رسانه ها در دو دقیقه

آفتاب یزد سرمقاله: «آمریکا بلاتکلیف ایرانی ها بی خبر،»، سیدمجتبی واحدی از روزی که ناگهان ممنوعیت دائمی مذاکره با آمریکا از تریبون نماز جمعه تهران و توسط دبیر بانفوذ شورای نگهبان اعلام شد تا دیروز که مشاور ارشد احمدی نژاد بر باز بودن باب مذاکره با آمریکا به شرط رعایت عدالت سخن گفت، تنها 5 روز گذشت. در همین مدت روزنامه ای که نفوذ آن کمتر از خطیب نماز جمعه تهران نیست اصولاً انجام مذاکره میان نمایندگان ایران و آمریکا - در ژنو- را رد کرد و معاون نماینده ایران از گفتگوی 40 دقیقه ای میان جلیلی و برنز خبر داد و این گفتگو را کوتاه خواند. البته برای ایرانیان که همواره شاهد سخنرانی ها و مصاحبه های یک ساعته و حتی بیشتر از آن هستند مذاکره 40 دقیقه ای، کوتاه تلقی می شود اما بعید است در سایر نقاط جهان، بتوان زمان 40 دقیقه ای را برای مذاکره ای که نخستین بار پس از سی سال در چنین سطحی برگزار می شد، زمان کوتاه نامید... برای پاسخ گویی به این سوال و رفع ابهام در خصوص تناقض گفتار دولت و حامیان آن در موضوع مذاکره با آمریکا، سه فرضیه وجود دارد:نخستین فرضیه، متکی به روش «شناسایی نیمه پنهان» است که مورد علاقه بخشی از اجرا کنندگان این سناریو می باشد. بر این اساس، عده ای در داخل ماموریت یافته اند پرچم مخالفت با مذاکره را به دست بگیرند... فرضیه دوم آن است که حضرات، دیگر اهمیت زیادی برای مخالفت های درون جناحی قائل نیستند و تنها هدف آنها، ارسال این پیام به طرف آمریکایی است که «مخالفت ها در ایران، بسیار سنگین است و تنها کسی که می تواند در برابر « مخالفان پرنفوذ» ایستادگی کند - و این ایستادگی را توسط مشاور ارشد خود، علنی نماید - احمدی نژاد است. پس فرصت را غنیمت بشمارید که اگر این فرصت را از دست بدهید فرد دیگری نخواهد توانست با شما پای میز مذاکره بنشیند.» اما فرضیه خوش بینانه تری نیز در این موضوع وجود دارد... همانطور که در موضوع لغو حکم معاون اول، تأخیر یک هفته ای در اجرای دستور، این رسانه ها و برخی تریبون ها را به علنی ساختن موضوع، وادار کرد احتمالا این بار نیز تشخیص بعضی از مقامات و رسانه های اصولگرا بر این بوده است که پالس های ارسالی برای مذاکره با طرف آمریکایی ، فاقد عنصر عزتمداری بوده است... این موضوع، به صراحت در نطق، مصاحبه یا اظهارنظر تعدادی از نمایندگان اصولگرای مجلس مورد اشاره قرار گرفت. اما علی رغم همه هشدارها و اظهار نگرانی ها، ظاهراً مسوولان دولتی، حاضر به اصلاح روش خود نشده اند. همین مساله تقویت کننده فرضیه سوم در این موضوع است که به موجب آن، تعدادی از رسانه ها و تریبون داران، ناچار به افشاگری و علنی سازی مخالفت با نحوه فعلی مذاکره شده اند تا دولتی ها را تحت فشار قرار دهند. البته نباید گمان کرد که این فشارها، تاثیری بر دولت و حامیان ویژه آن می گذارد زیرا علی رغم آنکه دو تریبون نزدیک به نهادهای عالی نظام تلاش می کنند با «آبروداری» موضوع را جمع و جور کنند تعدادی از دولتی ها بر ادامه سیاست های خود پافشاری دارند. هر کدام از فرضیات فوق که درست باشد بایستی برای آینده روابط ایران با سایر کشورها نگران بود. تهران امروز سرمقاله: «چه کسی پیروز شد؟»، روح الله طباطبایی هدف آمریکا از این توافق فهسته ایغ روشن است، خارج کردن بخش عمده اورانیوم 5 /3 درصد غنی شده از ایران که در اخبار غیررسمی بین 78 تا 80 درصد کل اورانیوم تولید شده در طول چهار سال گذشته اعلام شده را شامل می شود که این توافق توسط دولت اوباما و اروپاییان به عنوان یک پیروزی در جلوگیری از احتمال انحراف برنامه هسته ای ایران تبلیغ خواهد شد. در مقابل دیپلمات های جمهوری اسلامی نیز با تاکید بر اینکه با توجه به عدم نیاز به استفاده از اورانیوم تولید شده توسط ایران در نیروگاه بوشهر و عدم راه اندازی نیروگاه دارخوین، نیاز به سوخت رآکتور تهران را بزرگ ترین نیاز حال حاضر فعالیت های هسته ای کشور عنوان کرده و با توجه به حساسیت ها و مشکلات فنی تغییر چیدمان سانتریفیوژهای فعال در نطنز، غنی سازی تکمیلی 5/3 تا 20 درصد اورانیوم ایران در خارج را یک پیروزی برای جمهوری اسلامی قلمداد می کنند. به نظر می رسد فراتر از دیدگاه های طرفین مذاکره، در صورتی که موارد زیر در مذاکرات مورد توافق قرار گرفته باشد می توان این مرحله را یک پیروزی برای جمهوری اسلامی به حساب آورد: 1- در اولین گام صدور قطعنامه پنجم شورای امنیت درباره فعالیت های هسته ای ایران که قرار بود در ابتدای سال جدید میلادی انجام شود معلق گردد. 2- قطعنامه های قبلی شورای امنیت و بازگشت پرونده ایران به آژانس در دستور کار دو طرف قرار گیرد. 3- ایران هیچ گونه تعهدی برای غنی سازی صلح آمیز بیش از 5/3 درصد به آژانس یا کشور دیگری نداده و این اقدام دست کم در بخش پایلوت (آزمایشگاهی) در دستور کار سازمان انرژی اتمی قرار گیرد. در این شرایط می توان گفت جمهوری اسلامی ایران گردنه دیپلماسی هسته ای را با موفقیت پشت سر گذاشته است اما در غیر این صورت باید نسبت به ادعای کاخ سفید مبنی بر به دست آوردن پیروزی در پرونده هسته ای ایران تامل کرد. خبر سرمقاله: «عصبانی ها تنها می مانند»، محمد مهاجری در همین 2، 3 ماه اخیر عده ای که زور و رانت رسانه ای پشت شان است، در این بوق می دمند که هرکس، آنچه را ما می گوییم و می خواهیم، نمی گوید و نمی خواهد، باید بازداشت و محاکمه شود وحتی به فلان مجازات محکوم گردد. یعنی هم در جایگاه افکار عمومی نشسته اند، هم از موضع دادستان حرف می زنند، هم به جای قاضی حکم صادر می کنند و هم خودشان را صالح ترین فرد برای اجرای مجازات می دانند. هرکس هم این روند را نپسندد، همراه بیگانه است و خون شهدا را زیر پا گذاشته، سودای براندازی درسر دارد و... این جماعت بر هرکس که در صدد رفع تنش و ترک مخاصمه و برقراری آشتی برآید، می شورد و او را لگدمال می کند... رهبر عزیز انقلاب... بر جذب حداکثری و دفع حداقلی تأکید کردند اما مدعیان پیروی از ولایت - که در خلوص نیت برخی از آنها تردید راه ندارد - قادر به تشخیص مصادیق نبودند و همه را با یک چوب راندند. نتیجه این شد که طرف مقابل هم با تمام قوت ایستاد و حتی بر اشتباهاتی که در فضای آرام و منطقی پذیرفته می شود، اصرار ورزد و آن را کاملاً درست بداند... آنقدر غرق این فتنه شده ایم که نمی فهمیم آتش فتنه ای بزرگ تر، به جان ریشه جامعه افتاده است و بنیان اعتماد و استواری و اتحاد را می سوزاند... باید صبر کرد، خشم، دیری نمی پاید به شرط آن که کسی بر آتش آن ندمد. همانند شدن به آدم های تند و عصبی، خیلی ساده است. هنر آن است که در برابر غیظ دیگران به هنر کظم غیظ آراسته شویم. حتی باید با افرادی که در حالت عادی و غیرخشمگین شان هم منطق را نمی پذیرند با اخلاق و ادب رفتار کرد. حداقل سودی که این رفتار دارد اینکه عصبانی ها تنها می مانند. باور کنیم این تنها ماندن، دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. کیهان سرمقاله: «سران فتنه در اتاق شیشه ای»، سعدالله زارعی «بدلکاران» وارد صحنه شده اند و از وحدت ملی تعبیری ساخته اند تا با حفظ موقعیت متجاوزان به حقوق مردم و حدود الهی و با حفظ منافع حیف و میل کنندگان بیت المال سازگار باشد. بدلکاران در شعبده بازی خود، کشور را درگیر بحران خوانده و وحدت مردم را مخدوش معرفی می نمایند اما موضوع از این قرار است که عده ای پس از خیانت و همدستی با دشمن از قطار انقلاب پیاده شده و بعد به فحاشی علیه مسافران و لوکوموتیوران روی آورده اند حالا عده ای از بدلکاران درصددند تا آنچه رخ داده را یک «سوءتفاهم» معرفی کرده، قطار را نگه دارند و هتاکان را بعنوان شهروندانی که کماکان صلاحیت اداره امور را دارند معرفی نمایند،... نظام جمهوری اسلامی برای دفع فتنه هزینه های سنگینی پرداخته و کودتاگران را در اتاق های شیشه ای قرار داده و واقعیت وجودی آنان را برملا کرده است. بدلکاران می خواهند با تردستی نظام را بار دیگر گرفتار فتنه گران زیاده خواه و دیکتاتور نمایند اما این امر از توانایی و اختیار آنان خارج است. بدلکاران نه در نظام و نه در میان مردم آنچنان جای پایی ندارند. جوابیه دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری آقای عسگراولادی دبیر کل محترم جبهه پیروان خط امام و رهبری در پاسخ به یادداشت ستون «نکته» کیهان- سه شنبه 28/7/88- با عنوان «نظام هم مفت به دست نیامده» جوابیه ای ارسال داشته اند که متن کامل آن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد... تلاش بنده و جمعی از دوستان پس از رخدادهای ناگوار بعد از اعلام نتایج انتخابات به این معنا معطوف بود که برای صیانت از حقوق مردم که در یک حماسه حضور 85 درصدی نشاط تازه ای به انقلاب دادند از پای ننشینیم و جلوی برخی عصبانیت هایی که برای نظام آسیب بود را بگیریم. بی تردید هرگونه مصالحه و آشتی در چارچوب ساختارهای پذیرفته شده نظام و در رأس آن پذیرش فصل الخطاب بودن رهبری باید باشد. تاکنون هم مشکلاتی که پدید آمده از عدم التزام عملی و نظری به این مهم بوده است، ما امیدواریم با تأکید بر رهنمودهای مقام معظم رهبری و اصول شفاف قانون اساسی مشکل را از طریق گفت وگو مدیریت کنیم و سوء استفاده اجانب از مسائل را به حداقل تقلیل دهیم به همین دلیل بی مهری ها را تحمل کردیم و از اندک آبرویی که پیش مردم و برخی بزرگان داشتیم در این عمل خیر وارد شدیم و خداوند به قدر خلوص نیت ما در این وادی برکت داد لذا کار ما با توفیق ها و عدم توفیق هایی هم همراه بود. رسالت سرمقاله: «اندرشناسایی بیماری خودمردم پنداری»، محمدکاظم انبارلویی آقای موسوی در تازه ترین اظهارات خود در مخالفت با مقوله ای که این روزها از آن به عنوان «وحدت ملی» یاد می شود می گوید :« تا موقعی که حق مردم قبول نشود و مردم به حساب نیایند، راه حلی پیدا نخواهد شد. اصل این است که به مردم احترام گذاشته شود، عقاید آنها قبول شود، باید به حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان برگردیم ، آن موقع راه حل خیلی راحت پیدا می شود»... چه کسی - جز خود او- گفته است اکثریت مردم اغتشاشگر هستند... میلیشایی که در اجرای فرمان او و دستور واشنگتن و لندن از طریق تلویزیونهای ماهواره ای به خیابانها آمدند چند نفر بودند؟... بیماری «خود مردم پنداری» آقای موسوی را به وادی ای کشانده است که راه حلی برای حل مشکلات نمی بیند جز به رسمیت شناختن پندارهای خود، آیا می شود یک ملت بیدار و آگاه و انقلابی را به پذیرش این پندارهای بیمارگونه دعوت کرد؟ بی تردید پاسخ منفی است. اینجاست که همه تلاش دلسوزان برای نجات شکست خوردگان انتخابات اخیر به نتیجه نمی رسد و ما باید در اندوه و تاسف حذف - بخوانید خودکشی - یک ضلع از اضلاع رقابت در انتخابات های آینده بمانیم. جوان «طرح موسوم وحدت ملی ربطی به میرحسین ندارد» طرح موسوم وحدت ملی اساسا ربطی به میرحسین موسوی نداشته و زوایای دیگری از حوادث اخیر را پوشش می دهد. شنیده شده است که در طرح وحدت ملی اساسا برنامه ای برای آشتی با موسوی طراحی نشده و طراحان، مهندس موسوی را بدلیل وضعیت بعد از انتخابات مقصر می دانند. گفته می شود با توجه به اشتباهات متعدد میرحسین موسوی و اظهارات و بیانیه های وی در پیش آمدن حوادث اخیروعدم تمایل وی برای پذیرش حقایق اصولا برنامه ای برای آشتی با وی مطرح نبوده و اظهارنظر موسوی مبنی بر عدم مذاکره با وی درخصوص این طرح در همین چارچوب قابل ارزیابی است. منابع آگاه می گویند به عبارت دیگر هدف از طرح مذکور حفظ وضعیت مناسب برای هاشمی در چارچوب نظام است و اصلاح روابط با موسوی یا کروبی هدف طراحان نیست.

منبع خبر: سرمایه

اخبار مرتبط: رسانه ها در دو دقیقه