من لعنتی! دستی دستی زنم را باختم!!

من لعنتی! دستی دستی زنم را باختم!!
خدمت
به گزارش خدمت؛ «...علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم. پدرم خیلی جوش می‌زد و می‌گفت به فکر آینده‌ات باش. من دل به کار دادم، استادکار فنی خوبی از آب در‌آمدم. بعد از سربازی هم مغازه‌ای جفت‌وجور کردم. در‌آمدم عالی بود و به قول پدرم مثل اسب کار می‌کردم. برایم به خواستگاری رفتند. من از بچگی عاشق دخترعمویم بودم و به خواسته دلم رسیدم.

زندگی‌ام داشت رونق می‌گرفت و همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. متاسفانه مغازه‌ام را پاتوق دوستان لاابالی کردم. می‌آمدند و می‌نشستند و من هم تا دیر وقت مشغول کار بودم. کم‌کم صحبت از مسافرت‌های مجردی پیش آمد و اصلا نفهمیدم چطور معتاد شدم.

عمویم طلاق دخترش را گرفت و بزرگ‌ترین شکست زندگی‌ام این بود که همسرم را از دست دادم. شکست بعدی، ازدواج دخترعمویم بود. خیلی عذاب می‌کشیدم و خودم را لعن و نفرین می‌کردم؛ اما به‌جای آن‌که راه رفته را برگردم و خودم را اصلاح کنم، در منجلاب اعتیاد غوطه‌ور شدم.

مشکلات زندگی‌ام مثل زخم عفونی یکی پس از دیگری سر باز کردند و سردرگم شده بودم. اجاره مغازه‌ام چند ماه عقب افتاد و مجبور شدم مغازه را خالی کنم. من لعنتی دست‌آخر به یک دزد خشن خیابانی تبدیل شدم. ماموران کلانتری١٣ دستگیرم کردند. گفتم به‌خاطر تامین موادمخدر دست به این سرقت می‌زدم. من بازنده واقعی هستم و سلامتی‌ام، عشقم و سرمایه‌ام را از دست دادم.»

منبع: رکنا

منبع خبر: خدمت

اخبار مرتبط: من لعنتی! دستی دستی زنم را باختم!!