محمد باقر نوبخت از مسجد فاطمیه رشت تا سخنگو و مشاور دولت روحانی، سیامک فرید

محمد باقر نوبخت از مسجد فاطمیه رشت تا سخنگو و مشاور دولت روحانی، سیامک فرید »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

از نوشتن این خاطرات قصد افشاگری نداشتم، نیک می دانم که نه آقای نوبخت مثل گذشته فکر می کند و نه من بر آن اعتقادات گذشته تکیه داده ام. می دانم بسیاری از کسانی که در این نوشته بدانها اشاره می کنم، دیگر همان آدمها نیستند و تغییر کرده اند. بعضی ها در جنگ کشته شدند و برخی به کسب و کاری رسیده اند. کسانی اصلاح طلب شده اند و کسانی رخت از آن دیار بربسته اند و مهاجرت کرده اند. به همین دلیل به غیر از آقای محمد باقر نوبخت که امروز مشاور رئیس جمهور و سخنگوی دولت هستند، تلاش کرده ام از کسان دیگری که در این ماجرا به نوعی سهیم بوده اند و امروز از سرنوشت آنها بی اطلاع هستم، نامی نبرم. در حکایت ماجرا احتمال خطا وجود دارد، بخصوص تاریخ که در بعضی موارد می تواند از دقت لازم برخوردار نباشد.

آشنائی من با محمد باقر نوبخت

کم کم داشتم این خاطره را فراموش می کردم تا اینکه رئیس جمهور منتخب، آقای محمد باقر نوبخت را به عنوان مشاورو سخنگوی دولت برگزید. خاطره من از محمد باقر نوبخت به زمانی بر می گردد که جمهوری اسلامی در حال آماده شدن برای گرفتن همه قدرت در دست خود بود. آنها با استفاده از سرمایه سرشار خزانه ملی، نهادهای خود را در کوچه و محلات ایجاد می کردند. اما عمده مشکل این نهادها این بود که به شکل انحصاری تنها مربوط به یک نهله فکری و ایدئولوژیک بود. آنها در عمل کسانی را که در محدوده فکری و ذهنی شان نبودند، از هر حقی محروم کرده بودند .

درست یادم نیست، به نظرم تابستان سال 59 بود که با آقای محمد باقر نوبخت از نزدیک آشنا شدم. وی در آن سالها مسئولیتی در مسجد فاطمیه شهر رشت داشت و عده ای جوان را که تعدادشان بسیار محدود بود، دورش جمع کرده بود و به عنوان حزب الهی روی آنها کار می کرد. من و بسیاری از جوانان محله و به طور کلی شهر رشت دارای گرایشهای چپ بودیم و اصلن اهل مسجد و منبر رفتن نبودیم .

محمد باقر نوبخت

محله ما در شهر رشت برای اینکه بتواند عده ای را به عنوان حزب الهی در مساجد جمع کند، مشکلات زیادی داشت. محمد باقر نوبخت که در آن زمان مدیر مدرسه شاپور رشت شده بود، بخوبی از این امکان استفاده کرد و تعدادی جوان و نوجوان را در مسجد فاطمیه و دیگر مساجد شهر رشت گرد آورد .

وقتی کمیته فاطمیه توانست خود را مستقر کند، تصمیم گرفتند شورای اسلامی محل را برگزینند. در خرداد سال 1359 انشعابی در سازمان فدائیان خلق روی داد که گروهی با همین نام و با پسوند اقلیت از آن جدا شدند. من نیز مثل بسیاری از مردم و بخصوص جوانان رشت طرفدار این سازمان بودیم . پس از انشعاب من همراه اکثریت سازمان که روش و افکارم بیشتر با آنها همخوانی داشت ماندم. پس از این انشعاب بود که تا حدی شکل مبارزه و کار به غیر از دادن شعارهای انقلابی برایم مشخص شد. لازم بود که ما برای گسترش و ترویج افکار خود در میان مردم کار می کردیم. با اینکه حکومت جمهوری اسلامی آن چیزی نبود که ما می خواستیم ولی باید می توانستیم در هر شرایطی کار کنیم. استدلال من این بود که ممکن است کسی مخالف مقامات و سران حکومت باشد ولی برای ادامه زندگی در آن محیط ناچار به پذیرش حداقلهایی هستیم. به عنوان مثال اگر با همسایه دعوایتان می شود با اینکه حکومت را قبول ندارید ولی برای احقاق حقوقتان مجبورید در همین دادگاهای موجوداز حقوق خود دفاع کنید. برای بودن در میان مردم «که در آن زمان بت ما محسوب می شد» باید می توانستیم وارد تشکلهای خودجوش یا سازماندهی شده از طرف حکومت تازه به دوران رسیده می شدیم . فدائیان اکثریت در آن زمان مبارزه مسلحانه را رد کرده بودند و خود را برای مبارزه سیاسی آماده می کردند. سازمان فدائیان خلق اکثریت در آن مقطع، معتقد بود که آیت الله خمینی و یارانش ضد امپریالیست هستند و نباید آنها را در برابر جریانات طرفدار امپریالیست که لیبرالها و تجار بزرگ بازار بودند، تضعیف کرد. اما حکومت سدهایی در ورودی این تشکلات نهاده بود که نخستین آن سد ایدوئولوژیک بود. انحصار گرایی این امکان را به تشکلات مردمی نمی داد که بتواند به نهادی مستقل از قدرت حاکم تبدیل گردد. شورا های محل شهر و روستا و شوراهای کارگری و دهقانی که با پسوند اسلامی مشخص نمی شد، نه تنها از حمایت دولتی بر خوردار نبود بلکه پس از مدتی دست به سرکوب آنها هم زدند. اسلام به مثابه یک ایدئولوژی از جانب کسانی مثل محمد باقر نوبخت به شدت تبلیغ و ترویج می شد، در حالی که نظرات و سایر ایدئولوژیها بی وقفه سرکوب می شدند تا بدون رقابت ! محله ، مدرسه ، شهر و روستا و در نهایت کشور را به قول خودشان اسلامی کنند «معضلی که هنوز پس از سی و پنج سال عملی نشده و به نظر می رسد هرگز عملی نخواهد شد» در آن زمان سازمان فدائیان اکثریت تلاش عمده خود رابه غیر از مبارزه با امپریالیست و لیبرالها وتجار بزرگ بازار« که از دید آن زمان مثل دستهای امپریالیست در داخل بودند » در راه اصلاح قوانینی که ارتجاعی بودند، نهاده بود. ما با تلاش برای نزدیکی با جریانات ضد امپریالیست درون حکومت و شرکت در تشکلاتی که امکان این نزدیکی را به ما می داد، سعی داشتیم شامه ضد امپریالیستی آنها را تیزتر کنیم و آنها را در جهت منافع خلق رادیکالیزه کنیم. با این توضیحات شاید اصرار من برای شرکت در شورای اسلامی محل بیشتر برای خواننده ای که شاید این مسائل را دقیق ندادند، تا حدی روشن شود .

با شنیدن موضوع ایجاد شورای اسلامی محل در مسجد فاطمیه با یکی از دوستان در این باره مشورتی کردم و در روز برگزاری انتخابات شورای محل، همراه وی به مسجد فاطمیه رفتم. استدلال ما در آن زمان این بود که در شوراها باید مشارکت داشته باشیم و نباید این عرصه مهم را واگذار کرد .



منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: محمد باقر نوبخت از مسجد فاطمیه رشت تا سخنگو و مشاور دولت روحانی