چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم، خانه اش ویران باد!

جنبش دانشجویی از اهمیت به سزایی برخوردار است انقدر که می توان مدعی شد بدون چنین حلقه ای در ساختار جامعه انتقال انقلاب اسلامی به نسلهای بعد به سختی امکان پذیر خواهد بود و یا  می توان مدعی شد بدون ان، بخش عظیمی از توان انقلابی در پیشبرد اهداف فلج خواهد ماند. در اصل جنبش دانشجویی نیروی خودجوشی است که می تواند نقش واسطه بین مردم و نخبگان سیاسی را بازی کند.  اینکه جنبش دانشجویی چیست و یا باید چگونه باشد زمانی معنی دارد که بدانیم بر اساس چه مبنایی صحبت می کنیم. منظور ما از جنبش دانشجویی با کدام یک از مبانی اسلامی ، لیبرال، مارکسیست و لائیک و.. است؟  مثلا بگوییم جنبش دانشجویی یعنی ازاد، اول باید ازادی را تعریف کرد که ازادی با مبنای لیبرال یا ازادی با مبنای اسلامی  یا بگوییم جنبش دانشجویی یعنی مستقل بعد باید گفت این مستقل یعنی چه؟ یعنی مستقل از چه چیز، چه گروه یا چه احزاب یا چه تفکری؟  و حتی در مورد کارایی یا ناکارامدی یک تشکل همین قاعده وجود دارد. مثلا گروهی زمانی تشکلی را فعال و پویا می دانند که دائم حضور رسانه ای حتی زرد داشته باشد و گروهی دیگر زمانی تشکلی را فعال، که موثر بر سیاستهای کلان باشد.  تا وقتی که چارچوبهای مورد اتفاق صاحب نظران به روشنی تعریف نشود، بحث از جنبش دانشجویی به سلایق یا نظر افراد وابسته است نه منطبق بر واقعیت یا حقیقت!  جنبش دانشجویی در کشورهای مختلف لزوما به معنای گروههای خودجوش دانشجویی است که مقابل ناراستی ها و کژی ها می ایستند و معترضند.  اما انچه از جنبش دانشجویی اسلامگرا در ایران اسلامی می فهمم چیزی است متفاوت تر! زیرا که ما انقلابی متفاوت داشتیم، در انقلاب اسلامی همراهی دانشجویان با تفکر اسلامگرا برای محقق ساختن ارزشها و ارمانهای اسلامی بود. برای برپا داشتن ارزشهای اسلامی در دانشگاه انجمن ها تشکیل شدند و بعد از استقرار نظام اسلامی بدیهی است که همراه این نظام باشند. پس بعد از استقرار نظام باید به عنوان افراد کمک کننده به ان نقش افرینی می کردند حرکات خودجوشی که رابطه ی مستقیم با ساختار حاکمیت پیدا می کرد،هم از لحاظ تفکر (ایدئولوژی) هم از لحاظ رفتار (اقدامات خودجوش) و هم از لحاظ تعلق قلبی (اخلاق)  در شروع نظام و استقرار ان تعارضی بین این افراد با حاکمیت نمی بینیم. آنها پذیرفته اند که همراه همیشگی نظام باشند و حتی خودجوش به جبران خلاهای نظام می اندیشند. برایش تمهید و تدبیر می کنند همانطور که در اوایل برخی از ساختارها حتی توسط همین دانشجویان احداث می شود و همان ها نظم دهنده و سامانده ان هستند و یا حتی زمانی که تحکیم تصمیم می گیرد در انتخابات مجلس سوم حضور مستقیم داشته باشد بیانگر نیازی سیاسی در ان زمان است.زمانی که نقد می کند می داند چگونه نقد کند که مورد سواستفاده ی دشمنان قرار نگیرد. اگر نقد می کند برای این است که بگوید فاصله است برای انچه انقلاب کردیم و انچه محقق شد یعنی نقدهایش نیز بر اساس اسلام و ارزشهای ان است.  از لحاظ تفکر به اساتید و صاحب نظران اسلامی، از لحاظ رفتار به ولی فقیه و قانون و از لحاظ اخلاق نیز پایبند به مبانی اسلامی هستند. و البته طبیعی است که در صورت داشتن نقد به هر کدام از این سه بخش ان را در مسیر فکری و نظری و بعد به تبع ان با رفتاری هنجار دنبال خواهند کرد.  (منظور از هنجار، رفتاری با در نظر گرفتن مصالح انقلاب اسلامی و موثر برای تغییرات مطلوب است.)  ان زمان تفکرانقلابی یکی از نقاط پررنگ در انگیزه بخشی افراد بود، اما امروز به نظر می رسد برخی از تعاریف در جنبش دانشجویی مجهول است. مثلا جنبش دانشجویی چگونه رفتاری داشته باشد که برازنده ی جنبش دانشجویی اسلامگرا است؟ چگونه رفتاری داشته باشد که بگوییم مستقل است؟ خلا این مباحث سبب می شود که هر فردی در ذهن خود با خط کش هایش دیگری را محکوم کند. هر چند بر اساس اساسنامه ی تحکیم وحدت و مرامنانه ی ان بخشی از مجهولات معلوم می شود اما نسبتهای دقیق تر ان نه! برخی فکر می کنند زمانی جنبش دانشجویی زنده است که بتواند در فکر رفتار و تعلق مانند اپوزسیون عمل کنند و بعد اسم تمام اینها را ازادی و استقلال می گذارد.  تحکیم وحدت نمادی برای جنبش دانشجویی است، تاریخچه ی انکار ناپذیر و تاثیرات کلانی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر جریانات سیاسی داخل گذاشته است بیانگر قدرت نهان این تشکل می باشد اما اینکه چه کسانی (چه در انگیزه ها و چه در وابستگی ها) دوست دارند، این تشکل قدرتمند نباشد سئوالی است که از زمان فعالیت با ان مواجه بودیم.  در هرصورت انچه که استقلال و ازادی را برای تحکیم مهم می کند این است که در ساختارش قوام بیشتر برای یاری رسانی به انقلاب و نظام باشد.

منبع خبر: الف

اخبار مرتبط: 22:11 - نه من درد احمدی نژاد می خورم و نه او به درد من!