ازدحام بی هنران روی نردبان روزنامه نگاری

ازدحام بي هنران روي نردبان روزنامه نگاري
خبرگزاری فارس
خبرگزاري فارس: مطبوعات،گاه سكوي پرش "بي هنراني " شده است كه با آويزان شدن به موقعيت ها و آدم ها، خود را بالا مي كشند نه براساس لياقت ها. البته بوده اند كساني كه با لياقت و شايستگي از عرصه مطبوعات به جايگاه هاي اجرايي، تقنيني و قضايي رفته اند و موفق بوده اند اما تعدادشان اندك است. مدت هاست كه بحث ورود بي ضابطه افراد به بازيگري سينما در رسانه هاي كشور مطرح مي شود. اين بحث درباره برخي حرف ديگر نيز قابل طرح است. يكي از اين عرصه ها "روزنامه نگاري و خبرنگاري " است. روزنامه نگاري و خبرنگاري و مشاغل پيرامون آن در ايران، به صورت تجربي آغازشده و تا حدود 40 سال قبل ادامه يافته است اما با تأسيس دانشكده هاي خبر و رسانه، اين رشته، علمي تر شد. با اين حال، خيلي ها به كاركرد دانشگاه در عرصه روزنامه نگاري و خبرنگاري معتقد نيستند و عوامل ديگري را در موفقيت يك خبرنگار يا روزنامه نگار دخيل مي دانند كه اولين آن، استعداد است. تا قبل از سال 1376، فقط چند روزنامه و هفته نامه در ايران وجود داشت . اكثر فعالان اين عرصه نيز به صورت تجربي كار را فرا مي گرفتند و انجام مي دادند و عده اندكي نيز دانش آموختگان اين عرصه بودند. از سال 76 به بعد، توسعه بي رويه و بدون زمينه مطبوعات آغاز شد و روزنامه ها و مجله ها مانند قارچ چندتاچندتا سبز شدند. سيلي از افراد ناكاربلد با انگيزه هاي متفاوت وارد اين عرصه شدند و البته اندكي افراد مستعد. كساني وارد اين عرصه شدند كه از نوشتن يك متن ساده يا توصيف نوشتاري يك تصادف عاجز بودند اما با روابطي، توانستند خود را به اين عرصه تحميل كنند. بايد توجه داشت كه در هر رشته اي، روش هايي براي استعداديابي وجود دارد. در فوتبال، يك تست چند دقيقه اي براي يك استعدادياب كهنه كار نشان مي دهد فرد تست دهنده استعداد اين ورزش را دارد يا نه. زدن چند روپايي، نواختن شوت صاف و حركت كم نقص پا به توپ از جمله اين تست هاست. نقطه اشتراك اين تست ها، استعداد در توانايي كنترل توپ است كه اگر كسي داشت، فوتباليست قابلي مي شود و اگر نداشت، جايش روي نيمكت ذخيره ها هم نيست. درعرصه خبرنگاري و روزنامه نگاري، استعداد در نوشتن يك اصل است. توانايي تبديل ديده ها، شنيده ها، خوانده ها و تخيلات به نوشته قابل فهم براي عموم، قدم اول است و نوشتن تحليل در گام هاي بعدي است. كسي كه به اين سلاح مجهز نيست، روزنامه نگار يا خبرنگار موفقي نخواهدشد. در عرصه راديو و تلويزيون علاوه بر نوشتن، صداي خوب، فن بيان بالبداهه و چهره نيز اهميت پيدا مي كند. اما در حال حاضر به دليل جايگزيني روابط با ضوابط و توسعه افقي و بي رويه مطبوعات كاغذي و الكترونيك، يك نوع اختلال فرهنگي- اجتماعي پديد آمده است. در حالي كه هزاران دانش آموخته روزنامه نگاري و خبرنگاري كه درميانشان ده ها فرد مستعد وجود دارد، بيكارند، لشكر اقوام و دوستان غيرمتخصص در اين عرصه، به سوي مطبوعات در حال عزيمت است. اكثر افرادي كه وارد اين عرصه مي شوند نه استعداد نوشتن دارند و نه حداقل تكنيك ها و اصول حرفه اي اين عرصه را مي شناسند. تفاوت خبر با گزارش، گزارش با مقاله و كاركرد هريك از اين نوشته ها را نمي دانند. تفاوت بين گفت وگوي مطبوعاتي را با پرسش و پاسخ هاي معمولي درك نمي كنند و درباره موضوعاتي كه مصاحبه مي كنند، اطلاعاتي ندارند به همين دليل نمي توانند مصاحبه شونده را به دادن اطلاعات تخصصي و مفيد وادارند. حال آنكه اگر گفت وگوكننده، كارشناس موضوع گفت وگو باشد، نتيجه چيز ديگري خواهدشد. روزگاري، مطبوعاتي شدن كار چندان دشواري نبود چرا كه تنها كار روزنامه، انعكاس اخبار و وقايع بود اما كم كم بحث تحليل، گزارش و مقاله اضافه شد و كار به نوشته هاي تخصصي رسيد. يك استاد قديمي روزنامه نگاري معتقد بود كه هر فردي وارد يك روزنامه مي شود پس از فراگيري آئين نگارش مطبوعات، خبرنويسي، گزارش نويسي، مقاله نويسي و گفت وگو، بايد تمام گروه هاي خبري يك روزنامه را تجربه كند تا كمي از اطلاعات اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي داشته باشد، به نحوي كه از سطح عمومي جامعه بالاتر باشد. بعدها استادان ديگري با پذيرش اين رهنمود، تاكيد كردند كه روزنامه نگار بايد در يك رشته، متخصص و كارشناس باشد و فرضيه پردازي كند. امروزه افراد متخصص در يك رشته خاص اگر توانايي نوشتن مطبوعاتي داشته باشند، جذب رسانه ها مي شوند. اما افراد بي تخصص، ولو آشنا به روزنامه نگاري، جايي در مطبوعات ندارند. البته متخصص يك رشته كه از رشته هاي ديگر، حداقل اطلاعات را هم ندارد يك فعال مطبوعاتي كامل نيست. يك روزنامه نگار پس از كسب تجربه در همه گروه هاي خبري، بايد در يك رشته متخصص و كارشناس تمام عيار شود اما در حال حاضر، چنين افرادي در مطبوعات و ديگر رسانه هاي ايران، خيلي كم است. دليل پايين بودن تيراژ روزنامه ها و مخاطب رسانه هاي كشور ما، بي تخصص بودن اكثريت بدنه فعال اين عرصه، يا ناآشنايي با روزنامه نگاري است. يك روزنامه نگار يا خبرنگار موفق، فارغ از اينكه تحصيلكرده باشد يا تجربي يا هر دو، بايد شرايطي را داشته باشد: 1-استعداد تبديل ديده ها، شنيده ها، خوانده ها، تخيلات و خلاقيت ها به نوشته قابل فهم براي عامه جامعه (براي راديو و تلويزيون صدا، بيان و چهره هم مهم است) 2-آشنايي كافي با اصول، تكنيك ها، عناصر و ارزش هاي روزنامه نگاري و خبرنگاري. 3-آشنايي بالاتر از حد متوسط جامعه با موضوعات مختلف 4-تخصص در يك رشته در حد فرضيه پردازي شرط اول، استعداد خدادادي و سه شرط ديگر اكتسابي است. تحقق سه شرط اكتسابي به مطالعه زياد، قوي كردن گنجينه لغات از طريق شعر و ادبيات، آشنايي با ويراستاري و آيين نگارش مطبوعات و تحصيلات عاليه حوزوي يا دانشگاهي در يك زمينه تخصصي بستگي دارد. تمرين نوشتن پس از خوب ديدن، شنيدن و خواندن و سپردن حاصل كار به پيشكسوتان صاحب فن و تن دادن به چكش كاري آنها بر روي نوشته، پله هاي ترقي در روزنامه نگاري و خبرنگاري است اما كسي كه از روز اول، نوشته هاي پر ايرادش بدون كمترين تغيير منتشر شود و نام خود را در زمره نويسندگان مطبوعاتي ببيند، براي خود شأني قائل مي شود كه موجب توقف و سقوط خواهد شد. تعريف ناقص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از روزنامه نگار و خبرنگار (خالق 15 اثر مطبوعاتي در 2 سال با هرگونه كيفيت) موجب شده تا اين حرفه، كاملا بي اعتبار و دم دستي شود و هر كسي به اعتبار روابط فاميلي و دوستي وارد اين عرصه شده و به سرعت، حد نصاب روزنامه نگاري از نظر وزارت ارشاد را كسب كند. بنابراين مي طلبد كه وزارت ارشاد، تعريف روزنامه نگار را قوي تر كرده و به مديران رسانه ها براي نپذيرفتن افراد بي صلاحيت در اين عرصه، فشار بياورد تا بي صلاحيت ها وارد اين وادي نشوند. همچنين در دادن مجوز نشريه به افراد، بايد متخصص بودن او در اين عرصه، مد نظر قرار گيرد. اما شاهديم كه به راحتي مجوز روزنامه و هفته نامه داده مي شود حتي به افرادي كه از عرصه مطبوعات، هيچ نمي دانند. انگيزه هاي ورود به حرفه مطبوعاتي درگذشته افراد با دو انگيزه وارد كار مطبوعاتي مي شدند. يك گروه، برايشان فرقي نمي كرد در يك روزنامه كار كنند يا يك اداره. عده اي اما به نوشتن علاقه داشتند و البته استعداد. با ورود منافع اقتصادي و سياسي در عرصه رسانه، انگيزه هاي ديگري براي ورود به اين فضا ايجاد شد. به ويژه از سال 1376 به بعد، مطبوعاتي ها وارد كارهاي اجرايي شدند و روزنامه نگاري و خبرنگاري به يك راه كوتاه براي رسيدن به پست و مقام نمايانده شد. يك پسر يا دختر جوان با ورود به يك نشريه يا خبرگزاري ناشناخته، اين اجازه را پيدا مي كند در جلسات خبري و كنفرانس هاي مطبوعاتي وزارتخانه ها و سازمان هاي متعددي شركت كند و سؤال بپرسد. او امروز با چند وزير و معاون وزير و مدير كل حشر و نشر پيدا مي كند كه برايش فوق العاده جذاب است. پس از مدتي، متوجه فرصت هاي اقتصادي و سياسي مي شود كه حداقل آن برعهده گرفتن مسئوليت روابط عمومي يك دستگاه يا مشاور مطبوعاتي يك مسئول با حقوق آنچناني است و البته پز دادن به خاطر بودن با يك يا چند مقام. سپس به ارتقاي جايگاه مي انجامد. بنابراين عرصه مطبوعات به يك سكوي پرش تبديل مي شود. حال آنكه رسيدن به چنين جايگاهي از راه علم، تجربه و مهارت بسيار دشوار است. بدين ترتيب مطبوعات،گاه سكوي پرش "بي هنراني " شده است كه با آويزان شدن به موقعيت ها و آدم ها، خود را بالا مي كشند نه براساس لياقت ها. البته بوده اند كساني كه با لياقت و شايستگي از عرصه مطبوعات به جايگاه هاي اجرايي، تقنيني و قضايي رفته اند و موفق بوده اند اما تعدادشان اندك است. حس مطرح شدن مسئولان هم به اين فضا دامن مي زند.. نويسنده : قاسم حداد اصفهاني منبع : روزنامه كيهان 1390/03/21 انتهاي پيام/

منبع خبر: خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط: ازدحام بي هنران روي نردبان روزنامه نگاري