باهنر:علاقه نداشتم احمدینژادرای بیاورد/ رمزگشایی از شگرد تیم پرهیاهو و ۵نفره مجلس
واكنش به انتقادات اصولگرایان به هیئت رئیسه، رای به محسن رضایی در انتخابات ۸۸، سرنوشت طرح نظارت بر نمایندگان، عملكرد اصلاح طلبان در مجلس هشتم و تقسیم اصولگرایان به سنتی و جدید از محورهای گفتگوی خبرگزاری مهر با نائب رئیس مجلس شورای اسلامی است. به گزارش مهر محمدرضا باهنر متولد سال ۱۳۳۱ در كرمان و برادر شهید باهنر است. وی كه در حال حاضر دبیركلی جامعه اسلامی مهندسین و نائب رئیسی جبهه پیروان خط امام و رهبری را برعهده دارد از پرسابقه ترین و كهنه كارترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. باهنر به غیر از مجلس اول و ششم پای ثابت همه دوره های مجلس شورای اسلامی بوده است. باهنر كه یكی از چهره های تاثیرگذار در به ریاست رسیدن لاریجانی در مجلس هشتم بوده است همیشه در طول حیات مجلس هشتم مورد انتقاد بخشی از نمایندگان اصولگرای مجلس كه به عملكرد هیئت رئیسه و شخص لاریجانی معترض بوده اند، قرار گرفته است. وی در طول این گفتگو سعی كرد تا به همه انتقادات و شائبههای پیرامون خود و هیئت رئیسه مجلس پاسخ بگوید و در این راه انتقادات جدی هم به عملكرد برخی از اعضای فراكسیون اصولگرایان مجلس وارد كرد. مشروح گفتگوی محمدرضا باهنر با خبرگزاری مهر در ادامه آمده است: * خبرگزاری مهر- سرویس سیاسی: آقای باهنر! به عنوان اولین موضوع به سراغ عملكرد هیئت رئیسه مجلس برویم. عملكردی كه در این سال ها به اندازه كافی مورد انتقاد نمایندگان مجلس بوده است. فكر می كنم در تاریخ چند دوره اخیر مجلس سابقه نداشته است كه عملكرد هیئت رئیسه به این میزان از سوی بخشی از اكثریت مجلس مورد انتقاد شدید بوده باشد. معمولا این انتقادها در گذشته جناحی و از سوی اقلیت مجلس بوده است، اما در این دوره هرچقدر اقلیت اصلاح طلب مجلس موافق و همراه هیئت رئیسه بوده است بخشی از اكثریت مجلس، حتی اگر تعداد آنها را كم بشماریم، همواره منتقد عملكرد شما و دوستانتان بوده اند. این موضوع را چگونه ارزیابی می كنید؟ - محمد رضا باهنر: ساختار مجلس هشتم ازنظر ساختاری و فراكسیون متفاوت از مجالس دیگر است و دلیل این موضوع هم به شكل انتخاباتی آن بر می گردد كه متفاوت بود. در انتخابات مجلس هشتم مجموعه ای تاسیس شد كه بعدها به جبهه متحد اصولگرایان یا همان ۶+۵ معروف شد و اضلاع مختلفی در این موضوع سهیم بودند و لذا ساختار انتخاباتی آن گونه تعریف شد . البته بعدها هم تلاش شد كه این ساختار انتخاباتی در مجلس هم اجرا شود اما به آن ترتیب و به صورت سه ضلعی در مجلس امكان عملیاتی پیدا نكرد. البته شاید برخی نمی خواستند و یا مصلحت نمی دانستند. مجلس باید توسط افراد آشنا به ساختار مجلس مدیریت شود اصولا ما معتقد بودیم به دلیل اینكه در جمهوری اسلامی احزاب رسمی شناسنامه دار وجود ندارد و در آستانه انتخابات جبهه ها تشكیل می شود و ساختار تشكیلاتی نیستند بنابراین مجلس را باید مجلسی ها و افراد آشنا به ساختار مجلس مدیریت كنند. مجلس وابسته به حزب یا یك جریان بیرون از مجلس نیست. این موضوع باعث شد كه در نوع اداره مجلس و فرآیند ایجاد ساختارهای مجلس یك مقدار اختلاف نظر بوجود بیاید یعنی بعضی ها معتقد بودند كه همان سه ضلع جبهه متحد اصولگرایان با به اصطلاح سهام مساوی مجلس را مدیریت كنند. برخی دیگر هم معتقد بودند كه مجلس باید خودش، خودش را مدیریت كند. به همین دلیل برخی به اقلیت و برخی به اكثریت تبدیل شدند كه اعداد آنها با یكدیگر بسیار متفاوت بود و قاعدتا در پشت نقدهایی كه انجام می دادند توقع آنها این بود كه انتقادات و سخنان آنها نعل به نعل پیاده شود در حالی كه ساختار تصمیم گیری مجلس شورای اسلامی ساختار دیگری بود. برای فهم این موضوع باید به ساختار فراكسیونی مجلس شورای اسلامی توجه كرد. در فراكسیون اصولگرایان مجلس شورای مركزی ، مجمع عمومی و هیئت رئیسه داریم. شورای مركزی توسط مجمع عمومی به صورت مستقیم انتخاب نمی شود بلكه شورای مركزی این گونه طراحی شده كه همه استانها در شورای مركزی نماینده داشته باشند. بنابراین تركیب شورای مركزی یك تركیب همگون با كل مجمع نیست. برخی توقع داشتند فراكسیون اصولگرایان سه ضلعی مدیریت شود از طرفی هیئت رئیسه فراكسیون توسط شورای مركزی فراكسیون انتخاب می شود بنابراین فراكسیون می بایست در همه اوقات تابع مجمع عمومی فراكسیون باشد. همه این ها در حالی است كه برخی دوستان توقع داشتند فراكسیون اصولگرایان با یك سهام مساوی سه ضلعی متناسب با سه ضلعی فهرست جبهه متحد مدیریت شود. این پارادوكس و همین تناقض عملا یك گرفتاری ایجاد كرد. شاید این یكی از دلایلی بود كه بخش هایی از فراكسیون اصولگرایان كه اقلیت كمتری بودند احساس می كردند كه حرفشان خریدار ندارد و به كرسی نمی نشیند. به همین دلیل فریادهایشان بلندتر می شد و الا مسئله دیگری نبود. * فكر نمی كنید كه میتوان این موضوع را به مدیریت مجلس ارتباط داد؟ یعنی این مشكلات را نمی توان ناشی از عدم تكرار نوع مدیریت دكتر حداد عادل توسط دكتر لاریجانی در مجلس هشتم دانست؟ آیا تفاوت این دو مدیریت دلیل این موضوع و این انتقادات نیست؟ بالاخره بخشی از همین جریان هایی كه به آنها اشاره كردید در مجلس هفتم هم حضور داشتند اما انتقادات به هیئت رئیسه در مجلس هفتم به این شدت و گستردگی نبود. تفاوت روسای مجالس هفتم و هشتم علت نبود بلكه معلول بود. یعنی علی رغم اینكه مجلس هفتم و فراكسیون اصولگرایان اكثریت مجلس را به دست گرفته بودند و در مجلس هشتم هم فراكسیون اصولگرایان اكثریت كامل و قاطع را داشتند اما جنس مجلس هفتمی ها با جنس مجلس هشتمی ها متفاوت بود. جنس مجلس هفتم با مجلس هشتم تفاوت دارد ما از این اتفاقات در مجالسمان زیاد اتفاق افتاده است. در مجلس چهارم و پنجم هم موضوع به همین نحو بود. مجلس چهارم و پنجم هم اصولگرا بودند اما دو سوم مجلس چهارمی ها برای مجلس پنجم رای نیاوردند و افراد جدید به مجلس وارد شدند اما رئیس مجلس عوض نشد. برای اینكه افراد عوض شدند اما جنسشان تغییر پیدا نكرد. در مجلس هفتم و هشتم هم افراد عوض شدند و هم جنسشان عوض شد. یعنی در ضمن اینكه اصولگرا بودند و در حال حاضر هم اصولگرا هستند اما به رفتار مجلس هفتم نقد جدی داشتند البته این یك نقد درون فراكسیونی بود ولی آثار آن در انتخابات مجلس هشتم پیدا شد. به همین دلیل در جلساتی كه ما تشكیل دادیم دكتر حداد اعلام كرد كه در صحن علنی كاندیدای ریاست مجلس نمی شود. سوال: نكته ای كه شما مطرح كردید یك بحث ساختاری است. اما در مورد شیوه عملكرد هیئت رئیسه نكاتی وجود دارد كه منتقدین داخلی مجلس خیلی جدی بر روی آن مانور می دهند. اگر بخواهیم سخنان آنها را بررسی كنیم چند نكته كلیدی در آن وجود دارد یكی از آنها موضوع بسیار مهم و كلیدی طرح نظارت بر نمایندگان مجلس است. منتقدین هیئت رئیسه معتقدند كه مهمترین مقصر عدم به نتیجه رسیدن طرح نظارت بر نمایندگان هیئت رئیسه است و علیرغم تاكیدات چندین باره رهبر معظم انقلاب این طرح اجرایی نمی شود و هیئت رئیسه در تعاملی كه با نمایندگان دارد به صورت جدی به سرانجام رسیدن طرح را پیگیری نمی كند. اگر بخواهیم خیلی صریح بگوییم برخی می گویند هیئت رئیسه در مواقع حساس به رای نمایندگان نیاز دارد و طبیعتاً باید با نمایندگان راه بیاید و در مواقعی مانند طرح نظارت این تعامل جدی میان هیئت رئیسه و نمایندگان ایجاد میشود. - این موضوع نیز به ساختار مجلس باز میگردد. ساختار مجلس اصولاً با همه نهادها تفاوت دارد و تا كسانی به مجلس ورود پیدا نكنند و كار نكنند و فعال نشوند و حس مجلس را نگیرند شاید نتوانند به درستی این مسئله را درك كنند. در حال حاضر برخی اختلافاتی كه میان دولت و مجلس و دولت و قوه قضائیه به وجود میآید هم ناشی از همین عدم فهم ساختار خاص مجلس است. برای مثال در برخی موارد رئیس دولت به دلیل این كه در دولت همه افراد مستقیم یا غیرمستقیم منصوب و تحت اختیار وی هستند و توانایی عزل و نصب آنها به صورت نامحدود را دارد گاهی از هیئت رئیسه می خواهد كه اگر امكان دارد رئیس مجلس درخواست اقدامی را از نمایندگان بكند و یا مانع از تصمیم جمعی نمایندگان در باره طرحی شود. اما ما كه در مجلس سالیان سال است حضور داریم می گوییم كه این كار امكان ندارد. بسیاری از كارها هست كه رئیس مجلس میخواهد انجام شود ولی نمیتواند بسیاری از كارها در مجلس هست كه رئیس مجلس میخواهد انجام شود ولی نمیتواند ولی در مقابل بسیاری از كارها است كه رئیس مجلس نمیخواهد ولی انجام میشود. دلیل این موضوع نیز به ساختار مجلس برمیگردد. این كه این ساختار درست است یا نیست بحث دیگری است. به عنوان نمونه ای برای درك بهتر این موضوع هیئت رئیسه مجلس متشكل از ۱۲ نفر است كه فقط یك نفر آن رئیس است و همان یك نفر هم در چینش بقیه اعضای هیئت رئیسه هیچ نقشی ندارد، در حالی كه باید گفت كدام سازمان در كشورمان است كه معاون آن سازمان خود را مدیون رئیس نداند. این مطلب را بر این اساس میگویم كه بنده در مجلس هفتم و هشتم نایب رئیس بودم و آقایان لاریجانی و حداد عادل قبول داشته باشند كه من در سمت نایب رئیسی همواره احترام رئیس را رعایت كردهام و سعی میكنم به هیچوجه با رئیس مجلس درگیر نشوم. اصولاً در اكثر مجالس دنیا وضع همینگونه است. در كشوری مانند اتریش نایب رئیس مجلس این كشور میزبان بنده بود. من به وی گفتم نایب رئیس مجلس اما او از این خطاب من ناراحت شد و گفت كه من معاون كسی نیستم من رئیس دوم هستم. اگر رئیس مجلس روزی در مجلس نباشد نمیتواند بعضی اختیارات را تفویض و برخی را نكند بلكه در مواقع غیاب رئیس مجلس همه اختیارات به نایب رئیس تفویض میشود. شخص نایب رئیس هم كسی است كه نقش حزبی میتواند داشته باشد اما عزل و نصب نمیتواند انجام دهد حتی دبیران هیئت رئیسه هم حق چنین اقدامی ندارند و رئیس مجلس هم حق هیچگونه عزل و نصبی در ساختار كلی مجلس را ندارد. بنابراین رئیس مجلس و هیئت رئیسه در جایی میتوانند چیزی را بخواهند ولی مجلس آن را تصویب نكند. در جریان تصویب لایحه عید فطر كه از سوی دولت تقدیم مجلس شده بود دكتر لاریجانی تشریف نداشتند و من به عنوان اداره كننده مجلس بودم و كاملاً مشخص بود كه بنده طرفدار تصویب این طرح هستم و حتی در جاهایی نیز علناً اعلام كردم و حتی برخی به من گفتند كه از حالت بی طرفی بیرون آمدهام ولی همه دیدیم كه فوریت این طرح علی رغم موافقت صریح رئیس جلسه یعنی بنده در مجلس رای نیاورد. این ساختار مجلس است و افرادی كه این گونه توقعات را از هیئت رئیسه دارند یا ساختار مجلس را به خوبی حس نكردند و یا تنها به دنبال بهانه جویی هستند و حرفهایی را میگویند تا بگویند ما هم وجود داریم. در داخل مجلس همان اقلیت درون اصولگرایی میدانند كه كارهایی در مجلس وجود دارد كه هیئت رئیسه مجلس خواهان اجرای آن است اما نمیتواند كار را پیش ببرد. اما این دوستان به روی خود نمیآورد و میگویند هیئت رئیسه هر كاری بخواهد میتواند انجام دهد و میگویند چون برخی لوایح و طرحها تصویب نمیشود به دلیل این است كه هیئت رئیسه نمیخواهد كه باید بگوییم این گونه سخنان از روی بیانصافی است و همه منتقدان باید متوجه این موضوع بدیهی باشند كه ساختار مجلس شورای اسلامی همانند قوه مجریه و قضائیه نیست. در قوه مجریه شخص رئیس جمهور در آن واحد می تواند ۱۵ وزیر را عزل كند و هیچكس هم هیچ اعتراضی نمیتواند بكند. رئیس مجلس هیئت رئیسه، كمیسیونها و حتی یك نماینده مجلس را هم نمیتواند عزل كند و یا حتی جلوی ورود وی به مجلس را بگیرد. * در خصوص طرح نظارت بر نمایندگان مجلس توضیح ندادید؟ بالاخره سرنوشت این طرح به كجا انجامید؟ در این ساختار مجلس كه می گویید بالاخره به مطالبه جدی رهبری پاسخ گفته خواهد شد یا خیر؟ - این موضوع كه از تاكیدات مقام معظم رهبری به نمایندگان بود از ابتدا كه در مجلس مطرح شد برخی آن را بسیار تند مطرح كردند و شیب آن را زیاد گرفتند به این دلیل كه با ساختار مجلس آشنا نبودند. شاید شخصی تا به حال در این مسئله به صرافت نیافتاده بود. من نه به عنوان كسی كه مجلسی هستم بلكه به عنوان فردی كه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شناخت كامل دارم میگویم كه در این مملكت همه مسئولین كشور به غیر از نماینده مجلس را میتوان عزل كرد. البته این مسئله را در تئوری میگویم. ممكن است در عمل اجرا نشود. مثلاً رئیس جمهور در كشور ما یك بار عزل شده است و امیدواریم دیگر به هیچوجه شاهد عزل یك رئیس جمهور در كشور نباشیم چرا كه هزینه زیادی برای كشور دارد. اما از نظر قانون اساسی این امر ممكن است. حتی رهبری توسط مجلس خبرگان میتواند مورد نقد قرار گیرد اما نمایندگانی كه در مجلس حضور دارند و اعتبارنامه آنها توسط نمایندگان تصویب شده است به هیچوجه كسی نمیتوان آنها را عزل كند. برخی طرح نظارت بر نمایندگان را از ابتدا تند كردند البته این موضوع فلسفه خاص خود را دارد و بسیار دقیق است و من خود از طرفداران آن هستم. فلسفه آن هم این است كه اگر در مجلس یك نفر هم باقی باشد كه بخواهد حرف حقی را بزند اكثریت نتوانند وی را ساكت كنند والا اگر این گونه باشد اكثریت دیكتاتوری میكنند و اقلیت را به اخراج تهدید می كنند. اگر فراكسیون اقلیت مجلس به یك فراكسیون ۱۰ نفره تبدیل شد -حرف حق یا ناحق آنها موضوع دیگری است- ولی اكثریت ۲۸۰ نفره مجلس هم نباید و نمی تواند این ۱۰ نفر را اخراج كند. این فلسفه از نظر دموكراسی بحث بسیار دقیق و ظریفی است. تندروی ها تصویب طرح نظارت بر نمایندگان را به تاخیر انداخت هنگامی كه این وضعیت و این ساختار در مجلس وجود دارد از روز اول كه رهبر معظم انقلاب در خصوص خودنظارتی دستور دادند عدهای طرحی به مجلس آوردند كه اگر نمایندگان مجلس تخطی انجام دادند ما باید اعتبارنامه وی را لغو كرده و او را اخراج كنیم. متاسفانه برخی از همان اول از اخراج، بازداشت و مطرح كردن رای دوباره به اعتبارنامه صحبت كردند. بنابراین باید با مجلس با ادبیات خودش كار كرد و همین تندرویها تصویب طرح نظارت بر نمایندگان را به تاخیر انداخت والا بر روی این طرح بحثهای زیادی انجام شد و در كمیسیون به تصویب رسید و منتظر هستیم كه در كمیسیون تخصصی رسیدگی شود. اقلیت درون فراكسیون اصولگرایان به ساختار مجلس آشنا نیستند اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه نگاه كنیم اقلیت درون فراكسیون اصولگرایان به ساختار مجلس آشنا نیستند و نگاه بدبینانه به این موضوع این است كه آنها می گویند ما حرفی را علیه آنها میزنیم شاید اثر كرد. * شما بر ساختار دموكراتیك مجلس تاكید می كنید اما نوك پیكان منتقدین هیئت رئیسه به سمت جنابعالی است و میگویند محمدرضا باهنر به دلیل سابقه كاری در مجلس و لابی قوی با نمایندگان در بسیاری از مواقع می تواند مسائل را به سرانجام برساند. مثلاً در هنگام مطرح كردن طرح سئوال از رئیس جمهور نوع عملكرد شما به نوعی مانع از طرح این موضوع شد و به فردی كه باید متن سئوال از رئیس جمهور داده میشد نامه نرسید و به دست شما رسید و شما هم نامه مذكور را به فردی كه باید این اقدام را انجام می داد ندادید و بسیاری از افرادی كه به دنبال سوال از رئیس جمهور بودند بر روی همین نكته تاكید می كردند كه هیئت رئیسه تعمداً به دنبال مطرح كردن طرح سئوال از رئیس جمهور نیست یا در مواقع دیگر و در موضوع طرح شكایت از رئیس مجلس كه توسط برخی از اعضای فراكسیون اصولگرایان مطرح میشد برخی میگویند كه هیئت رئیسه مانع از مطرح شدن این موضوع در صحن شد. - همه اعضای هیئت رئیسه در مجلس و میان نمایندگان حوزه نفوذ رای دارند؛ به همین دلیل است هنگامی كه موافق و مخالفان طرح یا لوایح در مجلس صحبت میكنند آثار سخنانشان متفاوت است. ممكن است فردی به عنوان مخالف صحبت كند و نتواند حتی یك نفر را با خود همراه كند. اما در مقابل فردی با اقدامی مخالفت كند و بتواند مجلس را با خود همراه كند و لذا حوزه نفوذ رای با موضوعاتی كه توسط این دست از منتقدین مطرح میشود بسیار متفاوت است. اقلیت درون فراكسیون اصولگرایان تنها صدای بلندی دارد ممكن است عدهای از نمایندگان مجلس به من محبت داشته باشند و استدلالهای من را راحتتر بپذیرند و بتوانم در نظراتشان تاثیر بگذارم. مثالهایی كه توسط شما زده شد و به نوعی همه حرفهایی كه در رسانهها زده میشود توسط اقلیت ۴ یا ۵ نفره درون فراكسیون اصولگرایان مجلس كه علاقهای به افرادی مانند باهنر ندارند مطرح میشود. همه تلاششان را هم انجام می دهند كه باهنر نایب رئیس نشود و یا حتی در شورای مركزی اصولگرایان هم حضور نداشته باشد. البته در بعضی مواقع هم موفق عمل كرده اند. عمده این گونه سخنان توسط همین ۴ یا ۵ نفر گفته میشود. البته معتقدم این موضوع اشكالی ندارد اما این موضوع به گونهای نشود كه رسانهها باورشان شود كه سخنان این افراد باور عمومی در مجلس است چرا كه اگر این باور عمومی درون مجلس نسبت به بنده وجود داشت من نمیتوانستم ۱۸۰رای در انتخابات هیئت رئیسه مجلس كسب كنم. اگر اكثریت مجلسیها باورشان این بود كه باهنر به قانون عمل نمیكند وی را به سرعت از هیئت رئیسه مجلس بیرون میكردند. بنابراین باید گفت فریاد این ۴ یا ۵ نفر بسیار بلند است و صدای آنها بسیار پرهیجان است اما مركز تولید آن بسیار محدود است. * در مورد بحث سوال از رئیس جمهور و شكایت از هیئت رئیسه مجلس؟ به هیچ وجه این گونه نیست كه مسئول تحویل سئوال در هیئت رئیسه من باشم. ساختار مجلس به گونهای است كه رئیس مجلس اختیارات خود را در میان اعضای هیئت رئیسه توزیع كرده است و اشكال ساختاری در مجلس هم همین است و لذا اگر رئیس حضور نداشته باشد تمامی اختیارات به صورت خودكار به نایب رئیس منتقل میشود و رئیس نمیتواند تصمیم بگیرد كه آیا اختیارات خود را به نایب رئیس دوم بدهد یا به نایب رئیس اول. اگر رئیس مجلس حضور نداشته باشد اختیارات وی به صورت خودكار به نایب رئیس اول منتقل میشود و خود رئیس هم حق دخل و تصرف در این موضوع را ندارد. بنابراین اینكه مطرح میشود مسئول سئوالات برخی منشیهای هیئت رئیسه هستند، صحت ندارد و تا هنگامی كه من به عنوان نایب رئیس اول حضور دارم تنها من مسئولیت دریافت و طرح سئوالات را بر عهده دارم. در این خصوص باید بگویم طرح سوال از رئیس جمهور امر پنهانی نیست و سوال همین الان هم بر روی میز من است. اما كسانی كه می گویند سوال را به من تحویل دادند در این خصوص نظر سئوال كنندهها باید برایشان جالب باشد. رئیس سئوال كنندگان یعنی علی مطهری در حضور بنده و دكتر دهقان سئوال را به من داد چرا كه خودش می دانست سئوال را باید به نایب رئیس مجلس تحویل دهد. هنگامی كه سئوال به بنده تحویل داده شد تعدادی از امضا كنندگان نامه به بنده مراجعه كردند و عنوان داشتند كه ما این سئوال را در زمان «دوركاری» رئیس جمهور امضا كرده بودیم و به دلیل اینكه در حال حاضر مشكل حل شده است ما ارادهای برای انجام سئوال از رئیس جمهور نداریم و لذا در ادامه، نامه انصراف خود را به ما تحویل دادند. اگر ۷۳ امضا آماده شود تعللی در وصول سوال از رئیس جمهور نمی كنیم در حال حاضر با صراحت اعلام میكنم كه هر زمانی كه ۷۳ نفر از نمایندگان مصمم شوند طرح سئوال از رئیس جمهور را مطرح كنند ما یك روز هم معطل نمیكنیم. ممكن است به صورت مشورت به طراحان سئوال بگوییم كه این كار به مصلحت نیست اما سئوال در هیئت رئیسه مطرح خواهد شد. در مجلس كارهایی كه می خواهیم انجام نشود، میشود این را به شما بگویم، در مجلس كارهایی كه بخواهیم انجام نشود، میشود اما طرحها و لوایحی كه نمیخواهیم تصویب شود توسط نمایندگان تصویب میشود. ممكن است ما سئوال ۱۰۰ نفره نمایندگان را چند روز هم معطل كنیم اما نمیتوانیم ۱۰۰ نفر را وادار به امضای سئوالی بكنیم. در سابقه تاریخی وجود دارد كه در مجلس ششم رهبری دستور دادند كه مجلس وارد اصلاح قانون مطبوعات نشود و امر حكومتی هم به حساب میآمد اما امر حكومتی هم در موضع انجام ندادن میشود و در تصویب طرحها نمیشود و امكان ندارد به مجلس امر حكومتی شود كه شما به برخی قوانین رای دهید. * عملكرد اصلاح طلبان مجلس هشتم را چگونه ارزیابی می كنید؟ اصلاح طلبانی كه علی الظاهر رابطه خوبی با شما دارند و حتی گاهی نوعی هماهنگی هم میان رفتار آنها با نظرات شما و هیئت رئیسه دیده می شود. - من یك بار در پشت تریبون مجلس واژهای را به كار بردم و گفتم كه اصلاح طلبان مجلس هشتم «گوشت تلخ» نیستند. یكی از اختلافات اساسی ما با برخی از افراد تندرو در میان اصولگرایان همین بود، یعنی ما در میان اصولگرایان نباید اصلاح طلبان درون مجلس را تحریك كنیم و در مقابل آنها مرگ بر فتنه گر بگوییم و یا آنها را از مجلس بیرون كنیم. چرا كه این افراد پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ اعتراضاتی داشتند اما ما در مجلس نطقهای تند و آتشین چالشدار و ساختارشكن از سوی اصلاح طلبان نداشتیم و اگر هم بود بسیار محدود و كم بود. مثلاً ما در مجلس افرادی را داشتیم كه افراد نزدیك آنها را در حوادث فتنه دستگیر كردند اما این موضوع وجود نداشت كه این افراد بخواهند در مجلس جنجال به پا كنند و در طرفداری از نزدیكان خود سینه سپر كنند. اصلاح طلبان درون مجلس را مدیریت كردیم ما مدعی هستیم كه دو عامل موجب این موضوع شد اولین آن این بود كه این اصلاح طلبان گوشت تلخ نبوده و دوم اینكه ما به خوبی آنها را مدیریت كردیم. در مقابل برخی اصولگرایان تندرو معتقدند كه چرا مرگ بر فلانی نگفتیم و هنگامی كه ما این استدلال خود رامطرح میكنیم آنها در جواب میگویند شما به دلیل اینكه به رای آنها نیاز دارید با آنها درگیر نمیشوید. معتقدم ما باید مجلس را مدیریت كنیم. اگر در دولت یك اصلاح طلب پیدا شود رئیس جمهور میتواند دستور دهد كه آن فرد دیگر در هیچ مقامی به كار گرفته نشود اما ما اگر ۶ اصلاح طلب هم در مجلس وجود داشته باشد نمیتوانیم به آنها بگوییم كه در مجلس نباشند بلكه ما باید با آنها به گونهای تعامل كنیم كه تندروی نكنند و حرفهای بیربط نزنند. در مقابل اگر این مدیریت در دست برخی اصولگرایان تندرو بود فضا را به گونهای مدیریت میكردند كه چند نفر از همین اصلاح طلبان در مجلس عصبانی شوند و از سمت خود استعفا دهند و حتی بعدها كار به تحصن هم بكشد. اما ما به هیچوجه این امر را به مصلحت نظام نمی دانیم ولی متاسفانه باید گفت كه این طیف تندرو این موضوع را به مصلحت نظام می داند. برخی از افراد در همین مجلس وجود دارند كه میگویند هرچه زودتر اصلاح طلبان از كلیت حكومت حذف شوند بهتر و همین موضوع اختلاف جدی ما با افراد تندرو در میان اصولگرایان مجلس است. * در چند هفته اخیر مباحثی در خصوص مواضع جنابعالی در حوادث پس از انتخابات ۸۸ مطرح شده است با توجه به این كه شما از چهره های باسابقه و به نوعی كلاسیك در جناح موسوم به راست هستید و به نوعی یكی از چهره های محوری جریان اصولگرا هم به حساب میآیید، منتقدان شما معتقدند كه در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری آن طور كه از شما انتظار می رفت موضعگیری صریح به نفع جریان اصیل انقلاب و رهبری نكردید و حتی برخی مطرح می كنند كه شما به میرحسین موسوی پیشنهاد دادهاید كه در فیلم انتخاباتی وی شركت كرده و در آن رسما از وی حمایت كنید. اگر امكان دارد پاسخ صریح و شفاف به این موضوع بدهید. تاكید من بیشتر بر مواضع جنابعالی در ابتدای شكلگیری فتنه ۸۸ و چند هفته ابتدایی انتخابات ریاست جمهوری دهم است و انتقاد اصلی بدنه اصولگرایان به برخی از نخبگان جریان اصولگرا هم بیشتر به همین ایام باز میگردد. تندروهای اصولگرا به دنبال محو رای دهندگان به موسوی هستند - برخی از این سخنان حرفهای بسیار سبك و غیراخلاقی و زشتی است و انسان نباید وقت خود را به این حرفهای بیربط صرف كند. اگر من بخواهم بحث كنم یكی از اشكالاتی كه با این افراد تندرو در میان اصولگرایان داریم این است كه این افراد در به در به دنبال این هستند كه ۱۳ میلیون نفری كه به میرحسین موسوی رای دادند را پیدا كنند و آنها را از صفحه روزگار محو كنند. من این برخورد را به هیچ وجه قبول ندارم . رهبر معظم انقلاب در اولین موضعگیریشان صحبت از ۴۰ میلیون رای كردند و رای مردم را به هیچوجه تقسیم نكردند در مقابل عدهای به دنبال كشف این ۱۳ میلیون هستند. حتی در برخی مواقع پا را از این هم فراتر گذاشتند و افرادی را هم كه به آقای احمدینژاد هم رای داده بودند متهم میكنند كه دروغ میگویید شما به آقای احمدی نژاد رای نداده اید. در انتخابات ۸۸ به محسن رضایی رای دادم البته من همواره گفتهام كه به احمدینژاد و میر حسین موسوی رای ندادهام، بلكه به محسن رضایی رای دادم با وجود اینكه قاطعانه میدانستم وی رای نمیآورد. من خودم در مجلس شاهد این موضوع بودم كه این تندروها به سراغ افرادی رفتند كه آنها قسم یاد كردهاند كه به احمدینژاد رای دادهاند اما قاطعانه در مقابل آن فرد گفتهاند كه تو دروغ میگویی. ما معتقدیم مسئولین نظام با عملكرد و هدایت آگاهی بخش خود می توانند ۱۲ میلیون نفر از ۱۳ میلیون نفری كه به میرحسین موسوی رای دادند را از راهی كه رفتند بازگردانند. من به هیچوجه و در هیچ زمانی به دنبال میرحسین موسوی نبودم و نمی خواستم او رای بیاورد. علاقه نداشتم در انتخابات ۸۸ احمدی نژاد رای بیاورد البته علاقه نداشتم كه احمدینژاد هم رای بیاورد. بنابراین این گونه حرفهای سخیف سیاسی كه از زبان اقلیت درون فراكسیون اصولگرایان مطرح میشود بسیار روشن و آشكار است و متاسفانه بحثهای آنها همواره ادامه دارد. برای مثال هنگامی كه در مجلس هشتم ما به این دلیل كه نمی خواستیم اصلاح طلبان را تحریك كنیم مجلس را به شیوه ای كه به مصلحت می دانستیم مدیریت كردیم، این افراد این موضوع را به نزدیكی ما به اصلاح طلبان ترجمه كردند. در حالی كه ۲۲۰ فرد اصولگرا در مجلس حضور دارند و ما اگر بخواهیم رای جمع كنیم این تعداد كافی است. اینها عدهای بودند كه فشار آوردند كه میرحسین موسوی و مهدی كروبی باید اعدام گردند و همین فشارها موجب شد تا آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مجبور شود در مصاحبهای عنوان كند من به دنبال دستگیری سران فتنه هستم اما مقامات عالیرتبه نظام به دنبال این نیستند. باید بگویم این یك مرض است كه این افراد به آن مبتلا هستند. یعنی ما به تمام راههایی كه وجود داشت به آنها گفتیم كه نظام صلاح نمیداند این افراد بازداشت شوند ولی آنها در پاسخ به ما گفتند اگر شما هم در مجلس علیه سران فتنه شعار دهید نظام مجبور به پذیرش حكم بازداشت خواهد شد. * در مورد تعامل با نمایندگان به موضوعات مهمی اشاره كردید. اما شما آقای باهنر! به عنوان یكی از چهره های شاخص جریان اصولگرا كه چشم امید بدنه اصولگرایان به سخنان چهره هایی چون شما بود در موضع اثباتی دفاع از انتخابات چه اقدامی انجام دادید؟ در هفتههای ابتدای انتخابات مردم به رسانههای عمومی چشم دوخته بودند تا چهرههای شاخص كشور در خصوص فتنه پس از انتخابات موضعگیری صریح و قاطع كنند. - من در ابتدای حوادث پس از انتخابات در مذاكرات بودم و از شورای نگهبان پیغام و پیامها را به برخی از كاندیداهای معترض به انتخابات میرساندم و در پشت جریانات رسانه ای تلاش فراوانی برای بازگشت این آقایان كردم. * سوال من در خصوص ظهور و بروز رسانه ای برای ایجاد آرامش و اطمینان در میان عموم مردم و به خصوص بدنه جریان اصولگرایی است. - تا مدتهای مدید بالاترین مقامهای كشور هم به سران فتنه توصیه میكردند كه از راه طی شده برگردند و به آغوش ملت باز گردند. اما برخی از این تندروهای اصلاح طلب قبل از انتخابات عنوان كردند اگر میرحسین موسوی رای نیاورد مردم به خیابانها بریزند و مردم را تحریك كردند. از سوی دیگر عدهای دو ماه قبل از اجرای انتخابات گفته بودند كه میرحسین موسوی به دنبال انقلاب مخملی است و شورای نگهبان اشتباه كرده كه وی را تایید صلاحیت كرده است و لذا این افراد هم افراط كردند. بصیرت دقیق این است كه افراد هم زمان شناس و هم دوست شناس باشند. یك عده به ما ایراد میگیرند كه چرا قبل از انتخابات نگفتید میرحسین موسوی آمریكایی است و اگر به آنها رو می دادیم میگفتند كه شورای نگهبان بیخود كرده است كه صلاحیت آنها را تایید كرده. اما در مقابل رهبر معظم انقلاب تا دو ماه پس از انتخابات این افراد را به بازگشت به آغوش نظام توصیه كردند و بارها گفتند كه از راه قانونی اعتراضات خود را دنبال كنند و این از تفاوت نگاه رهبری و برخی افراد تندرو است. * برخی از فعالان سیاسی معتقدند مهم ترین عامل پیروزی جریان اصولگرایی در سالیان اخیر عبور از سنت های پیشین اصولگرایانه به سنت های نوین بوده است و معتقدند یكی از مهم ترین ضعف های جناح راست سنتی ساده انگاری در مسائل سیاسی و منحصر كردن سیاست ورزی در جریان نخبگی و احزاب بوده و به نوعی به جریان اجتماعی و توده های مردم در دوره سنتی بی توجهی شد. اصولا آیا جنابعالی مرز و تفاوتی میان جریان اصولگرایان سنتی و دیگر اصولگرایان قائل هستید یا خیر؟ تقسیم بندی اصولگرایان به سنتی و جدید درست نیست - این تقسیم بندیها تقسیمبندیهای درستی نیست. بالاخره كار كه جلو می رود، تجربیات هم تغییر پیدا میكند و رویه ها هم به تبع آن عوض میشود و هیچكس در این مورد تردیدی ندارد و حتماً روشهای ۲۰ سال گذشته در حال حاضر جواب نمیدهد. من حتی معتقدم انتخابات دوم خرداد هم باعث شد كه یك شوك جدی به جریان اصولگرایی وارد شد و موجب شد تا اصولگرایان در بخشی از ادبیات سیاسی خود تغییراتی را ایجاد كنند. برخی معتقدند كه اصولگرایانی كه در گذشته فعالیت كردند باید از صحنه كنار روند. اگر بخواهیم سرنوشت روسای جمهور و مجالس قبلی را دنبال كنیم و وضعیت فعلی آنها را ببینیم اوضاع نمیتواند این گونه باشد چرا كه متاسفانه هر رئیس جمهور و رئیس مجلسی كه بر سر كار میآید می خواهد گذشته را به كلی پاك كند. معتقدم به هیچوجه كشور را نمیتوان این گونه اداره كرد. این بسیار بد است كه رئیس جمهور ما مدعی باشد كه قبل از دوران نهم ریاست جمهوری هیچ كاری در مملكت صورت نگرفته است. برای من به عنوان نماینده مجلس هفتم هم بد بود كه میگفتم همه مجالس قبل از این مجلس بد عمل كردند و این روش، روش بسیار بدی است. در كشورهای عقب افتاده هم وضعیت به این گونه نیست. * بحث اصولگرایانی كه جریان راست سنتی را نقد و بر شیوه های نوین در این جریان كه حالا نام اصولگرایی به خود گرفته مطرح می كنند بیش از آنكه نفی گذشته باشد، نقد گذشته برای پرهیز از درافتادن در ورطه ای است كه یك بار در مقطع انتخابات خرداد ۷۶ و اسفند ۷۸ گرفتار آن شدند. شكست سنگین جناح راست سنتی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم و مجلس ششم مطلبی نیست كه بتوان آن را به سادگی كتمان كرد. - نه موضوع به هیچوجه این گونه نیست در حال حاضر افرادی كه ادعای جانشینی نیروهای قدیمی را دارند ادعاهای بزرگی دارند. برخی از آنها مدعی هستند كه ما ۳۰ میلیون رای داریم در مقابل عدهای معتقدند كه از این ۳۰ میلیون ۲۵ میلیون آن بعد از دوركاری رئیس جمهور فروپاشیده است. این افراد این گونه نمی توانند با هم كنار بیایند. بزرگترها كه به صحنه آمدند میگویند كه شما با یكدیگر كار كنید. آیات مهدوی كنی و یزدی به دنبال سهم خواهی نیستند افرادی مانند آیتالله مهدوی كنی و آیتآلله یزدی به هیچوجه به دنبال سهم نیستند و من به عنوان عضو شورای مركزی جبهه متحد اصولگرایان تا به حال نشنیدم كه این دو بزرگوار افرادی را برای حضور در لیست اصولگرایان توصیه كنند. آنها معتقدند كه تمام آرزوی ما این است كه اصولگرایان با یكدیگر كار كنند و به وحدت برسند و بارها به شوخی عنوان كردند كه حتی اگر شما رای هم آوردید نیازی نیست برای تشكر پیش ما بیایید. برخی از اعضای اقلیت فراكسیون اصولگرایان معتقدند كه سهم ما در جبهه متحد اصولگرایان داده نشده است و بعد هم حرفهایی را بر علیه ما مطرح میكنند و هنگامی كه به صورت طبیعی نمیتوانند به نتیجه برسند میگویند باهنر با اصلاح طلبان ائتلاف كرده است.
منبع خبر: آینده
اخبار مرتبط: محمدرضا باهنر با انتقاد شدید از «تندروهای مجلس»: علاقه نداشتم احمدینژاد در انتخابات 88 رای بیاورد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران