اگر هاشمی حرف بزند خیلی ها رو سیاه می شوند، ناگفته های ماجرای مک فارلین از زبان محسن کنگرلو
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
محسن کنگرلو
محسن کنگرلو از فعالان اصلی موضوع جريان مک فارلين به بيان ناگفته هايی از اين پرونده پرداخت.
گفتگوی جمهوری اسلامی با کنگرلو در زير می آيد:
* شما يکی از افرادی هستيد که در جريان ماجرای مک فارلين، عضو هيئت مذاکرهکننده ايرانی بوديد. پست سازمانی شما در آن زمان چه بود؟
- از فروردين ماه سال ۱۳۶۱، من به عنوان مشاور امنيتی – اطلاعاتی آقای مهندس ميرحسين موسوی نخستوزير وقت مشغول کار شده بودم. بعدها هم مسئول پيگيری ارتشاءهای دولتی از طرف دولت شدم. مسئوليت من خريد اسلحه نبود. ولی ما بايد دقيقا آن زمان را بررسی کنيم. اگر بخواهيم بفهميم که چرا همه دنبال پيروزی در جنگ بودند، آن وقت اين موضوع کاملا ريشهيابی میشود. آن روزها همه در فکر و انديشه پيروزی در جنگ بودند. همه دوست داشتند خدمتی به اين روند بکنند همه ايرانيها به اين موضوع فکر میکردند. وقتی میگويم همه ايرانيها منظورم آنهايی هم هستند که حتی در داخل ايران نبودند و حتی با انقلاب هم موافق نبودند، اما به ايران و وطنشان علاقه داشتند. به فکر اين بودند که ايران در جنگ پيروز شود و خدای نکرده شکست و ناکامی و تجزيه ايران عاقبت اين جنگ نشود. بالطبع همه دنبال راهکارها و امکاناتی بودند که ما را در جنگ پيروز کند. همه هم اين را میدانستند که ما امکانات و سلاحهايی را که بتوانيم در مقابل عراق، پيروز جنگ بشويم نداشتيم. به عراق همه دنيا بويژه ابرقدرتهای آن زمان کمکهای شايان توجه نظامی و تسليحاتی میکردند. تازه از انقلاب سال ۵۷، فارغ شده بوديم و علاوه بر مشکلاتی که وجود داشت آمادگی زيادی هم برای جنگ نداشتيم. صدام هم ا ز اين موضوع سوء استفاده کرده بود و به ايران حمله کرد.
من در همينجا يک سابقهای از اين موضوع از خاطرات قبل از پيروزی انقلاب خود را برايتان بازگو میکنم. قبل از پيروزی انقلاب اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان به نمايندگی از سوی نهضت آزادی ايران برای آشنايی و پی بردن به ماهيت گروه «فجر اسلام» چند سئوال برای گروه ما فرستاد. يکی از سئوالات آقای مهندس بازرگان از ما اين بود: اگر ما پيروز بشويم، از ناحيه چه کشوری مورد حمله قرار میگيريم؟ من در جواب آقای بازرگان گفتم: عراق.
* رابط شما با آقای بازرگان چه کسی بود؟
- رابط ما با آقای بازرگان، آقای سيدرضا دربندی بود. از دوستان مبارز و بسيار صميمی ما است. از بچههای خوب فجر اسلام بود. سيدرضا دربندی سوالات آقای بازرگان را آورد. بعد از انقلاب هم از طريق مرحوم آقای محمد نصراللهی (نماينده آبادان در مجلس اول) و ناصر ترکان اطلاعات خوبی از عراق و منطقه جمعآوری کرديم. اطلاعات اوليه ما حاکی از آن بود که عراق در تدارک جنگ سنگين عليه ايران است. اين اطلاعات را هم به مسئولين میگفتيم اما چندان پذيرا نبودند. ما در آبادان دفتر هم داشتيم. دفتر فجر اسلام در آبادان مشهور به دفتر ۳۱۶ بود. پلاک دفترمان ۳۱۶ بود و به همين پلاک هم مشهور شده بوديم. سپاه نوار مرزی خوزستان را خودمان تشکيل داديم. با حمايت و نظارت آيتالله شهيد بهشتی.
* ماجرای مک فارلين از کجا کليد خورد؟
- از طريق منابعی، آقای قربانیفر با ما تماس گرفت.و من مسئول برقراری ملاقات با ايشان شدم.
* ملاقاتتان در ايران بود؟
- نه. اولين ملاقات ما در پاريس بود. در آن ملاقات آقای قربانی فر يک سری مسائلی را مطرح کرد و ما اين مسائل را به تهران انتقال داديم. درخواست اوليه آمريکائيها از طريق قربانیفر اين بود که ما يک سری گروگان در لبنان داريم، شما حرفتان در لبنانیها اثر و نفوذ دارد. شما گروگانهای ما را بگوئيد و وساطت کنيد که لبنانیها گروگانهای ما را آزاد کنند و ما هم در عوض، کمکهای نظامی و تسليحاتی در جنگ به شما میکنيم.
* قربانیفر نماينده رسمی آمريکايیها بود؟
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: ناگفتههای قضیه جنجالی مک فارلین از زبان محسن کنگرلو
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران