بیانیه حشمت الله طبرزدی بمناسبت سالروز شهادت همرزم و همبندش اکبر محمدی؛ هشت مرداد سالروز شهادت اکبر محمدی را گرامی بداریم

اکبر محمدی را از سال ۷۶ می شناختم. زمانی که برادر بزرگ تر او منوچهر محمدی با پایه گذاری گروه دانشجویان روشنفکر، در مبارزاتی جدی برای ازادی و سکولاریزم با رنگ ولعاب ملی گرایی، همواره در اوج مبارزه دانشجویی برای ازادی بود. اگر چه منوچهر نسبت به برادر کوچک تر و دوستان دانشجوی همرزمش، سمت رهبری داشت و در بیان و سامان مبارزه، توانمندی ویژه ای داشت اما اکبر در تشکیلات و توانمندی از جنس دیگری بود. اکبر تنها دانشجویی بود که ترس برایش هیچ مفهومی نداشت. هر گاه میتینگ دانشجویی یا سیاسی برگزار می شد، باید منتظر بودی که اکبر به همراه سایر دوستان از جمله منوچهر و مهاجری نژاد و دیگر دانشجویان همفکر با آنان با سر دادن شعار های معروف به شعار های ساختار شکنانه، آن هم در سال ۷۶ و ۷۷ تظاهرات به راه انداخته و بسیار وسیعی از دانشجویان مبارز و رادیکال را به دنبال خود بکشانند. به همین دلیل بود که او در سال ۷۶ به همراه منوچهر و سایر دوستان از اولین کسانی بودند که زیر لوای حرکت های صنفی، در کوی دانشگاه تهران و کوی دانشگاه بهشتی اولین تظاهرات دانشجویی-اعتراضی را به راه انداختند.

و هم او بود که در مراسم تشییع جنازه ی فروهر ها دست به تظاهرات زده و بازداشت شد و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از همین جا بود که نیرو های امنیتی-انتظامی این دانشجوی آزادیخواه رشته ی مددکار اجتماعی را شناسایی کردند تا در فرصت لازم از او انتقام بکشند. من از نزدیک شاهد مبارزات منوچهر و اکبر در گروه دانشجویان روشنفکر که بعدا به اتحادیۀ ملی دانشجویان تبدیل و از پایه های جبهۀ متحد دانشجویی تبدیل شد بودم و باید تاکید کنم این دو برادر و دوستان همرزم در سکولاریزه کردن جنبش دانشجویی و در تشدید مبارزات دانشجویی دهه ی هفتاد که منجر به جنبش تاریخی ۱۸ تیر ۷۸ شد، نقش اوانگارد و اساسی داشتند و به همین دلیل بالاترین هزینه را پرداخت کردند. نقش اکبر در دفاع از سنگر کوی دانشگاه در زمان یورش وحشیان به آن کوی را باید برادر همسنگر و دوستان همرزم او بیان کنند. او که ناگزیر شد با تشکیل یک گروه از دانشجویان بنام مدافعان خوابگاه ، تا حدودی از حملۀ کسانی که دانشجویان را از طبقه ی دوم به بیرون پرتاب کرده و می گفتند یا حسین این را از ما بپذیر، بگیرد و در سامان دهی جنبش مستقل دانشجویی نقش ویژه ای ایفا نماید. هنوز ندیده ام در این مورد به اندازه ی کافی صحبت شود.

اما اکبر محمدی به عنوان دانشجوی زندانی نیز سه ویژگی از خودش نشان داد تا به سمبل مقاومت شناخته شود. شجاعت، صداقت و مقاومت، سه ویژگی بود که اکبر در زمان شکنجه در شکنجه گاه توحید و زمان دریافت حکم اعدام و در طول تحمل حبس از خود نشان داد. در بیان شکنجه های خود هیچ گاه غلو نکرد و صداقت خود را نشان داد. در زیر شکنجه هیچ گاه نشکست و مقاومت خود را نشان داد و در برابر زرگر قاضی جنایت پیشۀ دادگاه انقلاب به هیچ اتهامی اعتراف نکرد و شجاعت خود را به رخ آنان کشید.

از شکنجه های اکبر به نامۀ رسمی او که در اسفند ۷۸ از درون زندان خطاب به شاهرودی ریاست وقت قوۀ قضائیه نوشت و در روزنامۀ گزارش روز به تاریخ شنبه ۱۴ اسفند ۷۸ درج نمودیم، استناد می کنم تا نحوۀ شکنجۀ این دانشجوی مقاوم و میزان خشونت نیرو های گمنام امام زمان معلوم شود !؟

“…از زمان دستگیری، بنده را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در مراحل مختلف با اویزان کردن بنده به صورت قپونی و زدن ضربات شلاق کابل کف پای بنده که موجب کنده شدن ۲ ناخن پای سمت چپم گردیده و به علت ضربات شدید مشت و لگد به صورت و بدن بنده از ناحیه ی گوش سمت راست تا حد زیادی شنوایی ام را از دست دادم و همینطور درد شدید کلیه رنجم می دهد…”

شایان توجه است که نیروهای امنیتی تحت امر یونسی وزیر اطلاعات خاتمی، چنین بلایی بر سر اکبر آوردند. اکبر در حالی که به شدت بیمار بود و باید تحت درمان قرار می گرفت و شکنجه های قرون وسطایی گوش و کلیه و و کمر او را از کار انداخته بودند را به زندان برگرداندند و حتی داروی مورد نیازش را به او ندادند و او در اعتراض به این وضعیت دست به اعتصاب غذا زد. من از او خواستم که اعتصاب نکند و به او گفتم در صورت اعتصاب از بین خواهی رفت. او با لبخند به من گفت اگر مُردم به دوستان بگوئید که به جای عزاداری در مجلس من جشن و سرور به راه بیندازند.

گفتم اکبر تو که بیرون بودی چرا از کشور خارج نشدی؟

در پاسخ بسیار قاطع گفت: بروم که تو تنها بمانی؟ پس اگر من هم بروم کی باید این جا بماند؟

در دل گفتم این عجب آدم سر سختی است. اکبر دست به اعتصاب غذا زد و هنوز ۲-۳ روز نگذشته بود که از پا در امد و او را به بهداری انتقال دادند. در بهداری اوین با اکبر بد رفتاری کردند و او ناگزیر دست به اعتصاب خشک زد. با چنین وضعیتی که او هیچ چیز نمی خورد و دست و پایش را به تخت زنجیر کرده بودند و حتی دهانش را بسته بودند که علیه آن ها شعار ندهد، نیروی جسمی این انسان آزاده امّا زجر کشیده و شکنجه دیده ، فوراً تحلیل می رود. دست اندر کاران زندان که کشتن زندانی و یا مردن او برایشان به صورت امر عادی در امده است، جسم نیمه جان اکبر را به بند برگرداندن وبیش از ۲ ساعت طول نکشید که اکبر جان داد تا نام و حماسه و صداقت و مقاومت و شجاعتش جاودانه شود.

اکبر در حالی جان داد که خاطرۀ تلخ و شیرین زندان و مبارزه و شکنجه را با خود می برد. اکبر شهید جنبش ۱۸ تیر ۷۸ است و شعار ها و خواسته ها و راه این جنبش همچون الگویی برای جنبش دموکراسی خواهانه و رهایی بخش ملت ایران در آمده است. دموکراسی سکولار آینده و پیشرفت و سربلندی ملت ایران، بر پایه هایی قرار خواهد داشت که خون اکبر ها و عزّت ها و ندا ها و سهرابها و فروهر ها و ستارها و… آن پایه ها را آبیاری کرده اند.

یادش گرامی باد.

زنده باد آزادی- گسسته زنجیر استبداد- بر قرار باد دموکراسی .

حشمت الله طبرزدی .

منبع خبر: خبرنامه ملی ایرانیان

اخبار مرتبط: پیام حشمت اله طبرزدی به مناسبت سالروز جان باختن اکبر محمدی