رحلت یا شهادت حضرت رسول(ص)؟
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، فائزه بنائی؛ یکی از آسیبهای مسایل تاریخی آن است که برخی از رخدادها ابهام دارند و از شفافیت لازم برخوردار نیستند، از این رو قضاوت درباره آنها مشکل است؛ تاریخ زندگی پیامبر (ص) نیز از این قاعده مستثنی نیست و بخشی از آن فاقد شفافیت میباشد، یکی از مسایلی هم که ابهام دارد، آن است که آیا حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفتند و یا شهید شدهند؟
باید بدانیم که پیامبر (ص) در طول زندگی خود چندین بار مورد ترور واقع شدند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی، منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند، اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند.
پیامبر در بستر به مرگ طبیعی جان ندادند، بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «و ما من نبی و لا وصی و الّا شهید»؛ یعنی هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت میرسد؛ یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند و تصریح میکند که روایت صحیحه است.
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول (ص) این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول(ص) !!!
بررسی این شبهه از زبان علمای تاریخ
کتب سیره و احادیث و من جمله علمایی چون شیخ مفید، علامه حلی، شیخ طوسی، بیهقی، ... شهادت رسول خدا را به وسیله سم تایید کرده اند، بنابراین شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است، اما موضوع بحث این است که چه کسی و در چه زمانی ایشان به شهادت رسانده است؟
علامه مجلسی میگوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده باشد که منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. (1)
جریان سم خیبر
گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود به نام زینب را فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشه از این قرار بود که آن زن کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر (ص) فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست دارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوعترین عضو برای پیامبر است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد.
پیامبر نخستین لقمهای را که به دهان گذارد، احساس کرد مسموم است، فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا میخورد، یعنی «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر دستور دادند زینب را احضار کردند و به او گفتند: «چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟!» وی در پاسخ گفت: «تو اوضاع قبیله ما را هم بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی نمود.»
ابن اسحاق گزارش میدهد: «رسول خدا در معرضوفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که برای عیادت وی آمده بود گفت: ازهمان خوراکی که با برادرت در «خیبر» خورده، اکنون رگ دلم قطع میشود. بدین جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت دارای مقام شهادت هم می دانستند. باتوجه به مطالب مذکور باید گفت از برخی روایات و متون دینی استفاده میشود که پیامبر(ص) در جنگ خیبر مسموم شده و این مسمومیت در بیماری پیامبرمؤثر بوده است.
جریان سم دوم یعنی روزهای پایانی حیات پبامبر(ص)
صحیح بخاری و صحیح مسلم به نقل از عایشه روایتی آورده اند. عایشه میگوید: «در ایام مریضی به رسول خدا دارویی خوراندیم، اما در آن حال او (حضرت) به ما اشاره میکرد که این دارو را به من نخورانید. ما گفتیم مریض از دارو متنفر است، سپس او (حضرت) فرمود: در اتاق کسی وجود ندارد که آن دارو را به من نخورانده باشد و من نگاه میکردم، مگر عمویم عباس که از شما نبوده است. (2)
در روایت دیگر آمده: به پیامبر دارو خوراندند در حالی که پیامبر خدا مقهور بود زمانی که قهر از چهره مبارکشان زائل شد، فرمودند: چه کسی این دارو را به من خوراند این عمل از کارهای زنان است که از آن جا آمدند و اشاره کردند به سرزمین حبشه. (3)
قاتلین واقعی حضرت(ص) سران رژیم غاصب
سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول (ص) در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده، اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!! البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمیپذیرد؛ زیرا رسول خدا در سال ۱۱هجری کشته شده و حادثه خیبر در سال هفتم اتفاق افتاده است. از آن گذشته رسول خدا (ص) از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. قاتلین پیامبر نیز از آن واقعه عبرت گرفتند و خوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشتند، بلکه به زور آن را به حضرت خوراندند؛ یعنی قطعا شهادت حضرت به خاطر آخرین سمی که به ایشان خورانده شد اتفاق افتاده است و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند.
مرگ یا شهادت، تکلیف ما چیست؟
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّرَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ.» آل عمران آیه ۱۴۴
محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمىگرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاكران (و استقامتكنندگان) را پاداش خواهد داد.
كلمه موت به معناى رفتن روح از بدن و بطلان حيات است، و كلمه قتل به معناى مردنى است كه به سببى عمدى و يا شبه عمد باشد، لذا در این آیه نیز به مرگ یا شهادت حضرت رسول (ص) اشاره شده است و وقایعی چون جنگ احد نشان داده اشخاصی هستند که اگر رسول خدا (ص) از دنيا برود از دين خدا بر مىگردند؛ چون غير از حفظ منافع دنيائى خود هيچ همى ندارند و براى تامين همين منافع به دین خدا روی آوردهاند.
حاصل اینكه محمد (ص) سمتى جز رسالت از ناحيه خدا ندارد (مانند ساير رسولان كه وظيفه شان تنها رساندن رسالت پروردگارشان است) نه مالك امر خودش است و نه امور عالم؛ امر عالم تنها و تنها به دست خدا است، دين هم دين خدا است و با بقاى خدا باقى است، پس ایمان ما مسلمانان وابسته به زنده بودن آن جناب نیست، به طورى كه اگر آنجناب به مرگ و يا به شهادت از دنيا رفته باشند قيام به دين خدا را رهاكرده، و به قهقرا و عقب برگردیم و هدايت خود را از دست داده و دچار گمراهى شویم.
پس هر كه مرتد شود به خدا ضررى نخواهد رسانيد و تنها خود را به زيان انداخته و هر كس شكر نعمت دين کند و در اسلام پايدار بماند، البته خداوند جزاى نيك به اعمال شكرگزاران عطا خواهد كرد.
پی نوشت:
1- عایشه: «لددنا رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی مرضه، فجعل یشیر الینا أن لا تلدّونی». قلنا: کراهیة المریض الدواء؛ فقال (صلی الله علیه و آله): لا یبقی فی البیت أحد الّا لد و انا انظر الّا عمی العباس فانه لم یشهدکم. صحیح بخاری؛ 7/17، 8/40 و صحیح مسلم؛ 7/24 – 194.
2- بحارالانوار؛ ج۲۲؛ ص۵۱۶
3- قال : «فلدوهو هو مغمور، فلما افاق صلی الله علیه وآله من فعل بی هذا هذا، من عمل نساء جئن من هاهنا، و اشار بیده الی الارض الحبشیة»
منابع:
1- رالانوار،علامه مجلسی ،ج22
2- بصائر الدرجات، محمد بن حسن بن فروخ صفار، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم 1404 قمری .
3- منتهی الامال، شیخ عباس قمی
4- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی
5- تبار انحراف، مهدی طائب
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: رحلت یا شهادت حضرت رسول(ص)؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران