بوسنی و جنگ جهانی اول
گردشگران، تاریخدانان و دیپلماتها در سارایوو جمع شدند تا در مراسم یادبود گلولههایی که روز ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ توسط یک قاتل صرب بوسنیایی شلیک شد و جرقه آغاز جنگ جهانی اول را زد، شرکت کنند. اما این شهر و کشور از اینکه اینطور در کانون توجهات تاریخی قرار گرفته اند، خوشحال نیستند و تنشهایی که به آن وقایع منجر شد، هنوز هم پابرجا و زنده هستند.
گاوریلو پرینسیپ دو بار از فاصله نزدیک به خودروی سرباز حامل فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری اتریش- مجارستان، و همسرش سوفی شلیک کرد. به خطا رفتن تیر از آن فاصله نزدیک سخت بود. دو گلوله به هدف خوردند و زوج سلطنتی کشته شدند.
شلیکی که جرقه آغاز جنگ جهانی اول را زد- آرشیدوک فرانتس فردیناند و همسرش سوفی ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو به ضرب گلوله گاوریلو پرینسیپ بهقتل رسیدند
- پرینسیپ یکی از ۷ عضو یک سازمان تروریستی صربهای بوسنی بنام ملادا بوسنا (بوسنی جوان) بود که خواهان استقلال از اتریش- مجارستان بودند
- اتریش واکنش خشمگینانهای نشان داد و به صربستان اعلان جنگ داد
- آلمان اعلام کرد بدون قید و شرط از اتریش حمایت میکند
- روسیه دستور بسیج نیروهایش را صادر کرد
- آلمان روز اول اوت ۱۹۱۴ به روسیه اعلان جنگ داد
- بریتانیا روز ۴ اوت ۱۹۱۴ به آلمان اعلان جنگ داد
بعد از ۳۷ روز دیپلماسی همراه با سوء ظنهای فزاینده، قدرتهای بزرگ با هم وارد جنگ شدند. اتریشیها امیدوار بودند که این جنگ مشکل جداییطلبی اسلاوها را حل کند. البته این اتفاق افتاد، اما بعد از چهار سال جنگی که امپراتوریشان را از بین برد. لابد فکر میکنید که مقامات کشور و شهر سارایوو برای یادبود چنین رویداد مهمی همه شهر را صحنه بازسازیهای تاریخی میکنند و از هر فرصت و مکانی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی و مرور داستانها و تراژدیهای انسانی که بعد از آن تیراندازی اتفاق افتاد، استفاده میکنند. اما اینطور نیست.
تقریبا همه کنفرانسهای تاریخی و همایشهای صلح و آشتی اروپایی توسط خارجیها، و یا به ابتکار اشخاص و سازمانهای غیردولتی برگزار شده اند. دلیل این وضعیت را میتوان با نگاهی به تابلویی که در بیرون ساختمانی که در کنار رودخانه میلیاکا نصب شده، حدس زد. این ساختمان زمانی محل موزه ملادا بوسنا (موزه بوسنی جوان) بود که کمونیستهای طرفدار تیتو (رهبر وقت یوگسلاوی) بعد از جنگ جهانی دوم برای تقدیر از پرینسیپ و همدستانش بهعنوان مبارزان راه آزادی برپا کردند.
نوشته روی این تابلو که حالا به "موزه سارایوو ۱۹۱۸-۱۸۷۸" تغییر کرده، در نوع خود درسی از دقت عمل و نزاکت سیاسی است. برای اینکه بدانید این دو تاریخ نقطه آغاز و پایان اشغال بوسنی بدست اتریش- مجارستان است، باید اطلاعات تاریخیتان از اکثر مردم بیشتر باشد. وردان گربو، راهنمای گردشگری، بهمن گفت: "این مسأله کاملا جنبه سیاسی دارد. جوامع مختلف ساکن این شهر، یعنی بوسنیاییهای مسلمان، صربهای ارتدوکس و کرواتهای کاتولیک، بر سر اینکه عمل پرینسیپ را چه بخوانند توافق ندارند؛ 'عملی قهرمانانه' یا 'تروریسم'؟"
"هر جوان اهل یوگسلاوی آرزو داشت که همراه مدرسهاش به اینجا بیاید و در نقطهای که این عمل قهرمانانه انجام شده بود، بایستد"
وردان گربو، راهنمای گردشگری، سارایوو
با آنکه پرینسیپ ادعا میکرد به نمایندگی از همه اسلاوهای جنوبی و در تلاش برای آزاد سازی بوسنی از چنگ اتریش- مجارستان عمل کرده است، عمدتا صربها هستند که او را تکریم میکنند. یک قرن پیش، بوسنیاییها و کرواتها تمایل چندانی به اتحاد با صربها نداشتند؛ همانطور که در دهه ۱۹۹۰ هم بسیاری از آنها مشتاق بودند از یوگسلاوی تحت سیطره صربها جدا شوند.
