آقای روحانی! گاهی از "انتهای خیابان پاستور" به ابتدای خیابان پاستور نگاه کنید

آقای روحانی! گاهی از "انتهای خیابان پاستور" به ابتدای خیابان پاستور نگاه کنید
عصر ایران

دیدن مستند " انتهای خیابان پاستور" به کارگردانی آقایان محسن خان جهانی و جعفر محمدی، فرصت و غنیمتی شد برای مرور روزهای بیم و امیدی که حدود 3 ماه قبل سپری شدند. روزهایی که برای برخی، سراسر شوق بود و برای بسیاری، توام با تردید. اما در نهایت، درایت و تدبیر و بزرگ منشی تعدادی از چهره های کشور ، باعث شد تا حماسه 24 خرداد رخ دهد.

 جالب آنکه بعد از آن نیز برای تعدادی، توام با بهت بود چرا که انتظار این اتفاق را نداشتند و برای بسیاری شادی و شعف چرا که مصداق عینی این وعده شدند: " إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ " ( سوره رعد، آیه 11) 

از فرداهای بعد از 24 خرداد هم، انبوه پیام های تبریک و جملاتی تمجیدگونه از سوی فعالان سیاسی که اتفاقا شامل اکثریت چهره های اصولگرا نیز بود، برای دفتر روحانی ارسال می شد و آنها به تحسین گفتمان شیخ حسن روحانی پرداختند. به نیت تعریف و تمجیدها کاری نداریم که می تواند هم ناشی از شعف قلبی و خشنودی حقیقی آنان باشد و هم ناشی از هنر سیاست ورزان و البته رندی برخی بازیگران.
در هر حال نیت آنان هر چه بود، شاهد این اتفاق بودیم که همه فعالان سیاسی متعلق به همه گروه ها همدلی خود را با مردم و منتخبشان به نمایش گذاشتند و با این دکوپاژ و میزانسن، دکتر حسن روحانی در پاستور مستقر شد. 

اینک یک فصل از تحولات مربوط به فرایند انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می گذرد و دیدن مستندی که روایتی 90 دقیقه ای بود از آنچه در روزهای منتهی به 24 خرداد گذشت، باعث شد تا این چند خط را خطاب به رییس جمهور منتخبمان بنویسم تا یادآوری باشد بر نقشی که مردم با حضور غیرمنتظره و با شکوه خود در خلق این اتفاق غیرقابل پیش بینی داشتند و مروری باشد بر خواسته های آنان که طیف وسیعی از انواع خواسته هاست. 

"انتهای خیابان پاستور" روایت بی پرده ای است از آنانی که تنها داشته شان امید بود که آن را هم در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کاندیدای خود کردند.

در این فیلم تصاویر مختلفی هست اعم از جوانانی که هنوز دل در گرو سیاست دارند و خواسته هایشان سیاسی است تا زن درمانده ای که وارد اتوبوس حامل روحانی شده و می گوید: جوون من سرش به سینه اش رسیده از بیکاری و شرم بیکاری شما را به خدا کاری کنید... .
 
روز 24 خرداد، خواست مردم، کلید پاستور را تحویل روحانی داد و این مردم بودند که ققنوس وار بار دیگر از خاکستر رویاهای خود برخاستند و پای صندوقهای رای رفتند و حرکتی اجتماعی که نه، خروش اجتماعی را رقم زدند آنهم وقتی که کمتر ناظر و تحلیل گر سیاسی چنین چیزی را پیش بینی می کرد.

نقطه تولد این حرکت نیز احساس بی عدالتی و ناراستی بود و مردم چاره ای ندیدند جز آنکه برای تغییر شرایط ، باید حرکتی جمعی داشته باشند و هویت خود را بار دیگر به نمایش بگذارند.

اما یادمان باشد تمام انسانهای عالم عقل گرا هستند و هیچ حرکتی را تا آخر همراهی نمی کنند مگر آنکه به همه وعده ها عمل شود.
مردم ایران نیز از این اصل مستثنی نیستند. برای همین کاش فرصتی باشد تا رییس جمهورمان نیز، هر از گاهی از "انتهای خیابان پاستور" نگاهی به "ابتدای خیابان پاستور" بیندازند، یعنی همانجا که مردم ایستاده اند. تنها در این صورت است که مهم ترین پشتوانه شیخ حقوقدان ما تا اخر کار، در کنارش خواهد ماند.
 
 

منبع خبر: عصر ایران

اخبار مرتبط: خیابان پاستور، بعد از خیابان خورشید، انتهای بن بست اختر‬