گفتوگوی تفصیلی ایسنا با اصغر فرهادی: «من نه مهاجرت کردهام و نه قصد مهاجرت دارم»
ـ شايد حجم موفقيتهاي فيلم در خارج از ايران باعث چنين نظري شده؟
بله. به بهانه و استناد اتفاقاتي که بيرون از ايران براي فيلم افتاده چنين نظري را ميدهند. يعني اگر همين فيلم، با همين مختصات، بيرون از ايران تماشاگري نداشت و به جشنوارهاي نميرفت، «سياهنما» نبود. موضوعشان فيلم نيست، جوايز است. اول جوايز را ميبينند و بعد در فيلم دنبال دليل جوايز ميگردند. از ته به سر حرکت ميکنند و چون تنها قادرند هر آنچه در هستي است، از خدا، دين، اخلاق تا هنر و سينما را از روزنهي تنگ سياست ببينند، به اين نتيجه دلخواهشان ميرسند که چون اين فيلم خارج از ايران مورد توجه قرار گرفته، پس سياهنمايي کرده.
ـ سينماي اجتماعي خيلي وقتها در معرض اين اتهام بوده. چرا؟
چسباندن برچسب سياهنمايي به سينماي اجتماعي که صادقانه سعي در بازنمايي وقايع و پرسشگري دارد، به نوعي فرار از پذيرش مسئوليت است. اين تنها محدود به سينما نيست و در عرصههاي ديگر نيز از اين شيوه استفاده ميشود. اگر خوشبينانه فرض کنيم که اين اظهارات از سر نيات شخصي و سياسي نيست و به آنچه ميگويند باور دارند، با اين برداشت تک بعدي تمام فيلمهاي اجتماعي تاريخ سينماي دنيا سياه نمايي ميکنند. قصدم آن نيست که بگويم هيچ فيلم سياهنمايي در تاريخ ساخته نشده و هيچ جشنوارهاي در دنيا به اين دليل فيلمي را مورد تشويق قرار نداده. فيلمهاي جعلي و تقلبي هم در همه جا ساخته ميشوند که از ابتدا اهدافشان مشخص است. اما اينکه به اين خاطر، هر فيلم اجتماعي را متهم به سياهنمايي کرد منطقي نيست. به اين عده که وانمود ميکنند نگران تصوير کشور در بيرون از ايران هستند بايد يادآوري کرد به دليل تعداد و حجم رسانهها در دنياي امروز، تصويري که سياست از مردم يک کشور به جا ميگذارد نگرانكنندهتر است تا سينما.
ـ از نظر شما معيار براي تشخيص مرز سياه نمايي و واقع گرايي در يک فيلم اجتماعي چيست؟به طور مثال در مورد فيلم «جدايي نادر از سيمين»؟
برداشت تماشاگران از يک فيلم يکي از بهترين معيارهاست. در مورد «جدايي نادر از سيمين» درغالب نقدهايي که بيرون از ايران بر فيلم نوشته شده به اين نکته اشاره شده که با تصوير جديد و مدرني از ايران رو به رو هستيم. تصوير مردمي با دغدغههاي پيچيدهي انسان امروز. بهترين افراد براي قضاوت دربارهي اينکه اين فيلم چه برداشتي از ايران به غير ايراني ميدهد، ايرانيان خارج از کشورند که فيلم را همراه با تماشاگر خارجي ديدهاند و به دليل زندگي در فرهنگ و جامعهاي ديگر، به تصويري که از کشورشان ارائه ميشود حساسترند. يکي از افتخارات فيلم احساس سربلندي تماشاگران ايراني بعد از تماشاي آن با مخاطب خارجي است. براي اين گروه از تماشاگران که مشوق بسياري از تماشاگران خارجي هم بودهاند که فيلم را ببينند، اينکه فيلم توانسته به سهم خود در پاک کردن تصوير کليشهاي و نادرستي که از مردم ايران در ذهن بعضي از تماشاگران خارجي نقش بسته قدمي بردارد، باعث خوشحاليشان است. آن عده که برچسب سياهنمايي را به فيلم ميزنند دو نکته را تعمدا کتمان ميکنند. اول آنکه پيش از موفقيتهاي اين روزها در خارج از ايران، اين فيلم هم مثل فيلمهاي قبلي من ابتدا در داخل کشور و بين همين مردم ديده شد. برخوردهاي مردم، اهالي سينما و منتقدان داخل کشور را ناديده گرفته و بر طبل موفقيتهاي خارجي ميکوبند تا فيلم را صرفاً فيلمي جشنوارهاي و ساخته شده براي تماشاگر غير ايراني قلمداد کنند. نکتهي دوم آنکه من پيش از اين نيز، چه در زماني که نمايشنامه مينوشتم و به صحنه ميبردم، چه دوراني که در تلويزيون سريالهايي چون «داستان يک شهر» را ميساختم، با همين سبک و سياق نوشتهام و کار کردهام. آن زمان نه جشنوارهي خارجي در کار بود و نه جايزهاي.
ـ برخي هم ايراد ميگيرند که چرا فيلم «جدايي نادر از سيمين» فضاي توام با اميد را به مخاطب منتقل نميکند؟
من اين مثال را قبلا هم زدهام . بدون آنکه قصد مقايسه باشد. وقتي يک بيمار پيش پزشکي ميرود و پزشک متوجه بيماري او ميشود يا ميتواند براي دلخوشي بيمار از بيماري و عواقب آن چيزي نگويد و بيمار هم خوشحال و دعاگو مطب را ترک کند و يا صريح و روشن به بيمار درباره بيماريش توضيح دهد، در حالت اول ظاهرا بيمار اميدوار و راضي مطب را ترک ميکند اما بيخبر از بيماري که چندي بعد او را زمين گير خواهد کرد، در حالت دوم اگرچه بيمار ناراحت و نگران مطب را ترک ميکند اما اميد آن را دارد که به دليل آگاهي بر بيماريش راه درماني پيدا کند، در کداميک از اين حالتها اميد واقعي و عميقتري به بيمار داده شده و درکداميک اميدي جعلي و پوچ؟
ـ پيشبيني ميكنيد،فيلم جديدتان در ايران هم به نمايش در خواهد آمد؟
به نظرم هيچ ممانعتي براي اکران آن وجود ندارد. شرکت «ممنتو»، تهيهکننده فيلم هم اين آمادگي را براي هماهنگي اکران داخل ايران و خارج از کشور اعلام کرده و در قرارداد قيد کردهايم.
ـ عنوان اين فيلم چيست؟
هنوز اسم قطعي فيلم انتخاب نشده.
ـ کسي از بازيگران انتخاب شده؟
با تعدادي از بازيگران به طور ضمني صحبت شده، ولي همه چيز منوط به اتمام نگارش اولين نسخه از فيلمنامه است و بعد از اتمام فيلمنامه، کار انتخاب بازيگر در تهران و اينجا شروع خواهد شد.
ـ چه تعدادي از گروه ايراني و چه تعداد اروپايي خواهند بود؟
گروه ترکيبي از هر دو طرف هستند. بازيگران هم به همين صورت. گروه کارگرداني هم که اين روزها مشغول کارند ايراني هستند.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: اصغر فرهادی: مهاجرت نکردهام
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران