چمدان: 'زیورآلات را در خمیردندان جاسازی کردم و گریختیم'
بیبی کسرایی طی سی سالی که به ناچار ایران را ترک کرده در کشورهای مختلفی زندگی کرده است
بیبی کسرایی تازه داشت میفهمید دختر بودن و جوانی کردن یعنی چه که ماموران به در خانه آنها آمدند. سال ۱۳۶۲ وقتی که ماموران کمیته انقلاب اسلامی برای دستگیری سیاوش کسرایی، شاعر برجسته ایرانی و خالق منظومه آرش کمانگیر، به خانه او مراجعه کردند، بیبی کسرایی یک محصل دبیرستانی بود.
مدتی پس از آن یورش، کلیک سیاوش کسرایی و اعضای خانوادهاش به افعانستان گریختند. مدتی در آنجا سکنی گزیدند و پس از آن هم به مسکو پناه بردند. جایی که بیبی کسرایی وارد دانشگاه شد و رشته روزنامهنگاری تلویزیونی را انتخاب کرد.
"در مسکو بود که برای نخستینبار دلم خواست آشپزی کنم. وقتی دیدم هم کلاسیهایم آشپزی میکنند، من هم تمایل پیدا کردم که به سراغ ادویهها و طعمها بروم. آشپزی دریچهای شد برای بازگشت من به پستوی خانه مادر بزرگم. جایی که همیشه رایحه خوشی از آن به مشام میرسید. یادم هست که بعد از آن همه در به دری و پنهان شدن در خانه این و آن، یکی از آخرین وعده غذاهایی که پیش از ترک ایران خوردیم، در خانه مادربزرگم بود؛ در خیابان بهار. مادربزرگم آن روز خورشت آلو درست کرده بود. میگفت خورشت آلو شادی میآورد. خب شاید به خاطر زعفران فراوانی که در خورشت آلو هست."
کلیک بشنوید: نسخه رادیویی گفتگو با بیبی کسرایی
دختر آشپز هارواردیساحل کلیک لاهویادر شهر سَندیگو یکی از بهترین محلههای زندگی در آمریکاست. این را میتوان به راحتی از نشانههایی که در خیابانهای این محله دیده میشود دریافت. یک چهار راه مانده به مدرسه آشپزی بیبی کسرایی، دو نمایندگی فروش خودرو دیدم که پرسهزدن در آنها به نوعی گشت و گذار در"کعبه آمال" اکثر جوانان محسوب میشود. نمایندگی خودوری فِراری در یک گوشه و نمایندگی خودرو مَزارِتی در گوشهای دیگر. رستورانهای رنگارنگ و بوتیکهای مجلل هم، همه نشان از تمول ساکنان این منطقه داشتند.
در یکی از بهترین نقاط این محله تابلوی مدرسهای به چشم میخورد که ممکن است ابتدا کمی عجیب و غریب به نظر برسد. روی تابلو نوشته شده "کلیک هاروارد کوکینگ گِرل" یا "دختر آشپز هارواردی". در همان ابتدای ورودی این مدرسه، بریده جرایدی چون مجله جدول و روزنامههای فارسی زبان توجهم را جلب کرد. مدرسه خانم کسرایی، سه آشپزخانه مجزا دارد که کابینتها و چیدمان آنها هر یک به سبکی متفاوت اما همگی مدرن طراحی و اجرا شده است. در گوشه کنار این مدرسه نمادهای ایرانی فراوانی وجود دارد که در لابلای نمادهای سایر ملل قرار گرفته و در مجموع حس خوبی به شما تلقین میکند.
"فکر تاسیس این مدرسه از آنجا شروع شد که من در اوقات فراغتم شروع کردم با دخترم آوا و دوستانش آشپزی کردن. تلاش من این بود که با همراه کردن بچهها در تهیه غذا هم آنها را با مفهوم مشارکت جمعی آشنا کنم و هم از این طریق فرهنگ تغذیه سالم را به آنها معرفی کنم. اغلب ما، بدون اینکه خودمان کلم بروکلی یا هویچ سر سفره بخوریم، به کودکانمان اجبار میکنیم که در رژیم غذایی روزانه از این نوع سبزیجات استفاده کنند و خب نتیجه هم معمولا با مقاومت بچهها همراه میشود. من دریافتم که وقتی بچهها را همراه فرآیند تهیه غذا میکنید، آنها بیشتر به خوردن غذای سالم روی میآورند."
کابل، مسکو، سَندیگوخانم کسرایی ساکن شهر سَندیگو آمریکاست
بیبی کسرایی طی سی سالی که به "ناچار" ایران را ترک کرده در کشورهای مختلفی زندگی کرده است. از افغانستان که میزبان اول او و خانوادهاش بوده تا روسیه و اتریش و بالاخره آمریکا. وقتی از تحفهای که میتواند از هر یک از این دیارها در چمدانش بگذارد سوال کردم، پاسخ این بود:
"هیچ وقت شبی که برای ترک ایران به زاهدان و سپس به افغانستان گریختیم را فراموش نمیکنم. قرار شد در چمدانمان هیچ چیزی که نشان از مهاجرت داشته باشد نگذاریم. اما من که دختری نوجوان بودم و به زیور آلات دوران کودکیام علاقهای خاص داشتم، پنهانی آنها را در تیوب خمیردندان جاسازی کردم. بعدا از وارد شدن به افغانستان، همان چند تکه طلا و جواهر وقتی وضع مالی خوبی نداشتیم، ما را برای مدتی نجات داد."
"از افغانستان آزادگی مردم را در چمدانم میگذارم. افغانها با تمام مشکلات و نداریشان از ما خالصانه پذیرایی میکردند و ما را سر سفره خود مینشاندند. برای همین هم من همیشه افسوس میخورم وقتی اخبار مربوط به بعضی سوء رفتارها در ایران با مهاجران افغان را میشنوم."
"از مسکو اما، آن روح سرکش و اسلاویک روسی را در چمدانم میگذارم. آن روحی که وقتی احساساتی میشوند غلیان میکند و طغیان میکند. همیشه حسرت میخوردم که چرا من مثل روسها نمیتوانم چنین آزادسَر باشم."
"اما از سَندیگو این بزرگ و و کوچک بودنش را دوست دارم. این که یکی از شهرهای بزرگ آمریکاست اما در عین حال احساس میکنی که یک محله کوچک است و همه با هم سلام و علیک دارند."
قرار گرفتن مدرسه آشپزی بیبی کسرایی در یکی از محلههای اعیاننشین و مشهور سَندیگو باعث شده که مشتریان او اغلب از خانوادههای سرشناس آمریکا و حتی به قول خودش "سرشناس دنیا" باشند. از او پرسیدم که آیا فکر میکند ایرانی بودن او و تعاملاش با این افراد "تاثیرگذار" نقشی در تغییر نگرش آنها نسبت به ایران دارد؟
"حتما بیتاثیر نیست. وقتی میگویند داماد جان کری، وزیر خارجه آمریکا، ایرانی تبار است، این نمیتواند بر نگرش او نسبت به ایران و شناختش از کشور ما بیتاثیر باشد. وقتی یک نفر مخالف ازدواج همجنسگرایان است مثل دیک چِنی (معاون سابق رئیس جمهوری آمریکا در دوره جرج پوش پسر) و بعد فرزندش تمایلات همجنسخواهانهاش را علنی ابراز میکند، و در پس آن آقای چِنی موافق روابط همجنسگرایان میشود. این یعنی که فرق هست بین مخالفت با یک عنوان و یک مفهوم یا مخالفت با چیزی که با گوشت و پوست خودتان با آن در ارتباط بودهاید. بنابراین، هر چه رابطه مهاجران ایرانی با جامعه میزبانشان عمیقتر شود، بر نگرش آن جوامع نسبت به ایران و ایرانیان تاثیر خواهد گذاشت."
بشنوید: نسخه کامل گفتگوی بیبی کسرایی با برنامه چمدان
چمدان: در سندیگو به بیبی کسرایی میگویند 'ادویهباز'
بیبی کسرایی، دختر سیاوش کسرایی، شاعر فقید ایرانی، میهمان قسمت بیست و ششم از برنامه رادیویی چمدان بود. خانم کسرایی اکنون ساکن شهر سن دیگو در ایالت کالیفرنیاست و چند سالی است که یک مدرسه آشپزی برای کودکان تاسیس کرده است.
بشنویدmp3
برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد
تازه ترین نسخه "فلش" اینجا قابل دریافت است
پخش ویدیو با ویندوز میدیا پلیر
موسیقی چمدان این هفته کاری است تحت عنوان شرقی غمگین از کلیک هانی نیرو، هنرمند ایرانی مقیم اتریش.
کلیک چمدان هر پنجشنبه از برنامه کلیک چشمانداز بامدادی رادیو فارسی بیبیسی پخش میشود و مجالی است برای گفتگو با ایرانیان خارج از کشور درباره تجربه مهاجرت.
برای تماس با برنامه چمدان لطفا به آدرس bamdadi@bbc.co.uk ایمیل بفرستید.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: چمدان: 'زیورآلات را در خمیردندان جاسازی کردم و گریختیم'
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران