشیدی، مسعود کیمیایی، محمدعلی نجفی، امیر اثباتی، مرتضی شایسته، کامران قدکچیان، مرتضی رزاقکریمی، محمدرضا سکوت، محمدرضا شرفالدین، نظامالدین کیایی، داود میرباقری، آیدین آغداشلو، محمد خزایی و شهرام مکری اشاره کرد. در ابتدای مراسم، یاد و خاطره درگذشتگان سینمایی یک ساله سینمای ایران با پخش کلیپی زنده شد. کلیپی که در آن از زندهیاد سیفالله داد، در پشت صحنه اپیزود فیلم فرش ایرانی، پروین سلیمانی، مهری مهرنیا، علی میری، پیمان ابدی و فرخلقا هوشمند تصاویری گنجانده شده بود. بر اساس این گزارش، مراسم با اجرای موسیقی توسط بامداد بیات ادامه یافت و پس از اجرای این قطعه موسیقی، معلم با تاکید بر این که نمیتوان به راحتی برای هنرمندان ارزشمند جایگزینی یافت، به صحنهای از فیلم سینمای «کمالالملک» علی حاتمی اشاره کرد و در ادامه فرهاد توحیدی به عنوان دبیر جشن روی صحنه حاضر شد تا بیانیه متفاوت خود را قرائت کند. متن بیانیه به این شرح است: همانگونه که شرف عرض سروران گرانقدر رسید، قرار بود که در این بخش گزارش دبیر جشن به خاک پای مبارک عرضه شود، اما با کمال تاسف باید به استحضار برساند که شخص نامبرده از چند روز پیش مفقود شده و اثری از وی در دست نیست. طبق اخبار واصله خانواده، ماموران انتظامی، بیمارستانها، پزشکی قانونی، پایانههای مسافری، ماموران مرزهای زمینی و هوایی گزارشی مبنی بر رویت وی ثبت نکردهاند. گویی چنین کسی از اول نبوده است. مع ذلک شایعاتی حاکی از آن دست که نامبرده به دلیل قصور در انجام وظایف و ناتوانی از ایفای مسئولیت، توسط مقامات عالیه خانه سینما از کار برکنار شده و علیرغم اصرار مقامات در مورد ارائه بیلان کار از این امر استنکاف ورزیده و از خوف پیگیری ناپدید شده است؛ شایعاتی حاکی از آن دست که وی با اختلاس پنج میلیارد تومان بودجه جشن به طور غیرقانونی از کشور خارج شده است. متعاقباً به اینجانب ماموریت داده شد تا گزارشی از سیاهه اعمال او تهیه و به پیشگاه مبارک عرضه کند. مسموعات تایی میدارد که مشارالیه از بدو تقبل مسئولیت به ثبت و ضبط روزانه امور پرداخته و با یافتن دفتر روزانه وی میتوان به دقایق سیاهکاریاش وقوف یافت. مع الاسف معلوم شد که وی قبل از ناپدید شدن، اوراق روزانه را به آب شسته است. با یافتن دفتر مزبور، این کمترین در پی متخصصان امر به هر سو روان شد تا مگر از میان کلمات به جا مانده متن کامل را بپردازد. گفته آمد دانشجویان متخصص این امر نیز که روزگاری اسناد ماموران خفیه ممالک اتازونی را بازخوانی کردهاند به تیر غیب گرفتار آمده و ناپدید گشتهاند. لذا منباب خالی نبودن عریضه آن مقدار از یادداشتهای فرد موصوف که قابل قرائت بود، عرضه میشود تا امتثال امر گردد. در اولین صفحه این دفتر این عبارت باقی مانده است. اردیبهشت ماه آسمان باز امانت نتوانست کشید/ قرعه فال به نام من دیوانه زدند در اردیبهشتماه جلالی دبیر شدم. در پروانده پرسنلی آسمان نشانی از دبیری جشن سینما یافت نمیشود، اما در پرونده پزشکی من اوراقی حاکی از دیوانگی موجود است و فراخوان دادیم. با روسای صنوف و بزرگان سینما جلسه گذاشتیم تا آییننامهها را بازنگری کنند. خرداد ماه جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند حواسمان پرت است. از یک طرف باید آیین نامه بنویسیم، داوران را انتخاب کنیم. ناز کنند، ناز بکشیم. فرمها را پر کنیم، دنبال پول بگردیم. طعن و طامات را فراموش کنیم. از طرف دیگر به ستاد کاندیداها جواب رد بدهیم. قسم حضرت عباس بخوریم که از طرف پنج هزار عضومان وکالت سیاسی نداریم. نمیتوانیم از کسی طرفداری کنیم. شبها هم که به خانه میرویم تا کپهمان را بگذاریم، داد و قال و بوق و ترانه نمیگذارد خواب به چشممان بیاید. دیشب