هاشمی: متحجران مدل امروزی خوارج کوفه اند

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتاری به بررسی ابعاد مختلف شهادت مولای متقیان (ع) و شیهای قدر پرداختند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده این گفتار بدین شرح است: ● واقعاً چقدر سخت است و چقدر از صدر اسلام تا الان تكرار می‌شود كه حقایق وارونه و یا از زاویه دیگری به آن نگاه می‌شود و این خود جنجال و هیاهو بپا می‌كند. جالب است كه آن ۵ سالی كه علی(ع) در مسند حكومت بودند، اوج روایت‌ها و اقوال مختلف بود و چه سختی‌هایی را متحمّل شدند. به خاطر اینكه خوارج كسانی بودند كه بر پیشانی‌های آنها جای مُهر بود و صبح و شب در حال عبادت بودند. مبارزه با این گروه از مبارزه با معاویه سخت‌تر می‌شود. ●  یكی از مواردی كه حضرت علی شكوه می‌كند، می‌فرماید: «الدهر انزلنی، ثّم انزلنی حتی قیل علی و معاویه» یعنی «دهر آن قدر مرا پایین آورد كه باید با معاویه مقایسه شوم. من زمانی با كسانی مقایسه می‌شدم كه در تاریخ اسلام افتخارات فراوانی داشتند و الان با ایشان مقایسه می‌شوم.» داستان  روایات جعلی هم در دوره معاویه خیلی عجیب بود. یعنی یك فن و تكنولوژی شده بود كه كسانی اخبار و روایتی را جعل می‌كردند و جا می‌انداختند و جایزه می‌گرفتند كه بیشتر در جهت مخالفت با حضرت‌علی(ع) بود. ●  یك وقت انسان می‌جنگد كه یا شهید می‌شود یا نمی‌شود. ولی یك موقع می‌بیند معارف و مبانی آسیب می‌بیند، كسی مثل حضرت علی(ع) در این مسایل خیلی مشكل دارد. ●  حضرت علی(ع) گفتند: «فزت برب الكعبه» اما فضای پشت سر ایشان اندوهبار است. بعد از شهادت كوفه و خانه ایشان آن نور مقدس را ندارند. تأثر بیشتر این است كه به خاطر نگرانی از تحركات دشمنان، قبر ایشان هم معلوم نبود. در جایی دفن شده بود كه كسی نداند. با این كار می‌فهمیم كه چه شرایطی در آن فضا حاكم است. كسانی كه تحت حمایت و در سایه حضرت علی(ع) بودند، تازه می‌فهمند كه چه اتفاق مهمی با این شهادت افتاده است. فكر می‌كنم جزو تلخ‌ترین ایامی است كه كوفه در آن زمان به خود دید. وضع خانه حضرت علی(ع) از وضع كوفه شدیدتر بود. چون شرایط سختی برای شیفتگان علی(ع) پیش آمده بود. از این نظر باید جزو تلخ‌ترین شب‌های تاریخ باشد. ولی اگر آن شب برای شیعیان شب قدر بود، مشغول راز و نیاز با خدا بودند و دلشان را با دعا گرم می‌كردند. ● قضا و قدر طولانی‌ترین بحث مشاجرات دنیای اسلام است. از زمان پیامبر(ص) تا الان اهل كلام و دیگران درگیر هستند و نظرات هم مختلف است. شیعه نظر مشخص‌تری دارد و امر بین امرین می‌گوید. یعنی هرچه را كه حساب كنید، انسان سهمی در تحقق آن دارد و سهمی را هم خداوند ایفا می‌كند. مثال روشنی می‌زنم كه در قرآن در سوره واقعه هم هست. باغ را در نظر بگیرید. باغبان، زمین را شخم می‌زند، بذر می‌پاشد، آبیاری می‌كند، هرس می‌كند و برداشت می‌كند كه باغ محصول و نتیجه زحمات باغبان است. ولی این در شرایطی حاصل می‌شود كه خداوند خاصیتی را در نور، ظلمت، زمین، هوا، آب، حرارت، برودت، بذر و قانون حاكم بر كشت و كار قرار می‌دهد. اگر هركدام عمل نكنند، به جایی نمی‌رسد. بنابراین اختیار ما در كارهایی كه به ما مربوط می‌شود، مؤثر است و قرآن می‌فرماید: «لیس للانسان الّا ما سعی» یعنی «ما نتیجه زحمات خود را می‌گیریم» بقیه لطف خداست، یعنی سرمایه‌ای است كه خداوند در اختیار ما گذاشته است. اختیار ما سلب نیست. مثلاً می‌توانید نماز بخوانید یا نخوانید. می‌توانید كار زشتی را انجام دهید یا ندهید. هر تصمیمی را خود انسان می‌گیرد. خداوند زمینه را فراهم كرد و مسبب الاسباب است. خودمان سبب‌ها را فراهم می‌كنیم و خداوند قدرت سبب را به ما داده است. ● ما بیشتر روایات خود را از ائمه(ع) می‌گیریم كه از پیامبر(ص) گرفتند. اهل سنت هم از صحابه می‌گیرند كه صحابه هم از پیامبر(ص) گرفتند. در زمان خودتان هم اگر در جلسه‌ای نباشید و كسانی بخواهند از مباحث جلسه برای شما نقل كنند، می‌بینید اقوال مختلف است. حتی در زمانی كه ثبت و ضبط می‌شود و صدا و تصویر موجود است. تا چه برسد به زمانی كه همه سخنان شفاهی بود و سینه به سینه منتقل می‌شد. در زمان پیامبر(ص) حرفهایی از این‌گونه را نمی‌نوشتند و حتی عمر و دیگر خلفا مدتی نهی كردند كه كسی بنویسد. در صدر اسلام مقطعی داریم كه چیزی نوشته نمی‌شد و سینه به سینه منتقل می‌شد. البته قرآن مستثناست. چون پیامبر(ص) كاتب وحی داشتند و خودشان و برخی از صحابه حفظ می‌كردند. این كار با قرآن شد و با روایات نشد. خیلی دلیل هست كه این اختلافات بین ما طبیعی باشد. به خصوص منبع خبر برای كسانی كه تفكرات مختلف و به كسانی عقیده داشتند، مهم بود. این اختلافات جریانی كه الان می‌بینید، آن موقع هم بود و از افراد مختلف نقل می‌كردند. به همین دلیل دوگونه و حتی چندگونه روایات داریم. منتهی ما در علوم روایت، درایت و... خودمان كه در حوزه‌ها تحصیل می‌كنیم، ملاك‌ها و راه‌هایی داریم كه روایات صحیح و صحیح‌تر را انتخاب كنیم. ● یك تصور این است كه خداوند چیزی را برای ما تقدیر می‌كندو آن برای ما پیش می‌آید. عیبی ندارد و در مواردی این گونه است. اما می‌توان معنایی درست كرد كه با الفاظ و مبانی ما و هم با اختیار انسان همخوانی داشته باشد و همه جوانب را ببیند و آن، این است كه به خاطر شرایطی كه از لحاظ روحی، زمانی و مكانی برای ما فراهم می‌شود، آن شب خود را اصلاح می‌كنیم و تبدیل به انسانی می‌شویم كه خالی از عیب و با اراده و نشاط جدید برای سال آینده وارد صحنه می‌شود. پس تقدیر و برنامه‌ریزی می‌شود، ولی در وجود خودمان است. یعنی نرم‌افزاری در وجود خودمان خلق می‌كنیم كه در طول یكسال در زندگی ما كار می‌كند و اثر دارد. اگر با این تفسیر به شب قدر نگاه كنیم، شخصیت‌هایی مثل حضرت علی(ع) مصادیق بزرگ می‌شوند. چون ما تحت تأثیر ارشادات حضرت علی(ع) و انفاس قدسیة ایشان در زمانی كه حضور داشتند و انسانها را تربیت می‌كردند، به سراغ شب قدر می‌رویم. یعنی ایشان در طول عمر خود كاری با انسانها می‌كردند كه شب قدر می‌كند. همان كاری كه از قرآن و جاهای دیگر انتظار داریم، حضرت علی(ع) برای پیروانشان خلق و انسانها را تربیت می‌كردند. بنابراین می‌توانیم در كانون مسئله قدر، تقدیر و سرنوشت، رهبری مثل علی‌ابن ابیطالب(ع) را مجسّم كنیم كه در پیرامون او انسان‌های صالح خلق می‌شوند و وقتی خودشان نیستند، از انوار ایشان در روایات و نهج‌البلاغه(ع) و تربیت و بعدها از طریق شاگردانشان به تدریج به ما می‌رسد، در زندگی انتخاب می‌كنیم و الگو قرار می‌دهیم كه برای زندگی انسانها تقدیر كننده و سرنوشت‌ساز است. اصولاً این روایات به ما شكل می‌دهد. در قرآن آمده است: «كل یعمل علی شاكله» عمل همه انسانها با شكلی كه خودشان یا رهبران و معلمانشان برایشان درست كردند، تطبیق می‌كند. اگر این را معنا كنیم، حضرت علی(ع) یكی از كانونهای قدرساز است. ● از دید ما مسئله این‌گونه است كه پیامبر اكرم(ص) جامعه منظم مدینه را ساختند و عروج كردند و امت اسلامی یك جامعه منظم را با اصول مرتب در شرایط مناسب تحویل گرفتند. در چنین شرایط میراث خوار زیادی پیدا می‌شود. در همه انقلاب‌ها این‌گونه است. آن وضع برای حضرت علی(ع) پیش آمد كه مظلوم شدند. كاری را ایشان می‌بایست ادامه دهند، دیگران خواستند ادامه دهند و ایشان را منزوی كردند. فكر می‌كنم چند سالی كه منزوی بودند، از لحاظ شخصی برایشان راحت‌تر بود. یعنی تا موقعی كه مسؤولیت پذیرفت. موقعی سراغ حضرت‌علی(ع) رفتند كه به بن‌بست رسیدند. یعنی شرایط به‌گونه‌ای شد كه مردم مصر، مكه، مدینه و جاهای دیگر بر خلیفه وقت شوریدند و آن شرایط برای آن خلیفه پیش آمد و به در‌ خانه حضرت علی(ع) آمدند. ایشان اگرچه محق بودند، ولی می‌دیدند كه چه اتفاقاتی می‌افتد! با شرایطی كه درست شده بود و سالها از مبدا وحی فاصله گرفته بودند، ایشان می‌بایست از نو شروع می‌كردند. لذا یكی از اولین خطبه‌ها كه فكر می‌ك‌نم خطبه شانزدهم باشد، تعبیری دارد و می‌فرماید: «قدعادت كهیئتها یوم بعث الله نبیّكم» بار دیگر همانند روزگاری كه خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شده‌اید. ● همه مشكلاتی كه پیامبر(ص) تحمل كرد و جامعه را آنگونه تحویل داد. یكی از خطبه‌های نهج‌البلاغه این‌گونه شروع می‌شود. ایشان با آن همه مشكلاتی كه در اداره حكومت بود، شروع كرد. رقبای فراوانی خلق شده بود. از پیش معین شده و پیامبر(ص) به ایشان گفته بود و خود ایشان هم می‌دانستند كه سه گروه قاسطین، ناكثین و مارقین علاوه بر مشكلات فراوان داخلی در مقابل ایشان صف‌بندی خواهند كرد. این گروهها سه جنگ بزرگ را بر ایشان تحمیل كردند كه حقیقتاً دوره سختی برای علی‌ابن ابیطالب(ع) بود. ایشان می‌خواست هم دوباره الگویی از جامعه اسلامی ارائه دهد و هم می‌بایست جنگ‌های داخلی كند. جنگ‌های خارجی برای حضرت علی(ع) مشكل نبود ولی وقتی مسلمانان در مقابل هم قرار بگیرند، بسیار سخت است كه می‌توان از كلمات ایشان فهمید. فكر می‌كنم مظلومانه‌ترین قطعه زندگی علی‌ابن ابیطالب(ع) از مكه تا مدینه همین دوره‌ای بود كه در كوفه به صورت ظاهر خلیفه و حاكم بودند و این مسایل پیش می‌آمد. بعضی‌ها تفسیر می‌كنند كه عبارت «فزت برب الكعبه» به معنای راحتی است. یعنی راحت شدم. شاید معنایش همین باشد.

منبع خبر: آینده

اخبار مرتبط: آیت الله هاشمی رفسنجانی: متحجران مدل امروزی خوارج کوفه‌اند