سعید ها چگونه دیوانه شدند؟

چکیده :نوجوانی که کمترین آشنایی با حوزه ی دین را ندارد و اساسا هنوز احکام اولیه ی شریعت خویش را نمی شناسد چگونه حالی دارد؟ وقتی می خواند: که فلان عالم همه شب تا صبح در قبرستان ها نماز خوانده و بعد چهل شب فرشتگان را روئیت کرده! آن دیگری در خرابه ها ذکر می گفته و موقع تجدید وضو نوری ایشان را مشایعت می کرده است! و دیگری هر لحظه که اراده می کرده از غیب عالم مطلع...


یاسر عرب

بستگی دارد خواننده این یادداشت چند ساله باشد؟ در اواخر دهه هفتاد، و اوائل دهه هشتاد موجی از انتشار کتب اخلاقی-عرفانی در کشور برخاست. این کتابها نوعا بیوگرافی و شرح حال علمای عارف اسلامی نسبتا معاصر (با اکثریت علمای روحانی و معمم) بود. مقدمه ای کوتاه شامل شجره ی خانواده گی، کودکی، شروع طلبه گی و نام محضر اساتید درک شده حجم ناچیز کتاب را تشکیل می داد. باقی متنی بلند از کم و کیفِ ریاضات، اذکار، خاطرات، کرامات، حوادث بدیع، غیب گویی ها، و… بود.

تا جایی که به یاد دارم شرح خاطرات علامه طهرانی، نخودکی اصفهانی، میرزا جواد ملکی تبریزی، سید علی قاضی، آیت الله انصاری، شیخ جعفر مجتهدی (لاله ای از ملکوت) و چندین کتاب دیگر به شکلی ناگهانی رونق چاپ و تکثیر گرفت. ما ساکن شهرستان بودیم و از آنجا که موج عرفان های نوظهور (آمریکای لاتینی) هنوز در قریه ی ما برنخاسته بود، دقیق به یاد ندارم این فتح باب ناگهانی جوابِ خلا احساس شده بود؟ یا تنها پاسخی بود به تصوف و زیست درویشی که در منطقه ی ما نضج بیشتری می گرفت؟ اما این نوع موج سازی عواقبی هم در پی داشت و دیوانگی سعید «ها» یکی از همین عواقب بود…

قضاوت با شما! نوجوانی که کمترین آشنایی با حوزه ی دین را ندارد و اساسا هنوز احکام اولیه ی شریعت خویش را نمی شناسد چگونه حالی دارد؟ وقتی می خواند: که فلان عالم همه شب تا صبح در قبرستان ها نماز خوانده و بعد چهل شب فرشتگان را روئیت کرده! آن دیگری در خرابه ها ذکر می گفته و موقع تجدید وضو نوری ایشان را مشایعت می کرده است! و دیگری هر لحظه که اراده می کرده از غیب عالم مطلع بوده. و آن یکی در بیست سالگی طی الارض داشته و این یکی طی السماء می کرده! فلانی از خدا خواسته که قرنها در زمان به عقب برود و در کوچه، بسته شدن و کشیده شدن دست حضرت علی (ع) با ریسمان را به چشم خود ببیند و ایشان در کثری از ثانیه به آن زمان رفته و برگشته است! و بهمان روحانی هر روز با استفاده از کرامت نماز صبح در کربلا، ظهر و عصر در نجف و عشا در مشهد بوده. این عالم دیگری هر روز با امام حسین (ع) دیدار داشته! و آن دیگری هر شب خدمت امام زمان می رسیده!

به زبان ساده حال آن نوجوان حال کودک پیش دبستانی است که کتاب های فوق تخصصی آناتومی را در مقابل اش ورق بزنید و بخواهید جزئیات بافت های مورب را نشان اش بدهید یا برای کودکی که در حال تاتی تاتی است دائم قصه ی فتح قله ی اورست را بخوانید. این روایت ها بیش از شوق رسیدن به جایگاهی اخلاقی «نارضایتی معنوی» تولید کرد!
سعید تنها «یکی» از دوستان دوران نوجوانی بود که بر اثر یک دوره ریاضت سنگین و زندگی میان خرابه ها و شب زنده داری های ناگهانی درون قبرستان، (و شاید به علت داشتن زمینه های قبلی) به جای رسیدن به کشف و کرامات دچار اختلال شدید روانی شد.

در مدت کوتاهی موهای سر اش ریزش کرد. رفتارهای تکانه ای اش شروع شد. گاهی چشمان اش دوران می گرفت. کف بر دهان می آورد. در میان خیابان نعره های جانکاه می کشید و دست آخر درون بیمارستان بستری شد. این بیماری زندگی والدین او را سخت تحت تاثیر قرار داد. هزینه های کمر شکنی ساخت و رنج های بسیاری برای دوستان اش ایجاد کرد و سالهای سال ادامه داشت.

در تیتر این یادداشت از عبارت سعید«ها» استفاده شده و علت جمع بستن سعید، دوجین نوجوان دیگر است که با همین دست فرمان به بن بست رسیدند و اینک تصویر ایشان در مقابل چشم خیال نگارنده عبور می کند. برخی با همین توهمات از درس و کار زده و گوشه نشین شدند و دیگر به عرصه جامعه باز نگشتند. برخی دیگر به نیت رسیدن به کشف و کرامات طلبه ی حوزه علمیه شدند. و بعضی هم چون به نتیجه ای نرسیدند اساسا به کلیت دین بد بین شده و هر گونه زندگی شریعت مندانه را برای همیشه کنار گذاشتند.
نگارنده خود نیز در حلقه ی همین دوستان متاثر و خاطره ای را زمانی پیش قلمی کرده است:
https://t.me/yaser_arab57/4147

مدتی است توفیق دیدن برنامه های متنوع و آگاهی بخش صدا و سیما را از خود سلب کرده ام. هفته گذشته به دور از نت درون روستایی بودم و از آنجا که زندگی جمعی بود هر از گاهی تلویزیون روشن می شد. در آن ایام حجم قابل توجه محتوای همان کتابها، که حالا تبدیل به برنامه های صدا و سیما در شبکه های اصلی شده بود متعجب ام کرد!
نگارنده گمان نمی کند آنچه در آن کتابها آمده کذب باشد و برخی کرامات را سالهای بعد به چشم خود از علمای راستین دیده است اما این شیوه ی تربیتی که حالا در وسعت برنامه های صدا و سیما به چشم می بیند نگران همان تبعات به شکل گسترده تر می شود.
پ.ن: حاکمان حکومت و متولیان امور اگر نگران سطح اخلاقی جامعه هستند بهتر است ابتدا نگاهی به کارنامه ی حکومتِ به ظاهر دینی خود بیندازند.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: سعید ها چگونه دیوانه شدند؟