شرکت در انتخابات، یعنی بیعت و تجدید بیعت با نظام مطلقه، محمد جعفری - Gooya News

قبل از هر چیز این نکته را یادآور شوم که اینجانب نه برای کسی نسخه می پیچم و نه برای مردم تکلیف تعیین می کنم. فقط به عنوان یکی از آحاد ملت ایران نظر و تحلیل و فهم خودم را که مبتنی بر تجربه آموخته شده است برای هموطنان خود بیان می کنم.

خامنه ای با وقاهت و صراحت می گوید: «حضور شما نشانه همدلی با نظام » است و برای «تجدید بیعت با نظام» بپای صندوقهای رأی بیائید. بیعت از سنخ رأی دادن و انتخاب وکیل برای حق حکمیت خویش و به کرسی نشاند حاکمیت خویش نیست. بیعت کردن با کسی و یا حکومتی یعنی دست پیمان دادن و عهد بستن با آن کس و یا حکومت که بعد از بیعت کردن تابع و مطیع او باشد و حق چون و چرا و اعتراض هم ندارد. و بعد از بیعت کردن وظیفه بیعت کنندگان تمام است و حکومت هم هر طور صلاح دید عمل می کند و شما هم باید ساکت و آرام مطیع نظام و حکومت باشید. این است معنی بیعت و تجدید بیعت با نظام.

آیا هر گز از خود پرسیده اید چرا خامنه ای می گوید برای «تجدید بیعت با نظام» بپای صندوقهای رأی بیائید؟ برای روشن شدن چرائی آن شما را به روزی می برم که خامنه ای به عنوان رهبر به ملت ایران تحمیل شد. در حقیقت مجلس خبرگان رهبری و سایر مسئولین در آن روز با وی بیعت کردند. توضح اینکه چند سال پیش نواری که از مجلس خبرگان رهبری افشا شد، https://youtu.be/11Hlmq6pv3w مشخص کرد که در آن روز برای خامنه ای بیعت گرفته شده است. خامنه ای خود در آن مجلس گفت:«واقعاً باید خون گریست بحال جامعه اسلامی که احتمال رهبری کسی مثل بنده در آن مطرح بشود» خود اعتراف می‌کند « لایق این مقام نیست.» و آقایان عضو شورای رهبری می‌دانند که او لایق این مقام نیست. وی به درستی اشاره می‌کند که انتخاب من برای رهبری« رهبری صوری خواهد بود. نه رهبری واقعی. خوب من نه از لحاظ قانون اساسی و نه ازلحاظ شرعی برای بسیاری ازآقایان حرفم حجت نیست.حکم حرف رهبر را ندارد.» و« حجیّت قول رهبر در صورتی است که آن کسی که می‌خواهد به حرف او عمل کند، باید او را فقیه و صاحب نظر در امور دین بداند. خوب الآن تو همین جلسه چند نفر آمدند، صحبت کردند، تصریح کردند که بنده صاحب نظر نیستم. » بعد از آن چند نفری داد زدند:«بعد از رهبر شدن قبول می‌کنند». باز خامنه‌ای می‌گوید: «بعد ازرهبرشدن، نه آقا!» باز چند نفری بدون اجازه گرفتن با یکی دو جمله می‌گویند می‌شود. « و ما که نمی‌خواهیم از شما تقلید بکنیم». آقای خامنه‌ای:«می‌گوید بحث تقلید نیست، بحث حکم است». و این همان چیزی است که بعدها مبنای «حکم حکومتی» شد. شاید در آن زمان برای کسی،این سئوال اساسی مطرح نشد: با وجود آن‌که از قبل رهبر شدن خامنه‌ای، طراحی شده بود، چرا بر زبان او چنین اعترافاتی جاری ‌شد؟ علت اصلی این گفته خامنه ای این بود که وقتی او بر کرسی رهبری تکیه زد، رأی دهندگان خود را ملزم به اطاعت از او ببینند. هر اقدام او را تصدیق کنند و حق مخالفت با موضعی که او می‌گیرد را از خود سلب کنند. چون می‌دانند بکسی رأی می‌دهند که هیچ‌ یک از صلاحیت‌ها را ندارد، در علن، او را صاحب همه صلاحیت ها بشناسند تا کسی نگوید با وجود عدم صلاحیت و اعتراف خود او به نداشتن صلاحیت، چرا به او رأی دادید. این رأی از قماش بیعت و از قماش سرسپردگی است. او و هاشمی رفسنجانی رأی دهندگان را در موضع سرسپرده قرار داده و با جوّ ارعابی که ایجاد کرده‌ بودند، مجلس خبرگان را ناگزیر از تن دادن به سرسپردگی کرده‌اند. به این دلیل، از آن روز تا امروز، مجلس خبرگان، خود را تحت و نه فوق رهبر تعریف می‌کند و در تابعیت محض از آقای خامنه‌ای است.

نظر به اینکه بدون همراهی و همیاری احمد آقا و دروغ هایش امکان رهبر کردن خامنه ای وجود نداشت. برای سوء استفاده و راضی کردن احمد جهت شرکت در این بازی راه حلِ محلل را برای پیشبرد هدف که تصاحب کردن رهبری است انتخاب می کنند، بدین معنی که آقای خامنه ای برای رهبری نقش محلل را بازی کند و بعد که زمینه مساعتد تر شد و برای احمد آقا از یک و یا دو مجتهد جیره خوار، درجه اجتهادی گرفته شد، آنوقت محلل کنار رفته و به اصطلاح «حق به حقدار می رسد » و با این طرفند، احمد آقا نقش خود را به خوبی بازی کرد و آن 60 نفر هم که به رهبری موقت رأی داده اند و رفسنجانی در 15 مرداد 68، خود تصریح کرده است که: « در رأی گیری گذشته تصریح کرده بودیم که رهبری موقت است ». و این همان شگردی است که به احتمال زیاد، احمد آقا با آن اغفال شده که رهبری موقت است و آقای خامنه ای نقش محلل را بازی می کند و بعد از آماده شدن زمینه نوبت رهبری او فرا می رسد. و بدین ترتیب چون رفسنجانی احمد آقا را در باند خود دارد و او قادر است همه آنچه ضرورت دارد همراه با چوب استبداد، به نام خمینی از زبانش جاری شود و شرایط را برای رهبری خامنه ای به عنوان محلل آماده می کنند. اما این نوار نقش رفسنجانی و کارگردانی او را بر همگان آشکار کرد. رهبرکردن آقای خامنه‌ای را او پیش از مرگ آقای خمینی، زمینه سازی کرده و مجلس خبرگان را او در تحت منگنه، به رأی دادن به آقای خامنه‌ای مجبور کرده‌است. لذا آقای رفسنجانی در تمامی جنایات و فسادها که این چند دهه به دست آقای خامنه‌ای و ایادی او واقع شده‌است، شریک است. چه ما دوست داشته و چه نداشته باشیم و ولو بخواهیم از او حرّ بسازیم، او شریک و سهیم است. حقیقت را بخواهید جرم آقای رفسنجانی از دید من، بسیار سنگین‌تر از جرم آقای خامنه‌ای است. زیرا این اوست که با وجودی که می دانسته که او شایستگی لازم را ندارد، یک چنان آدم فاقد صلاحیت و ضعیفی را بر مردم تحمیل کرده‌است. البته به خیال اینکه چون آقای خامنه‌ای ضعیف است، امور کشور در دست او باقی خواهد ماند. او از تجربه تاریخ درس نگرفته بود و نمی‌دانست که وقتی اهرم‌های قدرت در دست کسی جمع شد، اولین کسی که فدا می‌شود، آن کسی است که نردبان قدرت شده‌است. و اگر از این زاویه به کشتن احمد آقا و رفسنجانی نگریسته شود، معلوم می شود که کشتن احمد آقا و رفسنجانی هر دو برای حفظ انحصارقدرت ضرورت داشته است.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: شرکت در انتخابات، یعنی بیعت و تجدید بیعت با نظام مطلقه، محمد جعفری - Gooya News