موقعی که در جریان محاصره سارایوو بین سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ - که در جریان آن بیش از ۱۱ هزار نفر کشته شدند – از این شهر گزارش میکردم، موزه بوسنی جوان در تیررس تکتیراندازانی بود که در تپههای اطراف مستقر بودند. اما اگر دل به دریا میزدید، هنوز میتوانستید یک تکه سنگ پیدا کنید که جای پاها روی آن مانده باشد. این جای پاها قرار بود نقطهای را نشان دهد که پرینسیپ از آنجا شلیک کرده بود.
وردان گربو میگوید: "هر جوان یوگسلاو آرزو داشت که همراه مدرسه اش به اینجا بیاید و در نقطهای که این عمل قهرمانانه انجام شده بود، بایستد. اما حالا دیگر اثری از آن جای پاها نیست."
ترتیبات سیاسی بجا مانده از توافق صلح دیتون در سال ۱۹۹۵ به درگیریها خاتمه داد. اما این توافقات اختلافات ناشی از ایدئولوژیهای ملیگرایانهای را که جنگ بهخاطر آنها آغاز شد، التیام نبخشیده است.
جنگ بوسنی ۱۹۹۵-۱۹۹۲- ملیگرایان صرب بوسنی در همهپرسی استقلال در سال ۱۹۹۲ از بوسنیاییهای مسلمان و کرواتها شکست میخورند
- با شروع جنگ، صربهای بوسنی بهسرعت کنترل بیش از نیمی از قلمروی این جمهوری را بدست میگیرند و سارایوو را محاصره میکنند
- در سال ۱۹۹۳ سازمان ملل متحد در برخی مناطق، از جمله سارایوو، گوراژده و سربرنیتسا، نواحی امنی برای بوسنیاییهای مسلمان ایجاد میکند
- صربهای بوسنی در سال ۱۹۹۵ به سربرنیتسا حمله میکنند – مردان و پسران مسلمان شهر قتل عام میشوند
- حملات هوایی ناتو علیه مواضع صربها به نیروهای مسلمان و کروات امکان میدهد نواحی وسیعی را تصرف کنند و غیرنظامیان صرب را بیرون برانند
- با امضای توافق صلح دیتون در پاریس، یک ناحیه در اختیار بوسنیاییهای مسلمان و کرواتها، و ناحیه دیگر هم در اختیار صربها قرار میگیرد
درگیریها ابتدا در سال ۱۹۹۱ در اسلوونی و کرواسی، و سپس سال بعد از آن بهشکلی بسیار خونین در بوسنی اتفاق افتاد. صربهای بوسنی با الهام گرفتن از اسلوبودان میلوسویچ، که ملیگرایی را جایگزین کمونیسم کرده بود، سعی کردند بوسنی و صربستان را با هم ادغام کنند؛ اقدامی که گویی پژواکی از رویای پرینسیپ بود. آنها در این کنار ناموفق ماندند، اما توافق دیتون کنترل قدری کمتر از نیمی از کشور و امکان وتوی سیاستهای ملی در بوسنی هرزگوین را در اختیارشان گذاشت.
این امر جلوی توسعه اقتصاد بوسنی را گرفته، و زمینه را برای رواج فساد مالی و اداری فراهم کرده است. نرخ بیکاری به ۴۴ درصد میرسد و زیرساختها ضعیف هستند.
به عقیده دنیس گراتز، سیاستمدار چپ میانه و عضو حزب ناسا استرانکا، ناتوانی در توافق بر سر واقعیت اتفاقات سال ۱۹۱۴ تنها نشانه دیگری از شکست فرآیند سیاسی است. او میگوید: "تاریخ زمینهساز ایجاد احساسات میشود، و البته سیاستمداران ما هم از جنبههای عاطفی و احساسی تاریخمان سوء استفاده میکنند تا ناکارآمدی خود را در حل و فصل مشکلات واقعی کشور بپوشانند. احزابی که بنیانی قومیتی دارند، میگویند 'ما باید از خودمان در مقابل دیگران محافظت کنیم، چون آنها میخواهند بهما بدی کنند.' در نتیجه، این احزاب برای سیاستگذاری دور یک میز نمینشینند."
به گفته سنادا یوزیچ، معلم تاریخ، تلاش برای آموزش تاریخ در مدارس بوسنی مثل پرسه زدن در یک میدان مین سیاسی است. او میگوید: "ما بهعنوان معلم وظیفه داریم واقعیتها را یاد بدهیم و بپذیریم که تفاسیر متفاوتی از آنها وجود دارد. من در موقع حرف زدن از پرینسیپ همین کار را میکنم. اما معلمانی را در نقاط دیگر بوسنی، و حتی در بعضی مناطق سارایوو، دیده ام که میگویند قادر به انجام این کار نیستند. آنها خود را موظف میدانند که از او بهعنوان یک قهرمان یاد کنند."
"با توجه به اینکه یکپنجم مردم صربستان در جنگ کشته شدند، آیا واقعا میتوان این کشور را پیروز دانست؟"
اسلوبودان مارکوویچ، تاریخدان
در حالی که بوسنی، یعنی محل تیراندازی، همچنان گرفتار این موضوع است و بهقول دنیس گراتز "به عقوبت" تاریخ حلناشدهاش "محکوم است"، در بلگراد، پایتخت صربستان، یعنی جایی که به گاوریلو پرینسیپ آموزش و سلاح داده شد، تمایل بهمراتب بیشتری به گذر کردن از اتفاقات تاریخی مشاهده کردم.
دانشجویی بنام مارکو یووانوویچ بهمن گفت که پرینسیپ "هوشمندانهترین کار را نکرد. در نتیجه کارش میلیونها نفر از صربها، اتریش- مجارستانیها، فرانسویها، آلمانیها، بریتانیاییها و روسها کشته شدند." این باور در حال رشد است که صربستان با وجود اینکه در سال ۱۹۱۸ در طرف پیروز جنگ قرار داشت، خود "در این جنگ پیروز نشد".
اسلوبودان مارکوویچ، تاریخدان، بهمن گفت: "با توجه به اینکه یکپنجم مردم صربستان در جنگ کشته شدند، آیا واقعا میتوان این کشور را پیروز دانست؟ اخیرا مردم دارند برای اولین بار این سوال را مطرح میکنند."
وردان گربو مرا به مقبرهای در تپهای که استخوانهای گاوریلو پرینسیپ و همدستانش در آن مدفون است، برد. او در زندان اتریشیها بر اثر ابتلا به سل جانش را از دست داد. وردان گربو در آنجا نقل قولی را از پتروویچ- نیگوس، شاعر اهل مونتهنگرو، برایم خواند: "رستگار کسی است که تا ابد زنده میماند. او جانش را بیحاصل از دست نداد."
در بوسنی سیاستمداران تا جایی که به سودشان باشد، خاطره پرینسیپ را زنده نگاه میدارند. شاید آنها باید به نوشته دیگری که در این مقبره وجود دارد هم توجه داشته باشند. تاریخ ساخت مقبره سال ۱۹۳۹، یعنی سال آغاز جنگ جهانی دوم است، که خود در جنگ جهانی اول ریشه داشت. شاید جای تعجب نباشد که مردم سارایوو چندان از گرامیداشت وقایع سال ۱۹۱۴ ذوقزده نیستند. آنها نمیتوانند مطمئن باشند که میراث پرینسیپ کاملا به گذشته تعلق دارد.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: بوسنی و جنگ جهانی اول
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران