تعهد به جامعه در داستاننویسان ما کمرنگ شده است
خبرگزاري فارس: يك نويسنده گفت: متاسفانه تعهد به جامعه ميان داستاننويسهاي ما كمرنگ شده است. وقتي امثال هوشنگ گلشيري و صادق هدايت به عنوان قلههاي داستان نويسي در كشور تعريف ميشوند، اين طور ميشود كه داستاننويس هيچ تعهدي به اجتماع و وقايع اطراف خود ندارد. به گزارش خبرگزاري فارس، رمان «بچه مثبت مدرسه»، داستاني اجتماعي نوشته ياسر عرب است كه در حال و هواي مدرسه و دوران نوجواني يك پسر نوجوان پرسه ميزند. اين داستان، راوي روزهاي نوجواني بسياري از فرزندان اين سرزمين است كه با خواندن اين داستان خاطرات روزهاي نوجواني را براي آدم بزرگهاي امروزي و نوجوانان ديروزي زنده ميكند و در عين حال نوجوانان امروزي هم ارتباط خوبي ميتوانند با قصه نوجوان «بچه مثبت مدرسه» برقرار كنند. بچه مثبت مدرسه را به تازگي انتشارات سپيده باوران مشهد منتشر كرده و ياسر عرب نويسنده اين داستان اجتماعي است.از اين نويسنده كتابهايي مثل «مهماني او و آقاي پرتقال» و «حالا اين كرگدان را قورت بده» منتشر شده است. به مناسبت انتشار اين داستان اجتماعي كه به واكاوي مشكلات نوجوانان با زباني روان ميپردازد گفتوگويي با نويسنده اين كتاب ترتيب داديم و از فراز و فرودهاي نوشتن درباره مشكلات نوجوان در قالب داستان گفتيم. * فارس: دغدغه شما براي نوشتن رمان «بچه مثبت مدرسه» چه بود؟ عرب: دغدغه من از نوشتن به مشكلات نوجوانان برميگردد. مشكلات عمده دانشآموزان و نوجوان مشكلات هالهاي است كه متاسفانه نه توسط خانوادهها جدي گرفته ميشود نه توسط اولياي آموزش و پرورش. براي حل اين مشكل، انسان ناچار به قياس نفس است خيلي از مديران و مسئولان امروز زماني خودشان دانشآموز بودند و درگيريهاي يك دانش آموز و نوجوان را درك كردند اما وقتي پا به سن گذاشتند و به جايي رسيدند همه اين مشكلات را فراموش كردند. چون وقتي سن بالا ميرود، دغدغه افراد عوض ميشود وقتي دغدغه عوض شد آن ارتباط روحاني بين شاگرد و معلم، شاگرد و مدير قطع ميشود. حتي بين افراد يك خانواده و نوجوان ارتباط عوض ميشود. چون دغدغهها براي آن فرد كه از بالا اشراف دارد عوض شده و توجه نميكند كه دليل ندارد اين دغدغهها براي نوجوان عوض شده باشد. **نگاه من به سيستم آموزش و پرورش در اين داستان انتقادي است * فارس: از نظر شما نوجوانان چه مشكلاتي دارند كه دنياي بزرگترها آنها را فراموش كرده است؟ عرب: مثلا يكي از مشكلات ما اين بود كه هميشه حوصلهمان سر ميرفت اما وقتي پا به سن ميگذاريم و خدا بچهاي به ما ميدهد دقت نميكنيم كه حوصله بچه سر ميرود و در صورتي كه همين مسئله روزي بزرگترين مشكل ما بود. اين عدم درك دنياي كودكان و نوجوان و به خصوص دوره نوجواني كه دوره بلوغ و آشفتگي است باعث برزو مشكل ميشود. اين مشكلات مبتلا به خود من بوده، بيشترين توجه و دغدغه من براي نوشتن اين داستان اين بوده كه علاوه بر اين كه بايد فسلفه معماري آموزش و پرورش تغيير كند، نوع آموزش تغيير كند. يكي از اين نوع نگاه من به ارتباط اولياي آموزشي مدرسه با دانشآموز برميگردد. اين ارتباط چه امروز كه دانشآموز محور شده و چه در قديم كه معلم محور بود، هر دو بر مبناي افراط و تفريط است و آن چيزي كه وجود ندارد ارتباط مربي و شاگرد يا به عبارت ديگر رابطه مريد و مرادي است كه اين ايدهآل ماست. بايد ارتباطي بين دانشآموز و معلم وجود داشته باشد كه به جايي برسيم كه حتي لفظ معلم را به خاطر بار مفهومياش برداريم و جاي آن لفظ مربي بگذاريم چون وجه پرورشي در كلمه مربي بيشتر است تا در كلمه معلم. بنابراين نگاه من به سيستم آموزش و پرورش در اين داستان انتقادي است. اين روزها هم كه بحث تحول آموزش و پرورش مطرح است اما متاسفانه اين تحول هميشه تحول فرمي است و تحول محتوايي نيست بنابراين باز هم همان اتفاقي كه بايد بيفتد نميافتد. **ادبيات كودك و نوجوان ما، تعليمي، آموزشي و يك سويه است * فارس: نوشتن داستان براي نوجوانان چه ملزوماتي را ميطلبد؟ عرب: در ادبيات كودك و نوجوان ما بزرگترين ادبياتي كه از زمان كليله و دمنه رشد كرده، ادبيات تعليمي و آموزشي و يك سويه است كه صرف گفتن بزرگترها براي كوچكترها بوده است. من كمتر ديدم از زبان خود بچه كتابي نوشته شود.اين درد بسيار بزرگ است كه اولياي امور بايد به آن بپردازند. نكته ديگر اينكه ذات ادبيات، ذات ضد خشونت است عنوان كردن مسائلي كه به ظاهر هنجارهاي اجتماعي را زير سؤال ببرد يا حداقل نقاب ظاهري آن را پاره كند با مشكلاتي روبرو است. متاسفانه حتي ما در تصور نوجوانان دچار مشكل هستيم و فكر ميكنيم كه آنها بچههايي مطيع و آرام و دست به سينه و سر به زير هستند كه نشستهاند تا ما به آنها امر و نهي كنيم و بايد و نبايد بگوييم. اين همان اتفاقي است كه در كتاب «بچه مثبت مدرسه» بين مشاور و بچه ميافتد مشاور مدام در حال نصيحت بچه و گفتن از هنجارها است در صورتي كه دغدغه و درد اين بچه چيز ديگري است البته از فصل 2 تازه داستان شروع ميشود و اتفاقي كه باعث ميشود بچه قمهاي را با خود حمل كند و به مدرسه ببرد. آخر سر كه لو ميرود همه فكر ميكنند بچه كار خلافي انجام داده در صورتي كه كسي كه داستان را ميخواند ميفهمد مسالهاي پشت پرده اين رفتار است و يان دانشآموز از ترس خود و براي حفظ جان خودش اين كار را ميكند. **نوجوانان بايد زبان شوند و نويسندهها، گوش * فارس: در اين فضا كه به نظر شما حتي تصور درستي از دنياي نوجواني وجود ندارد چه بايد كرد؟ عرب: ما نوعا بچهها را در حيطه و در خطي از سلامت با ندانستن و نپرداختن به خيلي از موضوعات نگه داريم در صورتي كه الان نوجوانان و كودكان اطلاعات بسيار گستردهاي از مواردي دارند كه حتي ممكن است بزرگترها هم آن را ندانند و بهترين كار اين است كه ما اين فضاي زباني را بشكنيم، كه ما نويسندهها زبان شدهايم و كودكان و نوجوانان گوش شدهاند. نوجوانان و جوانان بايد زبان شوند ما فكر ميكنيم چون تحصيلاتي داريم بايد فقط حرف بزنيم اتفاقا ما بايد گوش شويم. همين طور از بزرگترين و مهمترين معضلات ما اين است كه در ادبيات ما تفاوتي بين كار كودك و نوجوان قائل نيستند نه در طراحي و نه در بخش نوشتن. همين عبارت «كودك و نوجوان» كه براي كتابها به كار ميبرند اين معضل را تا حدودي نشان ميدهد در حالي كه اين دو كاملا با هم متفاوت است و اين مسئله هم بايد حل شود. * فارس:بچه مثبت مدرسه با زبان طنز نوشته شده، دليل انتخاب اين زبان چيست؟ عرب: نكته اول اينكه شخصيت خود راوي چنين زباني را همراه دارد، دوم اينكه 30 درصد كتاب كه راوي ديگري به نام محسن دارد، آن راوي زبانش طنز نيست. سوم اينكه چون اتفاقاتي كه در اين داستان ميافتد اتفاقات خيلي تلخي است و خواننده در ادامه قصه متوجه ميشود شرايط راوي چه شرايط عجيبي است و در آخر قصه متوجه ميشويم راوي از خانواده شهيد است. ضمن اينكه طنز كتاب، طنز تلخ است و طنز از تلخي كار كم ميكند تا مخاطب رغبت خواندن اين كتاب را پيدا كند. بايد توجه داشت در گستره ادبيات، امروز ادبيات به فضاي طنز نزديك است و اينكه ميگويند امروز زمستان ادبيات است تا حدودي به واقعيت نزديك است. اگر بخواهيم زبان ما با زبان جوان الفت پيدا كند بايد مقداري به سمت طنز برويم. اگر تعريفي از طنز بدهم شل سيلور استاين يك نمونه عالي طنز است كه گاهي به جاي لبخند تلخندك بر لبها مينشاند. * فارس: نوشتن براي نوجوانان با چه مسائلي روبرو است؟ شما براي نوشتن اين رمان با مشكل يا واكنش منفي روبرو نشديد؟ عرب: اولين مشكل من براي مجوز گرفتن كتاب ايجاد شد. براي يك اسم ساده اين كتاب بيش از يك سال توقيف بود. اسم كتاب خاطرات كثيف مدرسه بود. كه كلمه به كثيف به خاطرات برميگشت نه مدرسه. به هر حال توضيحات ما فايدهاي نكرد و اسم را به داستان سياه مدرسه تغيير داديم باز هم آن را قبول نكردند و بعد به رنگهاي خاكستري و آبي هم متوسل شديم و چاره نشد تا سرانجام اسم كتاب را به خاطرات بچه مثبت مدرسه تغيير داديم. اين كلمه مثبت چندان قشنگ نيست و سرانجام هم با چانهزني ناشر منتشر شد. **يكي از خطيرترين مسئوليتها براي حل مشكلات اجتماعي برعهده ادبيات است * وظيفه ادبيات در اين ميان براي حل مشكلات اجتماعي نوجوان چيست؟ عرب: من مقداري بيپرده مينويسم اما پا را از حدي فراتر نميگذارم كه دردسرساز شود. با اين وجود ببينيد وقتي كاري مثل بچه مثبت مدرسه اينهمه با مشكل مواجه ميشود، چه طور ميتوان به موضوعاتي پرداخت كه متاسفانه بين نوجوانان ما همه گير شده اما كسي دربارهاش حرفي نميزند.درباره بزرگترين مشكلات نوجوانان ما كه آثار روحي مخربي برايشان دارد كسي صحبت نميكند. سئوال اين است كه بيان كردن مسئلهها يا مشكلات اجتماعي معضل است يا اينكه كه مسائل بيان شود و چارهاي برايشان پيدا شود. يكي از خطيرترين مسئوليتها براي حل مشكلات اجتماعي برعهده ادبيات است البته بايد حدود و چارچوبها حفظ شود و هنجار شكني نبايد در حدي باشد كه خواننده به گمراهي كشيده شود. **تعهد به جامعه در داستاننويسهاي ما كمرنگ شده است *شايد يكي از دلايل ايجاد مشكل براي كه يك رمان اجتماعي زمان نامناسب انتشار باشد. نظر شما چيست؟ عرب: اتفاقا يكي از دوستان من ميگفت چه عجلهاي داري كه براي انتشار بچه مثبت مدرسه. بگذار 10 سال ديگر اين كتاب را چاپ كن. پاسخ من اين بود كه من به عنوان نويسنده بايد نسبت به جامعهام تعهد داشته باشم. بايد امروز كه قرار است در آموزش و پرورش اتفاقي بيافتد كتاب بچه مثبت مدرسه نوشته شود تا گوشهاي شنوا مشكلات را بشنوند و نسبت به عملكرد خود تجديد نظر كنند. و الا اگر اين كتاب 30-40 سال ديگر چاپ شود و جايزههاي ادبي را هم ببرد ولي به زمان خودش نباشد، به دردي نميخورد. متاسفانه تعهد به جامعه يك مقدار در داستاننويسهاي ما كمرنگ شده است. وقتي امثال هوشنگ گلشيري و صادق هدايت به عنوان قلههاي داستاننويسي در كشور تعريف ميشوند، اين طور ميشود كه داستان نويس هيچ تعهدي به اجتماع و وقايع اطراف خود ندارد. انتهاي پيام/و
منبع خبر: خبرگزاری فارس
اخبار مرتبط: تعهد به جامعه در داستاننويسان ما كمرنگ شده است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران