نامه سرگشاده پژوهشگر دینی به مهدی کروبی: چه کسانی اجتهاد و نجابت شما را انکار کرده‌اند؟

نامه سرگشاده پژوهشگر دینی به مهدی کروبی: چه کسانی اجتهاد و نجابت شما را انکار کرده‌اند؟
گویا
نامه سرگشاده پژوهشگر دینی به مهدی کروبی: چه کسانی اجتهاد و نجابت شما را انکار کرده‌اند؟ »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »


سحام نیوز: «محمد جواد اکبرین»؛ روزنامه‌نگار و پژوهش‌گر دینی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به مهدی کروبی با اشاره به کارنامه علمی و عملی او در جهاد و اجتهاد نوشت: «افتخار کمی نیست که نجابتِ شما را کسی انکار کند که پس از رسیدن به قدرت مطلقه، کسانی را که در دوران شاه در خانه‌ی خود پناهش داده بودند یا وکالتش را در دادگاهِ وقت به رایگان پذیرفته بودند به زندان انداخته و حتی از حصرِ پنج‌ساله‌ی استادش نیز شرم نکرده است».

نویسنده در این نامه از مهدی کروبی خواسته تا در بازخوانی شجاعانه‌ی چهار دهه‌ی گذشته به نسل جدید کمک کند. او با تاکید بر این‌که نمی‌داند در شرایط حصر، «اجابت چنین خواسته‌ای چگونه ممکن است»، چنین نقدی را ضروری دانسته و نوشته است: اگر در گذشته، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی شما را «در صف اول مجاهدان اسلام» توصیف کرد امروز نیز این توقع از حضرتعالی وجود دارد که در صف اول این جهاد بایستید و در بازخوانی شجاعانه‌ی جمهوریت و اسلامیتِ نظام به فرزندان‌تان کمک کنید.

در این نامه هم‌چنین آمده است: «نقد گذشته در محضر شاهدان صادقی چون شما نه تنها راه را بر بازخوانی منصفانه‌ی ما می‌گشاید بلکه راه را بر رجزخوانی ظالمانه‌ی دیگران نیز می‌بندد تا به استناد مظالم و اشتباهات پیشین، خطاهای امروز رهبرشان را توجیه نکنند».

متن کامل این نامه سرگشاده که برای انتشار در اختیار «سحام» قرار گرفته، در پی می‌آید:

حضرت آیت‌الله مهدی کروبی
با سلام و تحیت و آرزوی رفع حصر از آن عزیز

قبل از حاشیه‌ام بر نامه‌ی اخیرتان، برای آن‌که اهمیت توصیف شما به «آیت‌الله» در صدر این نامه، برای «تاجرانِ اجتهاد» از یک‌سو و بی‌خبران از حیات و هویت شما از سوی دیگر، روشن شود ذکر روایتی از تاریخ را ضروری می‌دانم:

در تیرماه سال ۶۴ هنگامی که شما از سوی رهبر و مرجع تقلیدِ وقت به امارت حج منصوب شدید برخی از بزرگان، این انتصاب را نشانه‌ی تایید فقاهت و اجتهاد شما از سوی آیت‌الله خمینی دانستند؛ زیرا امام علی در نامه‌ای خطاب به قثم‌بن‌عباس (امیر حج در دوران حکومت ایشان) استنباط و فتوا و تعلیم را ضرورتِ امارت حج می‌دانست (نامه‌ی ۶۷ نهج‌البلاغه) بعدها هم که برخی در اجتهاد شما تشکیک کردند فقهایی چون مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی (از مراجع تقلید دهه‌ی ۷۰) و مرحوم آیت‌الله طباطبایی سلطانی (استاد حضرتعالی) و نیز آیت‌الله یوسف صانعی (از مراجع تقلید کنونی) با انتشار نامه‌هایی جداگانه بر اجتهادتان گواهی دادند. اما در مقابل، آقای احمد جنتی (دبیر مادام‌العمر شورای نگهبان) صلاحیت فقهی شما برای شرکت در چهارمین انتخابات خبرگان را انکار کرد؛ همان انتخاباتی که در آن اجتهاد آیت‌الله بیات زنجانی (از مراجع تقلید کنونی) را نیز رد کردند. آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۶۹ می‌نویسد که در این‌باره با رهبر جمهوری اسلامی گفتگو کرد: «مسئله را تلفنی با رهبری در میان گذاشتم. ایشان هم گفتند دخالتی نمی‌کنند و شفاعت نخواهند کرد… آقای بیات، نتیجه درخواست دیشب خود را تلفنی پیگیری کرد؛ گفتم شورای نگهبان بر سر موضع خود محکم است».
حالا پس از سال‌ها می‌توان حدس زد که انکار اجتهاد شما پس از درگذشت آیت‌الله خمینی و چراغ سبز آیت‌الله خامنه‌ای به ردصلاحیت‌تان در انتخابات مجلس خبرگان ناشی از کدام نگرانی بود؛ زیرا پیش‌تر آیت‌الله خمینی شما را چنین ستوده بود که «در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستید» و «مقاومت، شجاعت و قاطعیت» را از ویژگی‌های شما می‌دانست (نامه‌های ۱۸شهریور۶۶ و ۲۸تیر۶۴.صحیفه‌ی امام) و شاید جانشین او می‌دانست که راه‌یابیِ چنین کسی به مجلس خبرگان می‌تواند با همان «شجاعت و قاطعیت» برای نظارت‌ناپذیریِ او دردسر ایجاد کند.

سال‌ها بعد (بهمن ۱۳۸۲) در دیداری با آیت‌الله موسوی اردبیلی در قم از ایشان شنیدم که احمد جنتی در سفری به قم از مراجع تقلید (از جمله ایشان) خواسته بود تا اجتهاد کسی را برای خبرگان تایید نکنند و این امر را به شورای نگهبان واگذارند؛ در مقابل اما آیت‌الله موسوی اردبیلی، سابقه‌ی تحصیلی احمد جنتی را به او یادآوری کرده و در اجتهادِ شخص او تشکیک کرده بود.

حضرت آیت‌الله

افتخار کمی نیست که اجتهاد شما را کسی انکار کند که پیش و پس از شما نیز بارها حکومت را از اهل حکمت محروم ساخته و کارنامه‌ای سیاه و تباه در خالی کردن نهادهای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی کشور از عقلای قوم دارد.

افتخار کمی نیست که نجابتِ شما را نیز کسی انکار کند که پس از رسیدن به قدرت مطلقه، کسانی را که در دوران شاه در خانه‌ی خود پناهش داده بودند یا وکالتش را در دادگاهِ وقت به رایگان پذیرفته بودند به زندان انداخته و حتی از حصرِ پنج‌ساله‌ی استادش نیز شرم نکرده است.

افتخار کمی نیست که در دوران انکارِ اجتهادتان با چراغ سبز «نو آیت‌الله‌ها»، علی‌رغم بی‌حرمتی‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها از خود دفاع نکردید زیرا آن را حق شخصی و قابل گذشت می‌دانستید اما هنگامی که نوبت به حق مردم و رأی مردم رسید بدون ذره‌ای تردید و با همان «شجاعت و جهاد و اجتهاد» ایستادید و «فرزندیِ احمد» را به رخ کشیدید، حسرتِ یک کلمه توبه و تقاضا را بر دل زندانبانان گذاشتید و سلامتِ تن و بقای جان را با خدا معامله کردید.

حضرت آیت‌الله

از این مقدمه که بگذریم نوبت به غرض اصلی این نامه می‌رسد: آخرین باری که توفیق دیدار و گفتگو با شما را داشتم قبل از نامزدی‌تان در انتخابات سال ۸۸ بود؛ بخشی از آن گفت‌وگو در رسانه‌ها منتشر شد و بخشی دیگر را چون اجازه نداشتم نگه‌داشتم؛ امروز می‌خواهم با اجازه‌ی شما یکی از نکات منتشر نشده از آن دیدار را در این نامه یادآوری کنم و آن را با حاشیه‌ای بر نامه‌ی حضرتعالی همراه کنم.

در آن دیدار سخن به تحلیل انتخابات سال ۸۴ (چهار سال قبل از واقعه‌ی ۸۸) رسید و تغییر ناگهانی آراء که شما را از صدر جدول در ۱۵ استان کشور، به زیر آورد و محمود احمدى‌نژاد را با اکبر هاشمی رفسنجانی به مرحله‌ی دوم فرستاد.

سخن که به این‌جا رسید گفتید که می‌دانستید وزارت کشورِ دولت اصلاحات از پسِ نقشه‌ی سازمان یافته از سوی سپاه و آقازاده (سیدمجتبی خامنه‌ای) بر نمی‌آید؛ از این‌رو پیش از انتخابات، به آقای خاتمی توصیه کرده بودید که ستاد انتخابات کشور را به کسی مانند آقای محتشمی‌پور (که بعدها پس از تقلب سال ۸۸ هم ریاست کمیته صیانت از آراء را بر عهده گرفت) بسپارد زیرا او با حیله‌های این جماعت آشناست و از عهده‌ی این بازی آلوده بر می‌آید؛ توصیه‌ای که البته ناشنیده ماند. در آن انتخابات بر خلاف معمول که وزارت کشور شمارش آراء را گزارش می‌داد ناگهان نتایج توسط شورای نگهبان تغییر کرد و اعلام شد؛ وزارت کشور هم نگران از درگیرى و با امید به غلبه‌ی آقای هاشمی بر آقای احمدی‌نژاد در مرحله‌ی دوم، شکایت شما از تقلب و تغییر ناگهانی آراء را پیگیری نکرد. بعدها این سخن شما در تمام روزهای خونین بهار و تابستان ۸۸ در گوشم تکرار می‌شد؛ گویی چشم گشودن بر این فاجعه‌ی بزرگ، تاوان گوش بستن بر آن شکایت کوچک بود.



منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: نامه ای به مهدی کروبی: چه کسانی اجتهاد و نجابت شما را انکار کرده‌اند؟