روایتی از تصویر اشتباه کودکان کار در رسانه‌ها/ آخرین وضعیت قانون جدید حمایت از اطفال و نوجوانان

روایتی از تصویر اشتباه کودکان کار در رسانه‌ها/ آخرین وضعیت قانون جدید حمایت از اطفال و نوجوانان
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲۱ خرداد ۱۴۰۰

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی انجمن حمایت از کودکان کار، قاسم حسنی با اعلام این موضوع که سال ۲۰۲۱ از طرف سازمان ملل متحد به عنوان سالِ مبارزه با کار کودک نام­گذاری شده، در خصوص ضرورتی که باعث شکل­­گیری انجمن حمایت از کودکان کار شد، اظهار داشت: شکی نیست که کودکان اصلی‌ترین دارایی یک کشورند و با هر نگرش سیاسی و ایدئولوژیک، برای رسیدن به یک جامعه­ی مطلوب، توجه به کودکان ملی‌ترین و بنیادی‌ترین کار ممکن است، پس توجه به این دارایی باعث شکل­گیری تشکلی مثل انجمن حمایت از کودکان کار شد. کارِ کودک، یعنی درگیر نمودن کودکان در فعالیت‌های اقتصادی که سبب محرومیت آنها از حقوق حقه‌شان شده و به طور معمول با آسیب و بهره‌کشی همراه است.

او افزود: وقتی در جامعه‌ای آسیب و کار کودک به شکل عام وجود دارد، به­طور کودک – سرباز، ازدواج زودهنگام یا بهره‌کشی از کودکان برای حمل مواد مخدر و …، با جامعه‌ای مواجهیم که گروه‌های مختف اجتماعی آن در تنگنا و فشار و نابسامانی هستند. به طور کلی می‌توان گفت که وضعیت کودکان یک کشور، آیینه­ی تمام نمای وضعیت همه‌ی جمعیت کشور و سیاست­گذاران آن است.

این فعال اجتماعی ضمن اعلام این موضوع که انجمن حمایت از کودکان کار در آستانه­ی ورود به بیست سالگی است، در رابطه با زاویه­ی نگاه انجمن به مسئله کودکان کار عنوان کرد: انجمن با اشراف به این نکته که حمایت از کودکان جز وظایف دولت‌ها و حکومت‌هاست، تصمیم گرفت با اتخاذ دو روش، گوشه‌ای از کار را بگیرد؛ یکی ارایه خدمات مستقیم به کودکان گروه هدف که ما را از تئوری دادنِ خالی و گلایه‌مندی بی­عمل، خارج کرد تا به نوعی برادری‌مان را ثابت کنیم و دوم هم این که با استفاده از تئوری‌های بومی و بدون استفاده از ترجمه کتابی از فلان دانشمندِ فلان کشور، با استفاده از مختصات فکری، فرهنگی و اقتصادی جامعه خودمان کار را انجام دادیم.

مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار ادامه داد: انجمن نوزده سال پیش با سه محور رویکردی فعالیتش را شروع کرد، اولین محور حمایت بود با نقطه­ی ثقلِ مددکاری اجتماعی. مددکار، آدم‌ها را فارغ از هرگونه نژاد، زبان، برچسب سیاسی و اجتماعی، قومیت و غیره، براساس حقوق انسانی افراد به رسمیت می‌شناسد. او با همین نگاه بچه‌ها را از چرخه‌ی کار و آسیب دور می‌کند و پشت میز آموزش می‌نشاند.

"مددکار، آدم‌ها را فارغ از هرگونه نژاد، زبان، برچسب سیاسی و اجتماعی، قومیت و غیره، براساس حقوق انسانی افراد به رسمیت می‌شناسد"اگرچه نگه داشتن مستمر بچه‌ها در چرخه­ی حمایتی و آموزشی کار سختی بود، چون کودکان کار در شرایط شکننده‌ای هستند و امکان خروج‌شان از چرخه­ی آموزشی و حمایتی خیلی زیاد است و انجمن برای اطمینان از حضور بچه‌ها، رویکردهای حمایتی‌اش را همواره ادامه می‌داد، البته به نحوی که گداپروری رخ ندهد و عزت، شأن و کرامت کودکان پایین نیاید. دومین محور، آموزش است، که در این محور اگرچه فراگیرترین بخش آن سوادآموزی است، اما تنها به سوادآموزی محدود نمی‌شود و آموزش را به معنای توانمندسازی بچه‌ها در حوزه‌های مختلف می‌بینیم. محور سوم فعالیت‌های­مان هم ترویج است.

او اضافه کرد: سیاست‌های کلانِ حکومتی اگر منطبق با منافع کودکان و اولویت­بخشی به کودکان نباشد، هزاران انجمن هم نمی‌توانند کودکان را نجات دهند. یعنی اگر اتفاقات ساختاری شکل نگیرد، ما حتی اگر بتوانیم روزی کار کودکان را حتی به صفر هم برسانیم، این اتفاق مثل یک بیماری دوباره برمی‌گردد. محو پایدار کار کودک، مستلزم یک اراده­ی ملی و جهانی است که همه­ی ارکان جامعه از نهادهای حاکمیتی و دولتی گرفته تا تشکل‌های غیردولتی، کارفرمایان و مردم باید برای آن تلاش کنند تا در نهایت بچه‌ها نه تنها از چرخه‌ی کار، بلکه از همه آسیب‌ها دور شوند.

حسنی درخصوص عملکرد انجمن حمایت از کودکان کار در طول دو دهه­ی اخیر بیان کرد: انجمن در سال‌های گذشته خدمات مختلفی را به ۱۳ هزار کودک ارایه کرده است.

البته این بدان معنا نیست که همه این کودکان به مدارج علمی عالی رسیدند، به­طورطبیعی سطح اثرگیری کودکان با یکدیگر مختلف است، ولی از میان کودکان نسل اول انجمن، تعدادی مشغول تحصیل در دانشگاه‌ها هستند. اینکه می‌بینیم کودکی که الفبا را در انجمن آموخت، امروز در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد است یا دیگر بچه‌های ما در دانشگاه‌های مختلف دنیا، در اروپا و اقیانوسیه تحصیل می‌کنند، پس می‌بینیم که انجمن اثربخشی مستقیمی هم بر زندگی کودکان داشته است.

او افزود: البته که این ثر بخشی نه فقط مختص خود کودکان، که در خانواده‌هایشان نیز شکل گرفت. بچه‌های زیادی وقتی به انجمن آمدند، خواهر و برادران‌شان را از چرخه‌ی کار خارج کردند، یا اگر به­طور فرهنگ ازدواج زودهنگام در خانواده‌ی آنها وجود داشت، خود بچه‌ها کمک می‌کردند که خواهران‌شان در سنین ده، یازده سالگی ازدواج نکنند. ما هر رفتاری درجامعه داشته باشیم، بازتولید می‌شود، همان­طور که اگر به جای انجمن حمایت از کودکان کار، یک نهاد آسیب‌زا ایجاد شود، بدون شک بر روی جامعه اثر می‌گذارد. با این وجود ما زمانی می‌توانیم بگوییم به اثربخشی نهایی دست یافتیم که به محو پایدار کار کودک برسیم.

حسنی درباره­ی نحوه­ی انتخاب نام «کودکان کار» برای کودکان کار هم گفت: اندکی قبل از اینکه ما انجمن را تاسیس کنیم، واژه‌ای که برای خطاب قرار دادن کودکان کار استفاده می‌شد، کودکان خیابانی بود.

"او با همین نگاه بچه‌ها را از چرخه‌ی کار و آسیب دور می‌کند و پشت میز آموزش می‌نشاند"ولی چون در فرهنگ ما خیابانی مترادف با ولگردی است، این عبارت بچه‌ها را ناراحت می‌کرد. نکته­ی دیگر هم این بود که کار بچه‌ها تنها در خیابان نبود و خیلی از آن‌ها در کارگاه‌ها، یا خانه‌ها شرایط کاری سختی دارند. ما در آن شرایط به خاطر حفظ کرامت بچه‌ها آن واژه را کنار گذاشتیم و برای مدتی به این بچه‌ها، کودکان کار و خیابان می‌گفتیم و زمانی که می‌خواستیم انجمن را تاسیس کنیم، کلمه­ی خیابان را هم حذف کردیم به نام «کودکان کار» رسیدیم.

در ادامه‌ی این نشست، مریم نوابی‌نژاد، خبرنگار و برنامه‌ساز اجتماعی، با اعلام این موضوع که قصه‌های مربوط به کودکان کار که در آثار نمایشی به تصویر کشیده می‌شود غیرواقعی و غیرکارشناسانه است، اظهار داشت: متاسفانه در کشور ما، در هیچ حوزه‌ای کار کارشناسی صورت نمی‌گیرد. به­طور بسیاری از دوستان خبرنگار می­شوند، چون نام این شغل را دوست دارند، یا گروهی برنامه می‌سازند، چون رابطه دارند. غافل از اینکه در سال‌های قبل خبرنگار اجتماعی باید به همه­ی حوزه‌ها سرک می­کشید، برای نوشتن یک گزارش، باید با کارشناسان خبره هر حوزه گفتگو می‌کرد، اما امروز این­طور نیست، خبرنگاران اجتماعی امروز نمی‌دانند که به­طور مثال در حوزه­ی کودکان کار، آنها حکم حلقه­ی وصل این کودکان به مردم هستند و اگر اشتباه کنند، ممکن است تصویر مردم از یک قشر را تا ابد خراب کنند.

ما در حوزه­ی اجتماعی، خبرنگاران خیلی خوبی داریم، اما یک آفت بزرگ در این میان وجود دارد و آن هم اینکه وقتی کسی در رشته­ی خود دانا می‌شود، کار میدانی را رها می‌کند و به دنبال دبیر سرویس شدن می‌رود و زمانی که روی صندلی دبیری نشست، چند نفر در سطح پایین‌تر از او به خیابان می‌روند و گزارش تهیه می‌کنند و آن آدم خبره، دیگر خودش را درگیر نمی‌کند، چون همه ما حس می‌کنیم بعد از چند سال کار، باید پشت میز نشین شویم.

او افزود: در موضوعات اجتماعی چالش‌های زیادی وجود دارد، به­طور مثال درخصوص کودکان کار، ما حتا یک آمار دقیق در مورد تعداد این کودکان نداریم و این عدم آگاهی اولین و سخت‌ترین کارمان در مبارزه است. یادم هست که ده سال پیش این کودکان حدود دو و نیم میلیون نفر بودند و چون این موضوع با فقر نسبت مستقیمی دارد، امروز باید تعدادشان خیلی بیشتر از این شده باشد. متاسفانه همین موضوع ساده و در عین حال مهم هیچ بانی اصلی ندارند که ما مطالبه کنیم و بگوییم فلان سازمان در بدنه­ی دولت، شما بگویید که چه تعداد کودک کار داریم؟ آیا می‌توانی به منِ خبرنگار بگویی که انجمن‌های خوب و اثرگذار در این حوزه کجا هستند؟ یا شما خانم و آقای برنامه‌ساز که به این حوزه ورود می‌کنی، آیا فقط به خاطر شو و نمایش این کار را انجام می‌دهی یا به دنبال اثرگذاری هستی؟ چون این جمعیتی که آمارشان را نداریم و به­طور قطع می‌دانم بالای سه میلیون نفر هستند، دایم در حال بیشتر شدن‌اند.

نوابی­نژاد در ادامه صحبت‌هاش عنوان کرد: ما آموزش ندیدیم، کمک نمی‌خواهیم و دلمان می‌خواهد مهربانی‌مان را به صورت تصنعی، بزرگ­نمایی کنیم. انجمن‌هایی شبیه به انجمن حمایت از کودکان کار که بسیار شریف کار می‌کنند، در شرایطی که پر از سنگ‌اندازی، چاله چوله و نه آوردن است، سیزده هزار زندگی را فقط یک تکان کوچک داده باشند، کار بزرگی انجام دادند، چه برسد به آن نمونه‌هایی که گفتند در خارج از کشور زندگی یا تحصیل می‌کنند که به­طور اتفاق آن استثنائات به ما نشان می‌دهد که خروجی این حمایت‌های اصولی چیست. شما نباید فکر کنید که کودکان کار همگی درگیر باند هستند و به­هیچ­وجه نمی‌شود آنها را نجات داد، این مثال‌ها را ببینید، این بچه‌ها نجات داده شدند.

"دومین محور، آموزش است، که در این محور اگرچه فراگیرترین بخش آن سوادآموزی است، اما تنها به سوادآموزی محدود نمی‌شود و آموزش را به معنای توانمندسازی بچه‌ها در حوزه‌های مختلف می‌بینیم"به نظر من باور انجمن‌های مردم نهاد که صادقانه کار می‌کنند، بهترین مثال است که می‌شود با همین دست‌ها و کمک‌های کوچک تغییراتی بزرگ ایجاد کرد.

این برنامه‌ساز اجتماعی در رابطه با تاثیرگذاری رسانه‌ها در نشان دادن واقعیت زندگی کودکان کار، گفت: زور رسانه به شرطی بر این مشکلات می‌چربد که دست ما را باز بگذارند. اگر شما در رسانه‌های بخواهید همه­ی واقعیت را به تصویر بکشید، ممکن است به بهانه­ی سیاه‌نمایی نگذارند شما اثرتان را به نمایش بگذارید و مردم به این ترتیب اعتمادشان را به رسانه از دست می‌دهند و به فضای مجازی و چیزهایی که در آنجا منتشر می‌شود، استناد می‌کنند، جایی که ممکن است در دلش بسیاری غلوها، بدبینی‌ها و سیاه اندیشی‌ها هم اتفاق بیافتد. اگر در رسانه‌ای مثل تلویزیون، واحدی بگذارند که تمام موضوعات اجتماعی را چک کند و در این واحد آدم‌هایی مثل آقایان حسنی و موسوی چلک حضور داشته باشند، آن زمان اوضاع تغییر می‌کند. در آن زمان افراد حاضر در آن واحد نظارت به شمای برنامه‌ساز اجازه می‌دهند که یک کودک کار را به برنامه بیاوری، اما به­طور صریح می‌گویند که آخر برنامه به او دوچرخه ندهید چون این بچه‌ها مستحق صدقه نیستند. این کودکان را مردم باید ببینند و بدانند واقعی هستند، پدر و مادر بیمار و از کار افتاده دارند و اصلا باندی وجود ندارند که آنها عضوی از آن باشند.

ما باید بدانیم که امروزه این کودکان حداقل سه میلیون نفر از جمعیت ما هستند که در آینده می‌شوند ده میلیون نفر، قشر عظیمی از جامعه که هم ممکن است از ما تاثیر بپذیرند و هم روی ما اثر بگذارند.

نوابی‌نژاد اضافه کرد: باید واحد نظارتی باشد که یک سریال نتواند تمام باورهای مردم در مورد کودکان کار که در طول سال‌های متمادی توسط نهادها و انجمن‌ها مردمی به وجود آمده است را از بین ببرد تا این عزیزان مجدد مجبور شوند سال‌ها زحمت بکشند که مردم را به نقطه­ی قبل برسانند. این موارد بانی می‌خواهد، کسی که اصول درست برنامه‌سازی و سریال‌سازی در این حوزه را بداند و بتواند به فرهنگسازی در این حیطه کمک کند.

این فعال اجتماعی در پاسخ به این سوال که «اهالی رسانه و هنرمندان چه وظیفه‌ای در این حوزه دارند؟» نیز عنوان کرد: به نظرم بهتر است برای هیچکس در این زمینه وظیفه‌ای متصور نشویم، چون اگر برای کسی وظیفه تعریف کنیم، آن شخص تصور می‌کند که به­طور حتم باید در مورد کودکِ کار چیزی بگوید و این غلط است. من هنرمندانی را می‌شناسم که در این قبیل جمع‌های حمایتی حضور پیدا می‌کنند، به بچه‌ها سر می‌زنند و این کار را تنها عکس گرفتن و نمایش دادن نمی‌کنند. این ورودِ درستی است و به­واقع اگر کسی که دغدغه ندارد به این حیطه وارد نشود، آسیب کمتری به این کودکان وارد می‌کند. متاسفانه خیلی‌ها باوجود اینکه هنوز کارِ رسانه را درست یاد نگرفتند، می‌خواهند کار شق القمری انجام دهند، درحالی که در این حوزه همه چیز پله پله شکل می‌گیرد و کسی دو واحد خبرنگاری در دانشگاه گذرانده، نمی‌تواند در اولین قدم، گزارشی از زنان خیابانی بگیرد.

"محور سوم فعالیت‌های­مان هم ترویج است.او اضافه کرد: سیاست‌های کلانِ حکومتی اگر منطبق با منافع کودکان و اولویت­بخشی به کودکان نباشد، هزاران انجمن هم نمی‌توانند کودکان را نجات دهند"برای این کار تو باید بروی از کسانی که سی سال در این حوزه کار کردند و تجربه دارند کمک و مشاوره بگیری. من امیدوارم که یک همکاری نزدیکی بین بهزیستی، صداوسیما، رسانه‌های مکتوب و سایت‌ها شکل بگیرد تا اگر قرار است گزارش یا اثر نمایشی در این حوزه ساخته شود، توسط کارشناسان مجرب سازمان تایید شود.

نوابی‌نژاد، در رابطه با تصویر نادرستی که برنامه‌های تلویزیونی از کودکان کار و نیازمندان نشان می‌دهند هم بیان کرد: از یک سالی به بعد برنامه‌سازی اجتماعی مد شد و امروز اگر تلویزیون را ببینید، در شبکه‌های مختلف همه در این حیطه داعیه دارند، اما انتخاب سوژه‌های­شان به چه شکل است؟ همه می‌بینند چه ویدئویی در فضای مجازی مورد توجه قرار می‌گیرد و روی همان مانور می‌دهند، درحالی که فضای مجازی به هیچ وجه معتبر نیست. بارها شده که به­طور مثال کسی فیلم گرفته و مدعی شده که هزینه­ی درمان فرزندش را ندارد و درخواست پول کرده و بعدها مشخص شده که این کودک قطع درمان شده است. نکته­ی حائز اهمیت درخصوص برنامه‌سازی این است تو اگر هزار برنامه ساخته باشی و امیدسازی کرده باشی، با یک برنامه­ی اشتباه همه چیز تمام می‌شود و دوباره باید از صفر اعتمادسازی کرد.

قاسم حسنی نیز در میانه این بحث، با انتقاد از عملکرد کسانی که تصویر نادرستی از کودکان کار و مشکلاتی که با آن درگیرند ارایه می‌دهند، در تعریف خود از هنرمند گفت: من برای این افراد از کلمه هنرمند استفاده نمی‌کنم، چون هنرمند در ذات خود یک مفهوم بزرگ است. ما در کشورمان هنرمندان بزرگی داشتیم که در جنبش‌های اجتماعی ایران نقش‌های اساسی داشتند، کسانی مثل کمال‌الملک و عارف قزوینی که با جامعه و درد مردم پیوند خوردند.

پس هرکسی که نقاشی کرد یا فیلم ساخت برای من هنرمند نیست، شاید بتوان به آنها گفت رسانه‌دار. اما آن رسانه‌داری که یک واقعیت اجتماعی را معکوس به جامعه نشان می‌دهد، اولین ظلمی که می‌کند، فریب دادن مخاطب است و ظلم دیگرش این است که اعتماد عمومی را از بین می‌برد. یکی از رنج‌های بزرگی که جامعه‌ی ما گرفتار آن است، از بین رفتن اعتماد عمومی است. کسی که یک سریال می‌سازد و باعث می‌شود مردم فکر کنند که این کودکانی که در خیابان کار می‌کنند، همه جز یک باند بزرگ هستند، جلوی کمک کردن مردم به کودکان کار را می‌گیرد و مسئولیت اخلاقی این عدم حمایت از طرف مردم، مستقیم متوجه کسی است که کودکان کار را به این شکل نشان می‌دهد.

در ادامه این نشست، سیدحسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری ایران با اشاره به چگونگی روند تصویب قانون جدید حمایت از اطفال و نوجوانان و مسیری که برای رسیدن به آن طی شد، درخصوص جایگاه مددکاران اجتماعی در این قانون تازه تصویب شده عنوان کرد: در آیین­نامه جدید محور، مددکاری اجتماعی است. یادم هست سال ۸۵ که این حرکت آغاز شد، یک کار بزرگ کارشناسی انجام شد و کسی نمی‌توانست روی مفاد آن ایراد بگیرد.

"یعنی اگر اتفاقات ساختاری شکل نگیرد، ما حتی اگر بتوانیم روزی کار کودکان را حتی به صفر هم برسانیم، این اتفاق مثل یک بیماری دوباره برمی‌گردد"روح این قانون مددکاری اجتماعی است و الان هم که بهزیستی به عنوان متولی کار انتخاب شده، مددکاران و فوریت‌های اجتماعی محور قانون جدید هستند که از شناسایی تا توانمندسازی مشغول فعالیت هستند. در قانون جدید، جایگاه سازمان‌های غیردولتی نیز خیلی قوی‌تر شده است. خیلی‌ها بر این باورند آنچه که در این سال‌ها در حوزه­ی کودکان در ایران اتفاق افتاده، به خاطر حضور سازمان‌های بین‌المللی است، اگرچه من احترام می‌گذارم به یونیسف، اما به عنوان کسی که سال‌ها در این حوزه مسئولیت داشتم و گاهی باید از طرف دولت در برخی موارد پاسخگو باشم، باید بگویم اگر تشکل‌های مردمی نبودند، حساسیت‌ها در حوزه­ی کودکان آن­قدر بالا نمی‌رفت.

او افزود: من به دنبال این نیستم که بگویم دولت خوب کار می‌کند و همه چیز عالی است، ولی از روی انصاف سازمان‌های غیردولتی بیشتر از دولتی‌ها پای کار بودند. البته این­طور نبود که در قوه­ی قضاییه یا دولت همه بنشینند و قانونی را بنویسند و از دانش و تجربه­ی زیستی سازمان‌های غیردولتی استفاده نشود، بلکه حضور این سازمان‌ها باعث شد ما در سیاست‌گذاری مجبور شویم به کودکان توجه بیشتری نشان دهیم.

رییس انجمن مددکاری ایران با تشریح جایگاه مددکاری اجتماعی در کشورمان اضافه کرد: در هیچ کشوری در دنیا، به اندازه­ی ایران مددکاران اجتماعی اختیار ندارند. به این ترتیب که اگر یک مددکار اجتماعی تشخیص دهد فردی حتی در معرض آزار است،(حتی اگر هنوز آزاری ندیده باشد) برای ورود قانونی برای حمایت، نیاز به حکم قضایی ندارد و این یک اتفاق بزرگ است که در این قانون افتاده است.

موسوی چلک اضافه کرد: اگر فقط سی درصد این قانون اجرایی شود، ما جز پیشروترین کشورها در حمایت از کودکان خواهیم بود.

البته در حال حاضر این قانون اجرا می‌شود، منتها کیفیت و فراگیری آن مسئله‌ای­ است که باید مورد توجه قرار گیرد. مثلا  تا ۲۸ اردیبهشت امسال ۱۴۰۱ کودک اتباع بیگانه که مادر ایرانی داشتند، شناسنامه گرفتند، اتفاقی که خیلی اهمیت دارد و در این سال‌ها کودکان زیادی در این زمینه اذیت شدند. در کل همه­ی مواد این قانون اجرا می‌شود، اما فراگیری، کیفیت و پایداری آن مهم است. این کار یک سیستم نظارت قوی می‌خواهد و قرار شد که یک مرجع ملی به عنوان ناظر حضور داشته باشد. وزارت رفاه مجری است و نباید خودش ناظر باشد و جایگاه نظارت این موضوع باید بگوید به­طور مثال پنج یا ده تشکل مردمی در این میان حضور داشته باشند.

او افزود: در فضای موجود، حاکمیت دغدغه دارد که برای کودکان کار کند.

"ما هر رفتاری درجامعه داشته باشیم، بازتولید می‌شود، همان­طور که اگر به جای انجمن حمایت از کودکان کار، یک نهاد آسیب‌زا ایجاد شود، بدون شک بر روی جامعه اثر می‌گذارد"روزی که قانون اطفال و نوجوانان تصویب می‌شد، من آنلاین گوش می‌دادم چون می‌خواستم ببینم که راجع به یکی از ماده‌های آن که بحث بهره‌کشی جنسی و آزار جنسی و… بود، مخالفتی می‌شود یا خیر، چون مصادیق باز و شفافی در آن دیده شده بود. خوشبختانه این قانون تصویب شد و حالا پلیس، سیستم قضایی، وزارت بهداشت و کارکنانش وظیفه دارند این قانون را اجرا کنند. بعد از تصویب هم یک موج آگاه‌سازی در این حوزه اتفاق افتاد که قابل توجه بود.

او ادامه داد: برای تمام معلمان آموزش و پرورش فیلم‌های آموزشی تهیه کردیم بخش‌های مورد نیاز آن را برای والدین و دانش‌آموزان نیز به نمایش گذاشتیم. برای قضات قوه قضاییه نیز فیلم دیگری تهیه شد تا آنها نیز بهتر با این قانون جدید آشنا شوند و برای کارکنان دولت هم کارگاه‌های آموزشی برگزار شد. اگرچه در قانون جایگاه سازمان‌های غیردولتی برای مداخله را ضعیف کرده بودند، اما در بند الف ماده­ی شش، عنوان شده که بهزیستی می‌تواند از شناسایی تا توانمندسازی کودکان و نوجوانان از تمام ظرفیت سازمان‌های غیردولتی، بهیاری‌ها و معتمدین محله استفاده کند.

البته من به عملکرد بهزیستی نقدهایی دارم و معتقدم که خیلی از اوقات در تعامل با سازمان‌های غیردولتی نتوانسته خوب عمل کند، ولی در حوزه­ی کودکان از روی انصاف عملکرد خوبی داشته است.

این فعال اجتماعی در ادامه­ی صحبت‌هایش عنوان کرد: بخش دیگر برای آگاه‌سازی درخصوص کودکان کار رسانه است که باید به درستی از آن استفاده شود. به­طور مثال برچسب عضو باند بودن، ظلم در حق کودکان است. فرقی نمی‌کند من در حوزه­ی رسانه این کار را انجام دهم یا در دستگاه‌های دولتی یا حتی به عنوان یک نخبه. اینکه به یک بخشی از این کودکان که تحت آسیب هم هستند، برچسب نامیمون بزنیم در شان بچه‌ها نیست. البته نمی‌خواهم بگویم این برچسب‌ها عامدانه بود، می‌تواند به این دلیل باشد که آن هنرمند از مشاور استفاده نمی‌کند یا مشاور او از آگاهی کامل برخوردار نیست.

"ولی چون در فرهنگ ما خیابانی مترادف با ولگردی است، این عبارت بچه‌ها را ناراحت می‌کرد"بهترین هنرمندان هم به مشاوران خوب نیاز دارند، یکی از کارگردان‌هایی که جز بهترین فیلمسازان ایران در حوزه­ی اجتماعی است، قصد ساخت فیلمی در حوزه­ی کودکان داشت و به همراه نویسنده فیلم که او هم از جایزه بگیران جشنواره‌ای کشور بود، جلسه‌ای با انجمن گذاشتند و بعد از این جلسه گفتند ذهنیتی که نسبت به بچه‌ها داشتند چیز دیگری بوده و این جلسه به آنها کمک زیادی کرده است. به نظرم اینکه افراد فعال در حوزه­ی کودکان کار بتوانند با کانون فیلمنامه‌نویسان یا دبیران اجتماعی رسانه‌های مختلف همکاری کنند، می‌تواند در این زمینه بسیار مثمرثمر باشد.

او افزود: در حوزه­ی رادیو این اتفاق افتاد و سند آسیب‌های اجتماعی صدا تهیه شد. یک سال و نیم جلسه برگزار شد و در نهایت دوستان به این باور رسیده بودند که باید چک لیست‌هایی در تهیه­ی برنامه‌های­شان وجود داشته باشد. قانون اطفال و نوجوانان که به تازگی تصویب شده، تنها قانون مرتبط با کودکان نیست، ما قانون منع فوری اشکال کار کودک، پیمان‌نامه‌ی جهانی حقوق کودک، قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست و قانون کار و آیین نامه‌های اجرایی را هم داریم و رسانه‌ها می‌توانند در معرفی این ظرفیت‌ها و مطالبه‌گری با استناد به این قوانین عمل کنند. نکته اینجاست وقتی یک کودک مورد آزار قرار می‌گیرد، اگر تنها احساسی برخورد کنیم به نتیجه مطلوب نمی‌رسیم، چون باید قانون مبنای مطالبه‌گری ما باشد.

موسوی چلک با ذکر این موضوع که قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، محصول چند دهه تجربه دانشگاهیان، سازمان‌های غیردولتی، دولتی، کارشناسان آزاد و  یک مطالعه و همگرایی خوب بود، اظهار داشت: کسی نیست که بگوید که برای تصویب این قانون از ما دعوت نشده بود، چون کودک محور تدوین این قانون بود، نه سازمان و دستگاه.

این قانون برای نهادینه کردن اورژانس اجتماعی تاثیرگذار بود، برای درگیر شدن رویکرد اجتماعی قوه­ی قضاییه در این حوزه تاثیرگذار بود و در همین فضا لایحه­ی پلیس اطفال هم در حال تصویب است. از طرف دیگر پاسخگویی سازمان‌ها در این حوزه بیشتر می‌شود، چون موضوع کودکان تبدیل به یک دغدغه جدی در کشور شده و دیگر موضوعی نیست که به آن برچسب سیاسی بزنیم. حالا دیگر در کنار سازمان‌های غیردولتی که حضور گسترده داشتند، دولتی‌ها هم مجبورند در این حوزه کار کنند.

او ادامه داد: این قانون برای تحقق حقوق شهروندی کودکان یک فرصت است. البته قبول داریم که دیر شد، اما حالا که تصویب شد یک فرصت است و آیین‌نامه‌ی آن به زودی ابلاغ می‌شود، اگر حتی ابلاغ هم نشود، بخش‌های عمده­ی آن قابلیت اجرا دارد. پس بیاییم در فضای مطالبه‌گری سالم و دیده‌بانی درست، هم مراقب باشیم که این قانون تضعیف نشود، هم اگر نیاز به اصلاح یا تسهیل‌گری دارد، آن را انجام دهیم و به این نکته توجه کنیم که هر فعالیتی قرار است صورت گیرد، در راستای منافع کودکان باشد.

"نکته­ی دیگر هم این بود که کار بچه‌ها تنها در خیابان نبود و خیلی از آن‌ها در کارگاه‌ها، یا خانه‌ها شرایط کاری سختی دارند"به اعتقاد من این قانون می‌تواند یک الگوی برای دستیابی به حقوق سایر گروه‌ها باشد که تا پیش از نداشتیم، در اصل به یک الگو و مدل در حوزه­ی مسایل اجتماعی تبدیل شد. در این قانون مددکاران، سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی، اختیارات زیادی دارند و مجازات‌هایی هم برای افراد و دستگاه‌هایی که تخطی می‌کنند دیده شده، اگرچه رویکرد من خیلی مجازاتی نیست و معتقدم باید تسهیلگری کنیم، اما قانون اطفال و نوجوانان را یک نقطه عطف در قانونگذاری اجتماعی ایران می‌دانم.

این فعال اجتماعی درباره استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود برای احقاق حقوق کودکان نیز گفت: من معتقدم مطالبه‌گری باید از طرف سازمان‌های مردم نهاد، نخبگان، هنرمندان و حتا ظرفیت‌های مذهبی باشد، گاهی اوقات یک روحانی می‌تواند تاثیرگذار باشد. یا به­طور مثال زمانی که شصت هزار نفر برای تماشای ویدئوی لایو یک سلبریتی در نیمه‌های شب آنلاین می‌شوند، پس می‌بینیم که آنجا نیز یک ظرفیت مهم وجود دارد، منتها استفاده از این ظرفیت‌ها باید آگاهانه باشد و نه برای تجارت و بیشتر دیده شدن. هیچکس حق ندارد با سواستفاده از کودکان و به طور خاص کودکان کار تجارت کند. با این شرایط بد نیست که از هر ظرفیتی برای آگاه‌سازی و مطالبه‌گری استفاده شود.

این قانون گام بزرگی بود که برداشته شد اما نباید با آن قانع شویم، به­طور طبیعی در نیازسنجی‌هایی که انجام می‌شود به موارد جدیدتری هم می‌رسیم و در کل باید به دنبال تحقق حقوق کودک باشیم.

در بخش دیگری از این نشست، نوابی‌نژاد با انتقاد از سریال طنزی که داستان آن درخصوص پولشویی در قالب یک خیریه بود، درخصوص عدم وجود کارشناسان و مشاوران مجرب در کنار تولیدکنندگان برنامه‌ها و سریال‌های نمایشی عنوان کرد: برنامه‌سازی در حوزه­ی اجتماعی، نیاز به یک نگاه تخصصی دارد چون یک علم است. همان­طور که شما نمی‌توانید یک برنامه­ی پزشکی را بدون استفاده از یک پزشک بسازید، در حوزه‌های اجتماعی هم نمی‌توانید بدون علم به اینکه چطور و چگونه به موضوع وارد شوید، کار درخور توجهی را بسازید. به نظرم همان اتفاقی که در رادیو افتاده باید در تمام رسانه‌های ما رخ دهد تا این نکته جا بیافتد که اگر نگاه جامعه شناختی پشت آثار ما نیست، نباید آن اثر تولید شود.

موسوی چلک نیز در تایید حرف‌های نوابی‌نژاد اظهار داشت: در کشور ما گاهی اوقات مسئله­ی NGOهراسی پیش می‌آید. اگرچه که ممکن است بعضی از NGOها ایراداتی داشته باشند و خود من هم ممکن است به آنها نقد داشته باشم، اما نباید با چند برنامه و سریال پرمخاطب، NGOها را تخریب کرد چون این حرکت کاهش سرمایه­ی اجتماعی خودمان است. NGOها در طول این سال‌ها تلاش‌های گسترده‌ای داشتند که امروز حاصل آن قانون حمایت از اطفال و نوجوانان است، قانونی که تا سالیان سال افراد زیادی از ظرفیت‌های آن بهره‌مند خواهند شد.

"به­طور بسیاری از دوستان خبرنگار می­شوند، چون نام این شغل را دوست دارند، یا گروهی برنامه می‌سازند، چون رابطه دارند"این محصول سازمان‌های غیردولتی ممکن است دیده نشود اما اثرگذاری آن غیرقابل انکار است.

موسوی چلک نیز در انتهای جلسه درخصوص مشکلاتی که انجمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی با آن مواجه‌اند بیان کرد: متاسفانه عمر چراغ این انجمن‌ها به یک نامه بند است. البته نمی‌خواهم بگویم که تسلیم شویم، چون خود من بابت اینکه در یک سازمان غیردولتی هستم خیلی هزینه دادم. ولی معتقدم سازمان‌های غیردولتی از همان بدو تاسیس نشان دادند که مسئولیت­پذیرند. این سازمان‌ها بیشتر از اینکه در سیاست‌گذاری و نظارت حضور داشته باشند، در کارهای اجرایی بودند، اما دولت یا توانمندی استفاده از آن‌ها را نداشت یا علاقه‌ای نداشت به سراغ آنها برود. NGOها نشان دادند که در قبال اتفاقات کشور مسئولیت­پذیرند و فعال عمل می‌کنند و در نقطه­ی مقابل حاکمیت نیز باید این مطالبه‌گری را بپذیرد.

یعنی دولت اگر دنبال شفافیت و سلامت است، نظر سازمان‌های غیردولتی که روی یک موضوع خاص هزینه، وقت و انرژی صرف کرده را بپذیرد و مطالبه‌گری او را به رسمیت بشناسد. یک NGO با هدف اینکه نامش را مطرح کند نقد نمی‌کند، بلکه نقدش در راستای تحقق حقوق شهروندی است و روشی است برای ترویج گفتگوهای اجتماعی.

رییس انجمن مددکاری ایران صحبت‌هایش در این نشست را این­طور به پایان رساند: نباید این­طور باشد که مدیران دولتی در رسانه‌ها بگویند، به ما با نقدهایتان تازیانه بزنید، ولی در حقیقت هرکسی که نقد کرد را حذف کنند. ما در ایران ۳۵ هزار سازمان مردم نهاد داریم که عدد کمی نیست و دولت نباید آنها را رقیب خود بداند و نقدشان را تنها یک مخالفت با برنامه‌های خود قلمداد کند. حتی اگر نقدشان اشتباه هم باشد، می‌توان با گفتگو مشکلات به وجود آمده را حل کرد. متاسفانه کودکان به روش‌های مختلف قربانی تصمیماتی هستند که دولت‌ها در ادوار مختلف می‌گیرند.

"یادم هست که ده سال پیش این کودکان حدود دو و نیم میلیون نفر بودند و چون این موضوع با فقر نسبت مستقیمی دارد، امروز باید تعدادشان خیلی بیشتر از این شده باشد"در اصل عوارض ناشی از سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد و غیرکارشناسی را می‌توانیم به شکل کودک کارِ در خیابان مشاهده کنیم.

در بخش انتهایی نشست، قاسم حسنی با اشاره به صحبت‌های موسوی چلک درخصوص مطالبه‌گری و نظارت اجتماعی، ضمن تایید اهمیت این موضوع عنوان کرد: ما نیازمند یک صف نظارت اجتماعی از بالاترین ارکان جامعه، یعنی نهادهای حاکمیتی تا کف جامعه هستیم. برای این کار، نیازمند یک ظریف‌بینی هستیم، وقتی راجع به کار کودک صحبت می‌کنیم، فقر، نابرابری، عدم عدالت آموزشی و… را کنار هم می‌گذاریم. ولی اگر یک مرزبندی بین علل بنیادین و علل اثرگذار داشته باشیم، بهتر می‌توانیم این مطالبه‌گری و نظارت را سازماندهی کنیم. این موضوع که فقر ونابرابری یا مثلا جنگ و خشونت (شبیه آنچه که در افغانستان است) باعث کار کودک می‌شود، مشخص است و این موارد از عوامل بنیادین است. اما یک مسائلی مثل نبود عدالت آموزشی یا طرح‌های جمع‌آوری، عوامل تشکیل دهنده هستند.

ما اگر بتوانیم روی عوامل بنیادین متمرکز شویم، عملکردمان بهتر می‌شود.

او در پایان صحبت‌هایش گفت: وقتی در این شرایط صحبت از نبود عدالت آموزشی می‌شود، می‌بینیم که این موضوع ریشه در فقر و نابرابری دارد و بنیادین نیست. اگر این مرز را تشخیص دهیم، در حوزه‌هایی هم اختلاف نظر خواهیم داشت. ما به عنوان سازمان غیر دولتی باید این اختلاف نظرها را مطرح کنیم، چون اگر نگوییم خنثی هستیم و بودن و نبودن‌مان هیچ فرقی ندارد. البته این به آن معنا نیست که به جایی وابسته‌ایم و تریبون افراد دیگری هستیم، نه ما فقط تریبون کودکان هستیم و دغدغه‌مندیم. رسالت اجتماعی ما ایجاب می‌کند، هرجا که ناملایمات و رفتار اشتباه دیدیم، به جدی‌ترین شکل ممکن موضع بگیریم.

امروزه می‌بینیم که انجمن‌های اجتماعی زیادی باوجود اینکه به طور تخصصی به کودکان نمی‌پردازند، نبست به کارِ کودک دغدغه پیدا کردند و راجع به آن برنامه، میزگرد، وبینار و… برگزار می‌کنند، که این اتفاق خیلی خوبی در زمینه­ی مبارزه با کار کودک است.

۲۳۵۲۳۷

منابع خبر

اخبار مرتبط