با این جوانهایی که جلوی خانه معرکه گرفته بودند، دعوایم شد. گفتم مگر کار و زندگی ندارید. جوابهای پرت و پلا دادند. مزخرفاتی درباره مردمسالاری سر هم کردند. نزدیک بود از دهانم در برود که بیچارهها بروید فکر نان کنید که خربزه آب است. خوب شد عقل کردم. تعدادشان زیاد بود. رگهای گردنشان هم بیرون زده بود. برگشتم خانه. پنبه در گوش کردم اما دریغ از یک چرت کوتاه تا صبح. خدا خدا میکنم این قضایا زودتر تمام بشود، برویم سر کار و زندگی مان. بدبختی همه ماجراها باید همزمان بشود؛ جشن سیزدهم که باز برای این سیزده بدنام مضمون کوک کنند. بگذریم. داورها معلوم شدهاند. همین دیروز آمار را هم گرفتم، دیدم 67 انیمیشن رسیده، 304 مستند، 332 فیلم کوتاه داستانی و 36 فیلم بلند سینمایی. جدول نمایشها را بستهایم. جای نمایشگاه را هم گرفتهایم. مانده آیین گشایش داوری. آن را هم گذاشتهایم بعد از انتخابات، 24 خرداد. بگذار همه سروصداها بخوابد. بعد مینشینیم سر فرصت فیلم تماشا میکنیم و داوری میکنیم. تیر ماه ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرویم/ چون ره آدم خاکی به یکی دانه زدند تف بر این بخت واژگون. هرچه به گوش این جوانان پند گفتیم، ملال شمردند. کاسه کوزهها به هم ریخته. حامیان مالی جا زدهاند. فقط یکی مانده به یک میلیارد و نیم. گفتیم جهنم. شروع میکنیم اما همه نصیحت میکنند. زمان نداریم. آنقدر دست دست کردهاید که هشت هفته زمان برای داوری نمانده. آن را هم جور میکنیم. با داورین چه کنیم؟ جلسه پشت جلسه با شورای سیاستگذاری هیئت مدیره، روسای صنوف، ریش سفیدها. به داوران تلفن میزنیم، جواب نمیدهند. پیامکها قطع است. پست الکترونیک کمیتش لنگ است. فقط کبوتران نامه بر در شهر میروند و میآیند. همین دیروز از جناب حافظ، نامه رسید که: عقاب جور گشادست بال در همه شهر/ کمان گوشهنشینی و تیرآهی نیست این حضرت حافظ بعد از این همه سال، هنوز درست نشده و باز هم چپ میزند. به روی خودم نیاوردم و جوابی ندادم. میپرسند میخواهید جشن را برگزار کنید؟ نه میتوانم بگویم بله. نه میتوانم بگویم نه. اگر بگویم بله، میان خیل همکاران انگشتنما میشوم. اگر بگویم نه در این وانفسای حراج، تهمت و افترا می گویند فلانی قصد معارضه دارد. یاد نامه قبلی حضرت حافظ میافتم نوشته بود: جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است/ پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است/ نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس/ ملالت علما هم زه علم بی عمل است قربان دهنش. جشن را تعطیل نکرده میگویند شعبه کنسولگری انگلیسید. میگویند ضدانقلاب و فاسق و تاجرید. وای به روزی که تعطیلش کنیم. باید دست همکاران را یک به یک ببوسم. مجیزشان را بگویم که مرا با این جماعت درنیندازند. غلط کردم. به خدا بعد از این، دیگر دبیر نمیشوم. مرداد ماه شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد/ قدسیان رقص کنان ساغر شگرانه زدند بالاخره یک جوری مساله را به غمزه رد کردیم. جوری حرف زدیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب. گفتیم آقاجان نمیشود جشن بگیریم. نه که نخواهیم، پول نداریم. وقت نداریم. حال نداریم را بروز ندادم. نگفتم که هی سیخوک میزنند که مگر میشود توی شهر این همه بگیرند و ببندند. زبانم لال بکشند و بعد ما با خیال راحت بنشینیم و فیلم تماشا کنیم و هم به این و آن تندیس بدهیم. بدهیم که چه بشود. این دفتر لعنتی را هم باید زودتر پاره پوره کنم که گزک دست کسی نیافتد. چرا به خاطر حرف دیگران من تاوان بدهم. شهریور ماه بالاخره کار خودشان را کردند. تازه راحت شده بودم. گفتند حالا که رقابت نداریم، میرویم توی سینما با مردم فیلم میبینیم. میخواهیم خودمان با خودمین همگرا بشویم. مثلاً زودتر از اینها نمیتوانسیتد بشوید؟ پوستر چاپ کردند. مردم و سینما و سینمای مردمی. میدانم میخواهند بروند توی سینماها هرچه از دهنشان در آمد به مردم بگویند. دهنشان که چاک و بست ندارد. بعد هم خر بیار و باقالی بار کن. همه کاسه کوزهها را سر من میشکنند. خیال کردند. من از همهشان زرنگترم. به کسی نمیگویم که کجا میروم. میروم یک جایی گم و گور میشوم تا آبها از آسیاب بیافتد. میگویند تا الان شش هزار نفر، بفهمی نفهمی رفتهاند توی سینماها فیلم ببینند. خلاصه رسم روزگار همین است. مردم طناب مفت هم گیر بیاورند خودشان را دار میزنند. آخرش از دست این مردم میمیرم ... از اینجا به بعد در دفتر دبیر مفقودالاثر معلومالحال، کلمهای به چشم نمیخورد. زیاده عرضی نیست. بر اساس این گزارش، سخنان توحیدی با تشویق طولانی حاضران مواجه شد. طبق برنامهای که از قبل اعلام شده بود، تقدیر از سه هنرمند، دیگر بخشهای این برنامه بود. تقدیرها با بزرگداشت دیگران تومانیان و پخش کلیپی درباره مسیر کاری او آغاز شد. تومانیان در این کلیپ مسیری که در این سالها پیموده و چگونگی فعالیت در لابراتوار را توضیح داد و در ادامه هارون یشایایی روی صحنه حاضر شد تا تندیس افتخار خانه سینما را به نشان قدردانی از فعالیتهای تومانیان به او اهدا کند. تومانیان در سخنان کوتاهی بعد از دریافت تندیس گفت: صمیمانه از هئیت مدیره خانه سینما به دلیل لطفی که به من دارند، تشکر میکنم و خوشحالم که امشب در کنار دو هنرمند بزرگ از من تقدیر میشود. پخش کلیپی از سخنان نیکو خردمند درباره حضورش در سینما، رادیو و دوبله و تصاویری از بازیهای او در فیلمهای سینمایی نشاندهنده آغاز بخش مربوط به این بازیگر سینما بود. رویا تیموریان برای تقدیر از خردمند روی سن قرار گرفت و با اشاره به اینکه اهدای تندیس خانه سینما توسط او به خردمند برای او افتخاری است، از این بازیگر دعوت کرد تا روی صحنه بیاید. خردمند که همراه تشویقهای حاضران ایستاده روی سن آمد، گفت: دلم میخواست خیلی بیشتر از اینها با شما صحبت کنم اما فعلاً تواناییاش را ندارم، فقط میگویم از همه خیلی ممنونم. سومین بزرگداشت سیزدهمین جشن سینمای ایران به کارگردان و فیلمنامهنویس برجسته سینما، ناصر تقوایی تعلق داشت. کلیپ مربوط به بزرگداشت تقوایی شامل سخنان سینماگرانی چون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، عباس گنجوی، علیرضا زریندست و کیانوش عیاری بود که همگی به اتفاق، تقوایی را یکی از هنرمندان برجسته و تاثیرگذار ایران میدانستند. مسعود کیمیایی به عنوان فیلمسازی از نسل تقوایی روی صحنه آمد و در مورد همکار قدیمی خود گفت: یا باید برای ناصر زیاد گفت و یا اصلاً نگفت. اگر بخواهیم وارد اقیانوس ناصر شویم، باید خیلی چیزها بگویم. در این 50 سال فیلمسازیام دوستانی داشتهام که ناصر یکی از نزدیکترین آنها است و ناصر چند سالی است که فیلم نساخته، سکوت این سالهای ناصر کمتر از فیمسازیاش نیست. اما یک سوال مطرح میشود چرا ناصر فیلم نمیسازد؟ وی ادامه میدهد: 11 ماه است که فیلم نوشتی را در اختیار آقای جعفریجلوه قرار دادم، ایشان آن را خواندند و لطف داشتند و موافقت کردند آن را بسازم و کار را به فارا گفت: چند سال قبل ناصر تقوایی از من خواسته بود تا برای ساخت مجدد «چای تلخ» با بعضی از دوستان صحبت کنم؛ در آن زمان سمتی در سینما نداشتم و کاری در این زمینه نتوانستم انجام دهم، تا اینکه یکی دو سال قبل زمانی که برای یافتن لوکیشن به جنوب رفته بودم، فضای لوکیشن کار�شد. اما میخواهم به مسالهای اشاره کنم. ما ایرانی ها معمولاً در دو مورد اغراق میکنیم، یکی وقتی یکی را دوست داریم و دیگری وقتی از او متنفریم. این روزها میبینیم که به هر کسی که فیلمی میسازد و یا شعری میگوید، عنوان هنرمند داده میشود. اما این در حالی است که هنرمند به کسی میگویند که وقتی حرفی میزند، چیزی نمایش میدهد و یا تنه مردم به او میخورد، متبرک شوند نه اینکه زیان ببینند. تندیس جشن سینمای ایران توسط کیمیایی در حالی که ابراز میکرد این کار برای او دوست داشتنی است، به دستان تقوایی سپرده شد. زمانی که تقوایی صحنه را ترک کرد، تصاویری از پشت صحنه و در ادامه، بخشهایی تدوین شده از فیلم نیمهکاره «چای تلخ» تقوایی روی پرده نقش بست و سپس محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما میکروفن را در دست گرفت و وعده داد که یکی از آرزوهای چندین ساله دوستداران سینمای تقوایی تحقق پیدا خواهد کرد. عسگرپور گفت: چند سال قبل ناصر تقوایی از من خواسته بود تا برای ساخت مجدد «چای تلخ» با بعضی از دوستان صحبت کنم؛ در آن زمان سمتی در سینما نداشتم و کاری در این زمینه نتوانستم انجام دهم، تا اینکه یکی دو سال قبل زمانی که برای یافتن لوکیشن به جنوب رفته بودم، فضای لوکیشن کار تقوایی را دیدم و مصر شدم که دوباره این برنامه را دنبال کنم. وی ادامه داد: بالاخره سعید حاجیمیری موافقت کرد که این کار با سرعت از سر گرفته شود و حالا برای شروع مجدد کار، موافقت ناصر تقوایی لازم است. در این زمینه شهرداری تهران و معاونت امور سینمایی نیز همکاریهای لازم را خواهند داشت. آخرین تقدیر که مربوط به شخصیت خدمتگزار سینما بود، به محمدباقر قالیباف شهردار تهران تعلق داشت. در کلیپ مربوط به این بخش، جمعی از سینماگران از جمله، عزتالله انتظامی، کیومرث پوراحمد، داریوش ارجمند، رویا نونهالی و مسعود رایگان و احمدرضا درویش و سیدرضا میرکریمی در مورد کمکهای شهرداری به سینما در سالهای اخیر اشاره کردند و بعد از پخش کلیپ و پیش از آنکه معلم از قالیباف دعوت کند که روی سن بیاید، خطاب به شهردار تهران گفت که در انتخاب مدیران سازمان فرهنگی هنری شهر تهران دقت نظر بیشتری داشته باشد. قالیباف پشت تریبون قرار گرفت و گفت: وظیفه خود میدانم از خانه سینما و بزرگان عرصه هنر که به من منت گذاشتند و مرا لایق سخنان تمجیدآمیز دانستند، تشکر کنم و این قدردانیها مرا مکلف میکند تا با انگیزه بیشتر در خدمت شما باشم. وی ادامه داد: اعتلای سینمای ایران ضرورت اجتناب ناپذیری است که وظیفه خود میدانم در این مسیر گام بردارم البته در این مسیر فراز و نشیبهایی نیز وجود دارد. وی در پاسخ به خواسته معلم بر کاهش تصدیگری شهرداری در اداره بخشهای فرهنگی میگوید: در این زمینه لایحهای را به شواری شهر ارائه کردهایم که با تصویب آن اداره تمامی بخشهای فرهنگی که توسط شهرداری انجام شده است به بخش خصوصی واگذار میشود اما کماکان ساخت و توسعه فضاهای کالبدی ادامه خواهد داشت. وی همچنین با اشاره به پروژههای در دست ساخت شهرداری گفت: شهرداری در حال حاضر سه میلیون متر مربع زمین در حال احداث برای امور فرهنگی در دست دارد که در میان آن، سالن سینمایی با کیفتی که تا یکسال دیگر آماده بهرهبرداری میشود و باغ موزه دفاع مقدس جای میگیرد. به گزارش ایسکانیوز ، پس از صرف شام، شماره ویژه روزنامه سینمایی بانی فیلم به سفارش دبیرخانه سیزدهمین جشن سینمای ایران به مناسبت گرامیداشت یاد روز سینما به همراه پوسترهای نکوداشتها در اختیار حاضران قرار گرفت. مراسم سیزدهمین جشن سینمای ایران با امید برگزاری جشن چهاردهم در سالن سینمایی که این روزها در تپههای عباس آباد در حال ساخت است، به پایان رسید.
منبع خبر: ایسکا نیوز
اخبار مرتبط: تقدیر خانه سینما از قالیباف،خردمند،تقوایی و تومانیان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران