تنها راه نظام گوش سپردن به حرف مخالفان است

هفته گذشته رسانه های دولتی و نیمه دولتی خبر دادند که حکم برخی از متهمین حوادث پس از انتخابات صادر شده است. بر اساس این خبر ها دستگیرشدگان به 5 تا 15 سال زندان محکوم شده اند. در این مورد با نعمت احمدی، وکیل دادگستری که وکالت چند متهم انتخاباتی را بر عهده دارد مصاحبه کرده ایم. وی با تاکید براینکه«اعتراض به انتخابات جرم نیست»گفته است: تنها راه رسيدن به يك توافق، گوش سپردن به حرف مخالفان بود كه نظام تاكنون از آن غفلت ورزيده است. این مصاحبه قبل از ساعت دو صبح دیروز و آزادی محمد قوچانی انجام شده است.   حكم محكوميت چند نفر از افراد بازداشت شده طي مدت اخير در رسانه ها اعلام شده كه از 5 الي 15 سال متغير است. تحليل شما از اين احكام چيست؟ در مورد اين دادگاه ها بحث هاي بسيار زيادي وجود دارد. من به عنوان وكيل هنوز در مورد اين دادگاه ها پرسش هايي دارم كه پاسخ آنها را دريافت نكرده ام. از سوي ديگر اين احكام در نوع خود بسيار خاص است و تاكنون سابقه نداشته. در اين دادگاه از وبلاگ نويس  وروزنامه نگار تا نماينده مجلس،نایب رئيس مجلس و معاون وزير در كنار هم با اتهام هاي مشابهي مواجه بوده و با هم محاكمه شده اند. مثلا فردي همچون سعيد حجاريان كه او را تئوريسين اصلاحات مي خوانند در كنار متهماني كه مثلا آقایان مدعي بودند عضو "انجمن پادشاهي" هستند در كنار هم نشسته بودند.از اين رو مي بينيم كه طيف متهمان ناهمگون است. در اين طيف افرادي همچون بهزاد نبوي،سعيد حجاريان،محمد قوچاني،جلائي پور و متهمي كه خودم وكيلش بودم در كنار هم بودند.كسي كه من وكيل او بودم حسین باستانی نژاد نام داشت. اتهام او ضرب و شتم يك بسيجي بود كه خودش قبول نداشت، اما روزنامه كيهان عكسي درصفحه اول خود در اول تيرماه درج كرده بود كه در آن چند نفر در حال ضرب و شتم يك نفر دیده می شدند و موكل من هم در آنجا حضور داشت. موكل من ضرب و شتم را منكر شده است. گزارش بازجويي وزارت اطلاعات هم مي گويد هيچ مدركي دال بر ضرب و شتم توسط اين فرد وجود ندارد اما باز هم قاضي او را به دوسال زندان محكوم كرده است.در حالي كه اين دوسال زندان هم با اتهام او منطبق نيست. اگر اتهام او را قبول داشته باشيم حكم او بايد سنگين تر باشد و اگر حكم او را قبول داشته باشيم بايد دنبال اتهام ديگري براي او بگردیم.   يعني به روند حقوقي ايرادهايي وارد است. بله. من به عنوان يك وكيل و به عنوان كسي كه وكيل چند نفر از اين متهمين هستم هنوز هم موارد اتهامي و علت بازداشت آنها را نمي دانم.   نمي دانيد، يا براي شما قابل توجيه نيست؟ نه مي دانم و نه برايم قابل توجيه است. اعتراض به انتخابات كه جرم نيست. آقاي موسوي به عنوان يك نامزد انتخابات اعلام كرده كه نتايج آن را قبول ندارد و خواستار بازشماري آرا شده است.ببينيد روند بسيار منطقي و قانوني بود. عده اي خودشان را كانديدا كردند و از ميان آنها 4 نفر از سوي شوراي نگهبان انتخاب شدند. به جز رئيس جمهور وقت، سه نفر ديگر همه از معماران انقلاب بودند و در اين امر هم شكي نيست. اما روند به شكلي پيش رفت كه اعتراض برخي را برانگيخت. آقاي موسوي و كروبي اگر به اين نتايج اعتراض داشته باشند كاري غير قانوني مرتكب نشده اند. در اين بين عده اي هم بازداشت شدند. چرا بازداشت شدند؟علت اين امر براي ما روشن نيست.آيا اعتراض به نتيجه انتخابات جرم است؟ درحالي كه يكي از انگيزه هاي اعتراض شخص رئيس جمهور بود كه معترضين را "خس و خاشاك" خوانده بود. روند حقوقي اين دادگاه ها هم جاي بحث دارد. در يك مورد كه خودم وكيل پرونده بودم قاضي صراحتا اعلام كرد به كارهايي كه قبل از روز انتخابات شده كاري ندارد وفقط  مسائل روز بعد از انتخابات را بررسي مي كند.اما از سوي ديگر در اين دادگاه ها مي بينيم كه براي همه یک كيفرخواست صادر شده است. آن هم درحالي كه خود اين كيفرخواست هم جاي بحث بسياري دارد. از اين روبه نظر من طيف ناهمگون بازداشت شده ها و نيز تعجيلي كه در كار برگزاري آن انجام شد ايراد دارد.   يعني بر اساس قانون نبود؟ ببينيد اين دادگاه ها در خلاء مديريتي برگزار شد. به اين ترتيب كه در روزهاي پاياني رياست آقاي شاهرودي بر قوه قضائيه برگزار شد و از اين رو مسائلي را پديد آورد كه امروز شاهد آن هستيم. از سوي ديگر مديريت جديد قوه قضائيه هم  ابتدا شايد سعي داشت اين روند را مديريت كند اما به نظر مي رسد عدم تجربه اجرايي مديريت جديد مساله اي بود كه مانع از آن شد. از جمله علي لاريجاني رئيس مجلس هم يكبار اعلام كرده بود :" ما همه به آقا صادق غبطه مي خورديم كه كار اجرايي نداشت در حالي كه مسووليت ما اجرايي بود در اين سال ها". از اين رو عدم تجربه اجرايي مديريت جديد هم خود بر آن خلاء اوليه افزود. مساله دیگر اینکه همان زمان اعلام کردند حدود4 هزار نفر بازداشت شده اند.خب این افراد چگونه و چرا و توسط چه ارگانی و با چه حکمی بازداشت شدند؟ایا جرم مشهود انجام داده بودند؟جرم مشهود آنها چه بود؟ حضور در اعتراضات؟ اعتراض که به خودی خود جرم نیست. پس از این هم اعلام کردند  بیش از 3 هزار نفر از بازداشت شده ها در همان ساعات و یا روزهای اولیه آزاد شده اند. خب اینها چرا بازداشت شدند که حالا به این سرعت آزاد شوند. جرم آنها چه بود؟برای آزادی آنها چه تحقیقات قضایی انجام شده بود؟برای این تعداد پرونده و متهم، صدها قاضی لازم است. پرونده آنها اکنون در چه وضعیتی است؟آیا آنها با وثیقه آزاد شدند یا بدون وثیقه و چرا؟ این یکی از ایرادهای اصلی است.   مساله دیگری هم از نظر حقوقی وجود دارد؟ ببینید از نظر من به عنوان یک وکیل همه این متهمین بایدبه سرعت آزاد شوند. حضور آنها در زندان بر ضد حقوق آنها است و اصلا کسی که زندانی ماندنش بیش از این به درازا بکشد باید در روند قضایی و حقوقی پرونده اش تشکیک کرد. از این رو من آرزو دارم همه آنها به زودی آزاد شوند. اما در همین شرایط نیز ما شاهد تبعیض هایی هستیم. مثلا می بینیم که آقای مازیار بهاری و خانم "ریس" تبعه فرانسوی آزاد شده اند.حتی آقای بهاری موفق شد ایران را ترک کند و در عوض تعداد دیگری اصلا وضعیتشان مشخص نیست. حتی برخی وثیقه هایی نیز گذاشته اند اما بازهم آزاد نشده اند و این تبعیض های ناروایی است.هیچ کسی هم در این زمینه توضیح نمی دهد.     تحليل شما از چرايي ايجاد اين اعتراض ها چيست؟ ببينيد اگر ما به مطالعه تاريخ معاصر ايران، به ویژه از انقلاب به اين سو بپردازيم خواهيم ديد كه اعتراض ها و مطالبات مردم دقيقا در همان 22 بهمن انقلاب مطرح شد و مجال بروز يافت اما هرگز به سطح نرسيد. يعني هميشه مقطعي و لايه اي بود. اعتراض هاي گسترده اي در طول اين سالها رخ داد. استعفاي بازرگان، حذف مجاهدين،حذف گروه هاي ملي و مذهبي ديگر،استعفاي بني صدرو... همه از اين جمله بودند. مثلا مهندس بازرگان كسي بود كه چند هفته قبل از پيروزي انقلاب در همين تهران چند ميليون نفر به خيابان آمده  و خواهان نخست وزيري او شده بودند. اما او وقتي 9 ماه بعد استعفا مي دهد ديگر از آن دو ميليون نفر در خيابان خبري نيست.چرا؟ چون هنوز مردم باور دارند كه مي توانند خواسته ها و مطالبات خود را از مسير ديگر،اما در همين فضا برآورده كنند. هنوز احساس مي كنند كه فضا بسته نيست. اين روند همچنان ادامه داشت. وقتي مجاهدين خلق مغضوب شدند در تهران تظاهرات مي كردند و شعار مي دادند"مردم به ما ملحق شويد". اما كمتر كسي به آنها ملحق مي شد. چرا؟ باز هم همان مساله مانع شد. يعني مردم هنوز باور داشتند كه نظام روزنه هايي را براي تنفس و برآورده ساختن مطالبات همه باز گذاشته است. اين روند همچنان تا 18 تير 78 ادامه يافت. در 18 تير 78 هم ديديم كه اعتراض دانشجويان هر چند سبب ناآرامي هايي در تهران شد و براي چند روز چهره شهر را تغيير داد اما هنوز مطالبات فراگير نشده بود. هنوز باور عمومي بر اين اصل استوار بود كه نظام لايه هايي براي برآورده ساختن مطالبات به حق مردم دارد كه از آنها مي توان سود برد. اما كم كم اين باور رنگ باخت تا اينكه ديوار بي اعتمادي در 22 خرداد در پي انتخابات رياست جمهوري گذشته رنگ باخت. اين ديوار به حدي سست شده بود كه با كمترين فشاري فرو ريخت. اكنون ديگر همه چيز فرق كرده و مطالبات و طرح خواسته ها به سطح‌امده است. فضايي كه امروز شاهد آن هستيم به كلي با فضاي قبل متفاوت است. از اين روست كه اكنون بسياري مسائل طرح مي شود در حالي كه قبلا طرح آنها جرم بود. نمونه آن سخنان آقاي منتظري است. ايشان در 13 رجب سال 1377 سخنراني اي كرده بودند كه منجر به حصر ايشان شد. اما حرف ها و بيانيه هاي ايشان در امروز بسيار تند تر و صريح تر است و كسي هم با ايشان كاري ندارد.چرا؟ چون آن خواسته ها به سطح امده است و مردم خودشان طرح اين خواسته ها و پي گيري آنها را دنبال مي كنند. از اين رو نمي توان اين مساله را ناديده گرفت.   به نظر شما ممكن است آقاي موسوي و يا كروبي بازداشت شوند؟ خبرهايي در اين مورد هر روز منتشر مي شود. من نمي توانم بگويم كه نظام چنين چيزي را نمي خواهد، اما مي توانم بگويم كه احتمال بازداشت و يا محاكمه آنها دور از ذهن است. لااقل من چنين تصوري ندارم. به نظر من محاكمه آنها بيش از پيش سبب ريزش نيروها مي شود. يك علت ديگر هم طيف گسترده منتقدين دولت است. امروزه اين تنها موسوي و كروبي نيستند كه انتقاد مي كنند. افرادي از داخل مجلس هم انتقاد مي كنند. همچنين فردي همچون هاشمي رفسنجاني هم انتقادهايي را مطرح مي كند. بايد بدانيم كه آقاي هاشمي يكي از معماران اصلي انقلاب است. او در حال حاضر رئيس مجمع تشخيص مصلحت و از سويي رئيس مجلس خبرگان است. نديدن انتقادهاي او كار را دشوار تر خواهد كرد.همچنين طيف وسيعي از علما و مراجع تقليد هم انتقادهايي را مطرح مي كنند.   به نظر شما تا چه حد امكان دارد كه نظام يكي از عوامل خود را براي خواباندن مساله قرباني كند؟ به نظر من تنها راه رسيدن به يك توافق، گوش سپردن به حرف مخالفان بود كه نظام تاكنون از اين غفلت ورزيده است. از سوي ديگر آقاي رئيس جمهور هم بايد در رفتار خود تغييراتي مي داد. به نظر من يكي از عوامل اصلي گسترش اعتراض ها، صحبت هاي او در ميدان ولي عصر بود. اما نظام به اين توصيه ها گوش نداد. از اين رو من گمان نمي كنم اساسا نظام آماده چنين كاري باشد. از سوي ديگر مثلا در مورد مساله كهريزك شاهديم كه هنوز هيچ اسمي از متهمين آن عنوان نشده است. ما به هيچ وجه نمي دانيم كه متهمين كهريزك چه كساني هستند و حتي خبرهايي مبني بر آزادي آنها به گوش مي رسد. از اين رو مي توان گفت نظام چنين كاري نخواهد كرد.   مثلا سعيد مرتضوي. خبرهايي مي رسد كه او قرار است به سازمان تعزيرات برود؟ خير. تصور اينكه نظام سعيد مرتضوي را قرباني خواهد كرد اشتباه است. از سوي ديگر گمان نكنيد انتقال او به سازمان تعزيرات از قدرت او خواهد كاست. خير. او در آنجا هم قدرت زيادي دارد. تمام معيشت و نيازهاي مردم با سازمان تعزيرات روبرو است. همچنين او در آنجا حكم معاونت وزير را هم خواهد داشت.   اكنون تحليل مردم اين است وقتي حكم زنداني افراد از 5 سال آغاز شده ممكن است در نهايت براي برخي به اعدام هم برسد؛نظر شما چیست؟ من چنين تصوري ندارم. اصلا مساله اين نيست. به هر حال حكم چند نفر صادر شد. از سويي مساله آنطور كه مي خواستند پيش نرفت. اعتراض مردم فرو ننشست و اين مساله تاثير زيادي بر دادگاه گذاشت. از سوي ديگر اينكه بگوئيم چون از 5 سال آغاز شده به مرور افزايش خواهد يافت درست نيست. من پيش بيني مي كنم علت عدم صدور حكم براي برخي ديگر اين است كه شاید رايزني هايي در حال انجام است.   به نظر شما آيا امكان دارد يكي از متهمين اعدام شود؟ به نظر من نظام هيچ وقت براي كساني كه قبلا وابسته به خودش بودند حكم اعدام صادر نخواهد كرد. مثلا چگونه مي توان صنعت و نفت ايران را از بهزاد نبوي متاثر ندانست. من بهزاد نبوي را يكي از شريف ترين انسانها مي دانم. چگونه مي توان افراد ديگري همچون حجاريان را از مسوولين اين نظام ندانست. از اين رو تصور نمي كنم حكم اين افراد تا اين حد سنيگن باشد. اما ممكن است براي كسان ديگري همچون اعضاي انجمن پادشاهي چنين حكمي صادر كنند.   نمایش تلویزیونی دادگاه ها در این راستا بود که افکار عمومی را به سمتی که می خواهد ببرد. به نظر شما آیا تلویزیون در این مساله موفقیت یافت؟ خیر. اصلا نتوانست کاری انجام دهد و بر عکس مشکلاتی را پدید آورد که از ابتدا برای آنها قابل پیش بینی نبود. اصلا به نظر من آن کسی که مقدمات برگزاری این دادگاه و نمایش تلویزیونی آن را فراهم کرد اصلا دغدغه آینده و آبروی نظام را نداشت و این مساله را در نظر نگرفت. عده ای از مردم معترض بودند. حالا بر اساس هر آنچه خودشان می گویند تعداد آنها حدود 13 میلیون نفر بود. آیا تلویزیون می خواست نظر آنها را تغییر دهد. باید با این مردم صحبت می شد و برای آنها دلایل را ارائه می دادند. نتیجه این تلویزیون به کجا رسید؟ یکی از فرماندهان سپاه رسما اعلام کرد که برای دو ماه امنیت تهران را سپاه در اختیار گرفته بود. در این صورت تاثیر تلویزیون کجا بود؟آنهایی که روز قدس آمدند از کجا بودند؟ آنها هنوز دلایل مستدل کافی در مورد کشته شده ها نداده اند و از خانواده های آنها دلجویی نکرده اند. حالا من نمی گویم 72 کشته. همان 30 نفررا چه کسی کشته است؟مگر مردم اسلحه داشتند؟ آن بسیجیانی که می گویند کشته شدند اسم شان چیست؟   اسم یک نفر را فقط گفته اند. بله اسم یک نفر را گفتند. حالا سوال این است که آیا شما در دل آن بسیجی بودید؟می دانستید که او چه فکر می کرد؟ از کجا معلوم او هم از معترضین نبود.دیگر اینکه اسم بقیه آنهایی که کشته شدند و بسیجی هم هستند چیست؟                    

منبع خبر: روز

اخبار مرتبط: نعمت احمدی: تنها راه نظام گوش سپردن به حرف مخالفان است