چرا در برابر بارش سنگین و سیلاب، تاب‌آور نیستیم؟

چرا در برابر بارش سنگین و سیلاب، تاب‌آور نیستیم؟
خبر آنلاین

تا پایان فروردین ماه آمار بارش وزارت نیرو نشان میدهد که در سال آبی ۹۹-۹۸ از حدود ۱۴۰ میلیمتر بارشی که در شرق کشور دریافت شده حدود ۵۵ میلیمتر - ۴- ۴۰درصد- به فروردین ۹۹ مربوط است. این حوضه حدود ۱۰۳ کیلومتر مربع وسعت دارد و در محدوده نوار مرز شرقی از متوسط یازده سال قبلی ۸۰درصد بیشتر بوده است. این ناحیه از خشک‌ترین نواحی ایران است. طبق بررسی سازمان هواشناسی کشور زیرحوضه نمکزار خواف، خشک‌ترین و دو زیرحوضه دیگر -  «هامون هیرمند» و «هامون مشکیل» خشکیدگی کمتری را در دوره یک ماهه اول تا پایان اسفند ۱۳۹۸ نشان داده‌اند.

در سیل‌های امسال در فروردین ۱۳۹۹ در منطقه مرزشرقی حدود ۴۲ درصد بارش‌ها نسبت به سال آبی ماقبل (۹۸-۹۷) بیشتر بوده که موجب خسارات و تلفاتی در جنوب استان کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی شده است. دلایل آسیب سیلاب‌ها به ویژه ۲۲ نفر تلفات گزارش شده تا پایان فروردین ۹۹، به نظر میرسد که همچنان به صورت کلاسیک مشابه دلایل سیلاب‌ سال‌های قبل است.  مساله مقابله با خشکسالی و حفاظت از منابع آب سابقه‌ای باستانی در ایران دارد. مساله مهار و مدیریت منابع آب همواره از موارد راهبردی در سرزمین ما بوده است. به نحوی که در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول، ارتش شکست خورده والرین رومی با هفتاد هزار نفر سرباز به اسارت ایرانیان درآمد، شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمان‌هایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمان‌ها «سد شادروان شوشتر» روی رودخانه کارون است.

در دوران مدرن، اولین‌ کمیته‌ حفاظت آب و خاک‌ در ایران، در سال‌ ۱۳۳۷ به‌ دستور وزیر کشاورزی وقت با عضویت کارشناسان‌ ایرانی و دو نفر از متخصصان‌ سازمان‌ خواروبار و کشاورزی سازمان‌ ملل (FAO) مامور به خدمت در ایران‌ تشکیل‌ شد. از تصمیمات اولیه‌ این‌ کمیته‌ انجام‌ بررسیها و آزمایشاتی در زمینه‌ نحوه‌ مبارزه‌ و جلوگیری از فرسایش بادی و آبی در کشور بود. از سال‌ ۱۳۴۵ با شروع‌ احداث بندهای ذخیره‌ای و بهره‌برداری از آنها، موضوع‌ فرسایش خاک‌ در سطح‌ حوضه‌های آبخیز مورد توجه‌ قرار گرفت و افزایش تصاعدی رسوبات وارده‌ به ‌دریاچه‌ سدها که‌ از گنجایش مفید آنها میکاست، سبب توجه‌ زیاد به‌ زیان‌های ناشی از پر شدن ‌زودرس سدهای کشور شد. مبارزه با خشکیدگی و فرسایش خاک و روان شدن شن‌ها از سال ۱۳۴۷ آغاز شد. نخستین «دفتر فنی خاک» در سازمان جنگل‌ها و مراتع، زیرمجموعه وابسته به وزارت کشاورزی تشکیل شد.

اولین فعالیت‌ها در این دفتر مبارزه با کویرزدایی و تثبیت ریگ‌های روان در حوالی مناطق در خطر ریزگردها و هجوم تپه‌های شنی آغاز شد و به سرعت در سراسر مناطق حاشیه کویر کشور بود. این بخش از سازمان جنگل‌ها در وزارت جهادکشاورزی کنونی امروزه «دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک» نام دارد. به دنبال‌ آگاهی از میزان‌ رسوبات وارده‌ به‌ دریاچه‌ سدها، برای اولین‌ بار در شهریور ۱۳۵۲ اقدام‌ به‌ تشکیل‌ یک‌ کمیته‌ هماهنگی رسوب‌سنجی در دفتر حفاظت خاک‌ و آبخیزداری شد که ‌اعضای آن، نمایندگانی از دفتر مذکور، سازمان‌ هواشناسی، سازمان‌ حفاظت محیط زیست، اداره‌ کل‌ آب‌های سطحی وزارت نیرو و موسسه‌ تحقیقات جنگل‌ها و مراتع‌ بودند. از اقدامات این ‌کمیته، راه‌اندازی تعدادی ایستگاه‌ رسوب‌سنجی در رودخانه‌های منتهی به‌ سدهای ساخته‌ شده‌ در کشور تا آن‌ زمان‌ بود. پیامد حرکتی که‌ تنها به‌ منظور جلوگیری از انباشته‌ شدن‌ رسوبات در مخازن‌ سدها آغاز شد، ایجاد مراکز آبخیزداری در حوزه‌ سدهای احداث شده‌ آن‌ روز بود که‌ عملیات آبخیزداری بدون‌ پشتوانه‌ نتایج‌ بررسیها و تحقیقات محلی و تنها بر پایه‌ قضاوت کارشناسی و دانش علمی آن ‌روز صورت میگرفت.

نخستین‌ اقدامات تحقیقاتی که‌ در این‌ زمینه‌ صورت گرفت، چندین‌ بررسی در پلات‌های ‌آزمایشی در حوزه‌ سد لتیان و تاسیس ایستگاه‌ تحقیقاتی سیراچال‌ در آبخیز سد کرج‌ بود که هدف آن مقابله با فرسایش و جلوگیری از لغزش خاک‌ یا ایجاد فضای سبز در سطح‌ دو حوضه‌ آبخیز بود. بیشتر فعالیت‌های تحقیقاتی این‌ بخش، صرف‌ بررسیهای مربوط به‌ تثبیت ماسه‌های روان‌ و احیای ماسه‌زارها و مناطق‌ بیابانی شد. در پنج دهه گذشته شدت خشکسالی در سیستان و بلوچستان به حدی بوده که به تدریج از ۷۲۱ منبع آبی روستایی این استان ۵۵۰ منبع کاملا خشک شده است. آبرسانی سیار به بیش از هزار و ۵۰۰ روستا به‌طور معمول در این استان انجام میشود.

ایران و افغانستان در سال ۱۳۵۱ در مورد حقابه ایران از رودخانه هیرمند معاهده‌ای امضا کردند. تالاب بین‌المللی هامون از سه دریاچه کوچک به نام‌های هامون پوزک (میانی)، هامون صابوری (شمالی) و هامون هیرمند تشکیل شده است که بخش وسیعی از هامون پوزک و صابوری در خاک افغانستان و بقیه هامون‌ها در خاک ایران قرار دارد که در زمان وفور آب به هم متصل میشوند و دریاچه هامون را تشکیل میدهند.  از ۲۱ تا ۲۲ دیماه ۹۸ بارش متوسط بر اساس گزارش هواشناسی استان سیستان و بلوچستان ۱۲۰ میلیمتر بوده که در کمتر از ۲۴ ساعت بارید. نمونه‌های بارز دیگری از سیکل «خشکسالی» و سپس «سیلاب» در سیستان و بلوچستان هم در دیماه ۹۸ و هم در فروردین ۹۹ تکرار شد.  سیل موجب میشود که خانه‌ها پر آب و گل و لجن و نخاله شوند. این سیل با خود زباله آورده و آن را به داخل خانه‌ها میبرد. جدا کردن فضولات از زندگی مردم، یکی از تبعات بسیار سخت و سنگین سیل است.

چیزی که در زمان سیل جاری است، لجن است که بعد از مدتی خشک میشود و کندن و بیرون کشیدن آن عملیاتی بسیار سخت و سنگینی است. یکی دیگر از مشکلات، ساختن پارک در داخل رودخانه است که البته در همه جای ایران میبینیم! و گرفتاری وسیعی در کل کشور برای شهرهای ما ایجاد کرده است. این پارک‌سازی وسط رودخانه موجب تقویت احتمال سیلابی شدن رودخانه در هنگام هر بارش شدیدی است. 

اگر به شیوه شهرسازی نوین استان‌های حوضه آبریز مرز شرقی توجه کنیم، میبینیم که از خواف تا سراوان، شیوه شهرسازی مدرن بدون لحاظ کردن شرایط خشکسالی/سیلاب بوده است. اشکالات این نوع توسعه از این پس آن خواهد بود که با تغییرات اقلیمی، تکرار دوره‌های شدید بارش‌های ناگهانی و طبیعتا رخداد سیلاب‌ها در حدفاصل دوره‌های بسیار خشک بیشتر خواهد شد و آسیب‌پذیری ما در برابر این نوع مخاطره طبیعی بیشتر و تاب‌آوری ما – تا زمانی که سازگاری اقلیمی با شرایط جدید در محدوده‌های مسکونی خود پیدا نکنیم- کمتر خواهد شد.

* استاد زلزله شناسی مهندسی پژوهشگاه بین المللی زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم
* منتشر شده در روزنامه اعتماد ۲ اردیبهشت ۹۹

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: چرا در برابر بارش سنگین و سیلاب، تاب‌آور نیستیم؟