جنتی: اگر لطف نظام نبود باید موسوی و کروبی اعدام می شدند

جنتی: اگر لطف نظام نبود باید موسوی و کروبی اعدام می شدند »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

آیت الله جنتی گفت: افرادی با ابزار سوء سیاسی قصد قبضه کردن خبرگان را دارند. من از این افراد حسن نیتی سراغ ندارم. البته تعداد این افراد زیاد نیست ولیکن بی کار ننشسته اند. این امر به شورای نگهبان مربوط نمی شود و بیشتر از فضای سیاسی و اجتماعی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، مهمان برنامه هفته جاری شناسنامه آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان قانون اساسی بود.

متن زیر شرح گفتگوی محمد حسین رنجبران، سردبیر برنامه شناسنامه و آیت الله احمد جنتی است.

رمز پرنشاطی و شادابی شما در سن 88 سالگی چیست؟ می گویند زیاد ورزش می کنید؟

گفته اند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید. بله من بعضی مسائل را احتمال می دهم که مؤثر باشد اما عقیده ام این است که عمر و زندگی به دست خداوند است. غیر از این امر مسئله ای را موثر نمی دانم.

گفته می شود ورزش می کنید، درست است؟

من به طور مرتب ورزش می کنم. هفته ای دو روز در آب راه می روم و شنا می کنم.

از دوران تحصیل خود بگوئید.

دوران علمی من شامل تحصیل و تدریس به 3 دوره تقسیم می شود. یک دوره در اصفهان است که در آن جا پدرم مرا به مدرسه جده بردند و آن جا مشغول تحصیل شدم. مقدمات هم چون شرح نامه، معالم و... را که اکنون طلبه ها نمی خوانند من مطالعه کرده و گذراندم. این ها را در اصفهان خواندم و به اینجا که رسیدم گفتم بروم قم. عشق زیادی به قم داشتم و یکی از دوستانم نیز به قم رفته بود. پدرم نیز با این که من فرزند منحصر به فردشان بودم با رفتنم به قم موافقت کردند.

این شد که از آن زمان به بعد در قم مشغول به تحصیل شدم.سطح را در قم خواندم. خارج را نیز ادامه دادم. سطح را در خدمت اساتیدی هم چون مرحوم صدوقی(شرح نامه را خدمت ایشان خواندم)، مکاسب را خدمت مرحوم سلطانی، درس رسائل و قوانین را هم خدمت مرحوم بهاء الدینی را گذراندم.من به این اساتید به خصوص مرحوم بهاء الدینی ارادت بسیار داشتم.

خاطره خاصی از این استاد دارید؟

بله. البته ما ایشان را به اسم آسیدصفی می شناختیم و بعد فهمیدیم ایشان لقب بهاءالدینی دارند. بهاء الدینی بسیار وارسته و اهل عرفان بود. زمانی از منزل خود به مدرسه می آمد، به مکانی رسید که مورچه ها در حال حرکت بودند، اندکی به مورچه ها و خلقت آن ها فکر و شروع به گریه کرد. از زندگی و خلقت مورچه ها عبرت گرفته بود همان گونه که در قرآن ذکر شده است هر خلقتی نشانه و آیه خداوند است؛ بهاء الدینی نشانه خداوند را در مورچه ها دیده و گریه کرده بود. اساتیدی که نام بردم بسیار روان درس را عنوان می کردند.

هم مباحثه ای های شما چه کسانی بودند؟

آیت الله خزعلی از همه افراد بیشتر بودند. جمعی از دوستان مشهدی اعم از آیت الله خزعلی، آقای نصرالهی، آقای نهاوندی و آیت‌الله سعیدی بودند که ما با این ها رفیق بودیم و مباحثه ما عمدتا با آیت الله خزعلی بود. وی از دوستان 60-50 ساله من هستند که هم چنان ادامه دارد، گاهی با مرحوم مفتح، سید کرامت الله حسینی که نماینده خبرگان در کهگیلویه بودند نیز مباحثاتی انجام می دادیم.

درس خارج ما نیز عمدتا با آیت الله بروجردی بود که ایشان از فقیه ترین فقهایی بود که من می شناختم، از جهت فقهی بسیار به وی علاقه و عقیده داشتم، در کلاس های درس فقه، اصول و... آیت الله بروجردی شرکت می کردم؛ در مدت کوتاهی در کلاس های آیت الله گلپایگانی نیز شرکت داشتم و بعد هم عمدتا در کلاس ها درس امام (ره)شرکت داشتم. که در کلاس‌های فقه و اصول ایشان می رفتم.

دوره تدریس من در ابتدا به صورت آزاد در مسجد امام (ره) یا در حجره ای بود. با حضور تعدادی طلبه مباحثه می کردیم و درس می دادیم. تا زمانی که آیت الله بهشتی به این نتیجه رسیدند که وضعیت حوزه مطلوب نیست و بسیار آزاد است و طلبه ها هدایت نمی شوند؛ در نتیجه تصمیم گرفتند بخشی از حوزه را تنظیم کنند و نظم دهند.

آیت الله بهشتی برنامه مدرسه حقانی را تنظیم کردند و با برای بودجه آن با آیت الله میلانی صحبت کرده بودند که ایشان کمک کنند و این مدرسه را به راه انداختند و برنامه ای 16، 17 ساله را برنامه ریزی نمودند که از ابتدای صرف و نحو آغاز شد تا درس خارج و تحقیقات ادامه یافت.

اگر طلبه ای می آمد 17-16 سال در آن مدرسه مشغول تحصیل بود؟

بله؛ از ابتدا مسیر و دروس مشخص شده بود.امتحان‌های بادقتی می گذاشتند.استاد نیز از سوی طلبه ها تعیین نمی شد بلکه استاد برایشان تعیین می شد و اساتید را بر اساس اصول اخلاقی و علمی انتخاب می کردند. مدرسه به آیت الله قدوسی که مدیریت بسیار قوی و نمونه ای داشت، سپرده شد.من حرف های زیادی در رابطه با ایشان هم دارم. آیت الله قدوسی و آیت الله بهشتی از من برای تدریس دعوت کردند. من در مدرسه حقانی از دروس صرف و نحو آغاز کردم و تا درس رسائل، معالم، کفایه و... ادامه یافت.

در این مدرسه برکات و بازدهی بسیار خوبی داشت. طلاب تربیت شده از نظر علمی مورد اعتماد ما بودند. این طلاب از لحاظ علمی، اخلاقی، سیاسی و... قابل قبول بودند، آیت‌الله بهشتی هم مرتب خودشان سرکشی می کردند جلسات مشورتی هم به همراه آیت الله قدوسی و آیت الله بهشتی و برخی مواقع آیت الله مصباح داشتیم.و سعی می کردیم در مدیریت مدرسه به آقای قدوسی کمک کنیم.

از شاگردان آن مدرسه چه کسانی بودند؟

بسیاری از کسانی که اکنون در دستگاه قضائی فعالیت می کنند از شاگردان این مدرسه هستند مثل آقای محسنی اژه ای، آقای رئیسی و آقای نیری و... از مدرسه حقانی هستند. از ابتدا نیز کارهای قضایی به دست شاگردان این مدرسه افتاد زیرا زمانی که انقلاب شد آقای قدوسی وقتی که انقلاب شد در مسائل قضائی احساس خلاء کردند زیرا دادگستری آن زمان را که قبول نداشتیم و باید برای دادگاه انقلابی ترتیب وضعیت می دادیم. بنابراین آقای قدوسی خودشان مدرسه را رها کردند و آمدند و تشکیلات قضائی را تحت نظر آیت الله بهشتی راه اندازی کردند. طلاب مدرسه حقانی نیز جذب شدند.

روح شهید بهشتی شاد باشد. این مدرسه حقانی کادر قضایی برای نظام جمهوری اسلامی ایران را تربیت کرد، آیت الله طباطبائی نیز که دست پرورده آیت الله شهید بهشتی بود مدرسه شهیدین را تأسیس کرد که همانند مدرسه حقانی بود و هنوز هم بسیار خوب به فعالیت خود را ادامه می دهد. جامعه الزهرا نیز توسط آقای قدوسی ساخته شد که طلبه های خانم تربیت کردند؛ کار اساسی این است که انسان و عالم تربیت کنند. این کار را آقای بهشتی می کرد.

یکی از اساتید شما حضرت امام (ره) بودند؛ آیا فعالیت ضد رژیم پهلوی از بدو آشنایی با امام(ره) بود یا قبل از آن بود؟

از بدو آشنایی با امام (ره) بود چرا قبل از آن کسی جرات سخن گفتن نداشت. خفقان به اندازه ای بود که بزرگ تر از ما چه از علما و چه غیر علما جرات سخن گفتن نداشتند و می ترسیدند بنابراین هیچ گونه فعالیت ضد رژیمی وجود نداشت؛ از زمانی که امام (ره) نهضت را آغاز کردند همگی جرات یافتند و حول محور ایشان و با رهبری ایشان وارد صحنه شدند.

یکی از وظایف شما رساندن اخبار از امام (ره) به حوزه ها و مجامع دینی مختلف بود. این اخبار شامل چه مواردی می شد و چگونه این اخبار را به جاهای مختلف می رساندید؟

حرکت امام (ره) برای بسیاری از علما ناشناخته بود.

ناشناخته بود یا مخالف بودند؟

خیر. برخی نمی دانستند امام (ره) قصد انجام چه کاری را دارد؛ برخی هم نظر موافق نداشتند که این نظرات از مصلحت اندیشی بود و اذعان داشتند این حرکات بی فایده است وقتی ساواک و نیروهای نظامی تا این اندازه پر قدرت هستند نمی شود با آن ها درافتاد بنابراین این افراد امکان مبارزه را قبول نداشتند. برخی به وضع موجود عادت کرده بودند.

یک مسئله هم که برخی دیگر را تخدیر کرده بود این موضوع بود که این افراد بر این اعتقاد داشتند که دین از سیاست جدا است؛ این مسئله در بین برخی جا افتاده بود؛ این عده اذعان داشتند وظیفه ی ما مسائل دینی است، طلبه و اهل علم و مرجع تقلید باید بروند و در رساله نویسی، منبر، تبلیغ و... فعالیت داشته باشند و مدیریت کشور و حکومت به دست افراد دیگر باشد و این امور از یکدیگر جدا است. بسیاری به این دلیل نواب صفوی، فدائیان اسلام، آیت الله کاشانی و... را محکوم می کردند.این عده عقیده داشتند عالم نباید وارد وادی سیاست شود. به همین دلیل نیز گاهی اوقات این ها نظر خوبی نسبت به امام(ره) نداشتند.

این ما بودیم که به شهرستان ها می رفتیم و برای علما قصد و نیت امام (ره) را تبیین و روشن می ساختیم. تعداد ما اندک نبود. در ابتدا بسیاری با امام (ره) آشنایی نداشتند و باید معرفی می شدند مثلا این که ایشان از نظر فلسفی و عرفانی و علمی و اخلاقی چنین شخصیتی هستند. در ادامه حرکت انقلابی را توجیه می کردیم و در این روند فساد دستگاه حاکم، ضرورت برخورد با این دستگاه و... توضیح داده می شد.

برخورد آن ها با شما چگونه بود؟

برخوردها بد نبود؛ با علمای اصفهان، خوزستان، خرمشهر و... حضوری صحبت و توجیه کردم. این جلسات بسیار موثر و مفید بود. اعلامیه های امام (ره)را منتشر می کردیم.نظرات انقلابی امام (ره) را بیان می کردیم و می گفتیم که ایشان می خواهند طبق محور اسلام عمل کرده و حکومت اسلامی ایجاد کنند. بنابراین علما را سعی می کردیم توجیه کنیم.

این جریان چه مدت به طول انجامید؟ و چه تعداد را همراه کردید.

بسیاری به تدریج همراه شدند. برخی در نهایت سکوت کردند و تنها کاری که انجام دادند این بود که مخالفت نکنند؛ برخی نیز همراه با جریان انقلاب شدند و در این جریان حرکت کردند؛ آیت الله خادمی از افرادی بود که به وادی انقلاب وارد شد و حرکت های انقلابی را در اصفهان هدایت می کرد.

3 بار دستگیری توسط ساواک و 3 سال تبعید به اسد آباد همدان هزینه هایی بود که برای حرکت های انقلابی پرداخت کردید. بخشی از این اتفاق‌ها را توضیح می دهید؟

3-2 نوبت در قم دستگیر شدم. در ابتدای دستگیری ناراحت و متاثر شدم. در یک نوبت در صحن حضرت معصومه (س) جوانی دست من را گرفت و از سوی ساواک مامور دستگیری من است؛ این که جوانی به آن سن و سال که 24، 25 ساله بود برای دستگیری من آمد برای من بسیار تلخ بود.

در ساواک بازجویی صورت گرفت و برای بردن من به تهران ماشین حاضر شد. من را به تهران آوردند. همراه ما کامیونی حاوی کتاب نیز وجود داشت که بعدها فهمیدم این کامیون حاوی کتاب های شهید اندرزگو است. شهید اندرزگو نیز از شاگردان طلبه مدرسه حقانی بود، با من هم رفیق بود اما من نمی دانستم که ایشان این قدر شجاع و باعرضه است. او را نیز گرفته بودند و به داخل خانه‌اش رفته بودند و کتاب‌هایش را هم بار کرده بودند و آورده بودند. من را به قزل قلعه منتقل کردند و بسیاری از دوستان من در آن جا حضور داشتند و بودن دوستان باعث خوشحالی من شد.



منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: آیت‌الله جنتی: مجازات موسوی و کروبی اعدام است